بهویژه با توجه به رویدادهای اخیر، ظاهراً نوآوری روی لبان همه است، بنابراین فکر کردیم مهم است که معنای واقعی آن را روشن کنیم.
طبیعتاً دلیل خوبی برای این محبوبیت وجود دارد: نوآوری چیزی است که اساساً بشریت را به جلو میبرد، هم از نظر رفاه، بلکه از نظر رشد اقتصادی.
طبق تحقیقات OECD ، 85 درصد از کل رشد اقتصادی در اقتصاد ایالات متحده بین سال های 1870 تا 1950 در واقع نتیجه نوآوری است.
بنابراین، حتی اگر برخی از جدیدترین فناوریها و شرکتهایی که از آنها استفاده میکنند اغلب بیش از حد مورد استفاده قرار میگیرند، در درازمدت، نوآوری چیزی است که شرکتها و سرمایهگذاران واقعاً باید روی آن سرمایهگذاری کنند.
فهرست مطالب
تعریف و معنای واقعی نوآوری
بیایید ابتدا با تعریف واقعی این اصطلاح شروع کنیم.
به معنای واقعی کلمه، صدها، اگر نه هزاران، تعاریف مختلف برای کلمه “نوآوری” وجود دارد، بنابراین فقط رسیدن به ریشه معنای واقعی کلمه می تواند چالش برانگیز باشد. فقط یک اجماع واضح در صنعت در مورد اینکه تعریف درست چیست، وجود ندارد.
ما اکثریت قریب به اتفاق این تعاریف را گذراندهایم، و در بیشتر موارد، تفاوتها در واقع نسبتا جزئی و ماهیت آکادمیک هستند.
به طور کلی، همه موافق هستند که نوآوری ها “بدیع” هستند . بسیاری استدلال می کنند که این یک نوآوری نیست، بلکه یک اختراع است، مگر اینکه “ارزش ایجاد کند” .
چالش این است که این هر دو به طور طبیعی اصطلاحات بسیار ذهنی هستند.
- آیا چیزی باید برای کل جهان «جدید» یا «بدین» باشد تا به عنوان یک نوآوری به حساب بیاید؟ در مورد صنعت یا بازار شما چطور؟ یا فقط برای شرکت شما؟
- برای چه کسی باید “ارزش ایجاد کند” ؟ برای مشتریان؟ برای شرکت و سهامدارانش؟ در کل جامعه چطور؟
- و حتی ارزش را چگونه تعریف می کنید؟ آیا این فقط ارزش پولی است یا اقدامات نرمتر نیز اهمیت دارد؟ اگر ارزش فوق العاده ای برای برخی افراد ایجاد کند، اما در کل مضر باشد ، چه؟
بنابراین، تقریباً غیرممکن است که بتوان یک راه واقعاً عینی برای تشخیص اینکه آیا چیزی یک نوآوری است یا نه، ارائه داد. بنابراین، احتمالاً بهتر است که تعریف این کلمه کاملاً سازگار باشد.
مورد علاقه ما این است که توسط فرهنگ لغت آنلاین Merriam-Webster :
معرفی یک چیز جدید.
– دیکشنری آنلاین Merriam-Webster
به عبارت دیگر، نوآوری به سادگی هر چیز جدیدی است که شما انجام می دهید.
این می تواند محصولات یا خدمات جدید، یک فرآیند تولید جدید که موجب صرفه جویی در منابع زیادی می شود، یا حتی فقط یک بهبود جزئی در یک محصول یا فرآیند موجود باشد.
استفاده از اصطلاح “نوآوری” در عمل
با دانستن اینکه مردم چقدر واژه «نوآوری» را به شیوههای بسیار متفاوت تفسیر میکنند، کسانی از ما که در تلاش برای تحقق آن هستیم، بدیهی است که به چالشهایی که استفاده بیدقت از این اصطلاح ممکن است منجر شود، توجه داشته باشیم.
بنابراین، هر زمان که در مورد «نوآوری» با یک مخاطب جدید صحبت می کنید، اغلب مفید است که با اطمینان از اینکه در مورد اصطلاحات در یک صفحه هستید شروع کنید، در غیر این صورت ممکن است مکالمه شما به اندازه کافی سازنده نباشد. شما امیدوار بودید که باشدیک راه خوب و بسیار عملی برای دستیابی به این هدف، استفاده نکردن از اصطلاح “نوآوری” در وهله اول است. حتی اگر هنوز به دنبال نوآوری هستید، اگر به جای آن درباره ایدهها ، پیشرفتها ، تغییرات یا کسبوکارهای جدید صحبت کنید ، بهخصوص اگر در یک سازمان محافظهکار کار میکنید، اغلب میتوانید پیام خود را راحتتر منتقل کنید.
چه چیزی می توانیم از کارشناسان بیاموزیم – نقل قول های مورد علاقه ما در مورد نوآوری
از آنجایی که نوآوری موضوعی است که برخی از باهوشترین ذهنهای سیاره ما به آن فکر کردهاند، فکر کردیم منطقی است که چند مورد از نقل قولهای مورد علاقه خود را در مورد نوآوری به شما ارائه دهیم. آنها واقعاً کار بزرگی را برای درک ماهیت نوآوری انجام می دهند.
“نوآوری گرفتن دو چیز موجود و کنار هم قرار دادن آنها به روشی جدید است.”
تام فرستون (متولد 1945)، یکی از بنیانگذاران MTV
«حساب نوآوری چیست؟ محاسبات نوآوری واقعاً بسیار ساده است: دانش نوآوری را هدایت می کند، نوآوری باعث بهره وری می شود، بهره وری باعث رشد اقتصادی می شود.
ویلیام برودی (متولد 1944)، دانشمند
«خلاقیت فکر کردن به چیزهای جدید است. نوآوری انجام کارهای جدید است.»
تئودور لویت (1925 – 2006)، اقتصاددان مشهور
شما نمی توانید منتظر الهام باشید، باید با یک باشگاه به دنبال آن باشید.
آلبرت انیشتین (1879 – 1955)، ریاضیدان
“من شکست نخورده ام. من فقط 10000 راه را پیدا کردم که کار نمی کند.
توماس ادیسون (1847 – 1931)، مخترع
“راهی برای انجام بهتر آن وجود دارد. پیداش کن.”
توماس ادیسون (1847 – 1931)، مخترع
خطرناک ترین کاری که می توانیم انجام دهیم حفظ وضعیت موجود است.
باب ایگر (متولد 1951)، مدیر رسانه و تاجر
“وقتی بادهای تغییر می وزد، برخی از مردم دیوار می سازند و برخی دیگر آسیاب بادی.”
یک ضرب المثل باستانی چینی
“نوآوری – هر ایده جدید – طبق تعریف در ابتدا پذیرفته نخواهد شد. قبل از اینکه نوآوری توسط یک سازمان پذیرفته و درونی شود، نیاز به تلاش های مکرر، نمایش های بی پایان، تمرین های یکنواخت است. این نیاز به صبر شجاعانه دارد.»
وارن بنیس (1925 – 2014)، محقق و مشاور سازمانی
درس های آموخته شده
وقتی همه این افکار را کنار هم می گذاریم، چه چیزی می توانیم یاد بگیریم؟
- نوآوری در نهایت به این است که 1 + 1 تصویری دانش موجود را در کنار هم قرار دهیم تا چیزی جدید خلق کنیم.
- نوآوری کار سخت زیادی میطلبد، این فقط خلاق بودن یا ارائه یک ایده عالی نیست.
- نوآوری همیشه مخاطره آمیز است و ایده های جدید معمولاً مورد مقاومت قرار می گیرند، این فقط بخشی از فرآیند است.
- با این حال، خطرناک ترین کاری که می توانید انجام دهید این است که سعی کنید به گذشته بچسبید و تغییر را در آغوش نگیرید.
باورهای غلط رایج در مورد نوآوری
اکنون که تصویر بزرگ را درک کرده ایم، اجازه دهید تعدادی از رایج ترین تصورات غلط در مورد نوآوری را پاک کنیم.
“نوآوری کاری است که استارت آپ ها انجام می دهند”
این احتمالاً یکی از رایج ترین تصورات غلط است.
مطمئناً، بسیاری از استارت آپ ها به شدت نوآور هستند و بخش قابل توجهی از نوآوری را در جامعه ما هدایت می کنند، اما
-
- به این معنی نیست که همه استارتاپ ها نوآورانه خواهند بود
- به این معنی نیست که سازمان های بزرگ نوآوری نمی کنند
اول از همه، هر استارتاپی نوآورانه نیست. اگر تصمیم دارید یک غرفه لیموناد باز کنید و یک شرکت برای آن راه اندازی کنید، این یک استارتاپ است، اما احتمالاً هیچ چیز جدید یا نوآورانه ای در آنجا وجود ندارد.دوم، سازمانهای بزرگ (شامل شرکتها، دانشگاهها و موسسات تحقیقاتی) در واقع بخش بزرگی از نوآوریها را ایجاد میکنند.
فقط به دستگاهی که برای خواندن این مقاله استفاده می کنید فکر کنید. بدون شک این محصولی است که توسط یک شرکت بزرگ ساخته و فروخته شده است، و اکثر اجزای سخت افزاری و نرم افزاری معنی دار روی آن نیز توسط سازمان های بزرگ دیگر توسعه یافته اند.
در واقع این سازمانهای متوسط هستند که معمولاً بدترین موقعیت را برای نوآوری دارند: آنها منابع شرکتهای بزرگ را ندارند و بر خلاف استارتآپها، معمولاً فرآیندهای موجود و همچنین چیزی برای از دست دادن دارند که باعث میشود کمتر شوند. احتمالاً مایل به پذیرش تغییر و نوآوری هستند.
این چیزی است که ما بسیار با آن همدلی می کنیم و این بخش بزرگی از ماموریت ما است که به آنها کمک کنیم این را تغییر دهند.
“بسازید و آنها خواهند آمد”
این روش سنتی رویکرد مردم به نوآوری است. شما به سادگی یک محصول بسیار خوب ایجاد کردید و معمولاً مردم می آمدند و شما را پیدا می کردند.
خب، این روزها، اکثر ما در کشورهای توسعه یافته اکثر نیازهای اولیه خود را برآورده کرده ایم، و اطلاعات بسیار و محصولات و خدمات مختلف بسیار زیادی وجود دارد که معمولاً دیگر اینطور کار نمی کند.
این روزها، شما باید با درک واقعی و عمیق مشتری خود و مشکلات خاصی که آنها سعی در حل آنها دارند شروع کنید، در غیر این صورت به احتمال زیاد در نوآوری شکست خواهید خورد.
“نوآوری باید یک اختراع تکنولوژیکی پیشگامانه باشد”
بسیاری هنوز فکر می کنند که نوآوری ها باید این اختراعات بزرگ، مخرب و پیشگامانه باشند.
خوب، همانطور که قبلاً توضیح دادیم، این به سادگی درست نیست.معمولاً حتی اکتشافات و اختراعات پیشگامانه نیز به بسیاری از پیشرفت ها و نوآوری های کوچکتر نیاز دارند تا عملاً از نظر تجاری امکان پذیر شوند. فقط به چیزی شبیه خودروهای الکتریکی فکر کنید: اولین بار بیش از 100 سال پیش اختراع شد و اکنون در آستانه تبدیل شدن به جریان اصلی است.
علاوه بر این، نوآوری ها می توانند هر نوع رمانی باشند، حتی چیزهای به ظاهر جزئی، که فقط در طرح کلان چیزها تفاوت ایجاد می کنند. آنها حتی نباید اصلاً تکنولوژیک باشند.
در واقع، نوآوریهای بازاریابی و مدل کسبوکار ، اشکال فوقالعاده قدرتمندی از نوآوری هستند، که نیازی به سرمایهگذاری در تحقیقات پیشرفته ندارند.
حتی چند پیشرفت نسبتاً ساده در برخی از فرآیندهای داخلی شما می تواند تفاوت بین سودآور بودن یا نبودن باشد، بنابراین نوآوری های افزایشی معمولاً بسیار مهم هستند، به ویژه برای شرکت های بزرگ.
یک راه عالی برای درک اینکه نوآوری واقعا چقدر می تواند متنوع باشد، ده نوع چارچوب نوآوری است که در زیر نشان داده شده است.
نمونه هایی از نوآوری های موفق
بنابراین، نوآوری های موفق چگونه به نظر می رسند؟
خوب، همه با آن پیشرفتهای بزرگ فناوری جدید که جهان را تغییر دادند، مانند لامپ و اینترنت آشنا هستند، بنابراین در ادامه چند نمونه ظریف دیگر از نوآوریهای موفق در طول تاریخ را نشان خواهیم داد.
مدل کسب و کار اشتراکی
نوآوری در مدل کسب و کار یکی از قدرتمندترین اشکال نوآوری است که به طور همزمان مورد توجه قرار نگرفته است.
در حالی که خود مدل کسبوکار ظاهراً قدیمی است، برای سالها با موفقیت در مواردی مانند روزنامهها و بلیطهای فصلی مورد استفاده قرار گرفته است، در چند دهه اخیر واقعاً محبوبیت باورنکردنی به دست آورده است.
پس از اینکه Salesforce در اوایل دهه 2000 در مدل کسب و کار نرم افزار به عنوان خدمات پیشگام شد، ما به معنای واقعی کلمه شاهد یک انفجار در مشاغل اشتراکی بودیم و دلیل خوبی هم داشت.
یک مدل کسب و کار اشتراکی، خرید را برای مشتریان آسانتر میکند، زیرا آنها مجبور به سرمایهگذاری اولیه نیستند و انعطافپذیری لازم برای پایان دادن به اشتراک خود را در هر زمان که بخواهند دارند. برای کسبوکار، علایق آنها را با مشتری هماهنگ میکند، منبع درآمد قابل پیشبینیتری را فراهم میکند و در نهایت به آنها اجازه میدهد تا سودآوری را در مسیر افزایش دهند.
این یک مثال عالی از یک تغییر به ظاهر ساده است که می تواند تفاوت بین موفقیت و شکست را ایجاد کند.
تناوب فصلی زراعی
در زمانی که انسان برای اولین بار کشت محصولات کشاورزی را آغاز کرد، الگوی مشابهی در بسیاری از مناطق جغرافیایی متنوع پدیدار شد.
به لطف انقلاب کشاورزی، جمعیت به سرعت شروع به رشد کرد. با افزایش جمعیت، زمین های بیشتری برای پرورش غذا برای همه مورد نیاز بود. بنابراین زمین های کشاورزی گسترش یافت تا جایی که دیگر زمین قابل کشت در مجاورت وجود نداشت که بتوان به آن گسترش داد.
در آن زمان، مردم اغلب شروع به کشت زمین با شدت بیشتری می کردند و فقط برای مقابله با افزایش تقاضا، کاشت پربارترین محصولات را انتخاب می کردند.متأسفانه، این فقط اوضاع را بدتر کرد.
وقتی سال به سال همان محصول را در همان مکان بکارید، خاک به تدریج مواد مغذی خود را بیشتر و بیشتر از دست می دهد. این به نوبه خود باعث کاهش عملکرد محصول می شود و در نهایت منجر به غیرقابل استفاده شدن زمین برای کشاورزی برای مدت زمان طولانی می شود.
راهحل این مشکل فوقالعاده ساده است: شما اساساً فقط هر فصل محل قرارگیری محصولات را میچرخانید و شاید هر از چند گاهی به خاک یک فصل استراحت دهید.
این نوآوری به ظاهر ساده در فرآیند به تنهایی معمولاً برای حفظ کیفیت زمین و نجات جان هزاران، شاید حتی میلیونها نفر از مردم کافی بود، در زمانی که ما تمام فناوری و دانش شیک امروزی را نداشتیم.
قانون 2000 دلاری ریتز-کارلتون
قانون 2000 دلار نمونه ای از نوع متفاوتی از نوآوری در فرآیند است که بر تجربه مشتری تمرکز دارد.
به عنوان یک هتل زنجیره ای لوکس، ریتز کارلتون یکی از تجسم خدمات عالی به مشتریان است، و برای اینکه آنها در تجارت بمانند، باید به اعتبار خود عمل کنند.
برای اطمینان از این موضوع، آنها مدتهاست که قانون به اصطلاح 2000 دلار را داشتهاند، که همانطور که از نامش پیداست، نشان میدهد که هر کارمند خط مقدم میتواند تا 2000 دلار را فوراً بدون درخواست اجازه از مدیر خود برای رسیدگی به همه مشکلات مشتریان خرج کند. ممکن است مواجه شود.
و این 2000 دلار در سال نیست، بلکه 2000 دلار برای هر حادثه است. این ممکن است در ابتدا کمی ابرو ایجاد کند، اما وقتی در نظر بگیرید که مشتریان آنها به طور متوسط 250000 دلار در طول عمر خود خرج می کنند، ناگهان بسیار منطقی می شود.با وجود چنین قاعده ای، کارکنان به طور ملموس می دانند که مدیریت نه تنها برای تجربه مشتری ارزش زیادی قائل است، بلکه به قضاوت آنها نیز اعتماد دارد. در نتیجه، آنها مطابق با آن رفتار می کنند، که به نوبه خود منجر به تجربه ای بسیار برتر از میانگین مدیریت هتل آسیاب شما می شود.
همین قانون دقیق ممکن است برای کسب و کار شما منطقی نباشد، اما همچنان نمونه ای عالی از یک تغییر بسیار ساده است که می تواند تفاوت بزرگی در آسان کردن زندگی مشتریان ایجاد کند.
چگونه نوآوری در عمل اتفاق می افتد؟
بنابراین، اکنون که به خوبی از اینکه واقعاً چه نوآوری است، میدانید، این سوال باقی میماند که واقعاً چگونه میتوانید آن را ایجاد کنید؟
خوب، این یک هنر و یک علم برای خودش است، لزوماً فقط یک «راه درست برای نوآوری» وجود ندارد.
علاوه بر این، پاسخ همچنین به شدت به این بستگی دارد که آیا شما به دنبال ایجاد نوآوری های کوچکتر و تدریجی هستید یا شاید بزرگتر، خارج از چارچوب ، نوآوری های پیشرفت .
همچنین، اگر بهعنوان یک استارتآپ به دنبال نوآوری هستید، چالشهایی که با آن روبرو هستید تا حدودی متفاوت از زمانی است که در یک سازمان بزرگ فعلی نوآوری کنید.
با این حال، شباهت های زیادی نیز وجود دارد. در اینجا مروری در سطح بالا از روشی است که ما دوست داریم به این موضوع نزدیک شویم:
-
- یک مشکل معنی دار را شناسایی کنید، اگر مشکل بزرگی است، آن را به تکه های کوچکتر تقسیم کنید
- با تفکر اصول اولیه بهترین راه حل را پیدا کنید
- مسئله(های) را حل کنید و ارزش واقعی ایجاد کنید
- ذهن خود را باز نگه دارید و به طور مداوم به دنبال چیزهایی باشید که باید در آنها بهبود پیدا کنید
البته گفتن این کار آسان تر از انجام آن است. با این حال، مهم است که تصویر بزرگ را در ذهن داشته باشید و در علف های هرز گم نشوید.
در اصل، معمولاً باید با شناسایی یک مشکل معنادار که میخواهید برای مشتریان خود حل کنید، شروع کنید. از طرف دیگر، این میتواند یک هدف بزرگتر، دورتر اما بلندپروازانه و ملموس باشد.
تقریباً هرگز نمیتوانید این مشکلات معنادار را تنها با یک نوآوری حل کنید، بنابراین کاری که باید انجام دهید این است که مشکل یا هدف را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید.
سپس، می توانید به سادگی شروع به حل یک به یک مشکل یا مشکلات کنید. فقط مطمئن شوید که آن را به گونه ای انجام دهید که ارزش واقعی و ملموس ایجاد کند.
دو مرحله فوق اساساً همان چیزی است که همه روشها و حرکات چابک مانند استارتآپ ناب در مورد آن هستند.
در نهایت، برای رسیدن به بهترین راهحل ممکن، باید ذهنی باز داشته باشید و پیوسته به دنبال راههای بهتری برای حل مشکل و دستیابی به اهداف خود باشید و راهی که انجام میدهید با پذیرش اصول اولیه تفکر است .
نتیجه
اگر نوآوری برای خود یک هنر و علم است، عمل ایجاد آن در سازمانها نیز چنین است. این همان چیزی است که به عنوان مدیریت نوآوری یا توانایی معرفی سیستماتیک چیزهای جدید و مدیریت کل فرآیند به گونهای است که به شما کمک میکند نوآوری را قابل پیشبینیتر و مقیاسپذیرتر کنید.
این موضوع آنقدر بزرگ است، و موضوعی که ما به طور گسترده درباره آن نوشتهایم، که در اینجا با جزئیات بیشتر به آن نمیپردازیم. با این حال، اگر به دنبال ایجاد نوآوری بیشتر در سازمان خود هستید، یک مکان عالی برای شروع، برنامه مربیگری آنلاین سیستم نوآوری ما است . این یک برنامه آنلاین است که گام به گام شما را در فرآیند ایجاد نوآوری بیشتر در سازمانتان راهنمایی می کند.
بدون نظر