در واقع، این یک دیدگاه کاملا محدود از نوآوری است و در تجربه ما، یکی از دلایل ریشه ای است که منجر به بسیاری از اشتباهات مبتکران بی تجربه می شود.
گذر از پیامدهای ناشی از این امر اغلب می تواند چالش برانگیز باشد، به خصوص در سازمان های بزرگتر که همه با نوآوری آشنا نیستند.
با این حال، این چالش ها دقیقاً چیز جدیدی نیستند. مشاور نوآوری Doblin در واقع در دهه 90 متوجه این موضوع شد و ده نوع چارچوب نوآوری را برای کمک به حل مشکل توسعه داد.
این یک ابزار ساده، ظریف و کاربردی است که تقریباً هر مبتکری می تواند از آن بهره مند شود، بنابراین در این مقاله به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت.
چارچوب توضیح داده شد
دابلین بر اساس تحقیقات خود در مورد بیش از 2000 نوآوری موفق گذشته، متوجه شد که نه تنها انواع مختلفی از نوآوری ها وجود دارد، بلکه همه نوآوری ها در واقع از عناصر اساسی یکسانی تشکیل شده اند.این ده عنصر را می توان بیشتر در سه حوزه اصلی دسته بندی کرد که از آنها به عنوان پیکربندی ، ارائه و تجربه یاد می شود .
با شروع از سمت چپ، پیکربندی اساساً عملکرد داخلی سازمان و مدل تجاری آن و غیره را پوشش می دهد.
ارائه جنبه های کلیدی محصولات و/یا خدماتی که سازمان ارائه می دهد را پوشش می دهد.
و در نهایت، در سمت راست با عناصر رو به بیرون کسب و کار، یا به عبارت دیگر، کل تجربه مشتری به پایان می رسد.
ما در ادامه مقاله هر یک از این عناصر را با جزئیات بیشتری بررسی خواهیم کرد، اما در حال حاضر، نکته کلیدی درک این موضوع است که موفق ترین نوآوران همه این جنبه ها را در نظر می گیرند.
چرا در پشت چارچوب
ما به طور گسترده در مورد مکانیسمهای نوآوری که برای عملکرد میانمدت تا بلندمدت حیاتی هستند، نوشتهایم که در اینجا این نکات را تکرار نمیکنیم.
با این حال، دابلین در کتاب خود با همان نام چارچوب، یک مورد قانع کننده برای مزایای نه تنها نوآوری به طور کلی، بلکه برای استفاده از انواع مختلف نوآوری در محصولات یا خدمات ارائه کرد.
بر اساس تحقیقات آنها، هرچه یک سازمان از انواع مختلف نوآوری استفاده کند، عملکرد مالی آنها به وضوح بهتر است، همانطور که در نمودار زیر نشان داده شده است.
منبع: ده نوع نوآوری: رشته پیشرفت های ساختمانی، 2013، ویلی
در حالی که آشکارا عوامل بیشتری از نوآوری در اینجا وجود دارد، عملکرد برتر نوآوران برتر هنوز هم بسیار زیاد است، زیرا قیمت سهام آنها تنها طی پنج سال بیش از دو برابر شده است، زمانی که معیار واقعاً شاهد کاهش قیمت آنها در همان دوره بود.
چگونه از چارچوب استفاده می کنید؟
اکنون که اهمیت استفاده از چندین نوع نوآوری را مشخص کرده ایم، زمان آن رسیده است که نحوه استفاده واقعی از چارچوب را بررسی کنیم.
چارچوب Ten Types در واقع یک ابزار همه کاره و کاربردی است که می تواند به شما در موفقیت بهتر در نوآوری از طرق مختلف کمک کند.
علاوه بر طراحی نوآوریهای جدید، میتوانید از آن برای ارزیابی میزان نوآوری یک سازمان و خدمات و محصولات آن، یا تلاش برای درک یا بازنگری بازار معین و شناسایی فرصتهای نوآوری در آن استفاده کنید.
در اصل، برای استفاده از آن، میتوانید به سادگی محصول، خدمات یا بازار خود را بر روی هر یک از ده عنصر یا نوع موجود در چارچوب ارزیابی کنید، ببینید کجا کارها قبلاً به خوبی انجام شدهاند و جایی برای بهبود و نوآوری زیاد است.
هنگامی که این حوزه ها را شناسایی کردید، می توانید به سادگی به فکر راه های جدیدی برای افزایش ارزش در هر یک از این حوزه ها باشید.
اگر برای شروع کار مشکل دارید، Doblin همچنین فهرستی از تقریباً 100 تاکتیک مختلف ایجاد کرده است که می توانید از آنها برای دستیابی به نوآوری های جدید در زمینه های فوق استفاده کنید.
اکنون، هنگامی که ایده های زیادی در مورد نوآوری های کاملاً جدید یا بهبودهای نوآورانه در محصولات موجود خود دارید، احتمالاً منابع و مهارت های لازم برای کار روی همه آنها را به طور همزمان ندارید. این واقعاً مسئله چندانی نیست، فقط اهمیت مدیریت صحیح و اولویتبندی آن ایدهها را ثابت میکند.
ده نوع چیست؟
قبل از اینکه به یک مثال عملی از استفاده از چارچوب بپردازیم، اجازه دهید ابتدا هر یک از ده نوع را مرور کنیم تا ببینیم یک نوآوری در واقع از چه چیزی تشکیل شده است.
مدل سود
اولین و کاملاً واضح بخش یک نوآوری، سود یا مدل کسب و کار آن است. در حالی که سازمانهای غیرانتفاعی و دولتی قطعاً میتوانند بدون کسب سود نوآوری کنند، اما تولید هر نوآوری همچنان هزینهای دارد و همیشه باید ارزشی بیش از آن برای سازمان تولیدکننده آن ایجاد کند.
اکثر صنایع معمولاً فقط یک مدل سود اولیه دارند که اغلب، اگر نه همه، بازیگران کلیدی صنعت، اغلب برای دورههای زمانی طولانی از آن استقبال کردهاند. به چالش کشیدن این مدل میتواند راهی عالی برای همسویی بهتر نوآوری و انگیزههای شما با مشتریانتان باشد، که مزیت رقابتی واضحی را برای شما به ارمغان میآورد که کپی کردن آن برای رقبا نیز اغلب دشوار است.چندین مدل سود جالب وجود دارد که میتوانید علاوه بر مدل کلاسیک «خرید از قبل» در نظر بگیرید، مانند مزایدهها، اشتراکگذاری ریسک، اشتراکها، مدلهای فریمیوم و مجوز، که فقط چند مورد را نام ببرید.
یک راه عالی برای یافتن ایدههایی برای مدلهای سود جدید این است که به کارهایی که برخی از نوآورترین و موفقترین شرکتها در صنایع دیگر انجام میدهند، نگاه کنیم.
شبکه های
ظهور جهانی شدن و اینترنت شبکهها را قدرتمندتر و شکلگیری و مدیریت آنها را آسانتر از همیشه کرده است که اهمیت آنها را بیشتر نشان داده است.
اقتصاد شبکه اصطلاحی است که برخی برای اشاره به عصر کنونی و فراصنعتی ما استفاده میکنند، با توجه به اینکه چگونه تقریباً همه با ارزشترین شرکتهای جهان بخش بزرگی از ارزشگذاری خود را از قدرت شبکههای خود به دست میآورند.
در اصل، نوآوریهای شبکه از فرآیندها، فناوریها، محصولات، کانالها، برندهای دیگر شرکتها و طبیعتاً مشتریان و مصرفکنندگان نیز بهره میبرند.شبکهها و مشارکتهای مناسب میتوانند راهی عالی برای ایجاد ارزش فوقالعاده سریع و در عین حال ایجاد یک خندق قابل توجه برای رقبای احتمالی باشند.
در موارد ساده، این می تواند به سادگی به معنای استفاده از زیرساخت موجود برای دستیابی به نوآوری به بازار سریع، فرانشیز، ادغام زنجیره تامین عمودی، تا ساخت شبکه های اجتماعی و بازارهای آنلاین باشد.
سازه های
ساختارهای سازمانی یکی دیگر از اهداف بزرگ، اما اغلب نادیده گرفته شده برای نوآوری است. این تقریباً همه چیز را از طراحی سازمانی، شایستگیها و داراییها، مشوقها و ساختارهای مدیریتی گرفته تا مدیریت دانش را پوشش میدهد.
اینکه چگونه دارایی ها و استعدادهای داخلی خود را همسو می کنید و بهبود می بخشید، معمولاً یک شاخص رو به جلو بسیار قوی برای تعیین موفقیت شکست یک تجارت است.
به بیان ساده، ساختار سازمانی و سیستم های تشویقی اساساً ساختار هزینه شما و همچنین رفتار کارکنان را تشکیل می دهد.
بخش چالش برانگیز در اینجا این است که تنها یک پاسخ صحیح وجود ندارد، اما ساختارهای مناسب به شدت به نوع صنعتی که در آن هستید و مدل کسب و کار شما بستگی دارد.
برای بهبود این حوزه، میخواهید مطمئن شوید که ارتباطات داخلی در هیچ نقطهای مسدود نمیشود و کارکنان شما ابزار مناسبی برای شنیدن، توسعه و عملی کردن ایدههای خود دارند. در اینجا، یک ابزار اختصاصی برای مدیریت نوآوری می تواند کمک کند.
فرآیندها
فرآیندهای داخلی چیزی است که یک سازمان برای توسعه و ارائه محصولات و خدمات خود استفاده می کند.
از آنجایی که فرآیندها اغلب در اکثر سازمان ها در هر صنعت خاص بسیار شبیه هستند، اکثر مردم توجه زیادی به آنها نمی کنند. آنها همچنین به اندازه محصولات و خدمات یا تجربه مشتری برجسته نیستند، اما مسلماً در دراز مدت اهمیت بیشتری دارند.
بدیهی است که نوآوریها در فرآیندهای داخلی میتوانند پیشرفتهای فوقالعادهای در هزینهها ایجاد کنند، اما همچنین در توانایی سازمان برای ایجاد محصولات و خدمات جدید و حتی بهتر، و همچنین رشد و مقیاسپذیری مؤثر ایجاد میکنند.
علاوه بر این، از آنجایی که این نوآوریها برای رقبای شما نیز آشکار نیستند، شناسایی و کپی کردن آنها برای رقبا نیز چالش برانگیز است، که میتواند منبع واضح دیگری از مزیت رقابتی باشد.
شناسایی و پیاده سازی فرصت ها برای بهبود تدریجی فرآیند اغلب آسان است، اما فرآیندهای داخلی بدیهی است که از نوآوری های بزرگتر و چشمگیرتر نیز سود می برند.
اگر در شناسایی چنین فرصتهایی مشکل دارید، اغلب ایده خوبی است که شرکتهای نوآور در صنایع دیگر چه میکنند، درست مانند مدلهای سود. برخی از نمونههای حوزههای بالقوه برای پیگیری عبارتند از روششناسی ناب، تجزیه و تحلیل پیشبینیکننده، اتوماسیون فرآیند، استانداردسازی، مشارکت کاربر و حتی جمعسپاری .
عملکرد محصول
با حرکت به سمت محصول یا خدمات واقعی، عملکرد یک حوزه بدیهی از نوآوری برای هر سازمان است. این همان چیزی است که بیشتر مردم وقتی در مورد نوآوری صحبت می کنند، منظورشان است.
این اساساً به معنای بهبود توانایی محصولات برای ایجاد ارزش است. به عبارت دیگر، بهبود مواردی مانند کیفیت، قیمت، ایمنی، سهولت استفاده یا پایداری محصول یا خدمات و همچنین ایجاد ویژگیهای جدید.
احتمالاً ناگفته نماند، اما مبتکران برتر همیشه به بهبود عملکرد و طراحی محصولات خود ادامه می دهند، مهم نیست که قبلا چقدر عالی هستند.
سیستم محصول
این روزها، محصولات و خدمات کاملاً مستقل در واقع چندان رایج نیستند. بخش قابل توجهی از تمام محصولات و خدمات همراه با سایر محصولات تکمیلی استفاده می شود.
به عنوان مثال، نرم افزار سازمانی باید به طور یکپارچه با همه نرم افزارهای دیگری که در سازمان استفاده می شود کار کند، و تلفن شما دارای ده ها برنامه از شرکت های مختلف است و احتمالاً از آن همراه با هدفون، ماشین خود و بسیاری دیگر استفاده می کنید. دستگاه ها و خدمات
نوآوری سیستم محصول به بهبود و تغییراتی اشاره دارد که شما انجام می دهید تا اطمینان حاصل کنید که محصولات شما با سایر محصولات مکمل به گونه ای کار می کنند که ارزش بیشتری نسبت به محصول به تنهایی ایجاد کند.در عمل، این می تواند به معنای طیف گسترده ای از چیزها باشد، مانند بسته بندی محصولات و خدمات خود با هم، ایجاد افزونه ها، پلاگین ها و ادغام با محصولات دیگر، ماژولار کردن پیشنهاد شما، یا حتی ایجاد پلتفرم خود که اشخاص ثالث می توانند به آن ملحق شوند. برای تقویت اکوسیستم
سرویس
نوآوری های خدماتی، سودمندی و ارزش یک محصول یا خدمات معین را تضمین و بهبود می بخشد. خدمات میتوانند آزمایش یا استفاده از محصول را آسانتر کنند یا به حل چالشهای بالقوه در طول سفر مشتری کمک کنند.
خدمات عالی می تواند باعث شود مشتریان حتی محصولات متوسط را دوست داشته باشند، که به طور طبیعی به رضایت و وفاداری مشتری کمک می کند.
گارانتیها، آزمایشهای رایگان، سیستمهای سلف سرویس و خدمات تکمیلی یا صرفاً برتر، نمونههایی از مواردی هستند که سازمانها میتوانند در این زمینه امتحان کنند.
در حالی که اکثر سازمان ها از قبل اهمیت خدمات خوب را درک کرده اند، اکثر سازمان ها هنوز هم فضای زیادی برای نوآوری در این زمینه دارند.
کانال
کانال به سادگی روشی است که برای ارتباط پیشنهادات خود با مشتریان و کاربران خود استفاده می کنید.
این به طور سنتی به معنای کانالهای فیزیکی مانند فروشگاههای خردهفروشی یا توزیع عمدهفروشی است، اما تجارت الکترونیک، مستقیم به مشتری، و سایر اشکال کانالهای دیجیتال در اکثر دستهبندیهای محصول، حتی اگر خود محصول هنوز فیزیکی باشد، برای بازاریابی بسیار مهم شدهاند. اهداف فروش و خدمات مشتری
کانالهای مختلف برای انواع محصولات و خدمات مرتبط هستند، بنابراین نکته کلیدی در دانستن اینکه چه چیزی زندگی مشتری شما را آسانتر میکند نهفته است. بنابراین، مبتکران باید همیشه به دنبال راههایی برای بازنگری در استفاده از کانالهای مختلف باشند تا تجربهای بینقص و بدون نقص را برای مشتریان و کاربران خود فراهم کنند.برخی از نمونههایی از نوآوریهای کانال عبارتند از: فروشگاههای پاپآپ، تحویل بر اساس تقاضا و درب منزل، فروشگاههای شاخص، تنوعسازی و رویکردهای همهکاناله.
نام تجاری
یک برند به سادگی نمایشی است که مشتری از پیشنهادات یک کسب و کار خاص دارد.
بنابراین، هدف از نوآوری های برند، در اصل، صرفاً کمک به مشتریان و کاربران است که یک برند معین را به رقبا بشناسند، به خاطر بسپارند، و امیدوارند آنها را ترجیح دهند.
برای رسیدن به این اهداف، یک برند باید بتواند وعده های ارزشی کلیدی یک کسب و کار را تقطیر کند تا هویت روشنی برای آن ایجاد کند. به طور سنتی این نقش در درجه اول نقش طراحی، ارتباطات و تبلیغات در نظر گرفته شده است، اما همچنین فضای زیادی برای راهها و نوآوریهای جدید وجود دارد.
برای مثال میتوانید روشهایی مانند برندسازی مشترک را برای ارتقای تصویر برندتان، دریافت گواهینامهها و گواهیها برای بهبود اعتبار، یا کار روی شفافیت و ارزشها برای ایجاد اعتماد بیشتر در نظر بگیرید.
تعامل با مشتری
بسیاری از موفق ترین محصولات و خدمات، خواسته ها و آرزوهای اساسی مشتریان خود را شناسایی کرده اند که فراتر از نیازهای عملکردی است.
اگر بتوانید با مشتریان خود در آن مناطق ارتباط برقرار کنید، تجربه آنها با سازمان شما بسیار لذت بخش تر، شادی بخش تر و به یاد ماندنی تر خواهد بود.
برای ارائه چند نمونه از نوآوریهای بالقوه در این زمینه، میتوانید به مشتری کمک کنید تا بر مهارت خاصی در رابطه با استفاده از محصول شما تسلط یابد، به آنها اجازه دهید تجربیات خود را شخصیسازی کنند، یا شاید تمایل خود را برای تعلق داشتن به جامعهای پر جنب و جوش برآورده کنید. افراد با فکر
یک مثال: تسلا
شرکتهای بسیار کمی هستند که توانستهاند با موفقیت در تمامی ده نوعها نوآوری کنند، اما احتمالاً بهموقعترین این نمونهها تسلا است.
آنها بدیهی است که در صنایع رقابتی باورنکردنی خودرو و انرژی با حاشیههای معمولاً ناچیز و موانع بزرگ برای ورود فعالیت میکنند، بنابراین فقط آنها که بتوانند به جایی که امروز هستند برسند تقریباً از انتظارات همه فراتر رفته است. و برای رسیدن به آنجا، آنها مجبور بودند انواع مختلفی از نوآوری ها را انجام دهند.
بنابراین، اجازه دهید به چند نمونه از کارهایی که قبلاً انجام دادهاند، یا در حال حاضر روی استفاده از چارچوب ده نوع کار میکنند، نگاه کنیم. اگر با بخش پیکربندیشروع کنیم ، بزرگترین چیزی است که آنها به شدت بر روی بازنگری شبکهها، ساختارها و فرآیندهایی که به طور سنتی در صنعت خودرو استفاده میشوند، تمرکز کردهاند.
آنها شبکه نمایندگی را رها کرده اند، بر روی یکپارچه سازی عمودی تمرکز کرده اند تا پیچیدگی ها و هزینه های اضافی را از زنجیره تامین خود حذف کنند، و نوآوری های زیادی در فرآیند انجام داده اند تا قیمت های خود را با خودروهای موتور احتراق داخلی مشابه مقایسه کنند تا بتوانند از طریق هوا استفاده کنند. به روز رسانی های نرم افزاری برای وسایل نقلیه خود ابتدا در صنعت، و به آنها کمک می کند تا نرم افزار خودران خود را تا حد امکان به طور موثر توسعه دهند و آزمایش کنند.
در بخش مدل سود، آنها پیشگام مدل پیشسفارش بودند تا به بودجه توسعه خودروهای آینده خود کمک کنند و به سهامداران اعتماد به آینده کسبوکار را ارائه دهند. مهمتر از آن، خودروهای الکتریکی به تعمیر و نگهداری منظم و قطعات یدکی بسیار کمتری نیاز دارند، بنابراین به جای تکیه بر خدمات برای افزایش سودآوری، تسلا روی نرم افزار برای انجام این کار تمرکز کرده است.
وقتی صحبت از ارائه فاکتورهای مرتبط به میان میآید، تسلا بدیهی است که صدها نوآوری افزایشی در طول سالها برای بهبود محصولات خود فراتر از وضعیت موجود در طیف گستردهای از معیارهای عملکرد، مانند قیمت، محدوده، شتاب، ایمنی و عملکرد سیستم اطلاعات سرگرمی انجام داده است. آنها همچنین محصولاتی را به مشتریان خود ارائه کرده اند که به خوبی خودرو را تکمیل می کنند، مانند شبکه سوپرشارژر و ذخیره انرژی خورشیدی و انرژی خانگی.
در کنار هم قرار دادن همه این تغییرات تجربه استفاده و داشتن محصول را به قدری عالی کرده است که مشتریان تسلا از وسایل نقلیه خود به شدت راضی هستند.
در فضای تجربه ، تسلا دوباره چندین نوآوری انجام داده است. برای مثال، آنها اولین خودروسازی بودند که واقعاً امکان خرید آنلاین خودرو، راه اندازی فروشگاه های خود را فراهم کردند و همچنین به شما اجازه دادند در صورتی که پس از 7 روز اول از آن رضایت کامل نداشتید، خودرو را پس دهید. آنها همچنین یک ناوگان خدمات سیار دارند که می توانند ماشین را در جایی که هستید تعمیر کنند، به جای اینکه مجبور شوید آن را به نزدیکترین ایستگاه خدمات رسانی ببرید.
بدیهی است که آنها زمان و تلاش زیادی را صرف شفاف سازی در مورد ارزش ها و ماموریت خود کرده اند، که همراه با محصولات پیشگام خود، به ایجاد یک نام تجاری و جامعه بسیار قوی برای آنها کمک کرده است، که آنها به خوبی از آن استفاده کرده اند. در نتیجه، تسلا توانست به طور همزمان به سریعترین و سودآورترین تولیدکننده خودرو در بازار انبوه تبدیل شود، یک شاهکار بیسابقه در چنین بازار بالغ و رقابتی.
نتیجه
برای نتیجه گیری، نوآوری بسیار بیشتر از ایجاد یک محصول کاملاً جدید است و بهترین نوآوران این را به خوبی می دانند.
چارچوب Ten Types ابزاری بسیار کاربردی و مفید برای در نظر گرفتن آن و برای تفکر کلی درباره نوآوری است.
همانطور که گفته شد، اغراق آمیز نیست اگر بگوییم هرچه انواع مختلف نوآوری ها را بتوانید ترکیب کنید، احتمالاً محصول یا خدمات شما موفق تر خواهد بود – تا زمانی که این نوآوری ها واقعاً مفید باشند.
بنابراین، در مورد محصول یا خدمات خود فکر کنید. در کدام یک از این زمینه ها می توانید نوآوری کنید تا آن را حتی بهتر کنید؟
بدون نظر