بیایید با برخی گزاره‌های تعریف‌کننده شروع کنیم و سپس ظرفیت جذب را بررسی کنیم، زیرا نقش مهمی در نوآوری دارد. نوآوری به آگاهی از ایده ها و نوآوری های خارجی شناخته شده در بازار بستگی دارد. از طرف دیگر، نوآوری می‌تواند ناگهان از کنار هم قرار دادن رشته‌های فکری که به چیزی کاملاً متفاوت و ناشناخته برای جهان تا کنون تبدیل می‌شوند، به وجود بیاید.

ما می‌توانیم از این موارد بیفتیم، یا می‌توانیم ایده‌ها یا مفاهیمی را از طریق جستجوی صریح پیدا کنیم. سپس ما کار سخت تری داریم که این ایده ها را به چیزی متفاوت تبدیل کنیم که ارزش یا تازگی جدیدی به ارمغان می آورد.

ایجاد یک فرآیند انتشار و انتشار بسیار مهم است. در بیشتر موارد، این در سیستم مدیریت ایده ای که شما مستقر کرده اید اتفاق می افتد – یا قطعاً باید استقرار کنید. توسعه این فرآیندها به عنوان یک سیستم پایدار، منبع ضروری برای ایجاد قابلیت ها و شایستگی های یک سازمان است. این منبع یا سهام دانش شما می شود.

با جمع‌آوری، کاوش و بهره‌برداری از دانش جدید، ارزش آن را از یک ایده واحد به پتانسیل نوآوری‌های متعدد افزایش داده و چند برابر می‌کنیم. جذب دانش ایده های نوآورانه ما را تغذیه می کند. داشتن یک چارچوب سیستماتیک می تواند به طور چشمگیری افکار یا مشاهدات تصادفی را به مفاهیم ارزشمندی تبدیل کند که پتانسیل نوآوری شما را ارتقا می دهد.

مسئله این است که چگونه ما در مورد پذیرش و تطبیق دانش جدید اقدام می کنیم.

هر سازمانی دانش خود را به روش های مختلف جمع آوری می کند. هر کدام ویژگی ها، سیستم ها و روش های منحصر به فردی برای انجام این کار دارند. یافتن دانش اغلب تصادفی است. در بسیاری از موارد، دانشی که ما به دنبال آن هستیم در حال حاضر در سازمان وجود دارد. گاهی اوقات، بیرون رفتن از سازمان، ما را به مسیری می‌فرستد که ما را مستقیماً به درون سازمان خود می‌برد. وقتی این اتفاق می افتد، ما اغلب گیج می شویم و تعجب می کنیم که چرا سیستم ثبت وجود ندارد.

در زیر مدل AC/DC را برای درک بهتر این مفهوم معرفی می کنیم.

مدل AC/DC

همانطور که می دانید AC/DC مخفف دو نوع جریان الکتریکی است که AC مخفف “جریان متناوب” و DC مخفف “جریان مستقیم” است.

مدل AC/DC از گزارشی با عنوان ” نوآوری توسط پذیرش ” که توسط NESTA در اکتبر 2008 منتشر شد، استخراج و اقتباس شد.

برای نقل قول از گزارش، در این مدل در اینجا پیشنهاد شده است:

… مخفف AC/DC، که به «ظرفیت جذب» (AC) و «ظرفیت توسعه» (DC) اشاره دارد، عمداً برای نشان دادن نقش نوآوری به عنوان تأمین‌کننده نیرو در اقتصاد انتخاب شده است. 

اما، قیاس دیگری بین جریان های الکتریکی و نوآوری وجود دارد: در حالی که “جریان مستقیم” (DC)، همانطور که از نامش پیداست، همیشه در یک جهت با ترتیب افزایش یا کاهش جریان دارد، “جریان متناوب” (AC) به یک طرف جریان می یابد. سپس به سمت دیگر، به طور مداوم جهت معکوس. تولید دانش در یک سیستم نوآوری سرزمینی ویژگی های مشابهی دارد.

مدل نوآوری ACDC Hobcraft-1

ظرفیت جذب مانند “جریان متناوب است. به دانش اجازه می دهد در جهت های مختلف و معکوس جریان یابد. بر این اساس، ظرفیت نوآوری مکان ها دو مجموعه وسیع از ظرفیت ها را ترکیب می کند: ظرفیت جذب و توسعه آنها. چارچوب مفهومی و تحلیلی ارائه شده در شکل 2 هر دو را ترکیب می کند. ظرفیت جذب (AC) مکان‌ها برای شناسایی، ارزش‌گذاری و جذب دانش خارجی بالقوه سودآور و ظرفیت توسعه (DC) مکان‌ها برای توسعه و بهره‌برداری از چنین دانشی.

تمرکز سنتی بر ظرفیت نوآوری فرض می‌کند که بیشتر دانش مورد نیاز برای نوآوری در داخل پیدا می‌شود. دیدگاه مدرن‌تر بر اهمیت استفاده از دانش خارجی برای بهبود ظرفیت نوآوری شرکت‌ها تأکید می‌کند.

نوآوری با پذیرش

بنابراین، نوآوری از طریق پذیرش، یک کانال مهم نوآوری است. دانش بیرونی که در یک شرکت جریان می یابد می تواند به یک یا چند خروجی تبدیل شود: 1) ایجاد نوآوری جدید. 2) ایجاد دانش جدید. یا 3) ارزش اقتصادی و اجتماعی جدید. بنابراین، ارزش جدید می تواند یک نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم باشد. فرآیند نوآوری از طریق پذیرش دانش بیرونی صورت می گیرد.

ظرفیت جذب چالش های مهمی را برای شرکت ایجاد می کند. نحوه برخورد موثر با جذب دانش، توانایی نوآورانه و جذابیت آن را برای یک محیط یادگیری تعیین می کند.

در دهه 1990 پیشگام شد

پژوهشگران مفهوم ظرفیت جذب را در اوایل دهه 1990 مطرح کردند. از زمان پیدایش این مفهوم، محققان آن را بیشتر توسعه دادند و باعث ایجاد هزاران مقاله منتشر شده در مورد این موضوع شد. تعریف اولیه ارائه شده در اینجا نقطه شروع ایده آلی برای ارزیابی ظرفیت جذب است.

“ظرفیت جذب، توانایی یک شرکت برای تشخیص ارزش اطلاعات جدید، خارجی، جذب آن و به کارگیری آن در اهداف تجاری برای قابلیت های نوآورانه آن بسیار مهم است. این تابعی از دانش قبلی شرکت است.”

(کوهن، وسلی، ام. و لوینتال، دانیل آ. ظرفیت جذب: دیدگاهی جدید در یادگیری و نوآوری ، ASQ، 35 (1990)، 128-152.)

درک ارزش ظرفیت جذب

ارزش ظرفیت جذب در این است که وقتی سازمان ها دارای دانش قبلی هستند که معمولاً از بیرون تحریک می شود، بیشتر پذیرای افزودن درک جدید و ایده های جدید هستند.

سازمان هایی که تشویق می کنند و به یادگیری می پردازند بسیار آگاه هستند. آنها به شدت به دنبال ایده های جدید هستند. داشتن یادگیری از قبل آنها را برای جذب دانش جدید یا تداعی سریع افکار مجهز می کند. آنها سپس به دنبال معنا یا ارتباطات هستند. این سازمان ها در تشخیص ایده های جدیدی که ممکن است منجر به نوآوری شود، به مراتب بهتر هستند.

این آنها را تشویق می کند تا درک خود را از اتصال، ادغام و آزمایش با این دانش جدید توسعه دهند.

برای تشویق یک شرکت به یادگیری و کسب دانش جدید، هر چه بیشتر بتوانید رویه ها و هنجارها را ایجاد کنید، پتانسیل بیشتری خواهید داشت. بنابراین، با داشتن یک سیستم مدیریت ایده قوی، در حال توسعه آن نکات مشترک درک هستید. کمک به توسعه نوآوری شما به بخشی از روال و تمرین شما تبدیل می شود.

ظرفیت های جذبی مراحل نوآوری هابکرافت

این کسب دانش مستمر، یادگیری مداوم را تشویق می کند. این یک چرخه بازخورد مثبت دارد زیرا ظرفیت ها و قابلیت هایی را برای فعالیت های نوآورانه آینده ایجاد می کند. ظرفیت جذب، پس از شناسایی و استقرار به عنوان یک سیستم، جستجوی دانش جدید را ارتقا می دهد که توانایی ایجاد ارتباطات جدید لازم برای تحقق نوآوری را افزایش می دهد.

برای اینکه این اتفاق بیفتد، نیاز به تمرکز مداوم دارد – سیستمی که برای جذب طراحی شده است. اگر سازمان‌ها مسیر جایگزینی را انتخاب کنند که ساختارها را ارائه نمی‌کنند و بخواهند آخرین قطره‌ها را از فعالیت‌های نوآوری یا بخش تحقیقاتی موجود حذف کنند، به مرور زمان به عنوان یادگیرندگان بد توسعه خواهند یافت. سازمان هایی که این کار را انجام می دهند شروع به این تصور می کنند که دانش را دارند و در ذهنیت خود ثابت می شوند. آنها در جذب شکست می خورند، تمایل به طرد دارند، و سندرم “اینجا اختراع نشده” را به خود می گیرند . این فقط برای مدت محدودی می تواند ادامه داشته باشد قبل از اینکه نوآوری فروپاشی کند و مردم آن را ترک کنند و دانش خود را با خود ببرند.

مشکل اغلب در جذب بیش از حد دانش نهفته است

بخش حیاتی دیگر درک ظرفیت جذب، مزایای فوق‌العاده آن برای انتشار و انتشار ایده‌ها است. وقتی دانشی که از بیرون به دست می آوریم به داخل می آید، ناگهان می تواند با ما روبرو شود. می تواند آنچه را که می دانیم به چالش بکشد، و ممکن است به سادگی آن را رد کنیم.

در این لحظات است که ما باید واکنش اولیه “بیایید این را رد کنیم” متوقف کنیم و زمان را برای ارزیابی عمیق تر، که از این منظر متفاوت معنا می یابد، در نظر بگیریم. نگاه کردن از طریق لنزهای جایگزین در اینجا کمک می کند. و به اشتراک گذاشتن این ایده ها یا جریان های دانش جدید با دیگران می تواند “تفکر جمعی” را تسریع کند. باز هم، سیستم مدیریت ایده اجازه می دهد تا این مجرا باشد.

البته سازمان ها همیشه عجله دارند

سازمان ها خطوط لوله نوآوری را طراحی می کنند تا باریک تر و باریک تر شوند. آن‌ها می‌خواهند ایده‌هایی را که با هنجارشان مطابقت ندارد به سرعت کنار بگذارند. این سیستم برای مدیریت تفکرات متفاوت و چالش برانگیزتر مجهز نیست، با این حال این همان جایی است که نوآوری رادیکال، پیشرفت و مخرب در آن قرار دارد.

سازمان‌ها باید راه‌های بهتری برای مقاومت در برابر محدودتر شدن مسیرهای دانش، قبل از اینکه دانش، بینش و ارتباطات بالقوه به خوبی جذب شوند، بیابند. فراهم کردن دسترسی بیشتر به منابع جدید دانش و مفاهیم نوآوری نوظهور، ارتباطات واقعی را در جایی که چیزی به‌طور قابل توجهی متفاوت و موجود ظاهر می‌شود، افزایش می‌دهد.

ما باید اجازه دهیم که دانش در درون سازمان‌هایمان بازتر جریان یابد

Hobcraft مراحل نوآوری ظرفیت Absopritve

ما باید جلوی “کورهای شناختی” را بگیریم – کورهای شناختی که اغلب می‌توانیم با این باور که می‌دانیم در دام بیفتیم، در حالی که واقعا نمی‌دانیم. از طریق باز کردن است که ما بینش و دانش بیشتری را اضافه می کنیم. ما باید به همان اندازه از خفه شدن مفاهیم یا دانش های مختلف اجتناب کنیم. ما باید دید و بیان کامل را به آنها بدهیم، بنابراین محیط بازتری را برای کار روی آن مفاهیم تشویق می‌کند. ما باید برای کشف دانش تلاش کنیم.

یک قدم این است که آگاهانه نوآوری را به مراتب بازتر کنیم – در داخل سازمان و همچنین در خارج. انجام یک نوآوری باز کل نگرتر برای فراتر رفتن از رویکردهای افزایشی فعلی بسیار ارزشمند است زیرا دانش اغلب فقط در اختیار افراد معدودی قرار می گیرد. و این قدرت اتصال است که به سرعت درک ما را برای ایجاد چیزی قدرتمند، ارزشمند و جدید برای جهان ایجاد می کند. برای تشویق جریان دانش باید از تله های شناختی اجتناب کنیم.

بهترین موقعیت پذیرش نوآوری باز در داخل و خارج از این دانش تازه به دست آمده برای جاری شدن و جذب شدن است. سپس، بهتر می توانیم این دانش را به کاربرد یا ارزش جدید ترجمه کنیم. امروزه موانع مهم زیادی در پیگیری نوآوری باز وجود دارد که نیاز به حل دارد، اما به اشتراک گذاری آزادانه دانش است که اغلب می تواند موانع را از بین ببرد و شناسایی ایجاد کند.

خوشبختانه، برخی از سازمان ها در حال روشن شدن هستند

دانش و نوآوری در لگن به هم مرتبط هستند. آنها جدایی ناپذیر هستند. آنها به ما حرکت می کنند تا خلاق باشیم، اما آنها به تمام بافت همبند نیاز دارند. جدا کردن دانش از نوآوری، آنها را از ترکیب و دستیابی به چیزی متفاوت باز می دارد. یکی به دیگری غذا می دهد.

از طریق استفاده از نزدیک شدن به آنها از طریق سیستمی مانند ظرفیت جذب است که می توانید جریان های مورد نیاز برای تحریک جستجوی ما برای ایده های جدید، پیشبرد نوآوری های ما را ایجاد کنید و به دیگران اجازه دهید بیشتر از این دانش بهره ببرند و بر اساس آن توسعه پیدا کنند.

اگر ظرفیت جذب و ارزش آن را در نظر نگرفته اید، وقت آن رسیده است که این کار را انجام دهید. همانطور که در نظر می گیرید اگر استفاده از یک سیستم مدیریت ایده ارزشی دارد، ممکن است این حلقه گمشده شما باشد.

مدل AC/DC از گزارشی تحت عنوان “نوآوری با پذیرش” که توسط NESTA در اکتبر 2008 منتشر شد، استخراج و اقتباس شد. گزارش کاملی که از آن استخراج شده است توسط سامی محروم (NESTA)، راب هاگینز (موسسه دانشگاه ولز) نوشته شده است. در کاردیف)، نائومی کلیتون (بنیاد کار)، کتی پین، و پیتر تیلور (دانشگاه لافبورو – GaWC).

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *