موفقیت یک کمبود است، به ویژه در نوآوری. در واقع، یکی از معدود موارد قطعی در زندگی این است که همه چیز در یک لحظه شکست خواهد خورد. تعداد کمی از نوآوری ها و آزمایش ها موفق می شوند و حتی بزرگترین داستان های موفقیت در یک نقطه به پایان می رسند. این فقط گرایش جهان ما به آنتروپی و بی نظمی است. ممکن است پس از 70 سال، مانند مورد Toys R Us، اما این اتفاق خواهد افتاد.

بنابراین، بیایید بگوییم که حدود 5٪ (من از این آمار بسیار گمانه زنی به دلیلی استفاده می کنم، تحمل کنید.) از تمام تلاش های همه استارت آپ ها، اسکال آپ ها، SME ها و شرکت های بزرگ در جهان به موفقیت بزرگی رسیده است. . این زیاد نیست، درست است؟

پس چرا سعی می کنیم موفقیت را تنها با بررسی این بخش کوچک از نتایج مثبت در دنیای سازمان ها درک کنیم؟ این دیوانه کننده است اگر به آن فکر کنید.

ارزش اطلاعاتی موفقیت بسیار زیاده‌روی شده است

حقیقت در اعداد نهفته است. این فقط از طریق الگوها در دریای عمیق و به ظاهر آشفته داده ظاهر می شود. شما هرگز یک تصمیم ظریف و گسترده را بر اساس یک گروه آزمایشی کوچک متشکل از 37 نفر قرار نمی دهید، هر چند پروفایل آنها مرتبط باشد، درست است؟ با این حال، این دقیقاً همان کاری است که ما در تلاشیم تا زمانی که فقط «آنچه در شرکت‌ها یا در سطح بازار کار می‌کند» را اندازه‌گیری کنیم.

فکر کردن به این موضوع مرا به یاد یکی از جالب ترین اسرار علم انداخت: ماده تاریک و انرژی تاریک. ما فقط حدود 5% (اعداد متفاوت است، اما همه قبول دارند که این بخش کوچکی است) از دنیای قابل شناخت “می دانیم”. همه مابقی ماده تاریک (حدود 27٪) و انرژی تاریک (حدود 68٪) هستند، که اساساً توصیفات تخیلی و تخیلی برای “ما هیچ سرنخی نداریم که آنها چیستند، اما طبق اندازه گیری های ما آنها هستند.” قطعا وجود دارد در غیر این صورت نمی توانیم نحوه انبساط جهان را توضیح دهیم.

نمودار ماده تاریک

منبع:  گروه فیزیک دانشگاه آکسفورد

شکست ما در “دیدن” و درک ماده تاریک احتمالاً به همین دلیل است – حتی اگر علم کاملاً تکان می‌خورد، بچه‌ها – چیزهای زیادی وجود دارد که ما هنوز توضیح دقیقی برای آنها نداریم. یک مثال این است که ما فاقد نظریه تایید شده ای هستیم که مکانیک کوانتومی (که توضیح می دهد چگونه اشیا در مقیاس میکروسکوپی کار می کنند) و نسبیت عام (که نیروهای در مقیاس کیهانی را توضیح می دهد. برای توضیح جهان، نیاز به درک و تجزیه و تحلیل همه موارد داریم. ماده و تمام انرژی

و دقیقاً مانند آن، برای توضیح نحوه عملکرد سازمان‌ها، باید همه داده‌ها را در اختیار داشته باشید: 5% موفقیت و همچنین 95% شکست.

طرز فکر جدید برای شکست: از شرم تا اندازه گیری

برای شروع اندازه گیری شکست ، نیاز به تغییر رفتار داریم. ما باید از شرمساری و تلاش برای جارو کردن آن زیر فرش دست برداریم. درست است، یک نگرش به آرامی در حال تغییر است (سیلیکون ولی ممکن است در آن کاملاً خوب باشد، اما ما هنوز در اروپای خوب قدیمی آنجا نیستیم)، اما وقتی تلاش‌هایمان نتایج برنامه‌ریزی‌شده را نشان نمی‌دهد، با خوشحالی ادامه می‌دهیم. تمایل دارند تا حد امکان کمتر در مورد آن ارتباط برقرار کنند. ما یاد می گیریم که آن را به عنوان بخش اجتناب ناپذیر آزمایش، آزمایش و نوآوری بپذیریم. اما ما هنوز دوست نداریم با آن روبرو شویم.

برای شروع اندازه‌گیری شکست، نیاز به تغییر رفتار داریم.

درست است که وقتی کارمندان ما شکست می خورند، از آن درس می گیرند. اما این درس‌ها فقط در سطح خرد فردی – و در بهترین حالت در سطح تیمی – اتفاق می‌افتند. آنها به ندرت در بقیه سیستم سازمانی پخش می شوند زیرا ما هنوز خجالت می کشیم.

نقل قول توماس ادیسون

زمان آن فرا رسیده است که طرز فکر را تغییر دهیم. بله، ما می توانیم از آن در سطح خرد بیاموزیم، اما مهمتر از همه، شکست اطلاعات ارزشمندی در سطح کلان است. ما باید به جای پنهان کردن آن، آن را گرامی بداریم. بسیار مهم است که در سطح سازمانی در مورد آن صحبت کنیم و آنچه را که مؤثر بوده، چه چیزی مؤثر نبوده و چه چیزی یاد گرفته ایم به اشتراک بگذاریم. همچنین ضروری است که داده ها را به گونه ای حفظ کنیم که بتوان آنها را استخراج کرد تا الگوهایی را که باعث پویایی شکست و موفقیت می شوند، به ویژه در شرکت های بزرگ با خطوط ارتباطی طولانی تر، کشف کنیم.

و وقتی حتی بیشتر کوچک‌نمایی می‌کنیم، واقعاً باید شرکت‌های شکست خورده و همچنین زمینه آن‌ها را بسنجیم، اگر واقعاً می‌خواهیم به آنچه که باعث می‌شود سازمان‌های موفق تیک می‌زند، برسیم. اگرچه این اتفاق می افتد، اما تقریبا کافی نیست.

آیا همه اینها به این معنی است که من به یک عنصر مخفی موفقیت سازمانی اعتقاد دارم؟ البته که نه. همه چیز به تیم شما، فرهنگ شما، محل استقرار شما، وضعیت اقتصادی و غیره بستگی دارد. . داستان های موفقیت منبع قدرتمندی از الهام هستند (به همین دلیل است که شرکت من nexxworks وجود دارد)، اما اگر واقعاً می خواهیم موفقیت را درک کنیم، به همه داده ها نیاز داریم.

پست های مرتبط

چرا شکست برای یک استراتژی نوآوری موفق بسیار مهم است  اثر ماریا ونینگ
ارزش شکست در نوآوری  نوشته جان بسانت

درباره nexxworks

Laurence Van Elegem مدیر خلاقیت و ارتباطات در nexxworks است که الهام بخش و نوآوران در سراسر جهان را به هم متصل می کند. Nexxworks نوآوری را از طریق برنامه‌های نوآوری (مناسب) با آخرین تحولات در تجارت و فناوری و با تشویق شرکت‌ها به ترکیب چشم‌انداز بلندمدت با ابتکارات کوتاه‌مدت آغاز می‌کند. شبکه nexxworks متشکل از کارآفرینان، مبتکران، متخصصان و سخنرانان بین المللی و محلی همفکر نقش مهمی در این امر ایفا می کند. برنامه های نوآوری آینده nexxworks را در اینجا بررسی کنید .

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *