استرالیاییها از روزهای هجوم طلا گرفته تا رونقهای بانکی و معدنی در 15 سال گذشته نگران این بودهاند که بیشتر نوآوریهای جهان در جای دیگری اتفاق میافتد.
آیا خوش شانسی ما استرالیایی ها را از نوآوری منصرف کرد؟ همانطور که یکی از روزنامه نگاران این دوراهی را مطرح کرد: “آیا ما می خواهیم خاک کنده باشیم یا ایده ها را حفر کنیم؟”
ما مجبور نیستیم انتخاب کنیم. استرالیا برای مدت طولانی هم صادرکننده منابع و هم یک مبتکر باقی خواهد ماند. در خود بخش منابع، معدنچیان اکنون بر معادن سنگ آهن پیلبارا خود، در زمان واقعی، از مراکز عملیاتی راه دور در مرکز شهر پرث نظارت می کنند. آنها خیلی بیشتر از حفر چاله در زمین انجام می دهند.
شرکت ها در هر بخش، کارهای قدیمی را به روش های کاملا جدید انجام می دهند. آنها از مجموعه ای از فناوری ها، از جمله دستگاه های تلفن همراه، رایانش ابری، جمع سپاری، ساخت دیجیتال، نظارت از راه دور، سنجش توزیع شده و داده های بزرگ، ترکیب و مطابقت دارند. این ترکیبات جدید فرآیندها، ابزارها، محصولات، خدمات و مشاغل جدید را به همراه دارند.
نه در مورد اخبار فوری نه در مورد نظرات بی اساس.
مرزهای قدیمی در حال محو شدن هستند. چیزی که دانش به حساب می آید در حال تغییر است: اصول اولیه برای همه آنلاین قابل دسترسی است، اما عمق مورد نیاز یک متخصص واقعی هرگز عمیق تر از این نبوده است. چیزی که به عنوان استعداد به حساب می آید در حال تغییر است: برخی از مهارت ها که زمانی ارزشمند بودند، خودکار می شوند، در حالی که برخی دیگر به خودی خود وارد می شوند. آنچه به عنوان یک شرکت به حساب می آید در حال تغییر است: اکنون می توانید یک فروشگاه آنلاین از تلفن همراه خود بسازید و راه اندازی کنید. و آنچه به عنوان بازار به حساب می آید در حال تغییر است: حتی شرکت های کوچک هم اکنون می توانند به دنیا بفروشند، در حالی که می توان منافع خاص را پیدا کرد و به آنها خدمت کرد.
بسیاری از نوآوری ها توسط کارآفرینان پراکنده در اقتصاد هدایت می شود. در صورت هر کاری، سیاستگذاران چه کاری می توانند انجام دهند تا تعادل را به سمت موفقیت برگردانند؟
اول: خط لوله نوآوری نشتی را وصل کنید
برخی از نوآوری ها در یک خط لوله حرکت می کنند. یک لامپ در ذهن یک پروفسور روشن می شود. یک آزمایشگاه ثابت می کند که می تواند کار کند. یک سرمایهدار خطرپذیر، یک استارتآپ را سرمایهگذاری میکند تا آن را وارد بازار کند. استارت آپ به یک شرکت معتبر می فروشد. شرکت تاسیس شده به تولید انبوه می رسد.
برای هر مرحله از آن خط لوله، دولت حمایت می کند یا چارچوب های قانونی را تعیین می کند. برای لحظات لامپ، شورای تحقیقات استرالیا و سایر کمک های مالی از علم بررسی شده حمایت می کنند. برای لحظات بیشتر لامپ در آزمایشگاه های کاربردی، تحقیق و توسعه توسط CSIRO و دیگران انجام می شود. سرمایه گذاران خطرپذیر و استارت آپ ها توسط طرح های کمک مالی، تجاری سازی استرالیا، صندوق سرمایه گذاری نوآوری و طرح های اختیار سهم کارمندان حمایت می شوند. بسیاری از شرکت های تاسیس شده از امتیازات مالیاتی تحقیق و توسعه برخوردار هستند. و همه سازمانها مشمول سیاست مالکیت معنوی هستند.
اما نشتی در خط لوله وجود دارد. بسیاری از تحقیقات هرگز مورد استناد قرار نمی گیرند و تحقیقات بسیار مورد استناد هرگز کاربردی نیستند. به نظر می رسد برخی از مالکیت های معنوی ارزش محافظت از آنها را ندارند. بسیاری از کمک هزینه های نوآوری داده می شود، اما اطلاعات کمی در مورد ارزش آنها وجود دارد. مالیات بر سهم کارمندان استارت آپ های شکست خورده ای است که به ندرت از ابزاری استفاده می کنند که برای آنها مناسب باشد. به نظر می رسد برخی از امتیازات مالیاتی تحقیق و توسعه به سرمایه گذاری هایی پاداش می دهد که واقعاً تحقیق و توسعه نیستند.
بیشتر از این، ما حتی نمی دانیم بسیاری از نشت ها کجا هستند. تحقیقات ممکن است منجر به پیشرفت های تجاری شود، اما ما آن را دنبال نمی کنیم. سیاست گذاران باید دریابند که نشت های بزرگ در خط لوله استاندارد نوآوری کجاست. و سپس اگر بتوانند برخی از نشتی ها را برطرف کنند.
دوم: در شبکه ها فکر کنید
بسیاری از نوآوری ها به هیچ وجه از بین نمی روند. در عوض، آنها در یک شبکه تشکیل می شوند. برایان انو، مبتکر موسیقی، اصطلاح «منظره» را برای توصیف نبوغ یک صحنه خلاقانه ابداع کرد.
صحنه نوآوری تا حدی جهانی است – می توانید ایده ها، ابزارها و همکاران را از هر کجا تهیه کنید. و می توانید به هر جایی بفروشید. اما صحنه نیز محلی است: شبکه ها در شهرها شکل می گیرند. رشد شتابدهندههای استارتآپ، انکوباتورها و فضاهای همکاری، ارزش نزدیکی به همتایان، الگوها و مربیان را نشان میدهد.
برای میزبانی از “صحنه های نوآوری” در شهرهایمان، باید مواد محلی و جهانی را با هم ترکیب کنیم. ما به استعدادهای محلی و شبکه های جهانی نیاز داریم. استارت آپ های محلی و شرکت های جهانی بنابراین ما به گشودگی نیاز داریم – در برابر اختلالات ناراحت کننده توسط شرکت های خارجی و استعدادهای خارجی. و ما به قابلیت زندگی نیاز داریم، بنابراین استعدادهای موبایل می خواهند بمانند.
به طور اساسی، ما به زیرساخت مناسب (حمل و نقل، ارتباطات) نیاز داریم تا اجزای محلی را به هم نزدیک کنیم و محلی را به جهانی پیوند دهیم.
سوم: استعداد را به T شکل دهید
سوم، ما نیز به نبوغ فردی قدیمی نیاز داریم. ما باید افرادی را تربیت کنیم که بتوانند به ماشینها بگویند که چه کاری انجام دهند: استعدادهای علمی، فنی، مهندسی و ریاضی (STEM). مدارس ما در ریاضیات و علوم رتبه خوبی ندارند. در برخی موارد، دانشگاههای ما مقدار STEM تولید کردهاند، اما هیچکس نخواسته بخرد. ما به STEM با کیفیت بالاتر و همچنین کمیت بالاتر نیاز داریم.
مهارت های STEM به خودی خود کافی نخواهد بود. ما همچنین باید افرادی را آموزش دهیم که می توانند کارهایی را انجام دهند که ماشین ها نمی توانند انجام دهند: افرادی که می توانند هماهنگی، مربیگری، مراقبت و خلق کنند.
و ما به استعدادهایی به شکل “T” نیاز داریم: افراد همه جانبه ای که از نظر فنی نیز حداقل در یک زمینه عمیق باشند. برای کسانی که عمق آنها STEM است، وسعت مهارتهای انسانی یا مهارتهای تجاری «نرمتر» خواهد بود. رهبری، خلاقیت، امور مالی، کارآفرینی. برای برخی، مهارتهای انسانی یا کسبوکار بخش عمیق «T» خواهد بود، با وسعت فنی به جای عمق.
برای رسیدن به آن، باید شکافهای کیفیت باقیمانده در آموزش STEM را برطرف کنیم، سپس مهارتهای همه جانبه را بسازیم. ما باید کلاس های همه جانبه را به برنامه های درسی اصلی STEM نزدیک کنیم – “کارآفرینی برای برنامه نویسان”، “کدنویسی برای کارآفرینان”.
چهارم: بازنگری در اهرم های دولتی
ما باید دید گسترده ای در مورد چگونگی حمایت دولت از نوآوری داشته باشیم. دولت تأثیر زیادی در نحوه انجام کارها دارد. یک سوم تولید ناخالص داخلی (شامل پرداخت های انتقالی) از خزانه آن می گذرد. خدمات آن یکی از بزرگترین کارفرمایان است. این بزرگترین خریدار فناوری اطلاعات است. سیستم های آن همه را لمس می کند. قوانین بازی را در زمینه بهداشت، آموزش، امور مالی و فراتر از آن تعیین می کند.
دولت می تواند با گشایش در جایی که هزینه های شکست کم است، نوآوری را تقویت کند. دولت همچنان ریسک گریز است، اما احتیاط کامل قانون اشتباهی است. دولت میتواند کارهای بیشتری برای ارائه دادهها به جامعه برای استفاده مجدد انجام دهد، برای مثال با انتخاب پروتکلهای داده باز به عنوان استاندارد، و باز کردن فرآیندهای دولتی برای ورودیهای نوآوران، برای مثال جایی که دستگاههای جدید ثبت سلامت میتوانند دادهها را برای مدیریت پزشکان عمومی ارسال کنند.
دولت همچنین می تواند با کنار زدن در بسیاری از زمینه ها، نوآوری را تقویت کند. در جایی که بار نظارتی زیاد است، دولت می تواند موانع و هزینه های انطباق را کاهش دهد. تغییرات مقرراتی که به شرکت های کوچک با ایده های جدید اجازه می دهد به سرمایه دسترسی داشته باشند، جریان های نقدی را مدیریت کنند و ریسک را به اشتراک بگذارند، کلیدی خواهد بود. مقرراتی که استفاده از سرمایهگذاری جمعی برای سهام را محدود میکند باید حذف شود و رفتار مالیاتی در مورد گزینههای سهام کارکنان باید انعطافپذیرتر باشد. این اصلاحات می تواند به راه اندازی مجموعه جدیدی از استارتاپ ها کمک کند.
وقت آن است که کشور خوش شانس شانس خود را بسازد.
بدون نظر