دنیای نوآوری عشق ناسالمی به مقادیر زیادی ایده دارد. طوفانهای فکری، طرحهای پیشنهادات و ابتکارات جمعسپاری بهطور اجتنابناپذیری بر اساس تعداد ایدههای جمعآوریشده به جای کیفیت ایدهها، تعداد ایدههایی که با موفقیت اجرا شدهاند یا تأثیر مثبت بر نتیجه نهایی قضاوت میشوند. این عجیب است. شکایتی که اغلب از مدیران ارشد می شنوم این است که “ما ایده های زیادی داریم، اما نوآوری نداریم.” به عبارت دیگر: “ما ایده های زیادی را جمع آوری می کنیم و آنها را اجرا نمی کنیم – به خصوص نه خلاق ترین ایده ها.”
بسیاری از سازمانها در جذب ایدههای بسیار خوب کار میکنند. مدیران نوآوری که با آنها صحبت میکنم، به من میگویند که پایگاههای اطلاعاتی، صفحات گسترده اکسل و یادداشتهای Post-it پر از ایدههایی دارند که کسبوکارشان در توسعه بیشتر آنها ناکام هستند. علاوه بر این، کیفیت کلی ایده های جمع آوری شده پایین است. آنها در مورد پیشرفت های کوچک هستند تا ایده های بزرگ و هیجان انگیز.
همه اینها به دو مشکل اشاره می کند: وسواس ناسالم نسبت به کمیت ایده ها و فقدان فرآیندهایی برای فیلتر کردن، توسعه و اجرای ایده ها. اگر بتوانیم کمیت ایدهها را کاهش دهیم، کیفیت ایدههای ارسالی (به ویژه ایدههای نامربوط) را افزایش دهیم و تأییدیهها را ساده کنیم، شرکتهای سراسر جهان میتوانند نوآوری بهتری داشته باشند.
بنابراین، چرا دنیای نوآوری چنین وسواس فکری دارد؟ من معتقدم سه دلیل وجود دارد.
1. میراث طوفان فکری
طوفان فکری قدیمی ترین رویکرد ساختاریافته برای ایده پردازی است و در حالی که بسیاری، از جمله خود من، احساس می کنند که منجر به ایده های خلاقانه نمی شود، هنوز یکی از پرکاربردترین روش ها برای تولید مشترک ایده ها است. یکی از قوانین کلیدی طوفان فکری — و حل خلاقانه مشکل خواهری پیچیده تر است ( CPS) — تمرکز بر کمیت ایده ها است. الکس آزبورن، که طوفان فکری را ابداع کرد، معتقد بود که اگر ایدههای زیادی خلق کنید، باید ایدههای خلاقانهای در آن وجود داشته باشد. در واقع، تسهیل کنندگان طوفان فکری اغلب 50 ایده یا 100 ایده را تعیین می کنند. متأسفانه، آقای آزبورن چنین روش هوشمندانه ای برای ارزیابی ایده ها ارائه نکرده است و CPS نیز در این مورد ضعیف است، و به شما پیشنهاد می دهد که به نحوی بهترین ایده ها را پس از هیجان طوفان فکری ترکیب کرده و انتخاب کنید.
از آنجایی که طوفان فکری، که در دهه 1940 ابداع شد و در دهه 1950 نوشته شد، به استانداردی برای ایده پردازی تبدیل شده است، بسیاری از روش های ایده پردازی که بعدا توسعه یافتند، از مدل مشابهی پیروی می کنند که بسیاری از ایده ها را به تصویر می کشد و نگران این نباشند که چگونه می توانید ایده های مناسب را برای توسعه بعد انتخاب کنید.
2. متریک آسان
مدیران می گویند که عاشق خلاقیت و نوآوری هستند ( اگرچه این موضوع قابل بحث است )، اما معیارهای واضح و قابل تجزیه و تحلیل را حتی بیشتر دوست دارند. متأسفانه، اندازه گیری خلاقیت و نوآوری در محیط شرکت دشوار است. در مورد آن فکر کنید. چگونه خلاقیت را در سازمان خود تعیین می کنید؟ چگونه سهم زن ساکتی را که در تحقیق کار می کند، که رویاهای خود را در سر می پروراند و ایده های خارق العاده ای را اجرا می کند، اما میگرن دارد و مرتباً مریض است، اندازه گیری می کنید؟ کار آسانی نیست.
از سوی دیگر، تولید 120 ایده در خلال طوفان فکری معیاری است که به شدت خوب به نظر می رسد. ثبت بیش از 5000 ایده در طرح پیشنهادی این شرکت هنوز هم بهتر به نظر می رسد. می توان آن را در یک گزارش قرار داد، در یک اسلاید پاورپوینت نوشت و در خبرنامه شرکت به آن افتخار کرد. البته از نظر نوآوری معنایی ندارد. اما صداش خیلی خوبه
3. تست خلاقیت
یکی از رایجترین روشهای آزمایش افراد برای مهارتهای تفکر خلاق، ارائه یک چالش کلامی نسبتاً ساده به آنها است، مانند «تا میتوانید ایدههای زیادی از کارهایی که میتوانید با یک آجر انجام دهید فهرست کنید» یا «چند کاربرد برای یک کار بزرگ». جعبه مقوایی می توانید رویاپردازی کنید؟”
محققان می توانند کمیت و تنوع ایده ها را به عنوان ابزاری برای سنجش خلاقیت فردی یا گروهی حساب کنند. این یک تست نسبتا ساده اما موثر است که سال ها مورد استفاده قرار گرفته است. با این حال، این ایده را تقویت می کند که خلاقیت در مورد کمیت ایده ها است.
درست است که افراد خلاق تر نسبت به افرادی که خلاقیت کمتری دارند، تمایل بیشتری به رویاپردازی ایده ها دارند. اما، افراد بسیار خلاق نیز ایده ها را فیلتر می کنند. آنها باید این کار را انجام دهند. وگرنه سرشان منفجر می شد!
اما به تفاوت توجه داشته باشید: توانایی رویاپردازی ایده های زیاد به عنوان شاخص خلاق بودن با نیاز به فهرست کردن ایده های زیاد برای نوآوری متفاوت است. بسیاری از نوآورانه ترین محصولات امروزی را در نظر بگیرید: گوگل، فیس بوک، آیفون، خودروهای خودران، ژن درمانی و غیره. اینها ناشی از تهیه فهرست بلندبالایی از ایده های اختراع و انتخاب بهترین ایده ها توسط شخصی نیست. اینها از افراد و تیمهایی بهوجود آمدند که به شدت خلاق بودند و به دنبال دیدگاههایی بودند که در ابتدا در ذهنشان شکل گرفت.
خطر ایده های بیش از حد
دو خطر جدی و تهدید کننده نوآوری وجود دارد که ایده های زیادی در پایگاه داده یا گزارش های طوفان فکری ذخیره شده است.
اولاً، اگر سازمان شما تمایل دارد ایده های زیادی را جمع آوری کند و بر اساس تعداد کمی از آنها عمل کند، افراد شما به زودی متوجه خواهند شد که ارائه ایده ها به طرح پیشنهادات یا شرکت در یک طوفان فکری اتلاف وقت است. در واقع، فقدان بازخورد در مورد ایده های ارسال شده، شکایتی است که اغلب در شرکت هایی که مدیریت ایده مبتنی بر نرم افزار یا سایر ابزارهای پیشنهادی را پیاده سازی می کنند، شنیده می شود. این منجر به تردید در مورد تعهد شرکت به نوآوری و علاقه مدیریت به ایده های کارکنان می شود.
ثانیاً، تحقیقات دانشگاه پنسیلوانیا و دانشگاه کرنل نشان داده است که افراد تمایل به تعصب در برابر خلاقیت دارند. هنگامی که به انتخاب ایده هایی برای بررسی بیشتر داده می شود، مدیران تمایل دارند ایده های نسبتاً خلاقانه را به ایده های بسیار خلاقانه انتخاب کنند. اگر در مورد آن فکر کنید، این منطقی است. یک مدیر فهرستی از 100 ایده برای انتخاب دارد. در این لیست چند ایده بسیار اصلی وجود دارد که ممکن است در ابتدا ارزش آنها را درک نکند. حتی اگر این کار را انجام دهد، متوجه میشود که برای پیشبرد اجرای یکی از ایدههای اصلیتر، نبرد سختی برای گرفتن تأییدیه و بودجه خواهد بود. اجرای یک ایده بهبود تدریجی، تأیید آسانتری را به دست میآورد و احتمال موفقیت بیشتری دارد.
به احتمال زیاد، مدیران حتی آگاهانه اینگونه فکر نمی کنند. با این حال، ناخودآگاه متوجه می شوند که ایده بهتر لزوما خلاقانه ترین ایده نیست.
مفهوم اینجا این است که اگر مدیران شما انتخاب زیادی از ایده ها داشته باشند، احتمالاً خلاق ترین ایده ها را انتخاب نخواهند کرد. در عوض، آنها ایمنها را انتخاب میکنند و آنها را در پایگاه داده میگذارند. این برای برنامه نوآوری شما مفید نیست.
اتفاقاً، من بارها استدلال کرده ام که اگر واقعاً می خواهید خلاقانه ترین ایده را از لیست انتخاب کنید، از مردم نخواهید بهترین ایده را انتخاب کنند، بلکه ایده ای را که کمتر دوست دارند اجرا کنند.
چه کاری می توانی انجام بدهی؟
اولاً، اگر تعداد زیادی ایده دارید، فوراً آنها را پردازش کنید. ایده هایی را که نمی توانید اجرا کنید دور بریزید و روی ایده هایی که پتانسیل دارند اقدام کنید. بی رحم باش و با ملاحظه باشید. اگر ایده ای را از بین می برید، یک پیام تشکر برای شخصی که ایده را ارائه کرده است ارسال کنید. به همین ترتیب، اگر ایده ای را بیشتر دنبال می کنید – به صاحب ایده اطلاع دهید. من به شما پیشنهاد می کنم در مورد نحوه پردازش ایده ها نیز با کل سازمان خود ارتباط برقرار کنید. بسیاری از طرح های جمع آوری ایده فاقد ارتباط با ارائه دهندگان ایده هستند. جای تعجب نیست که این امر باعث ناامیدی ارائه دهندگان ایده می شود و از مشارکت آینده جلوگیری می کند.
ابزار مناسب برای کار مناسب
طوفان فکری، کمپین های ایده و سایر روش های ایده پردازی که بر کمیت ایده ها تمرکز می کنند، به جای کیفیت ایده ها یا توسعه ایده ها، برای موقعیت هایی که شما به دنبال آن هستید و تعداد زیادی ایده کوچک را اجرا خواهید کرد، مناسب ترند. به عنوان مثال، یک کمپین ایدهای که به دنبال پیشنهادهایی برای کاهش ضایعات یا حذف فرآیندهای غیر ضروری است، احتمالاً منجر به تعداد زیادی پیشنهادات قابل اجرا میشود. هنگامی که کمپین یا طوفان فکری کامل شد، میتوانید فوراً افراد را برای انجام اقدام تعیین کنید. در کوتاه ترین زمان، نه تنها می توانید به جذب ایده های زیادی ببالید، بلکه می توانید در مورد اجرای آنها و در نتیجه بهبود کارایی نیز به خود ببالید.
تفکر غیر متعارف (ACT) بر ایجاد یک دیدگاه خلاقانه واحد و یک برنامه اقدام اولیه در پاسخ به یک هدف متمرکز است . واضح است، اگر به جای فهرستی طولانی از ایده ها، یک چشم انداز خلاقانه بزرگ و توسعه یافته دارید، می توانید بلافاصله به سمت آزمایش و اجرا حرکت کنید. ACT بر اساس این الگوبرداری شده است که افراد با خلاقیت بالا چگونه چشم انداز ایجاد می کنند و زمانی بهتر است که بخواهید در موقعیت خاصی خلاق باشید، مانند راه اندازی یک محصول جدید، احیای یک محصول موجود یا نگاه کردن به مدل های کسب و کار جدید.
روشهای دیگر، مانند TRIZ و طوفان فکری بصری نیز در کار به سمت یک راهحل واحد و یکپارچه به جای فهرست طولانی ایدهها بهتر هستند.
فرآیندی برای پیشنهادهای خلاقانه پروژه
در حال حاضر، احتمالاً افرادی در سازمان شما وجود دارند که دیدگاههای خلاقانهای دارند – و نه ایدههای صرف – برای محصولات جدید، روشهای جدید انجام تجارت و فرصتهای جدید. اگر قبلاً این کار را انجام ندادهاید، سیستمی را ایجاد کنید که از طریق آن آنها بتوانند دیدگاههای خود را به افرادی که میتوانند آن دیدگاهها را ارزیابی و عمل کنند، پیشنهاد دهند. و مطمئن شوید که با قدردانی و بازخورد هوشمندانه هر دیدگاهی را که ارائه می شود تصدیق می کنید.
واضح باشد، این نباید فرآیندی برای ارائه یک ایده ساده باشد. بلکه باید فرآیندی برای ارائه یک دیدگاه خلاقانه جامع باشد. در بسیاری از شرکت ها، چنین فرآیندهایی وجود ندارد. بنابراین، افراد با انگیزه و دارای چشمانداز بسیار به احتمال زیاد ناامید میشوند، کارفرمای خود را ترک میکنند و کسبوکار خود را با چشماندازی راهاندازی میکنند که اگر به آنها فرصت داده میشد، با آن شریک میشدند.
به یاد داشته باشید، نوآورترین شرکت های جهان به تعداد ایده های خود افتخار نمی کنند. آنها با تبدیل دیدگاههای خلاقانه به نوآوریهای موفق، جهان را تحت تأثیر قرار میدهند.
بدون نظر