کسب و کار باید سرگرم کننده تر باشد
نوشته دکتر سعید جوی زاده
یکی از بزرگترین مشکلات تجارت امروز این است که زیاد سرگرم کننده نیست. این منجر به مشکلاتی مانند: استرس، فرسودگی شغلی، فقدان تفکر خلاق، فقدان نوآوری، گردش مالی زیاد و روابط ضعیف می شود.
چند سال پیش، با یک دانشمند اصلی در یک شرکت بزرگ داروسازی قرار ملاقات داشتم. او درگیر تحقیقاتی بود – و هنوز هم است که تغییرات مثبتی در جهان ایجاد می کند. یک روز او به من گفت: “میدانی، من کارم را دوست دارم، اما اغلب از رفتن به سر کار متنفرم.” این اظهار نظر من را شگفت زده کرد و به من چسبید، به خصوص وقتی که چند هفته بعد، یکی از دوستان خوب که مدیر آموزش شرکتی بود، همین را گفت.
برای هر دوی آنها، هسته اصلی شغل آنها چیزی بود که دوست داشتند: ایجاد ابزارهای تشخیصی برای بیماری های جدی و سازماندهی برنامه های آموزشی در چندین دفاتر اروپایی. آنها آن ذره را دوست داشتند. اما آنها از رفت و آمد، جلسات بیهوده، مدیران بی تصمیم، عدم شناخت و مجبور به انجام وظایف اداری بیشتر در نتیجه کاهش کارمندان اداری متنفر بودند.
و آنها خوش شانس هستند زیرا حداقل تا حدی عاشق شغل خود هستند. بسیاری از مردم فقط شغل خود را تحمل می کنند و دیگران از کار آنها متنفرند. من تعداد انگشت شماری از مردم را می شناسم که اکنون به دلیل فرسودگی شغلی مرخصی می گیرند و مربیانی که به این افراد کمک می کنند تا این روزها یک تجارت پر رونق را گزارش کنند. تا حد زیادی، این اتفاق می افتد زیرا مکان های کاری کمی سرگرم کننده هستند.
سرگرمی برای خلاقیت ضروری است
تفریح نه تنها برای کاهش استرس و لذت بخشیدن به کار ضروری است. همچنین برای خلاقیت ضروری است که به نوبه خود برای نوآوری ضروری است. اکثر افراد واقعاً خلاق به شما خواهند گفت که بازی برای خلاقیت بسیار مهم است. بازیگوشی ذهن را در حالتی آرام قرار می دهد، به تفکر دیوانه تر اجازه می دهد و امکان آزمایش فکری را فراهم می کند. افراد تجاری سعی می کنند خلاق باشند، اما شکست خورده تمایل دارند ایده ها را جذب کنند یا ایده تولید کنند. هنرمندان، کمدین ها، رمان نویسان و دانشمندان تمایل دارند با ایده ها بازی کنند. ایده های گرفته شده به زودی به آنجا می روند و می میرند. ایده هایی که با رشد و رشد بازی می شود.
ممکن است فکر کنید: تجارت به معنای سرگرمی نیست. این به معنای کسب و کار است. در واقع، کلمه “تجاری” به معنای عاری بودن از احساسات، احساسات یا سرگرمی است. همچنین ممکن است فکر کنید که اگر تجارت بیش از حد سرگرم کننده شود، کار به اندازه کافی انجام نخواهد شد زیرا کارکنان روز را صرف جوک گفتن، بازی و رقصیدن می کنند. اما نیازی نیست که سرگرمی مانع بهره وری شود. در واقع، می تواند کیفیت بهره وری را افزایش دهد. اگر مردم از کار خود لذت ببرند، توجه بیشتری به آن می کنند و به آن افتخار بیشتری می کنند. نتایج به ناچار بهتر از یک کار ناپسند است که با عجله توسط یک کارمند بی حوصله و استرس انجام می شود.
چگونه از آن لذت ببرید
بنابراین، کسب و کارها برای سرگرم شدن بیشتر چه کاری می توانند انجام دهند؟ چندین چیز!
بازی!
یکی از بهترین کارهایی که یک کسب و کار می تواند انجام دهد این است که بازی های بیشتری را وارد محل کار کند. بازی می تواند در انواع مختلف باشد. ایفای نقش برای آموزش، تجزیه و تحلیل مشکلات افراد، آزمایش ایده ها و موارد دیگر عالی است. در کارگاههایم که نقشآفرینی را برای آزمایش ایدهها گنجاندهام، همیشه بینشهای زیادی به دنبال نقشآفرینیها وجود داشته است و این بینشها به تیمها امکان میدهد تا ایدههای خود را به میزان قابل توجهی بهبود بخشند.
چند سال پیش، در باشگاه تخیل ، با یک معلم رقص کارگاهی تجربی را راهاندازی کردم که در آن گروهها از زبان رقص و بدون هیچ کلمهای برای نمایش مشکلات استفاده میکردند. این کارگاه به طرز شگفت انگیزی موفقیت آمیز بود و برخی از شرکت کنندگان بینش عمیقی نسبت به مشکلات داشتند و این امر آنها را قادر ساخت تا آن مشکلات را بهتر حل کنند.
بازی همچنین میتواند شامل بازیهایی باشد که ممکن است برای آموزش، آزمایش دانش و فرآیندهای بعدی مورد استفاده قرار گیرند. تصور کنید که یک فرآیند نوشته شده را با یک بازی رومیزی از فرآیند جایگزین کنید که افراد می توانند در حین دنبال کردن روند، بازی کنند. این خیلی سرگرم کننده تر خواهد بود!
سعی کنید بیان مسئله طوفان فکری بعدی خود را به یک بازی تبدیل کنید! به جای این که بپرسیم “از چه راه هایی می توانیم محصول خود را بهبود دهیم؟” دو یا چند تیم تشکیل دهید و مجموعهای از مقوا، کاغذ، فوم، نوار چسب، رشتههای چسب و سایر مواد کاردستی را به آنها بدهید و از هر تیم بخواهید محصول نسل بعدی را بسازد و آن را در یک تبلیغ تلویزیونی ساختگی ارائه کند.
رقابت دوستانه نیز می تواند بازیگوش باشد، به شرطی که دوستانه باقی بماند. من توصیه می کنم تیم ها، به جای افراد، در مقابل یکدیگر قرار بگیرند. یک تیم بین نقاط قوت و ضعف تک تک اعضا تعادل برقرار می کند و از نوع سیاست های شرکتی که ممکن است وقتی افراد در مقابل یکدیگر قرار می گیرند، جلوگیری کند.
برای دوستانه نگه داشتن رقابت، جوایز سرگرم کننده ای برای برندگان دریافت کنید. جوایز، سبدهای میوه و تی شرت نمونه هایی از جوایز سرگرم کننده هستند. پاداش های بزرگ باعث می شود که رقابت کمتر سرگرم کننده و بیش از حد جدی باشد.
فضای کار
دفاتر پلان باز مکان های بدبختی هستند و بدبخت بودن سرگرم کننده نیست! محیط های کاری که در آن افراد دفاتر خود را دارند یا با یک یا دو نفر دیگر به اشتراک می گذارند بسیار سرگرم کننده تر هستند، منجر به بهره وری بیشتر و در نتیجه روابط بهتر بین همکاران می شوند. اگر یک دفتر طرح باز دارید، باید فورا آن را تغییر دهید. برو جلو. من منتظر می مانم…
تمام شده؟ نه؟ خوب، اگر نمی توانید چیدمان دفتر خود را از پلان باز به دفاتر فردی تغییر دهید، چند کار وجود دارد که می توانید انجام دهید تا محیط کار را قابل تحمل تر کنید (و تحمل پذیری اولین گام به سمت سرگرمی است). فضاهای خصوصی ایجاد کنید که افراد بتوانند بدون حواس پرتی کار کنند و به افراد اجازه دهید از خانه یا سایر مکان های خارجی که در آن راحت تر هستند کار کنند. اما، در واقع، بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که دفتر خود را از پلان باز به فضاهای اداری کوچک تغییر دهید. اما حداقل یک حساب، انجام این کار ارزان تر از اداره یک دفتر طرح باز است .
هنگامی که فضاهای کاری فردی خود را بهبود بخشید ، مکان های کمی برای ملاقات افراد و جلسات غیررسمی ایجاد کنید. مبل ها و صندلی های صندلی که به داخل خانه ها و گوشه ها جمع شده اند ، برای این کار عالی هستند. سپس ، در هر یک از این فضاها ، چیزهای سرگرم کننده ای مانند اسباب بازی ها را قرار دهید. کاغذ و مداد رنگی ؛ تخته های سفید روی دیوارها ؛ یا بلوک های ساختمانی چوبی. بسیاری از شرکت ها اتاق های نوآوری ایجاد کرده اند که در واقع اتاق های جلسات سرگرم کننده ای هستند که در آن جداول حذف می شوند. صندلی های اتاق جلسات با کیسه های لوبیا ، بالش های بزرگ و مبل های راحت جایگزین شده اند. یک دستگاه قهوه خوب وجود دارد. و تعداد زیادی کاغذ، مداد، خودکار و این چیزها وجود دارد. چنین فضاهایی سرگرم کننده و برای برگزاری انواع جلسات – نه فقط جلسات نوآورانه – عالی هستند. در واقع ، چرا تمام اتاق های جلسات خود را به اتاق های نوآوری تبدیل نمی کنید؟ وقتی مردم آرام می شوند، راحت می شوند و بازیگوش می شوند، خلاق تر، پذیرای ایده های جدیدتر و پذیراتر می شوند.
کار کنید
کار البته کار است و از نظر ماهیت آن نوع دیگری از سرگرم کننده از بازی است. با این وجود ، هنگامی که مردم کارهایی را انجام می دهند که: به اندازه کافی چالش برانگیز برای تحریک ، بدون اینکه بیش از حد زیاد باشد ، به اندازه کافی چالش برانگیز هستند. معنی دار هستند و آنها افتخار می کنند ، شغل آنها می تواند سرگرم کننده باشد. هنگامی که مدیران آنها به جای اینکه آنها را خرد کنند و موفقیت خود را تشخیص دهند ، آنها را مربی می کنند ، مردم می توانند از کار خود لذت ببرند.
من اولین شغل خود را بعد از دانشگاه ، که تدریس زبان انگلیسی در لیسبون بود ، به یاد می آورم. یک روز پس از کار ، پس از کار ، یک جوان را شنید ، در کلاس یک مبتدی ، آنچه را که به دوستانش آموخته بود ، نشان می دهد. و متوجه شدم که در یک راه کوچک به بهتر شدن زندگی او کمک کرده ام و کار من دانش زبانی چند صد پرتغالی را غنی می کند. هیچ کاری که من از آن زمان انجام داده ام تا به حال به من این احساس را داده است که مانند تدریس انجام دهم. و من با افرادی صحبت کردهام که در مدارس، در سازمانهای غیرانتفاعی و سازمانهای دیگر کار میکنند که به افراد کمک میکنند خودشان را به نحوی ارتقا دهند و آنها نیز همین احساس را دارند. در واقع ، این احساس اغلب به همین دلیل است که آنها در مشاغل کار می کنند که بسیار کمتر از کار مشابه در یک شرکت انتفاعی می پردازند. و چنین کارهایی ، جدا از احساس معنی دار ، سرگرم کننده بود. این باعث شد که من به عنوان یک حرفه ای نسبت به خودم احساس خوبی داشته باشم و به من انگیزه داد که معلم بهتری باشم.
آیا راه هایی وجود دارد که بتوانید کار شرکت خود را معنی دار تر کنید؟ گاهی اوقات، تغییر چارچوب کاری که از راه اندازی یک کسب و کار انجام می دهید برای کمک به مشتریان برای حل مشکلات خاص، می تواند کار را معنادارتر و کمتر مبتنی بر پول نشان دهد.
من همچنین به یاد میآورم که پس از راهاندازی اولین شرکتم، کارت ویزیت خود را در اختیارم گذاشتم. این در اوایل دهه 90 در بانکوک بود، زمان و مکانی که در آن کارتهای ویزیت بسیار بیشتر از امروز در اروپا و آمریکای شمالی رد و بدل میشد. واقعاً خیلی خوب بود که به مردم کارتی را بدهم که نماینده شرکت من است . رفتن به جلسات با یک یا دو کارمند که کارتهای نام شرکت من را نیز روی آنها میدادند، حتی بهتر بود! من واقعاً به شرکتم افتخار می کردم و به کاری که انجام دادم افتخار می کردم. حس خوبی داشت سرگرم کننده بود.
بعداً، وقتی آلودگی بانکوک را ترک کردم و پسرم را در بلژیک بزرگ کردم، با کمیسیون اروپا قرارداد بستم و سپس برای یک شرکت نسبتاً مأیوس کننده کار کردم که دوست داشت کارمندانش را کوچک جلوه دهد. همیشه از دادن کارت نام برای آن سازمان ها کمی خجالت می کشیدم. من افتخار نمی کردم که در هر دو مکان کار کنم، اگرچه تمام تلاشم را در هر دو انجام دادم. هیچ سازمان سرگرم کننده نبود.
پس از صحبت با دیگران، متوجه شدم که در این احساسات تنها نیستم. افرادی که احساس میکنند کار معناداری انجام میدهند، بیشتر از کارشان لذت میبرند و به احتمال زیاد آن را سرگرمکننده میدانند تا افرادی که به نظر میرسد کارشان جز کمک به کارفرمایشان برای کسب سود، هدفی ندارد. به همین ترتیب، افرادی که به شغل، موقعیت و شرکت خود افتخار می کنند، تمایل دارند از کار خود لذت بیشتری ببرند، نسبت به کاری که انجام می دهند احساس اطمینان بیشتری می کنند و لذت بیشتری می برند.
آیا افراد سازمان شما به سازمان افتخار می کنند؟ آیا تو؟ اگر نه، چرا که نه؟ متأسفانه، تا زمانی که شما مدیر عامل شرکت نباشید، تغییر احساس مردم نسبت به کارفرمایشان دشوار است. با ارتباطات بالا به پایین، تغییر نگرش مدیریت ارشد و نحوه برخورد با کارکنان شروع می شود. با این وجود، تغییرات کوچک می تواند تفاوت ایجاد کند. اعطای عناوین شغلی به افراد که احساس خوبی نسبت به آنها دارند می تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. اجازه دادن به افراد برای تعریف شغل خود در چارچوب مسئولیتهایشان میتواند باعث شود مردم بر کار خود کنترل داشته باشند و این به غرور بیشتر و سرگرمی بیشتر منجر میشود.
اما نه خیلی کار
کارمندان این روزها بیش از حد کار می کنند، به خصوص در آمریکا. به مدیران مشتاق توصیه می شود که اولین نفر در دفتر و آخرین نفری باشند که آن را ترک می کنند. بسیاری از مردم میترسند در پایان روز اولین کسانی باشند که به خانه میروند، زیرا میترسند که کمتر فداکار به نظر برسند. افراد دیگر تا دیر وقت کار می کنند زیرا در هفته کاری معمولی کار زیادی برای انجام دادن دارند و باید ساعات بیشتری را بمانند. وقتی کارمندان دفاتر خود را ترک میکنند، همچنان انتظار میرود که تماسهای تلفنی داشته باشند و به ایمیلهایی که در شرکتهای چندملیتی ممکن است در هر زمانی از شب یا روز ارسال شوند، پاسخ دهند.
به عنوان یک مدیر ، ممکن است فکر کنید این عالی است. هر چه بیشتر از هر کارمندی بخرید، کارمندان کمتری باید پرداخت کنید. اما ، کار بیش از حد منجر به استرس می شود. کار زیاد سرگرم کننده نیست. کار بیش از حد خلاقیت را از بین می برد. علاوه بر این ، کار بیش از حد برای بهره وری بد است .
به طور خلاصه، کار بیش از حد برای سازمان یا کارمندان شما خوب نیست. بنابراین، کارمندان خود را تشویق کنید که به خانه بروند، بیرون بروند و زندگی کنند. افراد را تا ساعت 19 از دفاترشان بیرون کنید، مگر اینکه دلیل خیلی خیلی خوبی برای حضور در آنجا داشته باشند. ایمیل و تلفن همراه شرکت را در خارج از ساعات کاری ممنوع کنید – مگر اینکه در شرایط اضطراری باشد.
از مردم بخواهید که تمام اوقات تعطیلات خود را در نظر بگیرند و مردم را تشویق کنند تا زمانی که دور هستند کارهایی را انجام دهند که باعث آرامش آنها شود.
وقتی افراد در خارج از دفتر وقت و زندگی معناداری دارند، به طور منظم سر خود را خالی می کنند، به خوبی استراحت می کنند و از افراد معتاد به کار که ساعات بیداری خود را در محل کار می گذرانند، سالم تر هستند. افرادی که در زمان واقعی از محل کار خود مرخصی می گیرند، در محل کار خود سرگرمی بیشتری دارند و ایده های جدید و تفکر جدید را وارد کار می کنند.
راه حل ساده
اگر شرکت شما در تلاش برای نوآوری است؛ اگر خلاقیت کم است؛ اگر کارمندان بی انگیزه هستند یا بدتر از آن از فرسودگی شغلی رنج می برند، راه حل نسبتا ساده است: سازمان خود را سرگرم کننده تر کنید!
بدون نظر