همه ما آن جعبه پیشنهادی ایده های قدیمی و چوبی را می شناسیم که به طرز پر زرق و برقی در خلال افتتاحیه های Q1 ارائه شد اما در نهایت در زیر میز کسی قرار گرفت. این کار عالی شروع شد، با افرادی که ایده های مختلفی را با اهداف متفاوت اضافه کردند، اما پس از مدتی از بین رفت و به بخشی از آثار شرکت تبدیل شد. برای شرکت ها، این ورودی ها برای تغییر بسیار مورد استقبال قرار می گیرند. با بهره گیری از خرد جمعیت درون سازمان، آنها می توانند کسب و کار خود را برای بهتر شدن نوآوری کنند. البته این صندوق رای برای ایده ها دیگر در عصر دیجیتالی شدن نمی گنجد.
بسیاری از شرکتها از جمله Dell، Airbus، Liberty Global و Innogy معادل مجازی صندوق رأی سازماندهی کردهاند: یک پلتفرم آنلاین که به کارمندان امکان میدهد ایدههای خود را ارسال کنند، بازخورد مستقیم دریافت کنند، در بهترین مسیر هدایت شوند و در نهایت آنها را ببینند. نوآوری های تحقق یافته به این ترتیب، لیبرتی گلوبال در حال حاضر ROI بیش از 15 میلیون یورو ایجاد کرده است.
اگرچه همه این طرحهای ایدهآفرین در سازمانها به این اندازه مؤثر نیستند. مشکل بزرگی که بسیاری از شرکت ها با آن روبرو هستند این است که به دلیل آستانه پایین برای مشارکت کارکنان و دامنه گسترده ایده های ارسال شده، آنها ایده های ضعیف زیادی تولید می کنند. در کمپین Dell Ideastorm، تقریباً 9000 ایده ارائه شد و کمتر از 4٪ از این ایده ها به مرحله بعدی که در آن ایده مفهوم سازی شد منتقل شد. میتوانید تصور کنید که درجهبندی و ارزیابی این ایدهها، حتی اگر ساختار بسیار کارآمدی داشته باشند، منجر به هزینههای سربار بالایی میشود که بر موفقیت بالقوه کمپین فشار میآورد.
البته، یک شرکت میتواند با تنظیم یک طرح درجهبندی دقیق یا حتی درجهبندی خودکار ایدهها شروع به کار کند. اما این همچنین می تواند به سرعت منجر به هزینه های بسیار بالا و از دست دادن ایده های “جواهر پنهان” شود. این جواهرات ممکن است در ظاهر چندان جالب به نظر نرسند، اما این پتانسیل را دارند که تجارت را به شدت تسریع کنند. این ارزیابی سریع همچنین می تواند به عنوان راه حل های ارزان قیمت در نظر گرفته شود، زمانی که شرکت ها باید به منبع ایده ها نگاه کنند.
چگونه می توانید این ایده ها را برای شروع بهتر بسازید؟
تحقیقات علمی اشاره کرده اند که می توان در این نوع تلاش ها کیفیت ایده ها را ارتقا داد و کمپین ایده پردازی را موفق تر کرد.
در این مطالعه، ما به ویژگیهای زمینهای و شخصی مختلفی که میتواند خلاقیت و نوآوری کارکنان را بهبود بخشد، نگاه کردیم. یک منوی کامل از 54 ویژگی تجاری شخصی و متنی با کارشناسان نوآوری از Liberty Global، VodafoneZiggo، Airbus و Innogy کشف و آزمایش شد. دیدگاه انتقادی این کارشناسان منو را به زیرمجموعه ای از نه عامل مرتبط محدود کرد. برای اینکه ببینیم آیا این عوامل نه تنها در تئوری بلکه در دنیای واقعی نیز کار می کنند، ورودی تقریباً 3000 ایده پرداز درخواست شد.
مشخص شد که چندین ویژگی به طور قابل توجهی شانس ارائه ایده های با کیفیت بالا را توسط کارکنان بهبود می بخشد. با این دانش، مدیران نوآوری می توانند کمپین های ایده پردازی خود را بهتر ساده کنند و نظرات بهتری از کارمندان دریافت کنند.
اول از همه، استقلال وظیفه، آزادی و خودتعیینی که یک کارمند نسبت به کار روزانه خود دارد، شانس تولید ایده های خوب را افزایش می دهد. اگر چه افزایش یک شبه استقلال وظیفه همه کارمندان به این سادگی نخواهد بود، اما می توان کارمندانی را که قبلاً در موقعیتهای مستقل وظیفه بالایی قرار دارند هدف قرار داد تا فعالانه در تلاشهای ایدهپردازی شرکت کنند.
دوم، کارمندانی که ویژگیهای شخصیتی فعالانه را نشان میدهند، ایدههای باکیفیتی را که بر کسبوکار تأثیر میگذارد، ارائه میکنند. یک شخصیت فعال فقط کسی نیست که همیشه دست به عمل بزند، بلکه بیشتر فردی است که سعی می کند با وضعیت موجود مبارزه کند و به دنبال تغییر است.
این نوع از کارمندان اغلب آن مرد دمدمی مزاجی در دفتر هستند که با شلوارک راه میروند، وقتی هوا در بیرون 5- درجه است. با این شخص تماس بگیرید تا ایده های حماسی را بشارت دهید. اینکه خودمختاری و فعال بودن رابطه مثبتی با نوآوری یک کارمند دارد به دلیل توانایی او در تشکیل و دفاع از عقیده خود است.
اگر همیشه فقط فرآیندهای تجویز شده را دنبال میکنید و یک متفکر محافظهکار هستید، ممکن است برای مفهومسازی نوآوریهای خارج از جعبه مشکل داشته باشید – نه اینکه بگوییم نمیتوانید پیشرفتهای مداوم قابل توجهی داشته باشید.
اما همچنین چیزهایی که تغییر آنها آسانتر است، میتواند به شدت بر موفقیت کمپین ایدهپردازی تأثیر بگذارد. به اشتراک گذاری اطلاعات در شرکت یک پیش بینی کننده کیفیت ایده هایی است که توسط کارمندان به صورت آنلاین قرار می گیرند. اطلاعات در مورد جهت شرکت حیاتی است و حوزه ای را که کارکنان در آن ایده ارائه می کنند را در بر می گیرد. این راهنمایی در حال حاضر بسیاری از ایدههای اضافی را که معمولاً در طرحهای پیشنهادی باز ارسال میشوند، لغو میکند. (به عنوان مثال، گرفتن یک دلقک در دفتر در روزهای جمعه اغلب با استراتژی شرکت سازگار نیست، حتی اگر ممکن است اشتیاق و تعامل کارکنان را بهبود بخشد).
آیا محدود کردن تعداد ایده های ارسالی به برنامه آسیب نمی رساند؟
ارائه جهت ممکن است تعداد ایده های ارسالی را محدود کند، اما هر ایده کیفیت بهتری خواهد داشت. و هنگامی که از قبل راهنمایی میکنید، انکار ایدههای نامناسب را آسانتر میکند، برخلاف موقعیتی که فقط در مورد هر ایدهای از جمعیتتان درخواست میکنید. به اشتراک گذاری دانش ضمنی و صریح نیز می تواند به تلاش های ایده پردازی کمک کند. یک شرکت می تواند در این زمینه هم با دادن جهت گیری در مورد کمپین و هم با ایجاد فضاهای اشتراک اطلاعات در کنار پلت فرم ایده پردازی، این امر را تسهیل کند. در نهایت، اعتماد برای کیفیت ایده ها اهمیت حیاتی دارد.
شرکت کنندگان در یک پلت فرم باید این احساس را داشته باشند که شنیده می شوند و از تلاش هایشان سود خواهند برد. داشتن یک پروتکل برای ارائه بازخورد در مورد هر ایده ای که پست می شود، شانس تاثیرگذاری ایده های زیر را افزایش می دهد.
مدیران نوآوری می توانند از این بینش ها برای بهبود تلاش های ایده پردازی خود در پلتفرم های در حال اجرا استفاده کنند. یک فرصت عالی دیگر زمانی به وجود می آید که افراد جدید استخدام شده آزمایش کوتاهی انجام دهند که ویژگی های آنها را مشخص می کند، مانند شخصیت های فعال – شخصیت های دیوانه. این افراد کلیدی در فضای ایدهپردازی میتوانند به یک کارگروه نوآوری بپیوندند که در صورت نیاز برای یافتن سریع ایده برای یک مشکل، میتوان از آن فراخوانی کرد. بسیاری از شرکتها این افراد را در حامیان نوآوری متحد میکنند که میتوانند به ارتقای جاهطلبی برای نوآوری کمک کنند و تولیدکنندگان ایدههای جدید را برای کمک به رشد و در نهایت ارائه ایدههای خود در دست بگیرند.
>>> آیا میخواهید درباره ویژگیها و زمینههای پروفایل فردی که ایدههای دارای بالاترین امتیاز را در جمعسپاری درون شرکتی برای طرحهای ایده ایجاد میکند، بیشتر بدانید ؟
نگاهی به پایان نامه کارشناسی ارشد موریس اسمالدرز بیندازید، جایی که او انگیزه های اجرای نوآوری و ایده با کیفیت بالا را بررسی می کند:
یکی از نویسندگان این پست وبلاگ موریس اسمالدرز است. موریس بر روی تکالیف مدیریت نوآوری در سراسر اروپا کار کرده است، با تمرکز بر مدیریت ثبت اختراع و ایجاد جامعه نوآوری. او همیشه هدفش ترکیب بینشهای آکادمیک با هوش تجاری بوده تا به پروژهها حسی عملگرایانه و در عین حال خلاقانه بدهد. موریس مشتاق سادهسازی تلاشهای نوآوری در شرکتهای نوپا و شرکتهای بزرگ است و با ادغام هر دو جهان، هم افزاییهای زیادی را تشخیص میدهد.
بدون نظر