این روزها در مورد اهمیت خلاقیت برای کسب و کار صحبت های زیادی وجود دارد، اما در مورد عواقب عدم خلاقیت توجه کمی وجود دارد. شما باید از این عواقب آگاه باشید. در اینجا به هفت مورد از آنها اشاره می کنیم.

1. بدون خلاقیت، هیچ نوآوری وجود ندارد.

این یکی کمی بی معنی است، اما نیاز به گفتن دارد. نوآوری از دید خلاق ناشی می شود. بدون آن دیدگاه خلاقانه، هیچ چیز برای نوآوری وجود ندارد. بیشتر شبیه این است که بخواهید یک املت بدون تخم مرغ درست کنید. این فقط کار نخواهد کرد.

این بدان معناست که برای اینکه با رقابت نوآورانه خود همراه شوید، می توانید ایده ها را بخرید، ایده ها را بدزدید یا به بی ربطی محو شوید. گزینه دوم استراتژی خوبی نیست. دزدی ایده ها ممکن است یک گزینه مقرون به صرفه به نظر برسد، اما به نظر می رسد که وقتی صحبت از عدم صداقت به میان می آید، افراد خلاق بهتر از افراد غیرخلاق هستند . و اگر شرکت شما خلاق نباشد، استخدام و حفظ کارمندان خلاق برای شما سخت خواهد بود. این یک گزینه برای شما باقی می گذارد: خرید ایده های خلاقانه، یا از طریق صدور مجوز یا خرید استارت آپ های نوآور. این استراتژی است که اکثر شرکت ها از آن استفاده می کنند.

بنابراین، شرکت‌های غیر خلاق برای نوآوری باید شرکت‌های نوآورانه بخرند یا ایده‌هایی را مجوز دهند. شرکت‌های خلاق می‌توانند در خانه نوآوری کنند یا ایده‌ها را به طور مقرون به صرفه بدزدند.

2. بدون خلاقیت، هیچ تمایزی وجود ندارد.

مهم نیست که این روزها چه چیزی را می خواهید بخرید، تقریباً مطمئناً با انتخاب محصولاتی که به سختی قابل تشخیص هستند در بسته بندی هایی که به سختی قابل تشخیص هستند مواجه خواهید شد. تعداد کمی از محصولات واقعاً از نظر مثبت متفاوت هستند. در نتیجه، انتخاب شما بر اساس تجربه گذشته، قیمت ویژه یا بمباران شدن توسط تبلیغات خسته کننده برای یک محصول خاص است.

شرکت غیرخلاق قادر به ارائه ایده‌های جدید اصلی نیست که تضمین کند محصول آنها متمایز یا حتی شناخته شده است. در نتیجه، آن‌ها مجبورند مشتریان را با آن تبلیغات خسته‌کننده بمباران کنند، به این امید که نام برندشان آنقدر در مغز مشتریان بماند تا بتوانند به خرید بروند.

شرکت خلاق می تواند ایده های غیر متعارف و بدیع ارائه دهد تا محصول خود را از یک یا چند جهت برتر از رقبا نشان دهد.

بنابراین، محصولات شرکت های غیر خلاق به راحتی فراموش می شوند و تبلیغات بی پایان را می طلبند. محصولات شرکت های خلاق به دلیل ارزش منحصر به فرد خود متمایز می شوند.

3. بدون خلاقیت، شما همه گزینه ها را نمی بینید.

یکی از راه هایی که افراد خلاق با دیگران متفاوت هستند این است که می توانند امکانات بیشتری را در یک موقعیت خاص تجسم کنند. افراد خلاق کمتر تمایل دارند فقط گزینه های معمولی تر را در یک موقعیت ببینند. به عنوان مثال، در یک مذاکره سخت، یک فرد غیر خلاق، تفکر خود را به پول محدود می کند. اگر خریدار نتواند قیمت فروشنده غیرخلاق را برآورده کند، فروشنده باید یا با ضرر بفروشد یا از فروش صرف نظر کند.

یک فرد خلاق گزینه های بیشتری را می بیند. او فراتر از پول نگاه خواهد کرد و چیزهای دیگری را برای گنجاندن در یک معامله پیدا خواهد کرد. شاید او بتواند خدمات اضافی و ارزش افزوده را در فروش بگنجاند تا آن را برای خریدار جذاب تر کند (و ارزش پول بیشتری داشته باشد). شاید او بتواند یک طرح پرداخت ارائه دهد که خریدار را قادر می سازد تا پرداخت را به سال جدید و بودجه جدید تقسیم کند. شاید او بتواند معامله را ساده کند تا برای هر دو طرف هزینه کمتری داشته باشد. در نتیجه، احتمال اینکه او با خریدار به توافق برد-برد برسد، بیشتر است.

بنابراین، فروشنده غیر خلاق فروش را از دست می دهد یا خیلی ارزان می فروشد. فروشنده خلاق برنده فروش با شرایطی است که هر دو طرف را خوشحال می کند.

4. بدون خلاقیت، حل مشکلات پیچیده سخت است.

مسائل پیچیده شامل تعدادی متغیر است و در نتیجه راه حل های واضح و ساده اغلب بهترین راه حل ها نیستند. در واقع، آنها ممکن است راه حل های بسیار بدی باشند. مشکلات پیچیده با دنبال کردن یک ویدیوی پنج دقیقه ای در یوتیوب که هنگام جستجوی مشکل پیدا کرده اید قابل حل نیستند.

افراد خلاق می توانند مشکلات پیچیده را تجسم کنند و همچنین کاربرد راه حل های مختلف را تصور کنند.

بنابراین، مدیر غیر خلاق فرصتی را برای رشد شرکتش از دست می دهد. مدیر خلاق از یک فرصت غیر آشکار برای خدمت به مشتریان بیشتر و رشد شرکت خود استفاده می کند.

 5. بدون خلاقیت، در دیدن و بهره برداری از فرصت ها شکست می خورید

داستانی در مورد یک شرکت کفش است که دو فروشنده را به کشوری در حال توسعه در مناطق استوایی می فرستد. اولی با دفتر تماس می گیرد و شاکی می شود: “چه اتلاف وقت! اینجا بازار کفش نیست. همه پابرهنه می روند! دارم پرواز بعدی را به خانه می گیرم.”

فروشنده دوم با دفتر تماس می گیرد و با هیجان می گوید: “همه کفش هایی را که ممکن است بفرستید. هیچ کس اینجا کفش نمی پوشد. فرصت ها بسیار زیاد است!”

بدون خلاقیت، شخص فقط آنچه را که در مقابلش است می بیند. با خلاقیت، او نه تنها آنچه را که در مقابل او است، بلکه ایده هایی از آنچه می تواند در مقابل او باشد می بیند.

بنابراین، فروشنده غیر خلاق فرصت های فروش را که نمی بیند از دست می دهد. فروشنده خلاق برنده فرصت های فروش می شود که دیگران نمی بینند.

6. بدون خلاقیت، پاسخ شما به بحران محدود است

بحران ها، طبیعتاً غیرمنتظره هستند و می توانند به شدت به یک تجارت و حتی کل بازار آسیب وارد کنند. بحران‌ها می‌توانند شامل بلایای طبیعی، بلایای انسانی، قوانینی که بر محصولات یک شرکت تأثیر می‌گذارد، رکود اقتصادی و نوآوری مخرب باشد.

هنگامی که یک بحران رخ می دهد، مدیران باید بتوانند سریع فکر کنند، گزینه های متعدد را ببینند و تصمیم بگیرند. این مستلزم خلاقیت و تمایل به عمل بر روی آن خلاقیت در شرایط نامشخص است.

در بسیاری از موارد، نشانه هایی از یک بحران قریب الوقوع وجود دارد. حباب اقتصادی حاکی از آن است که در آینده نزدیک یک رکود اقتصادی و احتمالاً رکود وجود خواهد داشت. سر و صدای زیاد در مورد یک محصول جدید هیجان انگیز که به طور بالقوه ممکن است برای مشتریان شما جذاب باشد، نشان می دهد که این محصول می تواند به یک نوآوری مخرب تبدیل شود که در کمترین زمان مشتریان شما را می دزدد.

یک مدیر خلاق بهتر می‌تواند تهدیدات بالقوه را تجسم کند، راه‌حل‌های اصلی ابداع کند و کاربرد آن راه‌حل‌ها را تصور کند تا ببیند چگونه ممکن است کار کنند. این او را قادر می‌سازد بهترین راه‌حل را بیابد – یا در بدترین سناریو، راه‌حلی که کمترین آسیب را به همراه دارد.

بنابراین، مدیر غیرخلاق برای حل مسائل پیچیده مجهز نیست در حالی که مدیر خلاق می تواند راه حل های منحصر به فردی را طراحی و اعمال کند.

7. بدون خلاقیت، نمی توانید ایده های خلاقانه را حتی بهتر کنید

حتی یک فرد غیر خلاق گاهی اوقات ایده های خلاقانه ای دارد و یک شرکت غیر خلاق ممکن است به طور تصادفی یک فرد خلاق را استخدام کند (که معمولاً به محض اینکه بتواند کارفرمای قدردان تر را پیدا کند آن را ترک می کند). با این حال، یک ایده خلاقانه به تنهایی برای نوآوری کافی نیست. ایده های جدید آزمایش نشده و کمی غیرقابل پیش بینی هستند. مشکلات غیرمنتظره ممکن است در اجرای آنها ظاهر شود. ممکن است همه چیز طبق برنامه پیش نرود. کمیته ها ممکن است این ایده را به دلیل مخاطره آمیز بودن آن از بین ببرند.

یک تیم خلاق می‌داند که نوآوری به یک ایده خلاقانه نیاز ندارد، بلکه به چشم‌اندازی خلاقانه که از ایده‌های خلاقانه متعدد یکپارچه ساخته شده است نیاز دارد. آنها متوجه می شوند که برای اجرای یک ایده و حل مشکلات مختلفی که در این راه به وجود می آیند باید به طور مداوم خلاق باشند.

تیم غیر خلاق برای اجرای ایده خلاقانه غیرمنتظره به روش ها و راه حل های مرسوم پایبند خواهد بود. در نتیجه، این ایده با تحقق آن متعارف تر خواهد شد و در نتیجه نوآوری آن کاهش می یابد. اگر خود تیم نتواند با استفاده از روش‌های خلاقانه مشکلی را حل کند، رهبر مشکل را گوگل می‌کند و از یکی از راه‌حل‌های مرسوم که در نتایج جستجو پیدا می‌کند استفاده می‌کند.

بنابراین، تیم غیر خلاق تمایل دارد تا خلاقیت نوآوری‌های بالقوه را کمرنگ کند – بنابراین ارزش را کاهش می‌دهد. تیم خلاق به طور مستمر خلاق است و با توسعه اعضا به ایده خلاق اصلی ارزش می‌افزاید.

نتیجه گیری: عدم خلاقیت = فرصت های از دست رفته، از دست دادن درآمد و آسیب پذیری بازار

شما آن را دارید. اگر انتظار دارید شرکتتان در درازمدت رشد کند، از بحران ها جان سالم به در ببرد و رهبر بازار باشد، خلاقیت واقعاً یک گزینه نیست. این ضروری است. بدون خلاقیت، می‌توانید انتظار داشته باشید که فرصت‌هایی را که رقبای شما از آن‌ها بهره‌برداری می‌کنند، از دست بدهید، در بحران‌ها متضرر شوید و به جای یک رهبر بازار، دنبال‌کننده بازار باشید.

در کوتاه مدت، ممکن است کارساز باشد. در درازمدت، مسیری به سمت متوسط ​​بودن شرکت است.

خوشبختانه، البته، بیشتر سازمان‌ها جایی بین این دو حد افراطی عدم خلاقیت و خلاقیت بالا قرار می‌گیرند. اما اگر شرکت شما به سطح بالایی از خلاقیت نزدیک نباشد، واضح است که فرصت‌ها را از دست می‌دهید و کسب‌وکارتان را در برابر بحران‌ها آسیب‌پذیر می‌کنید.

اگر اینطور است، راه حل ساده است: کارمندان خلاق بیشتری را استخدام کنید (و به آنها محیطی بدهید که به آنها اجازه می دهد خلاقانه بدرخشند)، به افراد خود آموزش دهید تا از روش های تفکر خلاق مانند تفکر ضد متعارف (ACT) استفاده کنند – که موقعیت های بصری شما را تشویق می کند. عمق به منظور رد تفکر مرسوم به نفع تفکر غیر متعارف – و فراهم کردن محیطی که به خلاقیت پاداش می دهد و تشویق می کند.

شرکت شما چگونه است ؟ آیا از فرصت های خلاقانه استفاده می کنید یا آنها را از دست می دهید؟

فرصت های خلاقانه را از دست ندهید!

آیا شرکت یا تیم شما فرصت های تجاری را به دلیل نداشتن تفکر خلاق از دست می دهد؟ آیا به دلیل اینکه همه گزینه ها را نمی بینید در مذاکره خوب شکست می خورید؟ آیا محصول یا خدمات شما در بازار شلوغ قابل تشخیص نیست؟ آیا برای بحران آماده هستید؟

اگر با هر یک از این مشکلات روبرو هستید، آموزش تفکر ضد متعارف (ACT) می تواند کمک کند. ACT مانند طوفان فکری نیست که در آن ایده های متوسط ​​زیادی تولید کنید و هیچ کدام را اجرا نکنید. بلکه در مورد نگاه عمیق به موقعیت ها، رد راه حل های مرسوم بدیهی و ایجاد یک چشم انداز خلاق همراه با یک برنامه عمل واقع بینانه برای اجرای چشم انداز است. به این ترتیب برای توسعه راه حل های خلاقانه برای مشکلات پیچیده، متمایز کردن محصول شما از رقبا و کشف فرصت های غیر آشکار به ویژه در مواقع بحران ایده آل است.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *