اگر شما مانند اکثر خوانندگان گزارش 103 هستید، یا مسئول نوآوری در سازمان خود هستید یا مشاوری هستید که به شرکت ها در نوآوری بهتر کمک می کند. در هر صورت، بسیاری از خلاقیت ها و نوآوری هایی که بر آن نظارت می کنید احتمالاً مربوط به ایجاد محصولات جدید نوآورانه، طراحی خدمات جدید، ارائه راه حل های بسته بندی بهتر، بهبود فرآیندها و اگر جسور باشید، ممکن است حتی در حال کار بر روی توسعه کسب و کار نوآورانه جدید باشید. مدل ها.

همه چیز خوب و شیک است، اما آیا تا به حال به این فکر کرده اید که آیا مشتریان شما واقعاً به این موارد اهمیت می دهند یا خیر؟ آیا تا به حال به این فکر کرده اید که مشتریان شما چه احساسی نسبت به شما دارند؟ آیا شما فقط یک تجارت دیگر هستید که از آن خرید می کنند زیرا محصولات شما جعبه های مناسب را علامت می زنند و قیمت شما مناسب است. این ممکن است امروز شما را به فروش برساند. اما فردا چطور؟ شاید قیمت های شما پایین ترین باشد. عالی. مشتریان شما از شما خرید می کنند تا زمانی که محصول شما سالم باشد و هیچ کس جایگزین ارزان تری نسبت به شما پیدا نکند. اگر مشتریان شما به شما اهمیتی ندهند، به محض اینکه گزینه بهتری پیش بیاید، سریعتر از یک گربه عصبانی شما را رها می کنند.

مشتریان شما باید نسبت به شما احساس خوبی داشته باشند…

در واقع، اگر می‌خواهید کسب و حفظ مشتریان را آسان‌تر کنید، باید به مشتریان خود احساس خوبی نسبت به شما، محصولات و سازمانتان بدهید. این درست است صرف نظر از اینکه مدیر عامل یک شرکت فناوری جهانی باشید یا مشاوری که بیشتر در یک کافی شاپ استارباکس فعالیت می کند.

… و محصولات شما

اپل یک مثال عالی برای این موضوع است. محصولات آنها برتری خاصی نسبت به رقبای خود ندارند. اما افرادی مانند اپل، با اپل همذات پنداری می کنند و به محصولاتشان علاقه مند می شوند. در نتیجه، مشتریان اپل با خوشحالی برای آیفون و آی‌پد خود حق بیمه پرداخت می‌کنند و زمانی که زمان تعویض دستگاه‌هایشان فرا می‌رسد، به برند وفادار می‌مانند. به همین دلیل است که اپل برخی از بزرگترین حاشیه ها را در دنیای پر حاشیه سخت افزار IT دارد: مردم به آنها اهمیت می دهند.

من مجلات و کارت اتوبوس‌هایم را از داگبلادشاندل (خبرگزاری‌ها) دزاول می‌خرم، زیرا فرانک که صاحب آن است، پسری دوستانه است که همیشه از من (و تقریباً همه مشتریانش) با نام استقبال می‌کند. من شروع به رفتن به آنجا کردم زیرا مغازه او نزدیک به دبستانی است که پسرانم در آن تحصیل می کردند. بچه ها الان در مقطع راهنمایی و دانشگاه هستند و من این روزها نیازی به رفتن به آن قسمت از روستا ندارم. با این وجود، من مرتباً برای خرید مجلات آنجا دوچرخه سواری می‌کنم، زیرا فرانک بسیار دوست‌داشتنی است. و نه فقط برای من هر زمان که من به آنجا می‌روم، ناگزیر چند نفر هستند که با فرانک چت می‌کنند.

در طرف دیگر طیف، من کمی برای تجارت و لذت پرواز می کنم. برخی از خطوط هوایی وجود دارند که من فعالانه از آنها اجتناب می کنم، زیرا خدمات مشتریان آنها بسیار غیر دوستانه است و هواپیماهای آنها بسیار ناراحت کننده هستند. من همچنین از تجارت با قدیمی‌ترین شرکت مخابراتی در بلژیک اجتناب می‌کنم، زیرا استانداردهای خدمات مشتری آنها حتی با استانداردهای بسیار پایین صنعت وحشتناک است (آیا شرکت مخابراتی در هر کجای دنیا می‌شناسید که واقعاً به خدمات دوستانه شهرت داشته باشد؟ ) هر از گاهی یکی از فروشندگان این شرکت مخابراتی با من تماس می گیرد. و هر بار به تماس‌گیرنده می‌گویم: “نیازی به هدر دادن وقت شما نیست. من به قیمت یا پیشنهاد اهمیتی نمی‌دهم. من تجربیات وحشتناکی با شرکت شما داشته‌ام. البته این تقصیر شما نیست.

آیا مشتریان شما از راه خود برای خرید از شما خارج می شوند؟

آیا مشتریان شما تمام تلاش خود را برای خرید از شما انجام می دهند؟ بدتر از آن، ممکن است آنها فعالانه از شما اجتناب کنند؟ آیا آنها نسبت به شما احساسی دارند؟ اگر نوآوری شما بر محصولات، فرآیند و ارائه خدمات متمرکز باشد، این احتمال وجود دارد که مشتریان شما به سادگی به شما اهمیتی ندهند.

شاید زمان تغییر آن فرا رسیده باشد. شاید زمان آن فرا رسیده باشد که روش کسب و کار خود را تغییر دهید و از مشتریان خود دعوت کنید تا به شما اهمیت دهند. برای انجام این کار، باید خلاق باشید. تا زمانی که یک فروشگاه کوچک و محلی دارید، فقط رفتار دوستانه با مشتریان کافی نیست. شما باید دو کار را انجام دهید. اول از همه، شما باید به مشتریان خود اهمیت دهید. عشق یک چیز دو طرفه است و مشتریان شما مطمئناً شما را دوست نخواهند داشت اگر فکر کنند شما فقط به پول آنها علاقه دارید. ثانیاً، شما باید با رقبای خود از راه هایی متفاوت باشید که مشتریان شما را تحسین می کنند و آنها می توانند با آنها شناسایی شوند. در حالت ایده‌آل، شما می‌خواهید مشتریانتان با منحصربه‌فرد بودن شما شناسایی شوند. آنها باید با خرید محصولات شما به گونه ای که مشتریان اپل کمی خاص احساس می کنند، احساس خاصی داشته باشند.

با بیانیه چشم انداز خود شروع کنید

برای دستیابی به این اهداف، احتمالاً باید با بیانیه ماموریت و بیانیه چشم انداز سازمان خود شروع کنید. آیا این متون ربطی به مشتریان شما دارند؟ یا همه آنها درباره شما و محصولاتتان هستند؟ اگر مورد دوم درست است، زمان آن فرا رسیده است که درباره دلایل وجودی شرکت خود تجدید نظر کنید. یک بیانیه چشم انداز در مورد مشتریان خود تعریف کنید. یا حداقل متنی ارائه دهید که به مشتریان شما امکان می دهد شما را به عنوان فردی خاص شناسایی کنند.

و ارتباط برقرار کنید

گام بعدی این است که تغییرات را به صورت داخلی در میان بگذارید. همه افراد شرکت شما باید تمرکز جدید شما را بدانند. خوشبختانه، آنها تقریباً مطمئناً آن را دوست خواهند داشت. مردم دوست دارند در شرکت هایی استخدام شوند که خاص هستند، شرکت هایی که مشتریان دوست دارند.

و نوآوری کنید

سپس، یک برنامه نوآوری را شروع کنید تا بازاریابی، محصولات و فرآیندهای خود را بازنگری کنید تا با بیانیه چشم انداز مشتری محور جدید خود هماهنگ شوید. آسان نخواهد بود و یک شبه اتفاق نخواهد افتاد. زمان می برد تا مشتریان شما بفهمند که شما ارزش دوست داشتن را دارید. زمان می برد تا آنها متوجه شوند که دوست داشتنی بودن شما یک ترفند بازاریابی کوتاه مدت نیست. زمان می برد تا آنها به شما اعتماد کنند.

اما، اگر می‌خواهید مشتریانتان شما را دوست داشته باشند و از شما خرید کنند، زیرا به شما اهمیت می‌دهند، این تغییر ارزش ایجاد کردن را دارد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *