زمانی که دکتر کیت رولی، نخست وزیر ترینیداد و توباگو در اوایل ماه مه 2016 از غنا بازدید کرد، به ندرت کسی توجه کرد . عدم علاقه احتمالاً به دلیل واقعیت های اقتصادی بود. بازارهای بزرگی مانند ایالات متحده و چین کمتر به سمت کشورهای غرب آفریقا و کارائیب به عنوان تولیدکنندگان انرژی نگاه می کنند. سقوط چشمگیری در قیمت کالاها رخ داده است.

اما – با رویکردی روشن که هزینه‌های سیاسی تغییر را در نظر می‌گیرد و برخی سیاست‌های هوشمندانه و هدفمند که به‌ویژه بر نوآوری فناوری در انرژی و سایر بخش‌ها متمرکز شده‌اند، غنا و ترینیداد و توباگو می‌توانند به متحدان مهمی تبدیل شوند. آنها چیزهای زیادی برای یادگیری از یکدیگر دارند.

ستارگان رو به زوال

هر دو کشور از دهه 2000 نرخ رشد مثبتی داشتند – بیش از 8 درصد برای ترینیاند و توباگو (تا سال 2008) و 6.6 درصد در غنا (تا کنون). اینها ناشی از قیمتهای بالای کالاها و شرایط مساعد جهانی بود.

ترینیداد و توباگو در محافل انرژی به عنوان صادرکننده اصلی گاز طبیعی مایع به ایالات متحده شناخته می شد. این شرکت تا سال 2008 بین 75 تا 80 درصد از کل نیاز گاز طبیعی مایع آمریکا را تامین می‌کرد. سپس فرکینگ عملی‌تر شد و سرمایه‌گذاری‌های جدید در تولید انرژی داخلی در ایالات متحده آغاز شد. در سال 2015، رئیس بانک مرکزی ترینیداد و توباگو که اکنون برکنار شده است، اعلام کرد که این کشور در رکود است.

نه در مورد اخبار فوری نه در مورد نظرات بی اساس.

در همین حال، رسانه های محبوب غنا را به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از روایت ” افریقای خیزش ” تبلیغ کردند. اما این روایت نیز قدرت خود را از دست داده است.

این موقعیت ها البته به سیاست و سیاست محلی و همچنین سیاست بین المللی مرتبط است. ایالات متحده اکنون منابع انرژی بیشتری را برای مصرف داخلی و صادرات تولید می کند. کاهش رشد چین پس از دو دهه رشد بالا نیز احساس می شود.

بنابراین چگونه غنا و ترینیداد و توباگو می توانند – به صورت فردی و مشارکتی- سازگار شوند؟ غنا، کشور جوانتر از دو کشور در بخش انرژی، چه چیزی می تواند از موفقیت ها و شکست های ترینیداد و توباگو بیاموزد؟

امکان مشارکت

امکانات زیادی برای نوآوری در اقتصاد دو کشور وجود دارد. هیدروکربن ها برای هر دو اقتصاد مهم هستند: آنها بیش از 80 درصد صادرات و 60 درصد درآمدهای ارزی در ترینیداد و توباگو و 26 درصد از صادرات غنا را تشکیل می دهند.

ترینیداد و توباگو بیش از یک قرن تجربه در تولید و پالایش انرژی دارد. حتی به پیشگامی تکنیک های خاصی در بهره برداری از گاز کمک کرد و سرمایه گذاری زیادی در بهبود مهارت های محلی انجام داده است. اگر صادرات مهارت های خود را برای کمک به ساخت بخش انرژی نسبتاً جدید غنا آغاز کند، این کشور می تواند سود زیادی ببرد .

یک مشکل بالقوه وجود دارد: ترینیداد و توباگو در گذشته فرصت هایی را برای اتصال بخش های نفت و گاز با سایر بخش های اقتصادی از دست داده است. رویکرد سیاست فناوری آن از دهه 1980 آزاد باقی مانده است ، بنابراین عقب مانده است و دیگر یک مبتکر اصلی نیست. از این منظر، با توجه به تغییرات ساختاری در بازارهای جهانی انرژی، مدلی که طی سال‌ها ایجاد کرده است، ممکن است کاملاً برای غنا مناسب نباشد. اگر غنا بخواهد بیشترین سود را از این بخش به دست آورد و در سایر بخش ها ارزش بیشتری ایجاد کند، رویکرد کمی متفاوت مورد نیاز است.

در سطح جهانی، بخش هیدروکربن از نظر فن آوری بالغ است، با فرآیندها و تکنیک های تثبیت شده. این فرصت کمی برای نوآوری های تکنولوژیکی توسط تولیدکنندگان کوچکتر مانند ترینیداد و توباگو و غنا باقی می گذارد. هر دو کشور در حال حاضر فناوری را از طریق شرکت های چندملیتی وارد می کنند. بخش نوظهور غنا به ویژه تحت سلطه شرکت های چند ملیتی است. ساختار سیاسی آن به نابرابری در سهم درآمد کمک کرده است.

همه این عوامل نشان می دهد که سیاست های متمرکز و خاص بخش بسیار مهم است. اینها باید بر تجمیع سرمایه گذاری های جدید و ترویج ارتباط با پروژه های زیر رادار تمرکز کنند. من در تحقیقات خود دریافته ام که سرمایه گذاری دولتی در پیشبرد پروژه های کم اهمیت در ارتباطات راه دور مؤثر بوده است. آهن و فولاد؛ و فناوری اطلاعات و ارتباطات در دانشگاه هند غربی با مشارکت شرکت های دولتی در ترینیداد و توباگو توسعه یافته است.

یک مورد منفی در این زمینه پارک InTech Tamana است که در اوایل دهه 2000 به عنوان یک دره سیلیکون به سبک کارائیب در نظر گرفته شد. پس از چندین سال هزینه های دولتی، سرمایه گذاری های خصوصی قابل توجه اندکی وجود داشته است . همچنین این پروژه محصولات یا قابلیت های نوآورانه ای ایجاد نکرده است. این کشور همچنان زنده است، اما کار آن توسط جهت گیری ضعیف سیاست، مبارزات سیاسی و میراث سیاست های «بازار آزاد» که از اواخر دهه 1980 اتخاذ شده است، با مشکل مواجه شده است.

به همین ترتیب، قطب‌های نوآوری جدید در غنا ایجاد شده‌اند، اما از حمایت سیاسی کمی برخوردارند . با این حال، مطالعه اخیر در مورد ظرفیت نوآوری کشور، فعالیت هایی را در شرکت های با فناوری پایین نشان داده است. مشکل این است که بدون حمایت جدی دولت یا تمرکز استراتژیک، امید چندانی برای رشد بلندمدت وجود ندارد.

چرخش سیاست بسیار مهم است

فرصتی برای تغییر سیاست – در انرژی و سایر بخش ها وجود دارد. مشارکت مؤثر بین دو کشور در فعالیت‌های ترویج فناوری، مانند مرکز بین‌المللی نوآوری کاکائو خوب در دانشگاه هند غربی در ترینیداد، می‌تواند تقویت شود. غنا همچنان به عنوان یکی از بزرگترین کشورهای صادرکننده کاکائو در نظر گرفته می شود – دومین کشور بزرگ جهان. اگر نظارت دقیقی صورت نگیرد، بخش کاکائو ممکن است به همان سرنوشت فناوری دچار شود که بخش نفت و گاز.

در حالی که بخش انرژی از نظر درآمد برای غنا و ترینیداد و توباگو برای آینده قابل پیش‌بینی مرتبط باقی می‌ماند، فرصت‌های نوآوری در جای دیگری نهفته است. این تلاش باید مستقیماً توسط ائتلافی از مقامات دولتی محلی، سهامداران دانشگاه، بازیگران بخش جدید و جامعه مدنی هدایت شود. این می تواند توسط شرکت های محلی از طریق یک رویکرد جدید که بر میوه های کم آویزان متمرکز است برای ایجاد تحول پویا در غنا و کشور جزیره ای مهار شود.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *