با سازماندهی تعدادی از رویدادهای مدیریت نوآوری برای تمرین‌کنندگان در تابستان امسال، برای من (دوباره) اتفاق افتاد که موفقیت چقدر با روانشناسی برنده شدن پیوند دارد. ایده بسیار ساده است: تفکر خلاقانه ای انجام دهید، در حالت ایده آل، با در نظر گرفتن  کار(های) مشتریانی که باید انجام شوند  ، فرش قرمز بلند موفقیت را طراحی کنید، آن را بی عیب و نقص بدوزید، آن را با اشتیاق پهن کنید و شروع به قدم زدن در آن کنید. ناشناخته خوشایند اما در نهایت با ارزش. دوز قابل توجهی از (غیر) عقلانی بودن می‌خواهد، اما پیش‌گویی‌های خود تحقق‌بخش اینگونه است. بنابراین در پست امروز، می‌خواهم چند یادداشت در مورد اینکه این نگرش‌ها نسبت به موفقیت، از نظر تحقیقاتی، از کجا می‌آیند و چگونه در عمل آشکار می‌شوند، با شما به اشتراک بگذارم – مراقب باشید، من داده‌هایی را که خودم جمع‌آوری کرده‌ام دارم!

 

نبوت_گاز

پس بیایید با یک مسابقه شروع کنیم. یک پیش‌گویی خودساز: (الف) نشانه‌ای است که سرنوشت عاشق کنایه است، (ب) یک کالای مصرفی در آینده و بسیار مطلوب که به سرعت در حال حرکت است که بازار کوکی‌های ثروت را مختل می‌کند، زیرا به شکل یک پنیر همه کاره پخش می‌شود. توانایی بی‌سابقه‌ای برای گسترش خود (با  دیگ خود همزن خوب پیش می‌رود ، موافق نیستید؟) یا (ج) یک موضوع کاملاً تحقیق شده که بسیاری از پدیده‌ها از جمله فرار از بانک و نژادپرستی را توضیح می‌دهد.

من مطمئن هستم که اکثر شما، همان طور که عمل می کنید، به دایره (ب) تمایل دارید، اما پاسخ صحیح و شاید کم هیجان ترین پاسخ (ج) است. یک پیشگویی خودپرداخت، در هسته خود، یک مفهوم نظری مستدل است که توسط  رابرت کی. مرتون فقید ، جامعه شناس آمریکایی که کار خارق العاده او امروزه جریان اصلی است، ابداع شده است. سه مورد از مشارکت های اساسی او علاوه بر مطالعه پیشگویی های خودشکوفایی، عبارتند از: توسعه روش گروه متمرکز، ابزاری حیاتی برای متخصصان بازاریابی و سیاستمداران، ابداع اصطلاحات “عامیانه” مانند “نقش های نقش” و  نوشتن طولانی. در مفهوم سرندیپیتی .

مرتون به طور رسمی به یک پیش‌گویی خودشکوفایی اشاره کرد که به  تعریفی نادرست از موقعیت که رفتار جدیدی را برمی‌انگیخت که مفهوم اصلی نادرست را به حقیقت می‌پیوندد (1) . به زبان انگلیسی ساده، و می‌دانید که  دیکشنری تجاری  در آن خوب است، یک پیش‌گویی خودشکوفایی عبارت است از  هرگونه انتظار مثبت یا منفی در مورد شرایط، رویدادها یا افرادی که ممکن است بر رفتار یک فرد نسبت به آنها تأثیر بگذارد به نحوی که باعث شود این انتظارات برآورده شود. برآورده شد. واقعیت جالب: مرتون در سال‌های اولیه‌اش یک شعبده‌باز آماتور بود، بنابراین منطقی است که تصور کنیم انتظار مخاطبانش برای دیدن جادو تأثیری در «اتفاق» این جادو داشته است.

پس با تمرکز بر نکات مثبت، چگونه از این ترفند به نفع خود استفاده کنیم نه علیه خود؟ و منظور من از «به نفع ما» استفاده از پیش‌گویی‌های خودساز برای هدایت یا مهندسی کردن یک نتیجه است که واقعاً مهم است:  ایجاد و رشد ثروت از طریق نوآوری . دستیابی به موفقیت. چه از  معیار جریان نقدی سخت استفاده کنید،  برای استناد به راجر مور ( مقاله او برای Ivy Business Journal  یک الزام است (2)) یا  حسن نیت آشکار ، چشم انداز موفقیت قابل تکرار همان چیزی است که سفر را ارزشمند می کند.

 

کلمه_تو_فکر_میکنی

برای اینکه ببینم چگونه پیشگویی های خودساز در زندگی تجاری واقعی انجام می شود، مدتی را صرف مصاحبه به صورت رسمی و غیررسمی با تعدادی از شرکت هایی کردم که به عادت به تخیل و در نهایت ایجاد شانس خود اعتقاد دارند. به نظر می‌رسد که چهار سازمان، که حوزه‌های تخصصشان از تولید یخ، مشاوره IP، عملیات تور و تدارکات، تا علوم غذایی است، فلسفه‌های مشابهی در مورد موفقیت دارند. در اینجا چند نکته کلیدی از این گفتگوهای روشنگرانه آورده شده است.

1. اصرار / پافشاری.

رویاهای بزرگ مانند پروژه های بزرگ املاک و مستغلات هستند: برای تکمیل آنها به ارتشی از افراد و منابع مختلف نیاز دارید. ترجیحاً به موقع قبل از اینکه دیگران از فرصت استفاده کنند. از این رو، همکاری حتی قبل از شروع کسب و کار کلیدی است. دانشمند مواد غذایی/ مخترع برنده جایزه ای که با او صحبت کردم (به طور مجزا) به اشتراک گذاشت که بزرگترین چالش او یافتن پشتیبان مناسب در انتقالش از آزمایشات آزمایشگاهی به تولید مقیاس‌پذیر است، نقطه‌ای که کسب‌وکار “شروع” شد. شک و تردید از طرف سازندگان تجهیزات واقعاً طنزآمیز بود:

با آوردن این همه ایده چه می کنید؟ ما با افراد جدی کار می کنیم، آنها بحث می کنند. و برای مدتی آنها را باور کردم. اما  بالاخره یک طراح همفکر پیدا کردیم که تمام تجهیزات ما را سفارشی کرد و هر آنچه را که نیاز داشتیم ساخت.

مقاومت در برابر تغییر قدرتمند است، اما چیزی نیست که یک نگرش سالم نسبت به اختلال نتواند با آن مقابله کند. اینجاست که پیش‌گویی‌های خودشکوفایی می‌توانند به شما کمک کنند: تصور کنید همه افراد و مهارت‌هایی را که به آن نیاز دارید آورده‌اید و راه خود را به عقب برگردانید – امروز برای رسیدن به آن نتیجه ایده‌آل در آینده چه کاری می‌توانید انجام دهید؟ ایده دیگر آموزش مستقیم مشتریان نهایی است. با تجسم مشتریان خود در حال لذت بردن از محصول شما، و برای مثال اگر شما یک تولید کننده یخ هستید، این بسیار ساده است، می توانید تجربه را بهتر به اشتراک بگذارید. انگیزه قدرتمند به شما اجازه می دهد که ادامه دهید.

2. حواس پرتی ها، نه رقبا، کسب و کار شما را خراب می کنند.

ما مسابقاتی را برای بازخورد مستقیم سازماندهی کردیم و بیشتر از آنچه می خواستیم بدانیم متوجه شدیم

در حالی که پروفایل و صداقت نتیجه می دهد، هیچ چیز دلسرد کننده تر از بازخورد منفی نیست. علاوه بر این، در واقع هیچ چیز حواس پرت کننده تر وجود ندارد. همانطور که شرکت تدارکات و عملیات تور اعتراف کرد چالش های داخلی نیز همینطور است:

مدیریت تغییرات، صرف نظر از دامنه آنها، دشوار است. مثال سریع تغییر از آستین کوتاه به آستین بلند برای رانندگان ما و همچنین اجرای یک سرویس 24/7 است.  همه این ابتکارات باعث سر و صدا در میان کارکنان شد. برای ما تغییر معمولا به معنای افراد ناراضی است، بنابراین سعی می کنیم آن را با کمی نمک بپذیریم.

حواس پرتی، بر خلاف رقبا، چیزهایی هستند که می توان آنها را مدیریت کرد. در واقع،  همانطور که تحقیقات مدتهاست نشان داده است ، همکاری با رقبا در حال تبدیل شدن به یک روش معمول است. روشی که کمتر رایج است این است  که اجازه ندهیم ذهن آگاهی توسط تجارت خراب شود ، که در اینجا مهم بود. تمرکز بر تعادل در نهایت باعث ایجاد تعادل در سازمان می شود.

3. اجازه دهید قوه تخیل شما فعال شود.

یک فرآیند نوآوری انعطاف پذیر در ذهن داشته باشید – یک مدل انعطاف پذیر برای موفقیت

شعار خود بیان شده مشاوره IP، من را به یاد آن نوع سازمانی خاص می اندازد که رویکردهای راه اندازی ناب را پذیرفته است. بله، آن تکرارهای ترسناک و آزمایش های بتا بی پایان. چیزی که این گونه کارآفرینان و سازمان های آنها را از دیگران متمایز می کند این است که آنها انتظارات و رویکرد خود را در حین حرکت تنظیم می کنند.

در یک سطح انتزاعی تر، می توان استدلال کرد که آنها با دیدگاه های موفقیت در نوآوری (به معنای ایجاد ثروت و رشد همانطور که در ابتدای این پست بحث کردم) با همان جدایی رفتار می کنند که با سایر دیدگاه ها، یا احساسات درونی، یا قوزها ضرب  المثل آرامش، هیچ چیز تحت کنترل  نیست، همانطور که گزیده زیر از یک مکالمه متفاوت صدق می کند:

نه من هرگز به یک فرآیند [نوآوری] فکر نکرده ام. من تنها هستم. زمان زیادی می برد. در عین حال من تنها نیستم. و این به همان اندازه یک مشکل است. چرخ دنده ها و ماشین های تعویض بسیار بیشتری وجود دارد. من واقعاً مطمئن نیستم که چه کسی می تواند این همه را مدیریت کند.

پاسخ ساده است: تخیل شما با اعتقادات تقویت شده است. اجازه دهید تخیل، هر از گاهی، وحشی شود.

هیچ چیز_تحت_کنترل_است

4.  تشریفات کمی خلاقیت را پرورش دهید.

پنج شنبه ها نه خودم و نه همکارانم پا به سازمان نمی گذاشتیم. خارج از فصل، هیچ کس پنج شنبه ها کار نمی کند، منشی نیز شامل می شود. در عوض ما به تمرین تیم سازی در فضای باز شرکت می کنیم. هیچ مطالعه بازار و ایمان به روحیه خلاق یکدیگر برای ما بهترین کار را ندارد.

این دوباره سازنده یخ بود. یکی از مصاحبه‌شوندگان دیگر من اعتراف کرد که راه‌حل‌های مشکلات نوآوری خود را در خواب دیده و به محض بیدار شدن به آنها رسیدگی کرده است. هیچ چیز قدرتمندتر از قدرت عادت نیست. مطمئنم همه شما در  مورد کار Mihaly Csikszentmihalyi  در یافتن لذت و رضایت پایدار در فعالیت هایی که حالت جریان را ایجاد می کنند شنیده اید. در واقع یک دور باطل است. هرچه بیشتر در جریان باشید، راه‌حل‌های بهتری می‌سازید و در نتیجه، فضای بیشتری برای آرامش و پیشرفت مداوم ایجاد می‌کنید. اگر در مورد روال خود شک دارید، همیشه می توانید نگاهی گذرا به  این گرافیک اطلاعاتی محبوب  که روال روزانه افراد خلاق مشهور را به تصویر می کشد داشته باشید.

چه مانند وونگات، فروید یا کافکا باشید که زمان زیادی از روز را صرف کارهای روزانه یا مسائل اداری خود می‌کنند، یا مانند دیکنز و چایکوفسکی که به صراحت ورزش را در روال خود ادغام می‌کنند، هیچ فرمول ثابتی برای موفقیت وجود ندارد.

موفقیت در نوآوری به اندازه خود دستاورد، تابعی از اعتقاد به دستاورد است.

یادداشت های پایانی:

(1) این مفهوم،  طبق گفته دانشگاه آکسفورد  ، متعاقباً دوباره کشف شد یا به عنوان  اثر ادیپ ،  القاء بوت استرپ ، یا  عملکرد بارنزی تغییر نام داد .

(2) در مقاله خود، راجر مور همچنین مقدار قابل توجهی ابهام‌زدایی در مورد موفقیت نوآوری انجام می‌دهد، اما همچنین در مورد موضوعات عمومی‌تر مانند اینکه آیا نوآوری واقعاً  همیشه مورد نیاز است، همیشه مفید، همیشه مثبت، و همیشه خوب بحث می‌کند. تخصیص وجوه نقد و منابع انسانی کمیاب.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *