پیشنهاد ارزش نوآوری (IVP) ساده ترین مکان برای رفتن نیست. باید معنا و هدف را بسازد و آن هویت منحصربهفرد را فراهم کند که نوآوری را به جریان بیاندازد. ایجاد ارزش پیشنهادی نوآوری برای موفقیت شما در نوآوری بسیار مهم است.
فکر کردن در مورد شناسایی خودم با IVP من را به زمانی برگرداند که 18 سال پیش سفر نوآوری خود را آغاز کردم. اکنون به نظر می رسد که قرون گذشته باشد، و از آن زمان تاکنون چیزهای زیادی در نحوه مدیریت نوآوری تغییر کرده است. اما، به طرز عجیبی، بسیاری از موارد نیز ثابت مانده اند – به ویژه این واقعیت که ارائه نوآوری خوب کار سختی است.
با این حال، تنها چیزی که من قویاً معتقدم «درد» را کاهش میدهد، به نحوه طراحی و ارتباط شما با ارزش پیشنهادیتان برمیگردد – معنای شما از کاری که نوآوری باید انجام دهد.
درک ارزش پیشنهادی نوآوری
در سال 2003، من با یک سند دو صفحه ای مواجه شدم که توسط یک شرکت مشاوره مستقر در ایالات متحده نوشته شده بود، به نام Macroinnovation Associates. اگرچه به نظر می رسد که این شرکت امروز دیگر وجود ندارد، زمانی که من شروع به تغییر تمرکز خود به مشاوره، مشاوره و یادگیری در مورد نوآوری می کردم، پیشنهاد ارزش نوآوری آنها برای من بسیار عالی بود. من آن را حفظ کردم، آن را بر اساس تفکر نوظهور خودم شکل دادم، و هنوز به اندازه 15 سال پیش ارزش امروزی دارد. ممکن است برخی از قطعات آن از بین رفته باشند یا نیاز به بازنویسی داشته باشند، اما چارچوب اصلی آن خوب است. بعداً در مورد آنها توضیح خواهم داد.
بخش مهم دیگری از یادگیری من در مورد گزاره های ارزشی به نقطه کانونی مهم آن در بوم مدل کسب و کار بازمی گردد که توسط الکساندر اوستروالدر و ایو پیگنور (و اساس بوم نوآوری مشترک HYPE) طراحی شده است. ) طراحی شده است. من ایده یک بوم تجاری یک صفحه ای را درخشان یافتم.
این هدف از تفکر ما “توصیف مجموعه ای از محصولات و خدماتی است که برای یک بخش مشتری خاص ارزش ایجاد می کند.” Osterwalder و Pigneur استدلال می کنند که ارزش پیشنهادی دلیل روی آوردن مشتریان به یک شرکت نسبت به شرکت دیگر است. آنها پیشنهاد می کنند که ارزش پیشنهادی “تجمیع یا بسته ای از مزایایی است که یک شرکت به مشتریان ارائه می دهد.” “از طریق ترکیبی متمایز از عناصری که نیازهای آن بخش را برآورده می کند” ارزش ایجاد می کند. این ارزش می تواند کمی (به عنوان مثال، قیمت، سرعت خدمات) یا کیفی (به عنوان مثال، طراحی، تجربه مشتری) باشد.
Osterwalder و Pigneur بیشتر با نویسندگان دیگر همکاری کردند تا کتاب «طراحی ارزش پیشنهادی: چگونه محصولات و خدماتی را که مشتریان میخواهند ایجاد کنیم» که ارزش پیشنهادی را به روشی بسیار ساختاریافته بررسی میکند و نحوه نوشتن یک مدل کسبوکار را توضیح میدهد. کتاب با سه پیام آغاز میشود که برای هر کسی که به یک پیشنهاد ارزش فکر کرده است طنین انداز میشود. اینها هستند:
1. الگوهای ارزش آفرینی را درک کنید
. 2. از تجربه و مهارت های تیم خود
استفاده کنید.
این سه نقطه به همان اندازه برای نوآوری صادق است.
چهار بخش که باید در هنگام ساخت پیشنهاد ارزش خود در نظر بگیرید
توصیههای زیادی وجود دارد که با گزارههای ارزشی سروکار دارد، اما به اندازهای وجود ندارد که بر گزارههای ارزش نوآوری تمرکز کند.
نقطه شروع در طراحی یک IVP این است که “چه چیزی آن را زنده می کند؟” آیا این مأموریت را منعکس می کند؟ آیا ابتکار نوآوری را “رنگ” می کند؟ آیا این نشان می دهد که ارزش آفرینی در کجا نهفته است؟ خوب، هر سه و سپس برخی.
IVP باید مهمترین نکته را بیان کند که “چگونه به دیگران خدمت می کند”. این به حل یک مشکل، ارتباط آن، مزایای آن، و تمایز آن برمی گردد. اگر بتوانید این چهار جنبه اصلی را به تصویر بکشید، IVP خود را به روشی منحصر به فرد شکل می دهید.
IVP همچنین یک “بیانیه قصد” است. شروع به ارائه این موضوع می کند که چرا نوآوری شما باید قانع کننده باشد، تا آن را برای کسانی که منافع مشخص و مشخصی دارند ارزشمند کند.
این بخش «منافع اختصاصی» به همین دلیل است که ارزش پیشنهادی اولیه که در سال 2003 با آن مواجه شدم، به نتیجه رسید. این سازمان به دنبال تقسیم IVP به چهار مؤلفه است که نیاز به بررسی دارند، که عبارتند از:
1. ارزش پیشنهادی به مدیریت و کارکنان
2. ارزش پیشنهادی به سهامداران
3. ارزش پیشنهادی به مشتریان
4. ارزش پیشنهادی به سایر سهامداران
بنابراین، به من بگویید که چند وقت یکبار هر چهار مورد را به روشهای متمایزشان در نظر میگیریم؟ یا تمایل داریم اینها را با هم ادغام و تار کنیم؟
بیایید به این چهار موجودیت حیاتی به طور جداگانه به عنوان نقاط محرک شما برای ایجاد مفهوم و اعتبار خاص خود نگاه کنیم.
چهار گروه متمایز برای ایجاد یک IVP وجود دارد که باید در نظر بگیرید و هر کدام می خواهند متفاوت ببینند و بشنوند. وقت خود را صرف کنید و IVP خود را برای هر یک از این سهامداران جدا کنید. با جدا کردن اینها، شما تأیید می کنید که هر یک از این گروه های ذینفع متقابلاً تقویت می شوند و پاداش می گیرند.
1. ارزش پیشنهادی به مدیریت و کارکنان
- نرخ و کیفیت نوآوری را بهبود می بخشد : برای شناسایی مشکلات و فرصت ها و رسیدگی موثر به آنها
- تشخیص زودتر و دقیقتر مشکلات و فرصتها را امکانپذیر میسازد: بنابراین پاسخهای اولیه منعکس کننده محیط دائماً در حال تغییر برای ثبت موارد جدید ارزشمند هستند.
- گستره راه حل های تجاری موجود برای مدیریت را گسترش می دهد: از طریق تنوع، جستجوی دیدگاه های جهان بینی و نحوه ترجمه این
- کیفیت تفکر مبتکر را افزایش می دهد: حقوق نوآوری را با کارکنان به اشتراک بگذارید
- رضایت و روحیه کارکنان را افزایش می دهد: همه کارکنان باید به طور فعال در یادگیری سازمانی مشارکت داشته باشند
- منجر به “جوامع جوامع” غنی تر می شود: جوامع برای یادگیری و نوآوری در یک شرکت ضروری هستند.
- به اشتراک گذاری و ادغام دانش را تقویت می کند: با تمرکز بر سیاست ها و برنامه های به اشتراک گذاری دانش
- نتایج در “نوآوری پایدار”: از تمایلات خودسازماندهی سازمان ها برای نوآوری به روش های بومی خود حمایت، تقویت و تقویت می کند.
2. ارزش پیشنهادی به سهامداران
- کیفیت اطلاعات در مورد عملیات یک شرکت را افزایش می دهد: رویکرد “شرکت باز”.
- ریسک در سرمایه گذاری را کاهش می دهد: تصمیمات برای بررسی دقیق سهامداران بازتر است
- بهبود عملکرد مالی: افزایش ظرفیت برای شناسایی و حل مشکلات و فرصت ها
- ارزش سرمایه فکری را افزایش می دهد : ظرفیت اجتماعی برای یادگیری و نوآوری با ارزش ترین شکل، ایجاد “دارایی” نامشهود یک شرکت است.
3. ارزش پیشنهادی به مشتریان
- کیفیت تناسب بین عرضهکننده و مشتری را ارتقا میدهد: پاسخ به اظهارات فردی تقاضای مشتری، در نتیجه ارزش و تناسب پیشنهادات آنها – و خودشان – برای مشتریان را افزایش میدهد.
- کاهش ریسک برای مشتری: خطر اختلال را می توان با انتخاب تجارت با تامین کنندگانی که محیط عملیاتی آنها “باز” و نوآورانه است کاهش داد.
4. ارزش پیشنهادی به سایر ذینفعان
- کیفیت روابط با شرکای تجاری را افزایش می دهد : به دلایل مشابه مشتریان
- خطر رفتارهای اجتماعی غیرمسئولانه توسط شرکت ها را کاهش می دهد : در تلاش های گسترده تر مسئولیت اجتماعی و در انجام امور تجاری
حالا تصور کنید که این در سال 2002 یا در همان سال نوشته شده است. با در نظر گرفتن تفکر من در این موارد، آیا برای امروز صادق نیست؟ یا شاید حتی بیشتر از این؟ گفت و گو و گشودگی را برقرار می کند.
اگر بتوانیم IVP خود را بر روی این بخش های ارزش افزوده بسازیم، بیانیه قانع کننده ای از مشارکت نوآوری ارائه می دهیم. آیا می توانید ببینید که چرا من این را دوست داشتم و اغلب به ایده آل های آن اشاره می کنم؟ من فکر میکنم ارزش افزوده مشتری را میتوان به روشهای قویتر و ارزشافزا ایجاد کرد، همانطور که ما میتوانیم قصد خود را در هر یک از این موارد ایجاد کنیم.
همچنین، همانطور که فکر می کنید، شاید بتوانید آن را شخصی تر و قانع کننده تر کنید تا جاه طلبی نوآوری خود را به نمایش بگذارید.
با گذشت زمان، مفهوم ارزش پیشنهادی نوآوری را وارد کار مشاورهام کردم . من به دنبال تبدیل نیاز به تبدیل IVPها به نتایج تجاری جدید با ترویج معنای (به مشتری) در موقعیتیابی زیر بودم:
مشاوره خدمات نوآوری – بیانیههای ارزش پیشنهادی اضافی که ارزش پیشنهادی را برای رسیدن به مجموعهای از مزایا هدایت میکند.
من از موارد زیر به عنوان نقطه شروع خود برای شروع بحث استفاده کردم.
ایجاد یک سیستم تحول نوآوری موثرتر، که:
- منجر به نرخ تبدیل بالاتر می شود
- حجم کسب و کار را افزایش می دهد
- کیفیت کسب و کار و تکنیک های ارزیابی را بهبود می بخشد
- نیازهای برآورده نشده مشتریان را آشکار می کند (مشتریان به منابع بازاریابی تبدیل می شوند)
- درک حرفه ای بودن در بازار و سایر ذینفعان را افزایش می دهد
دستیابی به برنامه توسعه یکپارچه بالاتر برای نوآوری که:
- به افراد این امکان را میدهد تا با سرعت خاص خود، اما به روشهای ساختاریافته رشد کنند
- اثربخشی و مشارکت نیروی کار را افزایش می دهد
- شایستگی را با پاداش/شناخت پیوند می دهد
- به دلیل انگیزه و هویت بالاتر، مسیرهای شغلی توانمندی را فراهم می کند
- استراتژی، چشم انداز و حاکمیت را در شیوه های تعبیه شده ادغام می کند
- ارزش بیشتری از فرآیند کسب و کار، سیستم ها و طراحی آنها ارائه می دهد
جستوجوی و ساخت یک مجموعه ابزار ارزیابی مدیریت قوی، که:
- ایجاد نیازهای متمرکز مشتری (داده کاوی/مدیریت)
- تجزیه و تحلیل اولویت را بررسی می کند (فردی/گروهی/خوشه بندی)
- تجزیه و تحلیل توسعه را ترویج می کند (معیارسازی و بهترین شیوه ها)
- قابلیت پیش بینی/برنامه ریزی استراتژیک و همسویی را بهبود می بخشد
- قابلیت های مدیریت منابع را ارتقا می دهد
- مکانیسمهای داخلی (منابع / معاملات تجاری) را بهبود میبخشد.
ایجاد اهرم هایی برای نیروی کار با انگیزه متمرکز بر نوآوری که:
- نگرانیها را با تکنیکهای واضح پذیرش جستجو و برطرف میکند
- بر تمرکز سازمانی و تیمی تاکید دارد
- میل افراد را برای مشارکت و اشتراک گذاری تحریک می کند
- قابلیتهای نامزد (نگرش، استدلال و ظرفیت یادگیری) را ارزیابی میکند.
- با بهبود پروفایل ها و تجارب یادگیری، “ریسک” سازمانی را کاهش می دهد
سپس، من میخواستم تفکر IVP را حتی بیشتر وادار کنم تا نقاط «تمایز» جستجوی مزیت رقابتی را کشف کند.
تقویت گزاره ارزش (و تجدید نظر در آن هر 12 ماه)
ارائه مجموعهای از راهحلهای نوآورانه در این محیطهای در حال تغییر بازار باید بر منابع شما تمرکز کند تا طراوت واضحی را بر اساس بهروزرسانی مداوم به شما ارائه دهد. نه بازارها می ایستند و نه رقبا. ما دائماً “اختلال” داریم، بنابراین هر نتیجه نوآوری آینده باید به مزیت رقابتی قابل توجهی در پیشنهادات شما منجر شود. شما و شرکتتان باید IVP خود را هر 12 ماه یکبار با پرسیدن سوالات زیر ارزیابی کنید.
ما چطور می تونیم…
اثربخشی عملیاتی را افزایش دهید (مدیریت منابع خود را کانالیزه کنید)؟
- چارچوبهای مدیریتی مؤثرتر و سیستماتیکتری برای رشد یک کسبوکار سازگارتر و انعطافپذیر بسازید
- نرخ و کیفیت نوآوری خود را بهبود بخشیم
- برای توقف یا تسریع فرصت ها، یک سیستم هشدار زودهنگام تشخیص به دست آورید
- یک فرآیند نوآوری قوی ایجاد کنید که مفاهیم را سریعتر به بازار منتقل کند
آیا به حفظ و بازدهی بیشتر افراد دست یابید (با تمرکز بیشتر بر نتایج و نیازها)؟
- استفاده از شبکه ها و دانش لازم برای خلق ارزش را افزایش دهید
- نیروی کار متعهدتر و با انگیزه تر را تشویق کنید که بخواهد نوآوری کند
- تقویت اعتماد به نفس در تیم های خودساز و با انگیزه
- بهبود کیفیت تفکر مبتکر و تبادل دانش
هدایت نوآوری در سراسر سازمان (از طریق ابزارها و تکنیک های مختلف)؟
- از چارچوب یکپارچه نوآوری استفاده کنید
- مدل آبشاری انتخاب نوآوری را تعریف و تراز کنید
- یک فرآیند نوآوری روشن در تمام مراحل آن ایجاد کنید
- ارزیابی های صحیح را برای سنجش ارزش و موفقیت بدانید
ارائه بازگشت نوآوری (ROI)؟
- کاهش هزینه ها از طریق یک ایده بهتر یا ساختار توسعه پروژه
- افزایش درآمد با شناسایی فرصتهای تجاری جدید، تحقق محصولات/خدمات جدید در تحویل سریعتر، افزایش چرخه عمر موجود
- اهداف و اهداف کسب و کار را با منافع ناملموسی که بیشتر سرمایه نوآوری ما را تشکیل می دهد، هماهنگ کنید
- دارایی های نامشهود خود را به عنوان قابلیت های اصلی برای ایجاد مزیت در بازار بسازید
من این نکات را در بالا برای تقویت ارزش پیشنهادی نوآوری ارائه کردم
نتیجه
هر روز نوآوری ما در حال فرسایش است. ما باید به طور مستمر به دنبال موقعیتیابی، تفاوتها و نقاط ارزش جدید باشیم – آن دسته از ارزشهای جدید که کسبوکار ما را میسازند و حفظ میکنند.
با ایجاد یک IVP کاملاً فکر شده برای همه بخشهای تشکیلدهنده آن، ما به نوآوری یک چارچوب قوی و پویا میدهیم تا آن را ایجاد کرده و به عنوان اعتبار سنجی به آن اشاره کنیم.
ایجاد پیشنهاد ارزش نوآوری شما بسیار مهم است. این پایه ای از اقدامات شما و تصویر بزرگ شما از قصد نوآوری شما را تشکیل می دهد. ما اغلب باید ارزش نوآوری را دوباره بیان کنیم. اگر روی برخی از پیشنهادات فوق کار کنید، آنهایی که «ممکن است شک کنند» ارزش قانعکنندهای را خواهند دید که نوآوری را در آینده شرکت شما محور میکند. نوآوری ارزش ایجاد می کند، اما با بیان این گزاره های ارزشی به روش های واضح و کاملاً قابل مشاهده است که شما به “شعله نوآوری” نگاه می کنید. این را به درستی دریافت کنید و نوآوری روشن می شود.
بدون نظر