به عنوان یک مدیر/رهبر نوآوری، احتمالاً هر روز با فرآیندها (و بهبود فرآیندها) سروکار دارید. می دانید، اولویت بندی و تغییر دادن آن اقداماتی که شرکت شما برای دستیابی به یک هدف یا هدف تجاری از پیش تعیین شده انجام می دهد (میشل پورتر مرجع عالی در این موضوع است – او دیدگاه فرآیندی سازمان ها را معرفی کرد ). از ایجاد فضای فیزیکی برای نوآوری و تنظیم طرح انگیزشی خود، تا اهداف انتزاعی تر مانند تبدیل شدن به یک سازمان یادگیرنده یا مشتری محور بودن، همه ابتکارات نیازمند یک هماهنگی دقیق و احتمالاً ثابت هستند.
نکته خواندنی:
همه فرآیندها برابر نیستند. در حالت ایده آل، بیشتر وقت خود را باید صرف مواردی کنید که از نظر استراتژیک مهم هستند.
بحث کمی وجود دارد که وجود ابزارها و فرآیندهای مناسب با اثربخشی نوآوری (باز) مرتبط است. اما چگونه می توان مطمئن شد که همه چیز به خوبی پیش می رود؟ اتوماسیون یکی از راه های حل این مشکل است. به عنوان مثال، استفاده از راه حل های نرم افزاری برای ایجاد پروژه ها و اجرای کمپین های ایده . این ابزارها اغلب در تولید آمار عالی هستند. سپس شما گزینه های کلاسیک تری مانند افزایش کارمندان و آموزش های خاص را خواهید داشت که رویکرد فرد محور تری را ارائه می دهند.
انتخاب شما هر چه باشد، ممیزی داخلی مستمر تلاش های شما کلیدی است.
برای کنترل فرآیندهای نوآوری خود، حداقل باید تلاش کنید:
- آنها را حرفه ای کنید؛
- سازگاری با موقعیت های پیش بینی نشده؛ و
- یافتن/تشخیص فرصت هایی برای بهبود آنها.
در ادامه، چند تحقیق جالب را برای کمک به ارزیابی عملکرد فعلی خود در راستای خطوط فوق الذکر انتخاب کرده ام.
حرفه ای کردن فرآیند NPD (توسعه محصول جدید).
یکی از ویژگیهای مهم فرآیندهای توسعه محصول/خدمات جدید، سطح حرفهای بودن آنهاست. به عبارت دیگر، این فرآیندها چقدر «جدی» گرفته میشوند، چقدر سیستماتیک انجام میشوند، چه منابعی به آنها متعهد شدهاند و غیره. طبق تحقیقات اخیر ، یک فرآیند حرفهای توسعه محصول جدید میتواند منجر به عملکرد بهتر شود.
یک راه ساده برای ارزیابی اینکه آیا فرآیند نوآوری موجود شما حرفه ای است (و به صورت حرفه ای انجام می شود) پرسیدن چند سوال اساسی است. به عنوان مثال: آیا یک استراتژی رسمی NPD وجود دارد؟ آیا اهداف به وضوح بیان شده است؟
در اینجا یک چک لیست مفید برای شروع ارائه شده است:
تا چه حد از پنج روش برتر NPD مرتبط با استراتژی زیر استفاده کرده اید؟
- نقش NPD در دستیابی به اهداف تجاری به وضوح بیان شده است
- یک استراتژی NPD به طور رسمی اعلام شده است
- ما اهداف مشخصی برای همه محصولات جدید فردی خود داریم
- مدیریت سیستماتیک پورتفولیو وجود دارد
- پورتفولیوهای پروژه با استراتژی کسب و کار همسو هستند
صادقانه پاسخ دهید و بر اساس آن پیشرفت کنید.
مطالعه بیشتر:
ماتیاس دی ویسر، پترونلا سی. د ویرد-ندرهوف، دی ال ام فامز، مایکل سانگ، مایکل سانگ، بارت ون لوی، بارت ون لوی و کلااسجان ویشر – دوسوختگی ساختاری در فرآیندهای NPD: ارزیابی در سطح شرکت از تأثیر ساختارهای متمایز بر عملکرد نوآوری» ( پیوند )
سازگاری ناگهانی
انعطافپذیری میتواند یک استراتژی عالی (و احتمالاً تنها قابل دوام) در زمانهای آشفته باشد . یکی از شکلهای انعطافپذیری، به اصطلاح «انطباق ناگهانی» است – یا ظرفیت توسل به فرآیندهای موقت (بر خلاف روالها) در مواقع ضروری. در بهترین حالت، سازمانهای منعطف حتی میتوانند مشکلات ناآشنا را که درجات بالایی از غیرمنتظره بودن و فوریت را شامل میشود، بردارند و آنها را برای رقابت و بقای خود محور قرار دهند.
اما حرف من را قبول نکن این ایدهها از تحقیقات اخیر ناشی میشوند که چگونگی برخورد سازمانهای نوآور با مشکلات ناآشنا را بررسی میکنند.
نکته خواندن:
آیا در مورد روش های غیرمعمول انجام کارها، برنامه های اشتراک کار صحبت می کنید ، آیا کسی هستید؟
آگاهي مديران از منطق و فرآيندهاي موقت (برخلاف فرايندهاي حل مسئله كاملاً معمول و با سختي بالا) مهم است زيرا مي تواند منجر به نوآوري مؤثرتر و تغييرات مثبت شود.
اما سازمان شما چقدر سازگار است؟
در اینجا چند بیانیه وجود دارد که به شما کمک می کند بفهمید:
- ما قادریم به طور خود به خود به شرایط خاصی واکنش نشان دهیم – به عنوان مثال با کنار گذاشتن روتین های موجود
- ما قادر به استقرار فرآیندهای تحلیلی یا مصنوعی مناسب برای غلبه بر تعصبات و موانع محیطی در فعالیت مشکل یابی هستیم.
- ما قادریم بین مشکلات بر اساس پیچیدگی آنها تمایز قائل شویم
- در صورت بروز مشکلات ناآشنا، به راحتی می توانیم از روال های موجود جدا شویم
ادامه مطلب:
پااوو ریتالا، بروس هیمن و پیا هورملینا-لاوکانن – “نیاز به سرعت – مشکلات ناآشنا، سختی قابلیت ها و فرآیندهای موقت در سازمان ها” ( پیوند )
تشخیص فرصت
اثربخشی یک سازمان با نوآوری و نوآوری باز، از جمله جنبه های دیگر، در توانایی آن برای شناسایی، جذب، تبدیل و به کارگیری دانش ارزشمند خارجی است. همانطور که احتمالاً می توانید حدس بزنید، این توانایی عمومی در ادبیات نیز نام خاصی دارد. به آن می گویند: «ظرفیت جذب».
اولین ستون ظرفیت جذب – ظرفیت تشخیص – بسیار مهم است و پایه خوبی برای تلاشهای اضافی فراهم میکند. چطور؟ “تشخیص” نشان دهنده توانایی اسکن محیط خارجی برای فناوری های جدید و همچنین ارزیابی تناسب استراتژیک منابع خارجی با کسب و کار اصلی شرکت است. بنابراین، برای داشتن فرآیندهایی که به خوبی انجام میشوند، مدیران باید ارزیابی کنند که چگونه به دانش خارجی دسترسی پیدا میکند و در نهایت با آنچه سازمان قبلاً میداند/داراست همسو میشود.
سازمان شما چقدر به راحتی فرصت های جدید را تشخیص می دهد؟ برای اینکه بفهمید تا چه حد با موارد زیر موافق یا مخالف هستید فکر کنید.
شرکت شما تا چه حد فعالیت های زیر را انجام می دهد؟
- شرکت در فعالیت های انجمن حرفه ای
- شرکت در کنفرانس های علمی یا تخصصی
- حضور در نمایشگاه های تجاری (یعنی نمایشگاه های صنعتی)
- ایجاد ارتباط با محققین در دانشگاه ها
- خواندن مجلات و مجلات تخصصی
- غربالگری جامعه نوپا
در تصمیم گیری برای وارد کردن دانش خارجی به شرکت، سازمان شما فرآیندها و مکانیسم هایی را برای موارد زیر اجرا می کند:
- ارزیابی تناسب با شایستگی های داخلی ما
- بررسی قابلیت اجرا برای بخش های بازار
- ارزیابی مزایای استراتژیک بالقوه برای تجارت ما
- تعیین خطوط تجاری برای ایده ها و دانش ناخواسته
بدون نظر