مفسران همچنان خواستار ایجاد زیرساخت های جدید برای افزایش رشد اقتصادی ضعیف استرالیا هستند ، با این حال عدم آگاهی قابل توجهی در مورد آنچه که زیرساخت را تشکیل می دهد وجود دارد. زیرساخت ها به پل ها، جاده ها و تیرهای برق محدود نمی شود.
استرالیا به زیرساخت های دانش بیشتری نیاز دارد: یعنی مشارکت عمومی-خصوصی در تحقیق و فناوری برای تبدیل ایده ها از تحقیقات به محصولات و فرآیندهای جدید برای صنعت. اگرچه زیرساختهای ضعیف و ناکافی میتواند بهرهوری را تضعیف کند، درخواستهای اخیر از دولتها برای سرمایهگذاری بیشتر نیاز به قبولی در آزمون شواهد دارد. و شواهد روشن است. در حالی که در دهه گذشته رشد شدیدی در ساخت جاده ها، پل ها، آب و برق وجود داشته است، هزینه های زیرساخت دانش متروک بوده است.
شواهد تجربی واضح، ثابت و قوی (بیش از 50 مطالعه) در سراسر جهان توسعه یافته وجود دارد که تحقیق و توسعه و فعالیت های تولید دانش سرریزهای زیادی به سایر مشاغل در اقتصاد محلی اطراف دارد. یعنی وقتی یک کسبوکار روش جدیدی را برای انجام کاری معرفی میکند، رقبای محلی آن ایده اصلی را تماشا میکنند، تقلید میکنند و اغلب آن را بهبود میبخشند. کسبوکاری که ریسک نوآوری را میپذیرد، از همه مزایا برخوردار نمیشود – از این رو آنها در نوآوری سرمایهگذاری کمتری خواهند کرد.
این 50 مطالعه یا بیشتر نشان می دهد که در حالی که بازده شرکت سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه (به عنوان مثال) حدود 20 درصد است، بازده کل اقتصاد که شامل شرکت و سایر رقبا، تامین کنندگان و مشتریان می شود، حدود 20 درصد است. 40 درصد زیرساخت دانش نشان دهنده میوه کم بهره وری است.
نه در مورد اخبار فوری نه در مورد نظرات بی اساس.
برای چندین دهه، کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا، آلمان و سرزمینهای پست بلژیک، هلند و دانمارک طرحهایی را اجرا میکنند که ریسک نوآوری برای تجارت را زیربنا میدهد و شبکههای اعتماد و همکاری بین بخش تحقیقات و مشاغل ایجاد میکند.
ظهور و تسلط سیلیکون ولی بدون پروژههای DARPA و ARPAe وزارت دفاع و انرژی ایالات متحده اتفاق نمیافتاد. برنامه های تحقیقاتی نوآوری کسب و کارهای کوچک (SBIR) در ایالات متحده برای سرمایه گذاری مشترک در تجاری سازی موفق فناوری های مرزی افسانه ای هستند. مؤسسه Fraunhofer آلمان را در تحقیقات کاربردی و همچنین تشویق یک رویکرد انعطافپذیر، مستقل و کارآفرینانه به اولویتهای پژوهشی جامعه، پیشرو میسازد. اخیراً بریتانیا نیز طرح های مشابهی را آغاز کرده است.
استرالیا در این مسابقه رقابتی یک مینو است (شکل زیر را ببینید). ما برخی از طرح های مشابه داریم اما به عنوان بخشی از تولید ناخالص داخلی ما بسیار ناچیز هستند.
بودجه مستقیم دولتی برای تحقیق و توسعه کسب و کار به عنوان % GDP
اگرچه ما یک بخش علمی و تحقیقاتی داریم که در سطح بین المللی مورد تحسین قرار گرفته است، اما صنعت ما به خوبی از آن بهره برداری و استفاده نمی کند. شرکت های خارج از کشور استعدادهای محلی ما را شناسایی کرده اند. بسیاری از آنها دفاتر استعدادیابی در استرالیا راه اندازی کرده اند. این دفاتر بهترین افراد پژوهشگر در جهان را شناسایی کرده و آنها را به شرکت های خود در خانه متصل می کنند. استرالیا صادرکننده خالص تحقیقات است. ما آمادگی داریم سالانه 9 میلیارد دلار استرالیا برای تحقیقات بپردازیم، اما نگران استفاده از آن و استفاده از آن نباشیم. سرمایه گذاری در زیرساخت های دانش برای کمک به حداکثر رساندن بازده تحقیقات استرالیا به شرکت های استرالیایی مورد نیاز است.
صدای نارضایتی فزاینده ای از این وضعیت وجود دارد. گزارشهای متعددی اخیراً در مورد نیاز به مشارکت بیشتر خصوصی- دولتی در کنسرسیومهای تحقیقاتی و فناوری برای ترجمه ایدهها نوشته شده است. راه های مختلفی برای این کار وجود دارد. و برخی از کسب و کارها برای همکاری بیشتر با دانشگاه ها، موسسات تحقیقاتی و بیمارستان ها صف می کشند. با این حال، در سراسر جهان مدلی که موفق می شود، مدل سه جانبه است که در آن بخش تحقیقات، تجارت و دولت همگی متعهد به سرمایه گذاری هستند.
متأسفانه، به نظر می رسد دولت های استرالیا در حال عقب نشینی هستند و بودجه خود را از زیرساخت های دانش خارج می کنند. این خیلی کوته بینانه است. همانطور که چشم انداز بلندمدت صادرات زغال سنگ ما شروع به کاهش می کند، ما باید تنها شکل واقعاً پایدار مزیت نسبی را آماده کنیم: درخشش مردممان.
بدون نظر