نویسندگان الکساندر اوستروالدر و ایو پیگنور در کتاب خود به نام « نسل مدل کسب‌وکار» قدرت پرسیدن سؤالات «چه می‌شد اگر» را بررسی می‌کنند. این با مثال غول مبلمان IKEA نشان داده شده است. در سال 1960 پرسید:

اگر مشتریان مبلمان را به صورت اجزاء در جعبه بخرند و خودشان آن را مونتاژ کنند چه می شود؟

این ایده در آن زمان ناشناخته بود. امروزه در صنعت مبلمان رایج است.

یکی دیگر از مثال‌های «چه می‌شد اگر» توسط نویسندگان ارائه شده است، برنامه مخابراتی Skype است. این مکالمه صوتی رایگان در سراسر جهان فراهم می کند و اعتقاد بر این است که در سال 2013 2 میلیارد دلار درآمد داشته است. برای یک سرویس “رایگان” بد نیست.

نه در مورد اخبار فوری نه در مورد نظرات بی اساس.

اما این شرکت در هنگام راه‌اندازی یک سوال مهم پرسید: اگر در حالی که بیشتر خدماتش رایگان بود، فضایی را برای اشتراک‌های ماهانه و اعتبار اسکایپ نیز ایجاد می‌کرد که می‌توان از آن برای برقراری تماس و ارسال پیام‌های متنی به اعضای غیراسکایپ استفاده کرد؟ این کار را انجام داد و اینجاست که اسکایپ درآمد خود را به دست می آورد.

بسیاری از کسب و کارها در یک اقتصاد پرتلاطم جهانی تحت فشار هستند. اتخاذ یک طرز فکر واقعا نوآورانه در تجارت می تواند به این چشم انداز اقتصادی ناپایدار کمک کند. چنین مدلی به ترویج تفکر نوآورانه و رویکردهای خلاقانه برای مشکلات مهم کمک می کند – قابلیت جدیدی که کسب و کارها به وفور به آن نیاز دارند.

چرا نوآوری مهم است

ماهیت این مدل شامل بازاندیشی در سبک ریشه‌دار فعالیت‌های یک سازمان، مکانیسم‌های آن برای ایجاد ارزش و چگونگی تولید ارزش است. همچنین شامل ایجاد سبک‌های جدیدی است که می‌توانند در زمان مناسب اتخاذ شوند – نه صرفاً ارزیابی گزینه‌ها و اجتناب از بدترین آنها.

نکته مهم این است که همه گزینه ها قبل از اعمال، معمولاً در آزمایش های کم هزینه و در حالی که مدل های اثبات شده هنوز در جای خود هستند، به دقت آزمایش می شوند. سازمان هایی که این کار را به خوبی انجام می دهند اغلب به عنوان تفکر طراحی یا دوسویه نامیده می شوند. آنها اساساً بین تخصیص منابع و تمرکز سازمانی بر روی کاوش مدل های جدید و اجرای قابل اعتماد مدل های کاری فعلی تعادل برقرار می کنند.

با در نظر گرفتن همه این موارد، در اینجا سه ​​درس کلیدی وجود دارد که مشاغل واقعاً نوآور قبلاً آموخته اند.

به حرف های ذینفعان خود گوش دهید

شرکت ها باید از هر فرصتی برای گوش دادن به مشتریان، کارکنان و سایر افراد مرتبط با کار سازمان استفاده کنند.

گوش دادن به دیگران می‌تواند به اصلاح چالش‌ها و ایجاد راه‌های جدیدی برای نگاه کردن به مشکلات قدیمی کمک کند و به انتخاب‌های جدید منجر شود. این می تواند یکی از اساسی ترین تکنیک هایی باشد که هر مدیری می تواند بیاموزد.

تحقیقات تأیید می کند که مشاوره یک عامل کلیدی در نوآوری موفق است. یا به بیانی دیگر، بی‌شکیبایی اغلب بزرگ‌ترین مانع بر سر راه نوآوری است: بسیاری از مردم می‌خواهند به جای وقت گذاشتن برای بررسی و درک درست موقعیت، به سمت راه‌حل‌ها عجله کنند.

تفکر واقعی در مورد یک سیستم – دانشگاه یا کسب و کار – به دست اندرکاران این امکان را می دهد تا با درگیر کردن ذینفعان، آشفتگی را درک کنند و ارتباط متقابل آن را به منصه ظهور برسانند. این معمولا منجر به مشارکت معتبرتر و اقدام خلاقانه می شود.

از بحران ها سرمایه گذاری کنید

بحران ناهماهنگی یا ناهنجاری ایجاد می کند و این یک ماده خام کلیدی برای نوآوری است.

برای اینکه از این مواد به طور مؤثر استفاده شود، افراد باید درجه ای از تسلط در تفکر طراحی، تفکر یکپارچه و تفکر سیستمی داشته باشند. و آنها باید بیاموزند که در هرج و مرج راحت باشند – یا حداقل شجاعت این را داشته باشند که با ناراحتی هرج و مرج بنشینند تا ببینند چه چیزی ظاهر می شود.

اما غلبه بر ترس در دنیای تجارت می تواند بسیار چالش برانگیز باشد. در مواقع بحران، سازمان ها نمی خواهند ریسک کنند. آنها می خواهند امن و راحت بمانند.

همانطور که توسط شرکت های معروفی مانند Naspers ثابت شده است، پاداش برای کسانی که این کار را انجام می دهند قابل توجه است. زمانی که بلندگوی آپارتاید و ناشر روزنامه‌های سنتی بود، در طول سال‌ها، خود را به یک شرکت چندملیتی پیشرفته و با فناوری تبدیل کرد. چگونه؟ از طریق نوآوری و ریسک حتی در زمان عدم اطمینان.

فرهنگ نوآوری ایجاد کنید

جین لیدکا، اندرو کینگ و کوین بنت در کتاب خود حل مشکلات با تفکر طراحی پیشنهاد می‌کنند که بیشترین بازده در بیشتر سازمان‌ها در نوآوری راه‌حل نیست. در عوض، نوآوری در نحوه همکاری افراد با یکدیگر برای اجرای امکان جدیدی است که در میان اینرسی سازمانی، بوروکراسی و ریسک گریزی می بینند.

نوآوری مدل کسب و کار مکانیزم قدرتمند و کاربردی برای ایجاد فرهنگ تغییر در یک شرکت است. با ترکیب تئوری و کاربرد عملی، افراد به سمت ارائه راه حل هایی برای محیط کسب و کار خود هدایت می شوند. تکنیک هایی مانند استدلال زاینده، مدل سازی علّی، جست و جوی قاطعانه، تفکر طراحی و تفکر تلفیقی برای به دست آوردن بهترین نتایج ترکیب می شوند.

این تکنیک‌ها افراد را وادار می‌کنند تا مفروضات اساسی ریشه‌دار در فرآیندهای یک موسسه را با توجه به چگونگی بهبود این مفروضات واقعاً زیر سوال ببرند. آنها چارچوبی قوی ارائه می کنند که در آن افراد می توانند در مورد تغییر فکر کنند.

آسمان حد است

ارزش پایدار نوآوری مدل کسب و کار در توانایی آن در تغییر طرز فکر و رفتار نهفته است. این تفکر سازمان را از حالت حل مسئله به حالت راه حل یابی تغییر می دهد. اینها ممکن است ظاهراً یکسان به نظر برسند، اما اساساً و به شدت متفاوت هستند.

یکی روی مشکل متمرکز است و دیگری در مورد باز کردن ذهن برای کشف احتمالات جدید است.

و همانطور که هر کسب‌وکار نوآوری می‌داند، هنگامی که شما به روی امکان باز می‌شوید، آسمان از نظر آنچه می‌توان به دست آورد، حد و مرز است.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *