دولت ترنبول بیانیه نوآوری خود را در چند هفته آینده منتشر خواهد کرد و به طور گسترده انتظار می رود که شامل معافیت های مالیاتی برای استارتاپ ها شود.
دولت ممکن است مالیات بر عایدی سرمایه (CGT) را برای سرمایه گذاری در شرکت های مرحله اولیه، به ویژه در بخش فناوری پیشرفته، لغو کند. ایده ای که توسط دیوید کولمن، پشتیبان ائتلاف ترویج شد، این است که کسانی که در شرکت های خصوصی اولیه با گردش مالی سالانه کمتر از 1 میلیون دلار سرمایه گذاری می کنند، می توانند بدون هزینه مالیاتی از سرمایه گذاری خود خارج شوند.
نوآوری – ایجاد و انتشار محصولات، فرآیندها و روش های جدید – محرک اصلی بهره وری، رشد و رفاه است و خواهد بود. همانطور که OECD اشاره می کند، نقش مهمی در موارد زیر ایفا می کند:
کمک به رفع چالش های اصلی سیاست عمومی مانند سلامت، محیط زیست، امنیت غذایی، آموزش و کارایی بخش عمومی. رشد بهرهوری مبتنی بر نوآوری در آینده برای مقابله با چالشهای کلیدی مانند پیری جمعیت و تغییرات آب و هوایی مهمتر خواهد شد.»
یک ایمیل هفتگی با تجزیه و تحلیل مبتنی بر شواهد از بهترین محققان اروپا
نوآوری به وضوح مهم است و اهمیت زیادی دارد. بنابراین، در ظاهر، ایده لغو CGT در سرمایه گذاری های استارت آپی ایده خوبی به نظر می رسد. این امر میتواند به نفع مضاعف نشان دهد که دولت «کاری انجام میدهد» برای ارتقای نوآوری همزمان با دادن دلارهای مالیاتی – همیشه محبوب است.
اما استفاده از سیستم مالیاتی در تلاش برای تقویت نوآوری ممکن است انتخاب سیاست معقولی نباشد.
سیستم های مالیاتی در دستیابی به هدف اصلی که برای آن طراحی شده اند – افزایش درآمد – عالی هستند. آنها اغلب در دستیابی به برخی از اهداف دیگری که اغلب برای آنها مورد استفاده قرار می گیرند و مورد سوء استفاده قرار می گیرند، مانند تلاش برای تغییر رفتار شهروندان شرکتی و خصوصی، بسیار بد هستند. تاریخ مالیاتی جهان مملو از نمونه هایی است که حماقت تلاش برای ترویج یک نتیجه خاص – به نفع این فعالیت به جای آن یک، کمک به این مالیات دهندگان به جای آنها – با استفاده از بخش هایی از سیستم مالیاتی به عنوان یک ابزار سیاستی اغلب صریح را نشان می دهد. .
سابقه شکست
در دهههای 1970 و 1980، بریتانیا تجربه فاجعهباری داشت که تلاش کرد چیزی شبیه به پیشنهاد فعلی استرالیا ایجاد کند – طرح توسعه تجارت (BES). BES به عنوان کلمه ای برای برخی از آشکارترین و تهاجمی ترین استثمار مالیاتی توسط سرمایه گذاران بی پروا و مشاوران آنها تبدیل شد. در نهایت آنقدر با اقدامات ضد اجتنابی محافظت شد که عملاً غیرقابل اجرا شد.
در استرالیا کسانی که با شکست سیستم مالیاتی ساده شده برای کسب و کارهای کوچک در اوایل قرن حاضر (که متعاقباً رها شد) یا با عملکرد نادرست و بسیار تحریف کننده فعلی مالیات برابری شراب آشنا هستند، به آسانی خطرات تلاش را تایید خواهند کرد. استفاده از سیستم مالیاتی برای دستیابی به نتایج غیر مالیاتی.
ارائه وقفه CGT برای سرمایه گذاران در استارتاپ ها با سه معیار کلیدی کارایی، برابری و سادگی که سیستم های مالیاتی بر اساس آن ها قضاوت می شوند، مغایرت دارد.
ناکارآمد، ناعادلانه و پیچیده
در وهله اول منجر به انحراف در تخصیص (بازار) سرمایه خواهد شد. این امر بیطرفی سیستم مالیاتی را کاهش میدهد و در آزمون کارایی مردود میشود که بسیار مورد توجه اقتصاددانان است.
ثانیاً، تأثیر آن به شدت ناعادلانه خواهد بود. درآمدهای سرمایه ای عمدتاً توسط مالیات دهندگان ثروتمند به دست می آید. با این حال، یک معافیت مالیاتی دیگر برای این جمعیت، علاوه بر ترجیحات به خوبی اعلام شده که آنها قبلاً از بازنشستگی، مالیات بر درآمد و رژیمهای CGT موجود برخوردار هستند، با مفهوم عدالت عمودی سازگاری ندارد (کسانی که بیشتر دارند باید بیشتر بپردازند). و به لحاظ افقی ناعادلانه است، زیرا به نفع یک گروه است که در مقابل گروهی دیگر سود سرمایه میکند. به عبارت ساده، «دلار یک دلار است» و سود سرمایهای که توسط یک گروه از سرمایهگذاران به دست میآید نباید بیش از سود سرمایهای که توسط گروهی دیگر به دست میآید مشمول مالیات سنگینتر یا ملایمتر باشد.
و در نهایت، هیچ ابزار ساده ای وجود ندارد که از طریق آن بتوان به قصد سیاست گذاری اثر قانونی داد. با این حال، معافیت CGT دیگری (در حال حاضر معافیتها و تعویقهای بیشماری CGT وجود دارد – تعداد زیادی برای فهرست کردن وجود دارد) به قوانین گستردهای نیاز دارد تا اطمینان حاصل شود که این تخفیف فقط به کسانی تعلق میگیرد که برای آنها در نظر گرفته شده است. چنین اقدامات یکپارچگی لایههای بیشتری از پیچیدگی را به سیستم مالیاتی اضافه میکند که در حال حاضر تحت فشار مقررات موجود ناله میکند و به وضوح نشانههایی از ناراحتی را نشان میدهد.
بنابراین، با معیارهای کارآمدی، برابری و سادگی، استراحت CGT برای استارتآپها ایده بدی به نظر میرسد.
راه حل های جایگزین
پس چگونه دولت می تواند بدون استفاده از سیستم مالیاتی به ترویج نوآوری کمک کند؟
پاسخ نسبتاً ساده است. OECD پیشنهاد می کند که باید سیاست های خود را بر پنج حوزه مشخص برای اقدام متمرکز کند. اینها عبارتند از: آموزش مؤثر و راهبردهای مهارتی. یک محیط تجاری سالم، باز و رقابتی؛ سرمایه گذاری عمومی پایدار در سیستم کارآمد ایجاد و انتشار دانش؛ افزایش دسترسی و مشارکت در اقتصاد دیجیتال؛ و حکمرانی و اجرای صحیح.
جالب توجه است که OECD اشاره می کند که حمایت از نوآوری تجاری نباید بیش از حد به مشوق های مالیاتی متکی باشد. کمک های مالی خوب طراحی شده و رقابتی، دسترسی به قراردادهای (دولتی) و پشتیبانی از شبکه ها می تواند بهتر از مشوق های مالیاتی با نیازهای شرکت های جوان و نوآور سازگار باشد.
دولت باید طولانی و سخت در مورد استفاده از معافیت های مالیاتی بیشتر برای تحریک بخش کلیدی اقتصاد فکر کند. همچنین ممکن است خوب باشد که به موفقیت بسیار تحسین شده سیلیکون ولی نگاه کنیم، جایی که مشوق های مالیاتی ناچیز بوده و همیشه ناچیز بوده است. بعید است که سیاست نوآوری که به شدت به سیستم مالیاتی برای تأمین معاش خود متکی است، بتواند آن نوع دوام و موفقیت درازمدت را که سیاست نوآوری استرالیا مطمئناً قادر به ارائه آن است، فراهم کند.
بدون نظر