سرمایه نوآوری یکی از کاتالیزورهای اولیه خلق ارزش است. و در حالی که درک و سرمایه گذاری در سرمایه نوآوری بسیار مهم است، ساخت سرمایه نوآوری فاقد تمرکزی است که شایسته آن است. در واقع، حتی در رادار اکثر مردم هم نیست. به عنوان مثال، اگر «سرمایه نوآوری» را در گوگل جستجو کنید، تمایل دارید که شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر را به عنوان نتایج جستجو دریافت کنید که سرمایه مالی را ارائه میکنند و این عبارت را ربودهاند. این باید تغییر کند.
چالش امروز ما بازنگری در سرمایه سازمانی است زیرا در حال گذار از اقتصاد دانش به اقتصاد نوآوری هستیم. اقتصادهای جدید مبتنی بر نوآوری واقعاً بر خلق ارزش تمرکز دارند. نحوه تعریف، اندازه گیری و مدیریت توانمندسازهای ارزش آفرینی بخش دشواری است.
من می خواهم دیدگاه تازه ای در مورد سرمایه ارائه کنم. تفکیک آنها به ما کمک می کند تا عناصر سازنده انواع مختلف سرمایه را درک کنیم. بیایید با دانش گسترده درون سازمان شروع کنیم، زیرا این سرمایه یادگیری را تشکیل می دهد. از همه ما انتظار می رود که دانش داخلی موجود خود را با دانش خارجی که این روزها به شرکت سرازیر می شود، ترکیب کنیم، بنابراین می توانیم از این بینش های ترکیبی جدید استفاده کنیم که در نهایت مجموعه های مختلفی از مزیت ها را ایجاد می کند – مزیت هایی که باعث ایجاد ارزش می شود. ما اغلب از این به عنوان نوآوری باز یاد می کنیم.
دسترسی به دانش داخلی و خارجی و نه تنها تکیه بر تخصص داخلی برای رقابت در دنیای امروز حیاتی است. گرایش عمومی به سمت نوآوری باز به سرعت در حال تغییر تفکر و فرآیندهای داخلی ما است. چالش این است که تجدید نظر کنیم که چگونه تواناییها، شایستگیها و ظرفیتهای خود را به روشهای جدید ایجاد و رشد میدهیم. با ترکیب، ساختارشکنی و اصلاح دائمی، «بهترین» منبع (یا سرمایه) خود را فراهم می کنیم. پرداختن به این چالش ها یا فرصت ها با استفاده از سرمایه تازه تاسیس ما می تواند باعث رشد یا ارزش جدید شود.
دانستن سرمایه ما و آنچه که آنها را متمایز می کند مهم است. ما تمایل داریم همیشه به سرمایه مالی به عنوان بلوک ساختمانی اساسی برای تقویت نوآوری و خلق ارزش اشاره کنیم، اما این تنها تا حدی درست است. “موتور رشد” واقعی ترکیبی از سرمایه های بسیاری است که به تجارت ما دامن می زند.
چرا یادگیری سرمایه مهم است
دانش فیزیکی و سرمایه انسانی “سرمایه یادگیری” ما را تشکیل می دهند که اغلب تحت عنوان کلی “سرمایه فکری” خلاصه می شود. حتی با وجود اینکه چیزهای نامشهود زیادی در ترکیب آنها وجود دارد، من ترجیح می دهم آن را “سرمایه یادگیری” بنامم، زیرا به دارایی های ملموس ارزش می افزاید. شناسایی دارایی های مشهود و نامشهود بر توانایی سازمان در ایجاد ارزش تأثیر می گذارد.
ارزش آفرینی خود را در نتایج نشان می دهد. ترکیبی از سرمایه های مختلف و خروجی های نوآوری ما کلید این ارزش آفرینی است. ترکیبات منحصر به فرد متمایز بودن یک سازمان را نسبت به سازمان دیگر امکان پذیر می کند. دانستن سرمایه شما همچنین می تواند به شما در درک انعطاف پذیری و قابلیت های سازمان و همچنین سازگاری آن با شرایط جدید و پاسخگویی به نیازهای متغیر بازار کمک کند.
چارچوب و ابزار اساسی ما برای خلق ارزش، مدل کسب و کار است. همان ورودی های همه سرمایه (خلاقیت، نوآوری، سرمایه تازه، اهداف بازار، و محصولاتی که نیازهای مشتری را برآورده می کنند، برای مثال)، و نحوه ترکیب آنها، آنها را از طریق فعالیت های تجاری مختلف متحول می کند. این تعاملات ترکیب می شوند تا خروجی ها یا نتایج حاصل از مجموع رویکرد مدل کسب و کار را تولید کنند.
سرمایه نوآوری چیست؟
بقیه این پست بر سرمایه نوآوری متمرکز خواهد بود که شامل سرمایه انسانی، دانش و فیزیکی به عنوان دارایی های مرتبط با سرمایه نوآوری است. سرمایه نوآوری متشکل از بسیاری از دارایی های متغیر، به هم پیوسته و با زمینه خاص است که اهداف یا آرمان های استراتژیک شما را ترسیم و همسو می کند.
قبل از غواصی، می خواهم تعریف خود را از سرمایه نوآوری به اشتراک بگذارم:
“سرمایه نوآوری مجموع همه چیزهایی است که توسعه و تغییرات مورد نیاز برای دستیابی به نتایج نوآوری در یک سازمان یا محیط شبکه ای گسترده تر آن را برای مزیت بازار ارتقا می دهد.
اینها از منابع، فرآیندها، دانش و قابلیتهایی تشکیل شدهاند که دائماً در حال تحول و پویایی برای ایجاد ظرفیت نوآوری بیشتر هستند.
آنها سرمایه جدیدی می سازند و از پویایی در نوآوری استفاده می کنند تا خلق ارزش واقعی را در نتایج موفقیت آمیز در محصول نهایی، خدمات یا اجرای مدل کسب و کار فراهم کنند.”
بخش سخت این است که بدانیم چگونه واقعاً برای سرمایه نوآوری ارزش قائل شویم، زیرا همیشه در حال تکامل برای رویارویی با چالشهای جدید، ایجاد فرصتهای جدید و ایجاد موفقیت پایدار است.
ما باید درک کنیم که برای چالش نوآوری که ممکن است روی آن کار کنیم چه چیزی ضروری است و چه چیزی نیست. جنبه ها (فرآیندها، نرم افزار، رویه های ایجاد شده، رویکردهای استاندارد و غیره) باید بین ایستا یا پویا تمایز قائل شوند. جنبههای ایستا تکرار میشوند و تمایلی به افزودن ارزش بیشتری ندارند، در حالی که جنبههای پویا همیشه در حال تکامل هستند، نوآوری را بهبود میبخشند و تقویت میکنند و ارزش افزوده را افزایش میدهند.
بسیاری از کارهایی که ما در نوآوری انجام می دهیم قابل تکرار هستند یا از یک الگو یا روال خاصی پیروی می کنند. این بخش “ایستا” و تکرار شونده ضروری است اما مولد اصلی سرمایه نوآوری تازه نیست. با اتخاذ یک رویکرد منحصراً تکراری برای نوآوری، ممکن است خود را فقط به بهبودهای تدریجی محدود کنید. با این حال، کلید موفقیت، برای تقویت واقعی نوآوری، استفاده از تمام آن سرمایه ایجاد شده است.
سهام و جریان
همه ما نیاز به ایجاد یک انبار دانش خاص داریم که به طور مداوم به آن اضافه می کنیم و موجودی و مجموعه تجربیات ما را تشکیل می دهد. همچنین همه ما نیاز به جستجوی مستمر برای جریانهایی داریم که در روابط و شبکههای ما وجود دارند که منابع جدیدی از سهام یا دانش را به ما میدهند. با تولید سهام جدید، ما قادر خواهیم بود ارزش سرمایه آینده خود را بسازیم. این مجموعه های منحصر به فرد از منابع و دارایی های یک سازمان است که ارزش نوآوری تازه ما را از طریق فرآیند و جریان دانش ارزش آفرین جدید به ما می دهد که تجاری سازی را ترویج می کند.
این تعاملات و جریان های پویا بین دارایی های سرمایه ای مختلف نوآوری و سایر دارایی های فکری است که نوآوری را پرورش می دهد. ظرفیت جذب نقش مهمی در ساختار این فرآیند ایفا می کند.
اهرم و ایجاد سهام سرمایه نوآوری ما می تواند به نتایج مولد متفاوتی منجر شود. ابتدا باید سرمایه نوآوری مورد نیاز این سهام و دانش – دارایی های ساختمانی و منحصر به فرد بودن آنها را در ترکیبات مختلف شناسایی کنیم. هرچه بهتر آنها را درک کنیم و بدانیم چگونه آنها را با هم ترکیب کنیم، پتانسیل آینده بهتری برای ثروت جدید خواهیم داشت. فقط جریان مداوم و ایجاد دانش باعث تجاری سازی موفقیت آمیز می شود.
هر چه بیشتر بتوانیم جریان های دانش داخلی را از منابع داخلی و خارجی تشویق کنیم، بهتر می توانیم دارایی های دانش را تولید کنیم و ارزش نوآوری را افزایش دهیم. همانطور که اینها رشد می کنند، آن را به طور بالقوه پویاتر می کنند.
اکثر هیئت مدیره های شرکتی فاقد هرگونه ایده و دیدگاه روشنی از سرمایه نوآوری هستند. این عدم درک به طور قابل توجهی مانع از نوآوری می شود. این رشد را محدود می کند و همه ما را نسبت به آینده کمتر مطمئن می کند. هیئت ها از اینکه نمی دانند چگونه و کجا پول را برای رشد جدید سرمایه گذاری کنند، احساس ناراحتی می کنند. آنها نه از سرمایه عظیم نوآوری موجود و نه از فرصت های ارائه شده آگاه هستند. ما در استفاده از آنچه داریم شکست می خوریم و درک و اعتماد به نفس لازم برای حمایت از نوآوری را با جدیت به آنها نمی دهیم. چالش پرورش آگاهی واقعی و درک عمیق تر است. این یک چالش برای همه ما است، نه فقط برای هیئت مدیره شرکت ها.
موضوع ارزش آفرینی
فرآیند گرفتن نهاده های سرمایه و به کارگیری، استفاده، ترکیب، تبدیل و گاه تخریب آن نیز نیاز به تأمل بیشتری دارد. همانطور که قبلا اشاره کردم، ارزش آفرینی بر اساس مدل کسب و کار است. استفاده از سرمایه ما نتایجی را ایجاد می کند که هم اثرات مثبت و هم منفی بر سازمان ارائه دهنده حمایت مالی دارد. بیایید درک خود را از ترکیب عناصر خلق ارزش ایجاد کنیم:
- خلق ارزش خود را در نتایج حاصل از آن «ذخایر سرمایه» که از فعالیت های یک سازمان ناشی می شود، نشان می دهد. هرچه پویایی بیشتری داشته باشند، بر توانایی سازمان در ایجاد ارزش یا عدم تأثیر بیشتری خواهند داشت.
- نوآوری در ایجاد ارزش مرکزی است و با هدف ایجاد و نوآوری نتایج جدیدی است که سازمان را از سایرین متمایز می کند.
- ارزش از طریق مدل کسب و کار سازمان ایجاد می شود که ورودی ها را از سرمایه می گیرد و آنها را از طریق فعالیت های تجاری متحول می کند.
- امروزه، شناخت آنچه سرمایه خلق ارزش را تشکیل می دهد، است.
- یک مدل کسب و کار پویا برای به تصویر کشیدن این فرآیند تغییر و ایجاد ارزش ایجاد شده مورد نظر بسیار مهم است.
چه چیزی سهام سرمایه نوآوری را تشکیل می دهد؟
سهام سرمایه نوآوری مجموعه ای از منابع و دارایی های شرکت است که خدمات تکمیلی را در فرآیند ایجاد دانش جدید (نوآوری) و تجاری سازی ارائه می دهد. بنابراین، درک ساختار موجودی سرمایه نوآوری نیز مهم است و می توان آن را به روش های زیر روشن کرد:
- سرمایه نوآوری به عنوان قابلیت های تجدید سازمان های ما در قالب تولید دارایی های فکری است که ارزش ارائه می دهد و به طور فزاینده ای از دارایی های نامشهود ما استخراج می شود.
- سرمایه نوآوری دارای ویژگی هایی است که آن را به یک دارایی «استراتژیک» تبدیل می کند. کلید موفقیت در مشخص کردن ماهیت و کاربرد این دارایی ها در رابطه با دانش جدید جاری در سازمان نهفته است. این باعث تولید و تجاری سازی مفاهیم و ایده ها به اشکال جدید ارزش نوآوری می شود.
- سرمایه نوآوری از “تعاملات پویا” مستمر بین نامشهود و کالاهای ملموس تشکیل شده است. آنها با گذشت زمان از تجربه ساخته شدهاند و عمدتاً به داراییهای نامشهود و در نهایت به نتایج ارزشمند تبدیل میشوند.
- استفاده مؤثر از انواع مختلف دارایی های نامشهود است که به سرمایه نوآوری کمک می کند. تنها تعداد کمی از آنها را می توان به طور رسمی گرفت زیرا بر تعاملات، روابط، تجربه کاربردی، درک عمومی پذیرفته شده و بر اساس تشخیص الگو و معنادار بودن ساخته شده اند.
- همانطور که شبکه ها و روابط خود را رشد می دهیم، اشتراک دانش را افزایش می دهیم . این امر درک ما را ارتقاء می دهد و دارایی های نامشهود را در داخل سازمان افزایش می دهد. همانطور که دانش خود را عمیق تر می کنیم، تجربه کسب می کنیم و به “تشخیص الگو” و بینش بالاتری دست می یابیم.
ما باید بدانیم که چگونه ارزش واقعی نوآوری را باز کنیم. اگر ما به طور کامل درک نکنیم که سرمایه از کجا می آید، سرمایه و سهام جدید چگونه تامین می شود، نوآوری آزمایشی باقی خواهد ماند، همیشه با لکنت همراه است و این ریتم نوآوری سازمانی را ندارد.
عناصر کلیدی سرمایه نوآوری عمدتاً شامل موارد نامشهود غیرفناوری است که در روالهای سازمانی و ذهنیت کارکنان تجسم یافتهاند.
این عناصر را می توان به شرح زیر توصیف کرد:
- استراتژی نوآوری به انتخاب های استراتژیک یک شرکت در رابطه با نوآوری خود مربوط می شود
- انتخاب نوع نوآوری که به بهترین وجه با اهداف شرکت تناسب دارد و تخصیص منابع به انواع مختلف نوآوری
- فرهنگ نوآوری ترکیبی از نگرش ها، تجربیات، باورها و ارزش های مرتبط با نوآوری کارکنان است.
- عملکرد یکپارچه محیط، فرهنگ و اقلیم که فعالیت های نوآوری را تحریک می کند
- ساختارهای نوآوری که برای تشکیل فرآیند نوآوری شکل می گیرند
- رویکرد به سازمان و نحوه مشارکت کارکنان در نوآوری گروه بندی می شود
- دانش کارکنان (فناوری و غیرفناوری) درگیر در فرآیند نوآوری
- ذخیره دانش را می توان با یادگیری داخلی و خارجی سازمان افزایش داد
“یادگیری داخلی” به ایجاد دانش جدید در سازمان اشاره دارد، در حالی که “یادگیری خارجی” به ادغام دانش از خارج مربوط می شود. ما میتوانیم سرمایه نوآوری را مدلسازی کنیم و نیازهای سرمایهای مختلف را برای چالشهای نوآوری مختلف به کار ببریم تا از آنها به روشهای پویاتر استفاده کنیم.
هرچه بیشتر دانش خود را تقویت کنیم و ارزش درون افراد خود را قدردانی کنیم، بیشتر میتوانیم دانش جدید تولید کنیم، روایتهای بزرگتری بسازیم، بحثها را عمیقتر کنیم، و ارتباطات و تعاملات بهتری را در میان جوامع در حال رشد برقرار کنیم. به این ترتیب، میتوانیم سرمایه نوآوری را به ارزش بالایی تبدیل کنیم. دارایی های پویا و ارزشمند، درست همانطور که امروزه با سرمایه مالی برخورد می کنیم.
هر چه بیشتر کشف کنیم، دانش بیشتری به دست می آوریم. این امکان تصمیم گیری بهتر را فراهم می کند و پتانسیل ارزش آفرینی ما را تقویت می کند. این در تئوری به ما اطمینان بیشتری می دهد، چه در داخل و چه در خارج، که سرمایه مالی سرمایه گذاری شده ما در دستان خوبی است. ما به طور موثر از سرمایه نوآوری برای ایجاد ارزش استفاده می کنیم.
سرمایه یادگیری ما نیاز به ظهور و تسلط بر بحث های آینده در بهبود کیفیت و سهم ارزش آن دارد. ما باید انگیزهها را برای سازمانها و افرادشان افزایش دهیم تا دانش موجود خود را یاد بگیرند یا به روز کنند.
قدرت در پیوندهایی است که می توانیم ایجاد کنیم، در اکتساب، جذب، و در نهایت در دگرگونی که به دانش شناخته شده و جدید اجازه می دهد خط لوله نوآوری مولد ثروت ما را تقویت کند.
خلاصه
انطباق با تغییرات سریع کلید موفقیت ما است. این ترکیبی از سرمایه ما است و دانستن اینکه چه عوامل و دارایی هایی در سرمایه نوآوری ما نقش دارند، سلامت آینده ما را تعیین می کند.
در آینده، ضروری است که تمرکز سرمایه نوآوری خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهیم تا بتوان به طور کامل قفل آن را باز کرد و پویایی واقعی را در سیستم و ساختار سازمانها برای بهرهبرداری از پتانسیل واقعی نوآوری آزاد کرد.
سرمایه نوآوری جنبه کلیدی است که ما باید روی آن تمرکز کنیم، درک کنیم و روی آن سرمایه گذاری کنیم. این سرمایه توانایی آینده ما را برای توسعه و حفظ ارزش خلق می کند.
بدون نظر