شما یک کار جدید را با یک شرکت جدید شروع می کنید. دو کارمند در موقعیت های مشابه وجود دارد. هر دوی آنها چندین سال است که در این شرکت بوده اند. یکی به وضوح سخت کار می کند. او دائماً مشغول است، کارهای متعددی را با موفقیت انجام می دهد و اغلب تا دیر وقت می ماند تا کار را انجام دهد. دیگری بسیار آرام تر به نظر می رسد. در واقع، او اغلب با همکارانش جوک به اشتراک می گذارد! به نظر می رسد که او خیلی سخت کار نمی کند، وظایف را به ظاهر خیلی سریع تمام می کند و معمولاً یکی از اولین کسانی است که در پایان روز دفتر را ترک می کند. اگر می خواهید در شرکت عملکرد خوبی داشته باشید، کدام یک را باید تقلید کنید؟
البته به ظاهر تنبل. هر دوی آنها چند سالی است که در شرکت بوده اند، بنابراین می توانید فرض کنید که هر دو کار خود را به خوبی انجام می دهند. مهمتر از آن، میتوانید فرض کنید که فرد تنبل ظاهراً نحوه انجام کار خود را به نحو احسن انجام داده و به او اجازه میدهد با آرامش بیشتری کار کند و در یک ساعت معقول روزانه به خانه برود.
خلاقانه به دنبال راه آسان
در تجربه من، این چیزی است که افراد خلاق در آن بسیار خوب هستند، به خصوص اگر در سازمانهایی کار کنند که به طور منظم چالشهای خلاقانه جدیدی را برای آنها ایجاد میکنند. آنها از مهارت های خلاقانه خود برای یافتن راه های میانبر در انجام وظایف عادی و بهبود کارایی منطقه عملیاتی خود استفاده می کنند.
در حقیقت، این فقط افراد خلاق نیستند که تنبل هستند. انسان ها طوری برنامه ریزی شده اند که تنبل باشند و این چیز خوبی است. زمانی که اجداد ما قبل از تاریخ به شکار و جمع آوری می پرداختند، هر چه کار کمتری برای کشتن و پوست یک ماموت یا جمع آوری میوه صرف شود، بهتر است. حتی امروز، منطقی است که بپرسیم چرا باید چهار ساعت را صرف انجام کاری کنید که بتوانید آن را به اندازه کافی در یک ساعت انجام دهید.
پیروان یا متفکران
در محل کار، وقتی به یک کارمند جدید نشان داده می شود که چگونه یک کار را انجام دهد، او معمولاً به همان روشی که به او آموزش داده شده است، به انجام آن ادامه می دهد. این تعجب آور نیست. به بسیاری از ما آموزش داده شده است که از دستورالعمل ها پیروی کنیم، به خصوص زمانی که یک مافوق در محل کار یا مدرسه نشان می دهد که به ما می گوید این کار را انجام دهیم.
اما فرد خلاق همیشه چیزها را زیر سوال می برد و جایگزین هایی را در نظر می گیرد. او نمی تواند به آن کمک کند. ذهن خلاق اینگونه است. او سعی خواهد کرد کار را به روش های مختلف انجام دهد. البته خطراتی هم در بر دارد. یک رویکرد جایگزین برای انجام یک کار چهار ساعته می تواند پیچیده تر از حد انتظار باشد – و هشت ساعت از وقت او را مصرف کند. او ممکن است توسط مافوق خود به دلیل انجام ندادن وظیفه به روش مقرر مورد سرزنش قرار گیرد. بدتر از آن، روش او ممکن است اصلا کارساز نباشد و او را مجبور کند که همه چیز را از نو شروع کند.
با این حال، این برای افراد خلاق طبیعی است. کنجکاوی و تمایل او به کشف گزینههای جایگزین قویتر از حس پیروی از دستورالعملها است. با گذشت زمان، او راه های مختلفی را برای انجام وظایف امتحان می کند و به زودی کارآمدترین روش ها را پیدا می کند.
درس هایی که باید آموخت
همانطور که در ابتدا نوشتم، اگر در یک شرکت تازه وارد هستید، برای مشاوره در مورد نحوه انجام کارتان به خوبی به افراد معتاد به کار مراجعه نکنید. به تنبل ترین افراد نگاه کنید. آنها تقریباً مطمئناً می توانند کارآمدترین راه را برای انجام خوب کارتان به شما نشان دهند.
از طرف دیگر، اگر کارفرما هستید، احتمالاً آن افراد به ظاهر تنبل خلاق ترین متفکران شما هستند. هنگامی که به افرادی با ایده برای بهبود محصولات، خدمات و فرآیندها نیاز دارید، مطمئن شوید که آنها را در تیم های مسئول توسعه این ایده ها قرار دهید. علاوه بر این، مطمئن شوید که به آنها اجازه میدهید در این تیمها مانند وظایفشان عمل کنند: بگذارید ایدهها را امتحان کنند، ببینند چگونه کار میکنند، ایدههای شکست خورده را کنار بگذارند و ایدههای جدید را امتحان کنند. فرآیند خلاقیت اینگونه است.
بدون نظر