یادداشتی از نویسنده:
من اولین بار این وبلاگ را به عنوان مبنایی برای سخنرانی در سال گذشته در بریتانیا نوشتم، زمانی که تنها چیزی که ما را نگران کرد “بحران” برگزیت بود. اکنون ما با چالش های بسیار جدی تری روبرو هستیم – و با این حال پاسخ‌های مبتکرانه جوامعی که سعی می‌کنند خارج از چارچوب فکر کنند، نشان می‌دهد که مضامین اصلی پابرجا هستند و ممکن است در این زمان‌های پر دردسر به ما امید بدهند.

تصور کنید در حال پرواز بر فراز صحرای صحرا هستید. هواپیمای شما با طوفان شن برخورد می کند، موتورها پاشیده می شوند و سپس یکی یکی می میرند تا زمانی که فقط صدای شن و ماسه به شیشه ها می خورد. بینی فرو می رود، در گودال شکمت هولناکی احساس می کنی، دنیای بیرون پنجره ها سیاه می شود و تصادف می کنی. به طور معجزه آسایی به کسی آسیبی نرسیده است. اما هواپیما شکسته شد، رادیوها منهدم شدند و آخرین موقعیت شناخته شده شما بیش از 100 مایل از هر نقطه فاصله داشت. چه کار میکنی؟

خوشبختانه، این واقعی نیست – این طرح رمان ” پرواز ققنوس” در سال 1964 است. اما یادآوری قدرتمندی از این است که چگونه خلاقیت انسانی می تواند ما را از مشکل خلاص کند. در این سناریو، به اندازه کافی یک بدنه هواپیما باقی مانده است، به اضافه مقداری سوخت و یک موتور که می تواند به زندگی بازگردد.

این هواپیما ترکیبی عجیب از مسافران با مهارت ها و تجربه های مختلف را حمل می کرد، از جمله یک مرد مسن که قبلاً هواپیما طراحی می کرد. برای کوتاه کردن داستان، آنها موفق می شوند یک هواپیمای جدید را جمع آوری کنند که به اندازه کافی در کنار هم قرار می گیرد تا بتوانند به مکان امن پرواز کنند – “ققنوس” عنوان.

ممکن است این داستان تخیلی باشد، اما برای دیدن داستان‌های مشابه در زندگی واقعی، لازم نیست خیلی به دنبال آن باشیم. بحران محرکی برای نوآوری است، به ویژه به این دلیل که انجام هیچ کاری یک گزینه نیست، حتی اگر راه حل های مرسوم مسدود شده باشد. بیایید به چند نمونه نگاهی بیندازیم.

نمونه هایی از نوآوری بحران محور

پاسخ به زلزله 2010 هائیتی

هنگامی که در سال 2010 زمین لرزه ای ویرانگر هائیتی را لرزاند، قسمت اعظم شهر پورتو پرنس ویران شده بود. در مدت کوتاهی، امدادگران و مردم محلی با استفاده از منابعی مانند تلفن همراه و اتصال سلولی شروع به ایجاد راه حل های موقت برای مشکلات خود کردند. راه حل هایی که به طور مشترک ایجاد و منتشر شده اند عبارتند از:

  • ایجاد یک سیستم بانکی «فوری» که آژانس‌های کمک‌رسان می‌توانند از آن برای توزیع پول نقد برای خرید غذا، دارو و سایر اقلام ضروری استفاده کنند.
  • استفاده از OpenStreetMapping برای ارائه اطلاعات به روز در مورد جمعیت های آسیب دیده، زیرساخت های آسیب دیده، مکان های اضطراری کلیدی و غیره.
  • اتحاد مجدد آوارگان با استفاده از شبکه تلفن به عنوان پایگاه داده و مرکز ارتباطات
  • نقشه برداری بحران و ارتباطات اضطراری
  • ایجاد دسترسی آنلاین به اطلاعات مهم و همچنین فراهم کردن فرصت های شغلی
  • ارائه ارتباطات انعطاف‌پذیر و سریع مبتنی بر صدا

ساخت اولین جت جنگنده ایالات متحده با تیم “اسکانک کار”.

مثال دیگر مربوط به سال 1943 در اوج جنگ جهانی دوم است. به یک تیم کوچک در کارخانه لاکهید بربنک، کالیفرنیا، وظیفه ظاهرا غیرممکن طراحی و ساخت یک هواپیمای جت در عرض شش ماه محول شد. آنها قبلاً هرگز جت نساخته بودند و هیچ طرحی برای کار وجود نداشت. این فناوری ناشناخته بود و تنها موتور آن در بریتانیا بود و تا پایان پروژه برای آزمایش در دسترس نبود. کارخانه در حال حاضر به طور مستقیم روی تولید بمب افکن برای تلاش جنگ کار می کرد.

Clarence L. “Kelly” Johnson، مهندس جوانی که برای اجرای این پروژه منصوب شد، یکی از اولین کارهای خود را اجاره یک چادر سیرک برای کار کرد زیرا فضایی برای تیمش در دسترس نبود. زمان بسیار مهم بود – آلمانی ها قبلاً جت های جنگنده خود را با سرعتی دو برابر هواپیماهای متفقین پرواز می کردند و از سال 1938 روی جت ها کار می کردند . ، تولید و پرواز ایمن P-80 Shooting Star، اولین جنگنده جت مورد استفاده توسط نیروی هوایی ارتش ایالات متحده است.

تاثیر تویوتا بر “تفکر ناب”

از هواپیما گرفته تا خودرو، می‌توانیم به تویوتا برای نمونه دیگری از نوآوری بحران‌محور نگاه کنیم. تویوتا همیشه خودروساز بزرگی که امروز می شناسیم نبود. در سال‌های پس از جنگ، کمبود منابع مانع از بهبود آهسته و دردناک ژاپن شد. در اصل، زیرساخت های فیزیکی آن هنوز به شدت آسیب دیده بود و نیروی کار ماهر بسیار کم بود. همه اینها در اقتصاد جزیره ای که مجبور بود بیشتر منابع صنعتی کلیدی خود را وارد کند.

بازار خودروهای محلی با لکنت کوچک و پراکنده بود. در این شرایط، غیرممکن بود که یک کارخانه خودروسازی به سبک هولناک مرتبط با تولید انبوه اداره شود. کار تحت این محدودیت‌ها، آزمایش‌ها را به سمت رویکردی کاملاً متفاوت برای تولید، با تأکید بر کاهش ضایعات در هر مرحله، وادار کرد. از این آغاز ناخوشایند (و یک فرآیند طولانی یادگیری)، ایده “لاغر” متولد شد ، ایده ای که به یکی از قدرتمندترین نوآوری های فرآیندی قرن بیستم تبدیل شد.

بحران ما را وادار می کند که متفاوت فکر کنیم

چیزی در اینجا در حال وقوع است که مشخصاً مربوط به داشتن منابع زیاد نیست – در عوض، اغلب کمبود آنهاست که باعث ایجاد یک طرز فکر متفاوت می شود. این همچنین در مورد موانع جاده است – راه آشکار پیش رو غیر قابل عبور است، و بنابراین ما باید یک مسیر جدید پیدا کنیم. بحران نوع دیگری از جستجو را آغاز می کند، یکی با چندین ویژگی مهم:

  • هدف، نه وسیله، فرآیند را هدایت می کند – وجود چشم انداز چالش برانگیز، نوآوری را وادار می کند، حتی اگر راه های رسیدن به هدف نامشخص باشد.
  • جستجوی گسترده – چون مسیرهای عادی ممکن است مسدود شوند، جستجوی راه حل ها به سمت قلمروی جدید و ناآشنا رانده می شود.
  • Reframing – قادر به دیدن مشکل از یک دیدگاه جدید
  • ترکیب خلاقانه – بداهه‌سازی راه‌حل‌های موجود، اغلب در پیکربندی‌های جدید
  • یادگیری تجربی – بداهه سازی و ساختن بر روی آنچه ظاهر می شود، نمونه سازی اولیه، شکست هوشمند سریع
  • گام های کوچک و ناقص مهم هستند – تحمل نقص و بهبود مستمر تدریجی به سمت یک راه حل بهینه

بحران انگیزه ای برای تفکر متفاوت فراهم می کند. سرنخی در ریشه شناسی وجود دارد. این کلمه از یونانی گرفته شده و به معنای “نقطه عطف” است. لزوماً یک چیز منفی نیست، بلکه یک تغییر جهت است. حروف چینی برای بحران این را به خوبی نشان می دهد. این کلمه از دو پیکتوگرام، یکی برای “تهدید” و دیگری برای “فرصت” جمع آوری شده است.
بحران_چینی

روانشناسی به ما می گوید که چرا یک بحران می تواند محرک مفیدی باشد. انسان‌ها به‌عنوان حل‌کننده مشکل تکامل یافته‌اند – اما ما نیز نسبتا تنبل هستیم. اولین پاسخ ما، زمانی که با چالشی مواجه می‌شویم، جستجو در فهرست راه‌حل‌های موجود و تلاش برای بیرون آوردن یکی از راه‌حل‌های موجود است. ممکن است لازم باشد کمی آن را تطبیق دهیم، اما به طور کلی یک استراتژی آسان “plug and play” را دوست داریم. اما اگر کار نکرد، ما در جستجوی فعال برای چیزی جدید هستیم.

ممکن است در مورد کاری که باید انجام دهیم ناراحت، ناامید شده یا حتی ممکن است غر بزنیم – اما این احتمال وجود دارد که در نهایت به راه حل جدیدی دست یابیم. این فقط یک احساس نیست. تحقیقات نشان می دهد که مغز به طور فعال ارتباطات و مسیرهای عصبی جدید را در طول فرآیند جستجو ایجاد می کند. در مطالعات انجام شده در دانشگاه آمستردام ، به نظر می رسد که موانع و محدودیت ها در واقع به فرآیند خلاق کمک می کنند.

بنابراین گاهی اوقات خلاقیت به خوبی در محیط های غنی از منابع راحت شکوفا نمی شود. به نظر می رسد تحت شرایط چالش برانگیز رشد می کند. همانطور که گوگل (و بسیاری از سازمان های دیگر) تشخیص داده اند، ” خلاقیت محدودیت ها را دوست دارد .” یکی از دلایلی که فکر ما اغلب داخل جعبه می ماند این است که آنجا خیلی راحت است!

اینجاست که بحران وارد می‌شود – ما را مجبور به حرکت می‌کند، به‌ویژه به این دلیل که مسیر “عادی” به نوعی مسدود شده است، و ما باید یک انحراف را دنبال کنیم. ضرورت تبدیل به مادر نسبتاً خشن اختراع می شود.

“نیاز به مادر نسبتاً خشن اختراع تبدیل می شود.”

تحقیق در مورد حل مسئله نه تنها به ما در درک این چالش کمک می‌کند، بلکه راه‌هایی را نیز پیشنهاد می‌کند که در آنها ممکن است از جعبه راحت خارج شویم. به عنوان مثال، آزمایش معروف شمع کارل دانکر به ما یادآوری می‌کند که «ثابت عملکردی» و اینکه چگونه در مورد آنچه می‌توانیم یا نمی‌توانیم استفاده کنیم، مفروضاتی ایجاد می‌کنیم. در آزمایش، حل کننده باید یک شمع را به دیوار چوب پنبه ای بچسباند و آن را به گونه ای روشن کند که شمع روی میز زیر چکه نکند. آنها فقط با یک جعبه بند انگشتی و یک کتاب کبریت عرضه می شوند. بسیاری از حل‌کننده‌ها نمی‌دانند که ممکن است بتوانند از جعبه‌ای که در آن نوشته‌ها و کبریت‌ها عرضه می‌شود، استفاده کنند.

به طور مشابه، نظریه گشتالت به ما می آموزد که ما تشخیص دهنده الگو هستیم – و گاهی اوقات دیدن الگوهای جایگزین کار سختی است تا زمانی که ضربه ای دریافت کنیم. در مورد آن دسته از تصاویر سه بعدی که برای آشکار کردن محتوای پنهان خود زمان می برد، یا بازی های فکری آشنا، که به ما یادآوری می کنند که چگونه تمرکز بر یک الگو توانایی ما را برای دیدن یک جایگزین مسدود می کند، فکر کنید. یا پدیده ذهنیت – Einstellung – که به این معنی است که ما اغلب سعی می کنیم رویکردهای راه حل آشنا را در موقعیت های ناآشنا به کار ببریم. در اصل، این یادآوری است که “برای مردی که چکش دارد، هر مشکلی شبیه میخ است” و ممکن است ابزارهای جایگزینی وجود داشته باشد که بتوانیم از آنها استفاده کنیم.

چگونه از بحران به عنوان راهی برای ایجاد نوآوری رادیکال استفاده کنیم

بنابراین چگونه می‌توانیم از برخی از این بینش‌ها استفاده کنیم و ابزاری بسازیم تا به سازمانمان کمک کنیم تا از بحران به عنوان راهی برای ایجاد نوآوری رادیکال استفاده کند؟ در اینجا پنج مسیر ممکن برای کشف وجود دارد:

  1. یک چشم انداز قانع کننده بسازید – یک موضوع آشنا در مدیریت تغییر، نقشی است که پلتفرم های سوزاننده بازی می کنند. آنها به طرز شگفت انگیزی ذهن را بر نیاز به تغییر و جهتی که باید در پیش بگیریم متمرکز می کنند.

    البته مشکل سوختن سکوها داغ بودن آنهاست. ترفند جلوگیری از سوختن است. اینجاست که شبیه‌سازی‌ها و آزمایش‌های فکری می‌توانند نقش داشته باشند و دیدی قانع‌کننده برای تمرکز توجه ایجاد کنند و در عین حال فضایی برای کاوش به ما می‌دهند.

    یکی از راه های انجام این کار استفاده از تکنیک های “آینده” مانند برنامه ریزی سناریو است. سناریوها روایت‌های غنی هستند که در آن‌ها می‌توانیم با خیال راحت چالش‌ها را بررسی کنیم و پاسخ‌هایمان را بررسی کنیم. استفاده پیشگامانه شل از برنامه‌ریزی سناریو به این شرکت کمک کرد تا به چیزهای غیرقابل تصور فکر کند و در شرایط شوک‌های بزرگ قیمت نفت برای آن آماده شود.

    و مقاله معروفی وجود دارد که توضیح می دهد که چگونه هیوندای از «ساختار بحران» به عنوان ابزاری برای شکستن الگوی تفکر مسلط و راحت در بخش خودروسازی خود استفاده کرد. چالش مشهور جک ولش، مدیرعامل سابق جنرال الکتریک که برای مدیران بخش‌هایش در هنگام تلاش برای ایجاد نوآوری‌های بنیادی پیرامون استراتژی اینترنتی ارائه شد، نسخه قدرتمندی از این رویکرد را ارائه داد. او به سادگی از آنها خواست که مانند کارآفرینانی فکر کنند که می خواهند “کسب و کار شما را نابود کنند !”

  2. Reframing ابزار ارزشمند دیگری را ارائه می دهد – دیدن مشکل از چشم های مختلف و تعریف مجدد آن به روش هایی که مسیرهای جدیدی را باز می کند. کارآفرینان در این امر مهارت دارند و به مدل کسب و کار موجود نگاه می کنند و راه هایی را برای برهم زدن سبد خرید سیب پیدا می کنند. بیهوده جوزف شومپیتر، پدرخوانده مطالعات نوآوری، «تخریب خلاق» را در مرکز تفکر خود قرار داد. طوفان‌های او در فهرست بزرگی از بخش‌ها با نتایج مخرب دمیده است – مثلاً خطوط هوایی ارزان قیمت، توزیع موسیقی، جابجایی شهری یا محل اقامت را در نظر بگیرید.

    چارچوب بندی مجدد برای سازمان های مستقر اغلب به معنای رها کردن گذشته و پشت سر گذاشتن مدل های تاریخی است که به خوبی به شما خدمت کرده اند. صنعت تصویربرداری را در نظر بگیرید – صنعتی که مطمئناً با ورود عکاسی دیجیتال یک بحران (= نقطه عطف) را تجربه کرد. داستان مستند کداک یکی از سازمان‌هایی است که علیرغم داشتن کارت‌های قدرتمند از جمله اولین دوربین دیجیتال و تعداد زیادی پتنت پیرامون این فناوری در دستان خود، قادر به رها کردن و قالب‌بندی مجدد با سرعت کافی نیست.

    در مقابل، فوجی فیلم انتقال موفق تری انجام داد، از چشمان جدید خود استفاده می کند تا ببیند پایگاه دانش اصلی خود در کجای دیگر ممکن است مستقر شود. پوشش‌دهی سطوح با دقت در مقیاس میکرو یک قابلیت ارزشمند در زمینه‌هایی مانند لوازم آرایشی و بهداشتی است، بخش‌هایی که فوجی‌فیلم به یک بازیگر مهم تبدیل شده است.

  3. خلاقانه ترکیب کنید – سعی کنید عناصر را از یک مکان در یک زمینه متفاوت استفاده مجدد کنید. Bricolage عبارتی است که برای توصیف این که چگونه کارآفرینان از هر چیزی که در دسترسشان است برای ایجاد راه حل های جدید استفاده می کنند – تقریباً همان کاری که مسافران ما در “ققنوس” انجام دادند. اینسبک تفکر منعطف “ چالش خراش ” زیربنای بسیاری از نمونه های ” نوآوری مقرون به صرفه ” است، رویکردی که به دنبال ساده سازی و ترکیب به عنوان منبع نوآوری است.

    مورد دکتر ونکاتاسوامی و سیستم مراقبت از چشم آراویند را در نظر بگیرید. رویکرد رادیکال او برای توسعه جراحی کم هزینه و قابل اعتماد آب مروارید برای فقرا در روستاهای هند ایده هایی را از دنیای فست فود و تولید به عاریت گرفت. مدل کار می کند. هزینه متوسط ​​یک عمل 25 دلار است و با استفاده از نیروی کار غیر ماهر که در مناطق با تمرکز محدود آموزش دیده اند، تحویل داده می شود.

    چهل سال بعد و میلیون ها نفر در سراسر جهان دید خود را مدیون نوآوری او هستند. ایده های او بر دکتر دوی شتی ( “هنری فورد جراحی قلب” ) و دیگران تأثیر گذاشت تا رویکردهای مشابهی را برای عمل های پیچیده مانند جراحی بای پس قلب پیشرو کنند و دوباره هزینه ها را بدون به خطر انداختن ایمنی کاهش دادند.

    دکتر ونکاتاسوامی قرار نبود پاسخ های خود را در دنیای مراقبت های بهداشتی بیابد. در عوض، او نسخه‌های موازی مشکل خود را در زمینه‌های مختلف پیدا کرد و سپس راه‌حل‌ها را تطبیق داد. این ایده از “نوآوری نوترکیب” نیز ایده ای بود که به توماس ادیسون در راه اندازی “کارخانه اختراعات” خود در آغاز قرن بیستم خدمت کرد.

  4. آزمایش کنید و شکست بخورید – نوآوری مانند درست کردن املت است، شما نمی توانید آن را بدون شکستن تخم مرغ انجام دهید. سازمان‌هایی مانند پیکسار که به تکرار ترفند نوآوری شهرت دارند این کار را تصادفی انجام نمی‌دهند – آنها بر اساس فرهنگ آزمایش ساخته شده‌اند . کارآفرینی موفق شامل یک عنصر قوی از بازی است. اما به یک محیط امن نیز نیاز دارد – یک زمین بازی. اینجاست که ایده «آزمایشگاه های نوآوری» مطرح می شود.

    آزمایشگاه جایی است که می‌توان آزمایش‌های کنترل‌شده را انجام داد، ریسک‌ها را پذیرفت و شکست هوشمندانه می‌تواند عمل کند. آزمایشگاه‌های نوآوری به طور فزاینده‌ای محبوب شده‌اند، اما این خطر وجود دارد که بسیاری از آنها چیزی بیش از یک محیط مد روز، چند کوسن نرم و یک شعار باشند. برای کارکرد آنها نیاز به امکانات، روش شناسی و تسهیل کاتالیزوری مناسب است. ما تازه در حال درک ویژگی های کلیدی چنین فضاهای نوآورانه قدرتمندی هستیم .

  5. نمونه اولیه – یکی از نقش های کلیدی که آزمایشگاه ها ایفا می کنند این است که محیط هایی را فراهم کنند که در آن بازیکنان مختلف بتوانند در اطراف نمونه های اولیه دور هم جمع شوند. نمونه های اولیه اساساً اشیاء مرزی هستند که ایده ها را در حالت نیمه شکل اولیه خود قابل مشاهده می کنند و فرصتی را برای افراد مختلف فراهم می کنند تا آنها را شکل دهند و تطبیق دهند.

    و منبع قدرتمندی از چنین ورودی نمونه سازی از سوی کاربران می آید. تحقیقات نشان می دهد که کاربران منبع غنی از ایده های نوآوری در مراحل اولیه را ارائه می دهند . برای بسیاری از آنها، ناامیدی از وضعیتشان – “بحران” آنها – آنها را به سمت ایجاد نمونه های اولیه سوق می دهد که می تواند پایه ای را برای توسعه راه حل های رادیکال فراهم کند.

    به طور مشابه، یافتن «کاربران افراطی» که سعی می‌کنند مشکلات را در شرایط بحرانی حل کنند، می‌تواند بینش‌های قدرتمند جدیدی را در مورد بازارهای جریان اصلی ارائه دهد. کاربران افراطی باید آزمایش‌کنندگان فعالی باشند که در برابر شکست تحمل کنند، زیرا این روشی است که آنها درباره آنچه ممکن است کارساز باشد یاد می‌گیرند.

بستن افکار

اینجا دنیای پیچیده‌ای است، و همه ما ترجیح می‌دهیم از بحران اجتناب کنیم، ایمن بمانیم و زندگی آرامی داشته باشیم. اما با توجه به اینکه آنها قرار است اتفاق بیفتند – و نوآوری در چنین زمینه ای شکوفا می شود – ممکن است ارزش تمرین برخی از این مهارت ها را داشته باشد.

جان بسانت نسخه صوتی این مقاله را نیز دارد که می توانید آن را در اینجا بیابید .

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *