شرکت مشاوره و تحقیقات جهانی Ovum اخیراً رشد سالانه 8 درصدی را طی پنج سال آینده برای مدیریت نوآوری پیش بینی کرده است. حرکت قوی، زمانی که سازمانها متوجه مازاد شناختی کارکنانشان میشوند.
متأسفانه، برخی از شرکتهایی که برنامههای نوآوری کارکنان را راهاندازی میکنند، ناگزیر این کار را سخت خواهند دید. آنها ابتکار نوآوری خود را با هیاهوی بزرگ راه اندازی خواهند کرد. آنها مزیت قدرتمند استفاده از رویکرد نوآوری مبتنی بر کمپین را خواهند داشت خواهند داشت. اما زمانی که ایدههای کارمندی که میبینند نتواند ارزشی را که به دنبالش بودند، هدایت کند، ناامید خواهند شد.
چرا؟ همانطور که فیلسوف جان دیویی اشاره کرد :
یک مشکل خوب نیمه حل شده است.
اشتباهی که تعدادی از این سازمان ها با آن مواجه خواهند شد این است که مشکلی که آنها سعی در حل آن دارند به درستی بیان نشده است. نه دستور زبان سؤال، بلکه مبانی آنچه پرسیده می شود و نحوه پرسیدن آن. با اثرات پایین دستی قابل پیش بینی ایده های کمتر از حد کافی.
با در نظر گرفتن این موضوع، بیایید به سه اشتباه نگاه کنیم که به این معنی است که یک مشکل از دیدگاه کارمندان به خوبی مطرح نشده است. این اشتباهات را درک کنید و به کشف ایده های بدیع و با پتانسیل بالایی که به دنبال آن هستید نزدیک تر می شوید.
اشتباه شماره 1: بیش از حد
طرح یک سوال به یک جامعه شکل شگفت انگیزی از تعامل است. شما توجه بسیاری از مردم را به خود جلب کرده اید. ترکیب جالبی از پاسخ ها را دریافت خواهید کرد. یک راه عالی برای باز کردن یک مشکل سخت.
اما هی، از آنجایی که شما توجه آنها را به خود جلب کرده اید، شاید آنها بتوانند پاسخ هایی را برای برخی زمینه های اضافی ارائه دهند. به این ترتیب دیگر لازم نیست بپرسید. این Overask است. در زیر یک نسخه اصلاح شده از یک سوال واقعی است که از کارکنان پرسیده شده است:
چگونه می توانیم رقابتی تر شویم؟ به منابع درآمد جدید، افزایش کارایی، کار بدون ارزش افزوده، افزایش حاشیه و غیره فکر کنید.
درآمد. بهره وری عملیاتی. بوروکراسی حاشیه ها همه در یک سوال حتی شامل «و غیره» میشود، که اساساً همه چیز را میخواهد اما…
این یک مورد کتاب درسی بیش از حد است. مسائلی که با این سوال پیش می آید:
- ایده ها در سراسر هیئت مدیره خواهند بود، و کارکنان تعاریف متناقضی را برای معنای “رقابتی تر” فرض می کنند.
- مبنای ارزیابی انواع مختلف ایده ها بسیار متفاوت خواهد بود (مثلاً فرصت های درآمدی جدید در مقابل کاهش بوروکراسی). چگونه می توان به طور موثر ایده های مختلف را ارزیابی کرد؟
- توانایی جمعیت برای رفتن عمیق تر به یک منطقه خاص به دلیل وسعت ارسال ها مانع می شود. ساختن ایده هایی که به چنین موضوعات کاملاً متفاوتی می پردازند دشوار است.
اشتباه شماره 2: خیلی مشخص! به اندازه کافی مشخص نیست!
در پرسیدن سوال، حواستان به پاسخ هایی باشد که به دنبال آن هستید. در ابتدا، انتظارات برای یک کمپین معین چیزی شبیه به این است:
اینها انتظارات هستند، اما واقعیت وجود دارد. درجه اختصاصی بودن سوال بر وسعت آن نتایج تاثیر می گذارد. به عبارت دیگر، نحوه پرسیدن سوال کمپین بر شکل ایده هایی که خواهید دید تاثیر می گذارد.
مواقعی وجود دارد که به یک نوع ایده بسیار خاص نیاز است. به عنوان مثال، شما میتوانید سؤالی از این قبیل بپرسید: چگونه میتوانیم میزان سوخت مصرفی ناوگان حمل و نقل خود را در زمانی که آنها در حال خروج و تحویل کالا از انبار ما هستند، کاهش دهیم؟ تأثیر آن به دلیل ویژگی آن محدود کردن دامنه نتایج در سؤالات است.
از سوی دیگر، ممکن است سوالی مطرح شود که بتواند طیف وسیعی از پاسخ ها را به دنبال داشته باشد. این Overask نیست، جایی که موضوعات زیادی به طور همزمان پرسیده می شود. بلکه بر یک موضوع متمرکز است اما با یک ابهام عمدی برای باز کردن دیافراگم برای ایدهها. برای مثال، میتوان پرسید: چگونه میتوانیم فرآیندهای توزیع خود را برای تحویل بهتر کالا تغییر دهیم؟ اثر این است که دامنه ایده های ارائه شده را گسترش دهید. به دلیل تفکر آسمان آبی که با پرسیدن چنین سوال گسترده ای همراه است، نتایج گسترش می یابد.
می توانید این افکت ها را به صورت زیر به تصویر بکشید:
اشتباهی که سازمان ها می توانند مرتکب شوند عدم تطابق در انتظارات است. شما انتظار ایده های قابل اجرا با پتانسیل خوب و مثبت را داشتید، اما انبوهی از ایده های احمقانه را دریافت کردید که با انتظارات مطابقت ندارند. و شما آماده رسیدگی به برخی از ایده های بیرونی که می توانند بازی را تغییر دهند، نبودید.
یا به دنبال طیف وسیعی از ایده ها بودید که تفکر آسمان آبی را منعکس می کرد. اما شما آنقدر در سوال خود دقیق بودید که مردم متوجه نشدند که انتظار می رفت. از ماهیت پیاده روی ایده ها شگفت زده می شوید.
«پرسیدن» را با آنچه برای آن آماده هستید مطابقت دهید.
اشتباه شماره 3: چه کسی؟
وقتی از کارمندان ایده میخواهید، مهم است که چه کسی درخواست را ارائه میکند. چرا؟ زیرا کارمندان در مورد مشروعیت کمپین بر اساس ارسال کننده ایمیل قضاوت فوری خواهند کرد.
به دو ایمیل زیر دقت کنید. هر کدام یک کمپین نوآوری را اعلام می کنند. اما به تفاوت در فرستنده توجه کنید:
در سمت چپ، ایمیل باعث میشود که این تلاش یک پروژه خارج از جریان اصلی به نظر برسد. توسط گروهی که مردم واقعاً آنها را خوب نمی شناسند. و با توجه به موقعیت گروه، بهترین کاری که می تواند انجام دهد این است که ایده ها را به مدیران مربوطه ارسال کند تا در نظر گرفته شوند. چرا یک کارمند وقت خود را صرف سرمایه گذاری در این کمپین می کند؟
ایمیل سمت راست از یک مدیر ارشد می آید که کارمندان می شناسند. این مجری با اقتدار صحبت می کند و همه می فهمند که تلاش واقعی است. او میتواند نوع ایدههای مورد نظر را بیان کند و از تلاشها با یک برنامه واقعی برای عمل پشتیبانی کند. هم حضور مجری و هم ویژگیهای مربوط به نحوه بررسی و توسعه ایدهها به طور قابل توجهی مشروعیت تلاش را افزایش میدهد. برای شرکت ارزش وقت کارکنان را خواهد داشت.
از اشتباه در نظر نگرفتن «چه کسی» ایمیل را ارسال میکند و تأثیری که بر مشارکت خواهد داشت اجتناب کنید.
بدون نظر