پنج چیز در مورد نوآوری استرالیا می تواند از کشورهای دیگر بیاموزد

با انتشار بیانیه علم و نوآوری نخست وزیر مالکوم ترنبول که در کمتر از یک هفته پیش بینی می شود، انتظارات در حال افزایش است، شاید خیلی زیاد. وایت روی، دستیار وزیر نوآوری، قول “تغییر کامل بازی” را می دهد و اکنون چیزی کمتر از آن پیش بینی نمی شود.

در مقابل، آخرین گزارش سیستم‌های نوآوری استرالیا در سال 2015 ، مطالعه‌ای هشیارکننده است. علیرغم شواهدی که نشان می‌دهد شرکت‌های نوآور 60 درصد بیشتر احتمال دارد که فروش و سودآوری بیشتری را گزارش کنند، تنها 16 درصد «فرهنگ نوآوری با عملکرد بالا» دارند.

این وحی نیست بیش از دو دهه پیش، صورت‌حساب بودجه علم و فناوری 94-1993 مشاهده کرد:

… فوری ترین وظیفه ما ایجاد یک فرهنگ نوآورانه در صنعت است … مهمتر از همه، ما به یک تغییر فرهنگی – در بین رهبران کسب و کار، تصمیم گیرندگان و عموماً جامعه – نیاز داریم که اهمیت عمده نوآوری را برای ایجاد رقابت ملی تشخیص دهد.

نه در مورد اخبار فوری نه در مورد نظرات بی اساس.

این بیانیه در سخنی که اکنون آشناست، به “ضعف در توانایی بهره برداری از تحقیق و توسعه ما در بسیاری از زمینه ها” اشاره کرد و “اولویت بالایی برای ایجاد جایگاه استرالیا در آسیا” قائل شد. و مانند بیش از 60 گزارش دولت استرالیا که پس از آن انجام شد، به این نتیجه رسید که “برای دستیابی به اهدافمان به یک حس روشن جهت، برنامه ریزی و رهبری نیاز است”.

سیاست بی سر

پس چرا این اتفاق نیفتاده است؟ یک مشکل این است که آماده شدن برای آینده به معنای درس گرفتن از گذشته است که شامل اتکای غیرقابل انتقادی به چرخه کالا برای رشد و شکوفایی ما می شود. کن هنری، وزیر سابق خزانه داری اخیراً به فراموشی جمعی در میان سیاستگذاران اشاره کرد:

بسیاری از ادارات ظرفیت توسعه سیاست را از دست داده اند. اما نه فقط این، آنها حافظه خود را از دست داده اند.

با این حال، پیچیدگی و تنوع اقتصاد استرالیا ممکن است به ما فرصت دیگری بدهد تا تنظیمات سیاست را درست انجام دهیم. در سال 16-2015، دولت مشترک المنافع 9.7 میلیارد دلار استرالیا برای حمایت از علم، تحقیق و نوآوری سرمایه گذاری خواهد کرد، در حالی که در سال 94-1993، 3 میلیارد دلار استرالیا.

سوال فقط این نیست که آیا این مبلغ کافی است یا خیر، بلکه این است که آیا تا آنجا که می‌توانست به طور منسجم و موثر تخصیص داده می‌شود. این همان سؤالی بود که توسط تحقیق سیستم نوآوری فعلی سنا مطرح شد . این تحقیق یک گزارش موقت و مقاله منتشر کرده است و قرار است گزارش نهایی خود را این هفته منتشر کند.

این تحقیق 182 مورد ارسالی دریافت کرد و جلسات استماع را در سراسر کشور انجام داد. به طور قابل توجهی، بسیاری از موارد ارسالی به فقدان یک پایگاه شواهد در استرالیا برای توسعه سیاست های معتبر و معتبر اشاره کردند.

علیرغم بحث شدید در مورد اثربخشی اعتبار مالیاتی تحقیق و توسعه – به عنوان مثال در برابر اقدامات هزینه های هدفمند – شواهدی جز شواهد حکایتی برای موقعیت های مختلف وجود ندارد. با توجه به اینکه این مشوق مالیاتی یک سوم بودجه تحقیق و نوآوری موجود را جذب می کند ، از 15 درصد در سال 2008، مطمئناً انتظار داده های قابل اعتماد برای ارزیابی علیت و تأثیر معقول است.

آژانس ها، هماهنگی و ادغام

بنابراین، تعجب آور نیست که بحث سیاست فعلی به تحقیقات و تجربه بین المللی در سیاست نوآوری نگاه می کند. و چیزهای زیادی برای یادگیری از نمونه های خارج از کشور وجود دارد، مشروط بر اینکه در مورد ارتباط و پتانسیل آنها برای انطباق با زمینه استرالیا محتاط باشیم.

پنج حوزه اصلی وجود دارد که چنین نمونه هایی ممکن است به بحث ما کمک کنند.

اولاً، بسیاری از کشورها دارای نهادهای هماهنگی ملی و تمرین‌های «آینده‌نگاری دانش» برای هدایت اولویت‌های سیاست‌گذاری و جهت‌گیری استراتژیک هستند. اینها شامل شورای مشاوران علم و فناوری رئیس جمهور ایالات متحده، شورای علم، فناوری و نوآوری کانادا ، Vinnova در سوئد، شورای تحقیقات، نوآوری و سازمانی در سنگاپور و شورای مشورتی ریاست جمهوری در علم و فناوری در کره جنوبی است.

چنین سازمان هایی نقش عمده ای در شناسایی حوزه های هدف برای سرمایه گذاری علم و نوآوری دارند.

سوال فقط این نیست که آیا بودجه ای که دولت برای حمایت از علم، تحقیق و نوآوری اختصاص می دهد کافی است یا خیر، بلکه این است که آیا تا آنجا که می تواند منسجم و موثر تخصیص داده می شود یا خیر. Cimexus/Flickr ، CC BY-ND

ثانیاً، بسیاری از کشورها دارای آژانس های ملی هستند که وظایف مشخصی برای ایجاد قابلیت های سازمانی و تحول صنعت دارند. اینها عبارتند از InnovateUK بریتانیا، Tekes فنلاند ، هلند TNO و Enterprise Ireland . این آژانس‌ها به‌طور متفاوتی ابتکارات را در زمینه نوآوری تجاری، بودجه تحقیق و توسعه، تجاری‌سازی تحقیقات، انتقال دانش، تسهیل تجارت و سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی ترکیب می‌کنند.

در حالی که هیچ مدل واحدی را نمی توان در استرالیا انتخاب و جاسازی کرد، استفاده از شیوه های بهتر از جاهای دیگر، با در نظر گرفتن مسائل حوزه و مقیاس پذیری، مزیت آشکاری دارد.

یک مثال قانع کننده، برنامه تحقیقاتی نوآوری کسب و کارهای کوچک ایالات متحده ( SBIR ) است. این امر موفقیت قابل توجهی در سیاست تدارکات عمومی داشته است، مانند یک نوع بریتانیایی.

ثالثاً، اکثر کشورها دارای چارچوب های یکپارچه و دارای بودجه مناسب برای تحقیق و نوآوری هستند، که تعادلی بین تحقیقات پایه و کاربردی، با تأکید بر ترجمه و همکاری پژوهشی ایجاد می کند. اینها شامل بنیاد ملی علوم ایالات متحده، موسسات فراونهوفر آلمان ، بنیاد علمی ایرلند و شوراهای تحقیقاتی بریتانیا ، صندوق نوآوری آموزش عالی و مراکز منجنیق می باشد.

بریتانیا در حال بررسی ادغام بیشتر در نتیجه یک بررسی تازه منتشر شده است. این پیشنهاد می کند که InnovateUK به یک نهاد چتر واحد برای شوراهای تحقیقاتی کشور تبدیل شود. در مقابل، مخارج تحقیقاتی و نوآوری مشترک المنافع استرالیا در 13 حوزه پرتفوی و 150 ردیف بودجه پراکنده شده است.

هاب ها و مردم

چهارم، کشورها، شهرها و مناطق به طور فزاینده ای اهمیت اکوسیستم های نوآوری محلی را در دستیابی به بازارهای جهانی و زنجیره های ارزش تشخیص می دهند. آنها از خوشه بندی استعدادهای فناوری و خلاق از طریق انکوباتورها، شتاب دهنده ها و فضاهای همکاری، آموزش کارآفرینی و ارتباط با سازمان های تحقیقاتی و سرمایه گذاری خطرپذیر حمایت می کنند.

سیلیکون ولی به عنوان یک اکوسیستم نوآوری تسلط دارد، اما شهرها و مناطق متنوعی مانند بوستون (ایالات متحده)، شیکاگو (ایالات متحده)، آستین (ایالات متحده)، تل آویو (اسرائیل)، لندن (بریتانیا)، آمستردام (هلند)، برلین (آلمان) ، سائوپائولو (برزیل) و بنگلور (هند) به سرعت در حال رشد هستند. به صورت محلی، سیدنی به عنوان یک مدعی برای گنجاندن در این نقشه جهانی با یک جامعه کارآفرینی پر جنب و جوش در حال ظهور است .

در نهایت، بسیاری از کشورها در حال سرمایه گذاری هنگفتی بر روی اقداماتی هستند تا نیروی کار خود را برای مشاغل و مهارت های آینده آماده کنند. در اینجا آلمان با تعهد خود به یک رابطه ساختاریافته بین یادگیری آکادمیک از طریق دانشگاه ها و یادگیری شغلی از طریق سیستم آموزش حرفه ای و در محیط کار، نمونه است.

چالش این است که نه فقط برای مشاغلی که در حال حاضر وجود دارند، بلکه برای مشاغلی که وجود ندارند، آماده شوید .

اینها پنج حوزه ای هستند که استرالیا باید از تجربیات بین المللی بیشتر یاد بگیرد – و کسب کند. آنها همچنین باید با شرایط چارچوبی که مالیات و زیرساخت، از جمله پهنای باند پرسرعت را پوشش می دهد، همراه باشند. نروژ نمونه آموزنده ای از اقتصاد مبتنی بر منابع است که از مالیات بر اجاره منابع و صندوق ثروت دولتی برای ایجاد زیرساخت تحقیق و نوآوری استفاده می کند.

انتخابات فدرال بعدی استرالیا در حال شکل گیری چیزی شبیه به حراج سیاست نوآوری است. اگر چنین باشد، ملت برنده خواهد بود، مشروط بر اینکه بحث بیشتر از دیدگاه های رقیب آینده باشد. همانطور که جفری گارتن، مشاور رئیس جمهور سابق ایالات متحده بیل کلینتون و رئیس بازرگانی دانشگاه ییل یک بار گفته است: “دید بدون اعدام توهم است.”

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *