هشت دلیل که چرا کسب و کار شما به یک داستان نیاز دارد


آیا شرکت شما داستانی دارد؟ اگر نه، باید. علاوه بر این، شما باید آن داستان را به صورت مکتوب بنویسید و آن را به اشتراک بگذارید تا همه داستان را بدانند. اگر شما این کار را نکنید، شخص دیگری انجام خواهد داد. در بدترین حالت، کسی روزنامه‌نگار با مشکل نگرش یا مشتری ناراضی یا کارمند سابق ناراضی است که داستان وحشتناکی درباره شما در رسانه‌های اجتماعی تعریف می‌کند.

لازم نیست داستان از ابتدا تاریخچه شما باشد – اگرچه این می تواند در واقع اساس داستان باشد. این می تواند داستانی باشد که از یک ادغام اخیر یا با عرضه محصولی شروع می شود که شرکت را تغییر داد. نکته مهم این است که داستان شرکت شما را تعریف می کند و به آن معنا می بخشد. این به مردم کمک می کند تا بفهمند چرا شما وجود دارید و چه چیزی شرکت را هدایت می کند.

در اینجا هشت دلیل وجود دارد که چرا باید داستان کسب و کار خود را بنویسید.

1. داستان شرکت شما به کار شما معنا می دهد

آیا ترجیح می دهید در یک شرکت بی چهره و بوروکراتیک کار کنید و کارهای به ظاهر بی معنی را به امید حفظ شغل خود و دریافت حقوق ماهانه مناسب انجام دهید؟ یا ترجیح می‌دهید در شرکتی کار کنید که توسط یک زن ایده‌آل تاسیس شده است و رویای ساخت یک ابزار تشخیصی را دارد که روی تلفن‌های همراه کار می‌کند تا پزشکان در کشورهای در حال توسعه و مناطق فاجعه‌بار بتوانند راحت‌تر عفونت‌ها را تشخیص دهند. شرکتی که با چالش های شرکت های بزرگ داروسازی مواجه است؟ من انتظار دارم که بیشتر ما ترجیح می دهیم در تجارت دوم کار کنیم. کار کردن در یک شرکت با داستان به کار شما معنا و هدف قوی تری نسبت به کار در شرکتی بدون داستان می دهد.

2. یک داستان چشم انداز استراتژیک را روشن می کند

من اطمینان دارم که شرکت شما یک چشم انداز استراتژیک دارد . اما چقدر توسط کارمندان، مشتریان و ذینفعان درک می شود؟ یک داستان شرکت، چشم انداز استراتژیک شما را در متن قرار می دهد و به آن معنا می بخشد. به اشتراک گذاری داستان شرکت به کارمندان، مشتریان و ذینفعان این امکان را می دهد که نه تنها چشم انداز استراتژیک شما را بدانند، بلکه آن را درک کنند. این بدان معناست که همه به احتمال زیاد به سمت یک هدف می روند.

 

3. داستان شما بر نوآوری شما متمرکز است

وقتی همکاران شما داستان داستان سازمان شما را می دانند، به جای ایده هایی که داستان را کاهش می دهند، بر توسعه ایده هایی تمرکز می کنند که داستان را بیشتر می کند. در نتیجه، ایده‌های آن‌ها مرتبط‌تر، احتمال اجرا و موفقیت بیشتر است. این همان چیزی است که نوآوری در مورد آن است.

4. ارزش ها را ایجاد می کند

وقتی ارزش‌های شرکتی شما بخشی از داستان شما هستند، افراد شما بیشتر به آن ارزش‌ها احترام می‌گذارند تا زمانی که این ارزش‌ها در صفحه 112 یا کتابچه راهنمای شرکتی باشد که هیچ‌کس از اواخر دهه 1980 آن را به طور کامل مطالعه نکرده باشد.

داستان شما همچنین باید ارزش‌های شما را به مشتریان، تامین‌کنندگان و عموم مردم منتقل کند، که همگی برای حفظ این ارزش‌ها به شما احترام بیشتری می‌گذارند.

بن و جری، بستنی ساز، داستان شناخته شده ای دارد که ارزش های آنها را منعکس می کند. حالا، آیا می توانید تصور کنید که یک مدیر فروش بن و جری به یک مقام وزارت آموزش رشوه بدهد تا بتواند یک قرارداد انحصاری برای فروش بستنی گران قیمت در مدارس یک کشور در حال توسعه به دست آورد؟ نه، من هم نمی‌توانم. از طرف دیگر تصور اینکه یک مدیر فروش در یک شرکت بزرگ، ناشناس و بی داستان، برای چنین قراردادی رشوه ارائه دهد، چندان سخت نیست، به خصوص اگر مدیر در ازای معامله ناصادقانه انتظار پورسانت سنگینی داشته باشد. .

5. ارائه ها را جذاب تر می کند

ارائه معمول شرکتی مجموعه ای خسته کننده از اسلایدهای پر از نمودارهای مالی، نقاط گلوله و عکس گاه به گاه کارمندانی است که بسیار سالم تر، شادتر و زیباتر از کارمند ارائه دهنده به نظر می رسند.

از طرف دیگر، یک ارائه شرکتی که با یک داستان خوب شروع می شود، می تواند در واقع جالب باشد. در واقع، احتمالاً اینطور خواهد بود. همه عاشق یک داستان خوب هستند و اگر برای ساختن یک داستان خوب در مورد شرکت خود وقت بگذارید، مطمئن خواهید شد که ارائه های شرکتی شما بسیار جذاب تر می شوند.

6. مستندات را جالب تر می کند

به همین ترتیب، گزارش‌های سالانه، وب‌سایت‌ها، بروشورها و بیوگرافی بنیان‌گذار همه جالب‌تر هستند اگر شامل یک داستان شرکتی باشند تا فهرستی از حقایق و ارقام. حتی اگر لازم باشد آن حقایق و ارقام را بگنجانید، مثلاً در گزارش سالانه، داستان واقعیت ها و ارقام را معنادارتر می کند.

7. مسیری را برای ارتباطات بازاریابی تعریف می کند

بیشتر ارتباطات بازاریابی چیزی فراتر از محصولات بی مزه و تبلیغات شرکتی است. تبلیغات معمولاً تلاش هایی فراموش نشدنی برای متمایز کردن یک محصول خاص از بقیه است. اما، زمانی که یک داستان عالی دارید، تبلیغات می تواند از داستان استفاده کند تا برند شما معنادارتر به نظر برسد.

بهتر از این، یک داستان عالی می تواند باعث شود مردم بخواهند شما برنده شوید. وقتی چنین باشد، ارتباطات بازاریابی تقریباً آسان می شود.

8. مشتریان و ذینفعان شما می توانند با آن همذات پنداری کنند

مشتریان ترجیح می دهند از شرکت هایی خرید کنند که با آن ها هویت دارند. و شناسایی با شرکتی که داستانی معنادار دارد آسان تر از شرکتی است که کمی بیشتر از مجموعه ای از محصولات و آمار است. بهتر از این، اگر مشتریان بتوانند با داستان شما ارتباط برقرار کنند، احتمالاً به برند شما وفادار خواهند شد. به همین ترتیب، سرمایه‌گذاران در مورد شرکت‌های دارای داستان هیجان‌زده‌تر می‌شوند. سرمایه گذاران خطرپذیر بیشتر در داستان های جالب پول می گذارند و تامین کنندگان اگر داستان شما را بدانند، نیازهای شما را بهتر درک می کنند.

نوشتن داستان شما

در حال حاضر، امیدوارم آنقدر تحت تأثیر قرار گرفته باشید که در حال حاضر شروع به نوشتن داستان سازمان خود کرده اید. اگر چنین است، احتمالاً متوجه شده اید که نوشتن داستان شرکت شما آنقدرها هم که به نظر می رسد کار ساده ای نیست. یک داستان خوب یک شروع، یک میانه (جایی که احتمالا الان هستید) و یک پایان دارد که در مورد داستان شما، هنوز نوشته نشده است، امیدوارم در آینده ای بسیار دور باشد و شامل اندکی درباره شادی زندگی همه باشد. همیشه بعد از

با این حال، داستان های بزرگ فقط در مورد افراد خوب و شادی نیستند که با هیچ سختی، تهدید یا چالشی روبرو نیستند. چنین داستان هایی خسته کننده خواهد بود! به رمان ها، فیلم ها و داستان هایی که از آنها لذت می برید فکر کنید. آنها شامل قهرمانانی با نقص های غم انگیز است که قهرمان و گاهی اوقات دنیای او را نابود می کند یا تقریباً نابود می کند. آنها شامل شرورهای بزرگ هستند.

معمولاً قهرمان بر عیوب خود و نیت شیطانی شرور غلبه می کند. او رشد می کند، یاد می گیرد و برای تجربه قوی تر می شود.

قهرمان(های) شما ممکن است بنیانگذاران شرکت، یک رهبر جدیدتر یا خود شرکت باشند. شرور شما می تواند یک رقیب، اقتصاد یا تغییر باشد. ممکن است بیش از یک شرور و بیش از یک تهدید وجود داشته باشد.

با این وجود، داستان باید کوتاه، مختصر و به یاد ماندنی باشد. این نباید کل تاریخچه شما باشد، بلکه فقط باید حسی از اینکه شرکت شما چیست و چرا وجود دارد.

پس از نوشتن داستان، شروع به به اشتراک گذاشتن آن کنید و ببینید که چقدر از زبان شما خارج می شود، خواه برای دیگران جالب باشد یا الهام بخش خمیازه ها باشد. در صورت نیاز، داستان را اصلاح کنید و آن را بیشتر به اشتراک بگذارید.

و نگران نباشید. داستان شما همیشگی نیست شما می توانید داستان را تغییر دهید و حتی اگر آینده آن را بخواهد یک داستان جدید ایجاد کنید.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *