دستور کار نوآوری مالکوم ترنبول توجه را بر استارتاپ ها و نوآوری مبتنی بر فناوری متمرکز کرد، اما این برای غلبه بر مشکلات گسترده تری که مانع نوآوری در استرالیا می شود کافی نیست . کسبوکارها ممکن است به دنبال کاهش تشریفات اداری به عنوان ابزاری برای افزایش نوآوری باشند، اما تحقیقات ما نشان میدهد آنچه واقعاً مانع نوآوری میشود، دیدگاه کوتاهمدت مدیران ارشد است.
ما با 12 رئیس هیئت مدیره و 9 مدیر عامل شرکت های برتر فهرست ASX مصاحبه کردیم، یک به یک در مصاحبه های گسترده سعی کردیم بفهمیم که رهبران کسب و کارهای بزرگ استرالیایی در فضای نوآوری چه فکر می کنند و چه می کنند.
مصاحبه شوندگان ما خاطرنشان کردند که هیچ علاقه واقعی در بین مدیران ارشد برای پذیرش ریسکی وجود ندارد که ممکن است در بلندمدت نتیجه دهد، زیرا به دلیل عملکردهای ریسک-پاداش فعلی که به نتایج کوتاه مدت پاداش می دهد . یکی از مدیران عامل گفت:
“مردم تلاش می کنند و سهامداران را مقصر می دانند، اما اینطور نیست. این مدیریت میگوید: «آیا واقعاً 10 سال دیگر اینجا خواهم بود که واقعاً شروع شود؟»
و یکی دیگر از رئیس هیئت مدیره موافقت کرد:
“آیا نوآوری بزرگ از استرالیا بیرون می آید؟ به طور معمول نه به این دلیل که چشم انداز ریسک-پاداش به سمت من گرایش دارد که باید شماره خود را ارائه دهم.”
در نتیجه این تفکر کوتاه مدت، مقدار پول تخصیص یافته به پروژه های نوآورانه محافظه کارانه است و از طریق یک فرآیند دروازه مرحله ای با نیاز به گزارش در مورد نتایج آزاد می شود. ما همچنین دریافتیم که استراتژی های نوآوری بسیار کمی در این شرکت ها وجود دارد.
مدیران اجرایی حتی زمانی که یک شرکت می توانست سرمایه گذاری قابل توجهی در نوآوری انجام دهد، ریسک گریز بودند. به عنوان مثال یکی از مدیران اجرایی گفت:
ما عمداً در هر کاری که انجام میدهیم، چه ساختار مالی و چه کاربرد فناوریها را دنبال میکنیم، و دارای ریسکی است که نتیجه موقعیت ما در بازار است… ممکن است چند صد میلیون دلار توزیع کنیم (و داشته باشیم) ۱ میلیون دلار استرالیا برای خرج کردن برای چیزی که خطرناک است.»
چه کسی نیاز به رهبری نوآوری دارد؟
مدیران اجرایی و دانشگاهیان استدلال کرده اند که نوآوری اغلب در کسب و کارهای بزرگ و تثبیت شده صورت می گیرد. با این حال، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد کسبوکارهای بزرگ عمدتاً در نوآوری شکست میخورند .
در استرالیا، گزارش NAB در سال 2015 در مورد نوآوری تجاری نشان داد که تنها 29٪ از شرکت های بسیار بزرگ (ASX 300) خود را بسیار نوآور ارزیابی می کنند. مطالعه اخیر مرکز رهبری محل کار در دانشگاه ملبورن نشان داد که تنها 18 درصد از سازمان های بخش خصوصی سطوح بالایی از نوآوری رادیکال را گزارش کرده اند .
افرادی که به عنوان بخشی از این مطالعه با آنها صحبت کردیم، چالش های مختلفی را برای نوآوری در استرالیا شناسایی کردند. آنها اشاره کردند که بازار استرالیا بسیار کوچک است و فرهنگ استرالیا بسیار آرام است، که در نتیجه انگیزه کمتری برای نوآوری و ایجاد اختلال ایجاد می کند.
برخی دیگر سیستم بزرگ و پیچیده مقررات دولتی، سطوح مالیات شرکت ها، روابط صنعتی غیرقابل انعطاف و سندرم خشخاش بلند را مقصر می دانند.
با این حال شواهد کمی از آرمان یا جاه طلبی جهانی وجود داشت. همچنین بحث زیادی در مورد موقعیت شرکت ها در یک بازار جهانی وجود نداشت.
برخی از مدیران عامل و روسای هیئت مدیره موافق بودند که برای شرکت در نوآوری های بنیادی ریسک گریزتر از آن هستند، اما جهت گیری کوتاه مدت بازار و سهامداران را عامل شکست آنها در نوآوری بزرگ می دانند.
همانطور که توسط دیگران به رسمیت شناخته شده است ، سازمان های بزرگ تمایل دارند نوآوری را در قالب بهبود مدل های کسب و کار موجود به جای ایجاد اختلال در آنها چارچوب بندی کنند. همانطور که یکی از صندلی ها آن را توصیف کرد:
فکر نمیکنم نوآوری به [شرطبندی] کسبوکار نیاز داشته باشد. نوآوری در حال حاضر بسیار بیشتر در مورد بهبود، تغییر مداوم، بهبود مداوم است.”
بر اساس مصاحبههایی که انجام دادیم، چشمانداز فعلی نوآوری که توسط شرکتهای مستقر استرالیا تقویت میشود، تاریک است، همانطور که توسط این مصاحبهشونده خلاصه میشود:
وقتی در مورد تجارت در استرالیا صحبت میکنیم، نگرانیهای زیادی دارم، زیرا فکر نمیکنم افراد زیادی در شرکتهای بزرگتر در استرالیا وجود داشته باشند که میگویند، خوب، بیایید یک استراتژی ایجاد کنیم، بیایید یک طرح تجاری ایجاد کنیم، بیایید با شرکتهای بزرگ درگیر شویم. بازار کنید و به آنها بگویید که چه کار می کنیم، خیلی باز، و بگذارید آنها بالا و پایین را با ما ببرند، که اگر به آنجا رسیدیم به آنجا می رسیم، اگر کمی از دست دادیم، [بیایید] توضیح دهیم آنها چرا ما آن را از دست دادیم. این اتفاق نمی افتد. ”
چیزهای زیادی باید تغییر کند تا کسب و کارهای بزرگ استرالیایی نوآورتر شوند. برای شروع، شرکتها باید انگیزههای بلندمدت را برای مدیران معرفی کنند، نگرشها را برای حمایت از ریسکپذیری و تفکر بزرگ تغییر دهند و بر توسعه استراتژیهای نوآوری تمرکز کنند .
بدون نظر