چهار مرحله قربانی نوآوری مخل


اگر شما مختل کننده باشید، نوآوری مخرب عالی است، اما اگر قربانی باشید، بد است. یک روز شما در حال راه اندازی یک صنعت بالغ با محصولات تثبیت شده، یک بازار بالغ و مدیران نوآوری کافی در دفاتر شما هستند تا وانمود کنند که کسب و کار شما نوآور است. روز بعد، برخی از جوانان خود راضی، در دره سیلیکون یا بمبئی، تجارت دیوانه‌واری را راه‌اندازی می‌کنند که به نوعی باعث می‌شود کسب و کار شما منسوخ به نظر برسد. بدتر از آن، ممکن است حتی متوجه نشوید که مختل شده اید تا زمانی که خیلی دیر شده است و ارزش سهام شما سریعتر از آجری که از آسمان خراش رها شده است سقوط می کند. اما احساس بدی نداشته باشید، اکثر رهبران کسب و کار دیر متوجه می شوند که مختل شده اند.

بنابراین، به عنوان یک خدمت عمومی به قربانیان بالقوه نوآوری مخرب، خوشحالم که این توضیح را در مورد چهار مرحله قربانی نوآوری مخرب ارائه دهم. اگر متوجه شدید که کسب و کار شما در یکی از این مراحل است، وحشت نکنید. درعوض، باید…خب، میتوانی…هوممم…شاید باید وحشت کنی.

مرحله اول: انکار

اولین مرحله قربانی نوآوری مخرب، انکار است. ابتدا وبلاگ ها در مورد برخی از مشاغل احمقانه می نویسند که اساساً بخش شما را تغییر می دهد. بهش میخندی وبلاگ نویسان یا جوانان در مورد کسب و کار شما چه می دانند؟ شما از زمانی که آن کارآفرینان پوشک پوشیده بودند (یا پوشک، اگر کارآفرینان آمریکایی باشند) در این تجارت بوده اید.

سپس، داستان راه خود را به مطبوعات معمولی باز می کند. ابتدا، در مورد شروع های مخربی که بازار را در Wired تسخیر کرده اند، می خوانید، اما زیاد نگران نیستید. می دانید که روزنامه نگاران در Wired به راحتی هیجان انگیز هستند. به زودی، شروع به خواندن در مورد اخلالگران در مطبوعات تجاری جدی می کنید – مانند فایننشال تایمز، وال استریت ژورنال، فورچون. اکنون شما شروع به زیر سوال بردن، نه آینده کسب و کار خود، بلکه قابلیت اطمینان و دقت مطبوعات تجاری جدی می کنید. این به این دلیل است که شما در حال انکار هستید. و این چیز بدی است، زیرا هر چه مدت زمان بیشتری در انکار باشید، بیشتر در اقدامی ناکام خواهید بود و احتمال اینکه در مطبوعات و در انظار عمومی خود را احمق کنید، بیشتر می شود.

اینطور به قضیه نگاه کنید: اگر همه در دنیا، به جز شما و تیم مدیریتتان، معتقد باشند که مدل کسب و کار شما محکوم به فنا است، احتمال اینکه شما و تیم مدیریتتان در اشتباه باشید – و نه همه افراد دیگر در دنیا، بیشتر است.

مرحله دوم: به طور ایده آل به صورت غیرمنصفانه مبارزه کنید

در نهایت، متوجه می‌شوید که کارآفرینان تازه‌کار در واقع یک مفهوم تجاری دارند که شما را تهدید می‌کند و احساس می‌کنید عمیقاً ناعادلانه است. شما سال ها در این تجارت هستید. شما آن را وارونه و از درون می دانید. شما در طول سال ها میلیون ها دلار برای بازاریابی هزینه کرده اید و مشتریان زیادی دارید.

خوب، شما قبلا مشتری های زیادی داشتید. حالا دسته دسته شما را برای کار اخلالگر ترک می کنند.

بنابراین، شما تصمیم می گیرید که در صورت لزوم به طور ناعادلانه مبارزه کنید – و احتمالاً لازم خواهد بود. خوشبختانه، یکی از مزایای اداره یک تجارت بزرگ و قدیمی این است که احتمالاً یک یا دو سیاستمدار در جیب خود دارید. آنها را برای ناهار در یک رستوران مجلل می برید. شما از آن اخلالگران بد شکایت می کنید، به سیاستمداران در مورد همه کارمندان خود یادآوری می کنید که در صورت شکست کسب و کار شما بیکار می شوند و سپس می گویید که در آخر هفته برای کمی گلف به اسکاتلند پرواز می کنید و فضای اضافی وجود دارد. در جت شرکت شما

قبل از اینکه متوجه شوید، دوستان سیاستمدار شما قوانینی را پیشنهاد می کنند تا تجارت برای اخلالگران دشوار یا گران شود یا در حالت ایده آل، هر دو. به عنوان مثال، این همان کاری است که صنعت هتلداری در واکنش به موفقیت AirBnB انجام می دهد و صنعت تاکسی برای کاهش تسلط فزاینده اوبر بر بازار خود انجام می دهد.

اگر به اندازه کافی خوش شانس هستید که قدرت انحصاری یا حتی نزدیک به قدرت انحصاری دارید، می توانید از آن بهره برداری کنید تا تجارت را برای تازه کارها سخت کنید. شما ممکن است این کار را با ارائه رایگان محصولی مشابه با محصولی که تازه‌کارها شلاق می‌زنند، انجام دهید. حتی اگر محصول آنها بهتر باشد، انحصار شما به شما امکان دسترسی مستقیم به یک پایگاه عظیم مشتری را می دهد. این همان کاری است که مایکروسافت در زمانی که نت اسکیپ یکی از اولین مرورگرهای وب چندرسانه ای را راه اندازی کرد، در زمانی که بیل گیتس، مدیر عامل آن زمان مایکروسافت با توجه به پتانسیل وب جهانی در مرحله انکار بود، انجام داد. با این حال، بیل گیتس هیچ چیز خوبی نیست و او به سرعت متوجه شد که در مورد وب اشتباه می کند. قرار بود بزرگ بشه واقعا بزرگه بنابراین، او از تیم خود خواست که یک مرورگر وب درجه دوم را که شرکت با هر نصب ویندوز ارائه می کرد، جمع آوری کند. شاید نت اسکیپ مرورگر بهتری بوده باشد. اما دانلود و نصب آن روزها سخت تر بود و مردم سواد کامپیوتری کمتری داشتند. بنابراین، مایکروسافت اینترنت اکسپلورر به مرورگر وب استاندارد تبدیل شد و Netscape توسط AoL خریداری شد و در نهایت به نوعی محو شد.

مرحله سوم: کپی برداری از Disruptors

اگر مقابله به مثل جواب نمی دهد، و مگر اینکه قدرت انحصاری داشته باشید، معمولاً جواب نمی دهد، مرحله بعدی در قربانی شدن نوآوری مخرب، کپی برداری از اخلالگران است. متأسفانه، زمانی که متوجه این موضوع شوید و یک محصول کپی گربه را راه اندازی کنید، احتمالاً خیلی دیر شده است. اخلالگران قبلاً محصولی در آنجا دارند و وبلاگ ها، مطبوعات تجاری و مشتریان سابق شما آن را جالب می دانند. هر چیزی که با تأخیر بسازید فاقد آن خونسردی خواهد بود.

در همین حال، شرکت شما، حداقل از نظر طرفداران اخلالگران، قدیمی، نامرغوب و خسته کننده به نظر می رسد. تا آنجا که به مصرف کنندگان مربوط می شود، شما آن را دریافت نمی کنید، هر چه که ممکن است باشد. یک روز به زودی، می توانید مطمئن باشید که صنعت تاکسیرانی نوعی برنامه مشابه Uber برای تاکسی ها ارائه خواهد کرد. اما این محصول بدقواره خواهد بود و مشخصاً به خوبی اوبر یا لیفت یا آن محصولات تازه‌کار دیگر نخواهد بود.

یا به بیان دیگر، به همه آن عکاسان باحالی که از دوربین های دیجیتال کداک استفاده می کنند فکر کنید.

نمی توانید به هیچ کدام فکر کنید؟ دلیلی وجود دارد!

مرحله چهارم: بایستید یا برای مبلغی ناچیز خرید کنید

در نهایت اخلالگران کسب و کار شما را می دزدند و ثروتمند کثیف می شوند. آنها عزیزان دنیای تجارت هستند و شما دایناسور هستید. شما تا زمانی که دیگر نتوانید در تجارت خون ریزی کنید و شرکت شما به سمت دریافتی برود. اگر خوش شانس باشید، ممکن است جایگاه کوچکی در تاریخ داشته باشد.

از طرف دیگر، ممکن است شرکت شما چند سال پیش، با کسری از ارزش خود، توسط صنعت دیگری خریداری شود که نام تجاری یا دارایی های فیزیکی شما را می پسندد. اما شرکت شما احتمالاً به فراموشی سپرده خواهد شد، درست همانطور که Netscape در روده های AoL انجام داده است.

یا احتمالاً، فقط احتمالاً، به روشی کوچک زنده خواهید ماند. ایلفورد زمانی نام بزرگی در صنعت سینما بود و به درستی هم چنین بود. آنها فیلم های فوق العاده ای ساختند، به خصوص از انواع سیاه و سفید. خوشبختانه هنوز تعداد انگشت شماری از عکاسان سنتی وجود دارند که به کیفیت فیلم اهمیت می دهند و از روند توسعه تصاویر لذت می برند. بنابراین، ایلفورد به عنوان سایه ای از شکوه سابق خود وجود دارد و فیلمی با کیفیت را برای هنرمندان و علاقه مندان ارائه می کند.

این احتمالا بهتر از ورشکستگی است، اما دستمزد به خوبی اداره یک امپراتوری جهانی نیست.

اجتناب از قربانی شدن

البته، با توجه به انتخاب بین قربانی شدن و اجتناب از آن سرنوشت، اکثر مردم گزینه دوم را انتخاب می کنند و من مطمئن هستم که شما هم همین کار را می کنید. اگر می ترسید قربانی نوآوری مخرب شوید، می توانید سه چیز را در نظر بگیرید: نوآوری بیرون از اخلالگر احتمالی، خرید اخلالگر یا سوء استفاده از موقعیت انحصاری خود.

برهم زننده را نوآوری کنید

این گزینه کمی به برنامه ریزی قبلی نیاز دارد. شما باید نوآوری مخرب خود را ارائه دهید و قبل از حمله اخلالگران به بازار بیاورید. این یک روش عالی برای جلوگیری از قربانی شدن مخرب است. متأسفانه به دو دلیل تقریباً هرگز اتفاق نمی افتد. اولاً، کسب‌وکارهای تثبیت شده تمایل دارند وانمود کنند که نوآوری می‌کنند تا اینکه واقعاً نوآوری کنند. طوفان فکری کم عمق و طرح‌های پیشنهادی برای نوآوری تدریجی عالی هستند، اما برای نوآوری‌های بزرگ، هیجان‌انگیز و موفقیت‌آمیز بد هستند. ثانیا، حتی اگر کسی در کسب و کار شما ایده ای برای اختلال بزرگ بعدی داشته باشد، احتمالا شما و مدیران ارشدتان آن را تشخیص نخواهید داد.

آیا می دانستید که کداک اولین دوربین دیجیتال را توسعه داد؟ آیا می‌دانستید پولاروید آزمایش‌کننده اولیه تصاویر دیجیتال بود؟ هر دوی این شرکت‌ها می‌توانستند با فناوری جدید پیشتاز بازار شوند و نوآوران را از نوآوری خارج کنند. اما، هر دو شرکت عکاسی دیجیتال را رد کردند، زیرا فکر می کردند فیلم بهتر است – و از نظر کیفیت و سودآوری اینطور بود. با این حال، مشتریان آن‌ها واقعاً فیلم نمی‌خریدند، بلکه ابزارهایی برای ثبت، ذخیره و اشتراک‌گذاری خاطرات می‌خریدند، کاری که تصاویر دیجیتال به مراتب بهتر از فیلم انجام می‌دهد.

خراب کننده را بخرید

اگر بتوانید به سرعت انکار را پشت سر بگذارید، ممکن است بتوانید شرکت جدید مزاحم را قبل از اینکه بازار را تصاحب کند، در بورس اوراق بهادار فهرست شود و به زودی ارزشی 10 برابر بزرگتر از شرکت شما داشته باشد، خریداری کنید، حتی اگر آنها فقط سه کارمند داشته باشند. این یک استراتژی است که مارک زاکربرگ در فیس بوک دنبال می کند. اگر یک شرکت رسانه اجتماعی داغ و جدید وارد بازار شود، کیف پول خود را باز می کند و آنها را می خرد. وقتی فیسبوک واتساپ را به قیمت ۱۹ میلیارد دلار خرید، مردم خندیدند. اما، فکر می‌کنم آقای زاکربرگ متوجه شد که اگر آن را رها کند، واتساپ ممکن است روزی فیس‌بوک را به قیمت 19 دلار بخرد. اگر در این مورد با من موافق نیستید، خوشحال می شوم در مورد آن با شما چت کنم. می توانید مرا در واتساپ پیدا کنید.

از قدرت انحصاری خود بهره برداری کنید

بهره برداری از قدرت انحصاری شما تنها در صورتی کار می کند که انحصار داشته باشید. در دهه 90 برای مایکروسافت کار می کرد. سال ها برای شرکت های مخابراتی دولتی کار می کرد. این یکی از دلایلی است که اکثر دولت ها این انحصارها را از بین بردند. اگر آنها این کار را انجام نمی دادند، احتمالاً حتی نمی توانستید این مطلب را در تلفن هوشمند بخوانید.

با این حال، اگر در حال حاضر انحصار ندارید و راه اندازی از خود راضی کسب و کار شما را می دزدد، این گزینه بی فایده است.

من می توانم کمک کنم – نوعی …

اگر این مقاله شما را در مورد خطر نابودی یک نوآوری مخرب کسب و کارتان در وحشت انداخته است، لطفاً وحشت نکنید. برای زمانی که مزاحم حمله کند، به آدرنالین خود نیاز خواهید داشت.

با این حال، من می توانم چند سرویس کوچک ارائه دهم که ممکن است کمی کمک کند. اول، من می توانم با ده ها ایده مخربی که می تواند به کسب و کار شما آسیب برساند، بیاورم. آنها احتمالا واقع بینانه نخواهند بود، چه رسد به اینکه قابل دوام باشند. اما، آن‌ها به شما و تیمتان کمک می‌کنند تا درباره تهدیدات احتمالی ناشی از شروع‌های مخرب فکر کنید و این ممکن است به شما کمک کند تا ایده‌های جسورانه و مخرب را توسعه دهید و بشناسید. حداقل به شما کمک می کند تا استراتژی هایی برای مقابله با نوآوری های مخرب ابداع کنید.

از طرف دیگر، می‌توانم این مقاله را در قالب یک سخنرانی ارائه کنم و همه همکاران شما را دچار وحشت کنم. بالاخره چرا به تنهایی رنج می‌بریم؟

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *