شما در یک شرکت بزرگ کار می کنید و یک ایده دیوانه کننده دارید. شما در مورد آن تحقیق می‌کنید، آن را در ذهن خود توسعه می‌دهید و متقاعد می‌شوید که این یک ایده قابل اجرا است، اما هنوز هم ایده‌ای کمی دیوانه‌کننده است. در اکثر سازمان ها، شما سه انتخاب دارید. یکی، شما ایده را از طریق کانال های مناسب مطرح می کنید، با علم به اینکه بعید است که تایید شود و اگر باشد، از پیشنهاد شما بسیار کم می شود. دو، با دانستن این موضوع از قبل، به خود زحمت نمی دهید که ایده خود را مطرح کنید زیرا هرگز تایید نخواهد شد. سه، شما به سادگی آن را انجام دهید. شما ابتدا ایده را بدون درخواست اجازه اجرا می کنید. گزینه سوم خطرناک ترین است، اما اغلب بهترین راه برای تحقق یک ایده دیوانه کننده است. بیایید این گزینه را “ایده غیرقانونی” بنامیم.

نکته خنده دار در مورد ایده های غیرقانونی این است که وقتی شروع می کنید، همکاران احتمالا سعی می کنند شما را دلسرد کنند. آنها به شما در مورد عواقب شکست هشدار می دهند. آنها به شما خواهند گفت که کارها در سازمان شما اینگونه انجام نمی شود. با این حال، اگر ایده موفق شود، نگرش آنها اغلب تغییر می کند. آنها ایده را قبول دارند. آنها ممکن است ادعا کنند که همیشه از این ایده حمایت می کنند. برخی حتی ممکن است سعی کنند تا اعتباری جزئی برای این ایده بگیرند. بهتر است اجازه دهید این توهمات باقی بمانند. در برخی مواقع، دیگر نمی توانید خودتان این کار را انجام دهید. شما نیاز به خرید دارید. به بودجه نیاز دارید. شما نیاز به حمایت دارید.

البته، اگر ایده شکست بخورد، احتمالاً تقصیر متوجه شما خواهد شد و هیچ کس دیگری وجود ندارد که بتوانید تقصیر را به گردن خود بیاندازید. این خطر اجرای یک ایده غیرقانونی است. به اندازه کافی عجیب، حتی می توانید متوجه شوید که به خاطر یک ایده غیرقانونی موفق، پاداش و توبیخ شده اید. این یک بار برای من اتفاق افتاد. این یک داستان سرگرم کننده است، من معتقدم.

دکتر تجارت الکترونیک

در سال 1999، به من یک قرارداد موقت با کمیسیون اروپا به عنوان “کارشناس در انتشار اطلاعات در مورد تجارت الکترونیکی به شرکت های کوچک و متوسط ​​(SMEs) در جامعه اروپا” پیشنهاد شد و برای اجرای قرارداد از بانکوک به بروکسل نقل مکان کردم. از آنجایی که من مرد تجارت الکترونیک در واحد تجارت الکترونیک در کمیسیون اروپا بودم، زمانی که شخصی با یک سوال در مورد تجارت الکترونیکی تلفن می‌کرد، آن تماس معمولاً برای من ارسال می‌شد. زمانی که شخصی ایمیلی در مورد تجارت الکترونیکی می‌فرستد، معمولاً برای من ارسال می‌شد. در میان تیمی که دانش نظری و حقوقی فراوانی داشت، من تنها تیمی بودم که تجربه عملی در این زمینه داشتم.

جای تعجب نیست که تعدادی سوال بارها و بارها از من پرسیده می شد که خسته کننده بود. من در نهایت الگوهایی برای چند سوال بسیار رایج ایجاد کردم. سوالات دیگر عجیب بود.

در گذشته، من یک ستون مشاوره تجاری برای Business Review، یک مجله آسیایی، نوشته بودم. مردم سؤالات را می فرستادند و من به آنها پاسخ می دادم و از تیم کوچکی از متخصصان استفاده می کردم. ستون محبوب بود و من از نوشتن آن لذت بردم.

این تجربه الهام بخش یک ایده بود. من می توانم یک وب سایت مشاوره با استفاده از یک مدل مشابه ایجاد کنم. افراد می توانند برای ارسال سوال ایمیل بزنند (یا از فرم استفاده کنند). من به آنها پاسخ می دهم و بیشتر آنها را در وب سایت منتشر می کنم. پرسش ها و پاسخ ها را می توان به صورت موضوعی سازماندهی کرد. در نهایت، می‌توانم یک هیئت مشاور برای کمک به سؤالات خارج از پایگاه دانشم تشکیل دهم.

می‌دانستم که برخی از افراد هنوز مستقیماً سؤالات خود را برای من ارسال می‌کنند، اما اگر سؤالات آنها در وب‌سایت پاسخ داده شده بود، می‌توانم به جای تکرار پاسخ، آنها را با یک پیوند به آنجا بفرستم. به احتمال زیاد آن افراد اطلاعات مفید دیگری را در وب سایت پیدا خواهند کرد.

به نظر من این وب سایت را می توان “دکتر تجارت الکترونیک” نامید. ایده ام را با چند نفر از همکارانم در میان گذاشتم. برخی سرگرم شدند، اما شک داشتند که کار کند. برخی نادیده انگاشتند. چند نفر موافق بودند.

کارآفرین از بانکوک

وقتی این چشم انداز را داشتم، باید آن را می نوشتم و از نردبان بوروکراسی برای تصویب می فرستادم. اما، من به عنوان یک کارآفرین از بانکوک به کمیسیون آمدم، جایی که یکی از اولین شرکت های تولید وب و چند رسانه ای تایلند را اداره می کردم (از این رو دانش عملی من در مورد تجارت الکترونیکی است). من به رویه های بوروکراتیک عادت نداشتم. من عادت داشتم تصمیم بگیرم و سریع عمل کنم. علاوه بر این، در پس ذهنم، فکر می‌کنم می‌دانستم که اگر به دنبال تایید برای ایده‌ام می‌گشتم، در بهترین حالت به شدت از نظر مفهوم کم می‌شد یا اصلاً تأیید نمی‌شد. کمیسیون یکی از مخاطره آمیزترین سازمان هایی است که من تا به حال با آن تجربه داشته ام – حداقل در آن زمان بود، قرارداد من در سال 2001 به پایان رسید و از آن زمان تاکنون با آنها کار نکرده ام.

با این حال، من کنترل بیت تجارت الکترونیکی وب سایت کمیسیون اروپا را داشتم و دکتر تجارت الکترونیک را بدون کسب مجوز شروع کردم. من در ابتدا سوالاتی را که مستقیماً برای من ارسال شده بود ارسال کردم. اما من همچنین یک آدرس ایمیل و فرم تماس قرار دادم. به زودی سوالات شروع شد و من به آنها پاسخ دادم.

جنجال هم شروع شد.

به نوعی مستقل

از آنجایی که دکتر تجارت الکترونیک به سرعت محبوب شد، به این نتیجه رسیدم که گوشه کوچکی از وب سایت کمیسیون با URL طولانی ایده آل نیست. به یاد داشته باشید، موتورهای جستجو در این زمان ابتدایی بودند. گوگل شروع به تغییر آن کرد، اما در اواخر سال 99 و اوایل سال 2000 تا حد زیادی ناشناخته بود. بنابراین، نام دامنه drecommerce.com را خریدم و با هزینه شخصی خود آن را در یک شرکت میزبانی وب قرار دادم. این به من آزادی داد تا همانطور که می‌خواهم به جلو بروم.

دکتر تجارت الکترونیک شروع به کار کرد. این وب سایت در مجله تایم، مجله فارین پالیسی، روزنامه فرانکفورتر آلگماینه سایتونگ، ZDnet و جاهای دیگر نوشته شده است. این مکانی بود که مردم می‌توانستند برای پاسخ‌های صادقانه و عملی – با کمی طنز – به انواع سؤالات مربوط به پیچیدگی‌های انجام تجارت الکترونیک در سراسر اتحادیه اروپا، قوانین اتحادیه اروپا، مسائل بین‌المللی و موارد دیگر مراجعه کنند.

نتیجه ترکیبی از شناخت، قدردانی، خصومت و سرزنش بود. از سوی برخی افراد بسیار مورد تحسین قرار گرفتم. از من دعوت شد تا در کنفرانس هایی در مورد مسائل تجارت الکترونیک در سراسر اروپا صحبت کنم – به ویژه در رابطه با پیچیدگی های تجارت فرامرزی و مسائل حقوقی مربوطه (حتی اگر من یک متخصص حقوقی نیستم!).

تقریباً در همین زمان، یکی از همکاران خوش فکر من را به دفتر خود فراخواند و به من هشدار داد: “ما کارها را این‌طوری انجام نمی‌دهیم. اخطار داشته باشید، ممکن است دچار مشکل شوید.” من کمی به هشدار او فکر کردم. اما، حق با او بود.

چندین نفر از من شکایت کردند زیرا من از رویه ها پیروی نکردم و به دلیل اینکه DrEcommerce.com یک وب سایت رسمی اتحادیه اروپا نبود. بنابراین، من مجبور شدم لوگوهای اتحادیه اروپا را حذف کنم و علیرغم انجام وب سایت در حالی که با کمیسیون اروپا قرارداد داشتم، ادعای ارتباط با کمیسیون اروپا را نداشته باشم.

حتی از من دعوت شده بود که برای سرزنش با مدیرکل بسیار پرمشغله جامعه اطلاعاتی ملاقات کنم. جالب اینجاست که بعداً به من گفتند که کمیسیونر جامعه اطلاعاتی از کاری که انجام داده‌ام قدردانی می‌کند (اما چون من این را از خود کمیسیونر نشنیدم و چیزی کتبی ندیدم، نمی‌توانم مطمئن باشم).

در یک نقطه، مدیری مرا کنار کشید و توضیح داد که در اداره جامعه اطلاعاتی کمیسیون اروپا، یک واحد کامل به ارتباطات و تبلیغات اختصاص داده شده است. رئیس آن واحد ظاهراً ناراحت بود زیرا دکتر تجارت الکترونیک بیش از کل واحد خود تبلیغات و توجه بیشتری را به این اداره جلب کرده بود. البته، این تا حد زیادی به این دلیل بود که او و واحدش از پروتکل‌ها و رویه‌هایی پیروی کردند که من تا حد زیادی نادیده گرفته بودم. او حداقل دو شکایت رسمی در مورد رویکرد من ارائه کرده بود.

در نهایت قراردادم تمام شد و مشکل تا حد زیادی حل شد. دیگران وب سایت دکتر تجارت الکترونیک را تصاحب کردند، اما موظف شدند بیشتر به رویه ها پایبند باشند. علاوه بر این، رونق دات کام به رکود تبدیل شده بود و مردم در مورد تجارت الکترونیکی نگران شده بودند. علاوه بر این، گوگل یافتن اطلاعات در وب را آسان‌تر می‌کرد. بنابراین، جای تعجب نیست که دکتر تجارت الکترونیک در نهایت از بین رفت.

پس از مرگ

آیا دکتر تجارت الکترونیک موفق بود؟ من می خواهم اینطور فکر کنم، اما اندازه گیری آن سخت است. اتحادیه اروپا مانند تجارتی نیست که در آن معیارهای واضحی مانند سود و زیان وجود داشته باشد تا موفقیت، نوآوری یا هر چیز دیگری را بسنجید. گفته شد، دکتر تجارت الکترونیک بارهای تبلیغات مثبت را به ارمغان آورد. این تصویر بخشی از اتحادیه اروپا را ترسیم می‌کند که به تجارت آگاه و دوستانه است (کلیشه‌ای در میان بسیاری این است که مقامات اتحادیه اروپا بوروکرات‌هایی خشن و بی‌خبر هستند که مشتاق ناهارهای طولانی و اسناد قانونی هستند). و اطلاعات رایگان و همچنین توصیه های مفیدی را به صاحبان مشاغل و کارآفرینان ارائه کرد. من معتقدم که صاحبان کسب‌وکار موجود را تشویق کرد تا به تجارت الکترونیکی منشعب شوند و کارآفرینان را برانگیخت تا امکانات آنچه در آن زمان یک رسانه نسبتاً جدید بود را کشف کنند. من مطمئن هستم که به سوالات زیادی پاسخ دادم که به افراد در شروع کار کمک کرد. بسیاری از آنها از کمک من تشکر کردند.

نوآوری بود؟ من استدلال می کنم که این بود. ارائه ستون مشاوره پرسش و پاسخ در یک وب سایت، که در آن به سوالاتی از نحوه پذیرش تراکنش های کارت اعتباری به صورت آنلاین تا نحوه فروش صنایع دستی نپالی به ژاپنی ها پاسخ دادم، برای کمیسیون اروپا مفهوم جسورانه ای بود. پاسخ دادن به سؤالات به زبان ساده و از منظر تجاری (و نه بوروکراسی یا قانون مداری) در کمیسیون اروپا غیرقابل شنیده بود. در عین حال، این امکان را به من داد که تعهدات قراردادی خود را با سهولت نسبی انجام دهم و حتی از آن فراتر بروم.

آیا می‌توانستم این کار را انجام دهم که رویه‌ها را دنبال می‌کردم؟ نه واقعا. احتمالاً می توانستم نوعی صفحه وب پرسش و پاسخ را در سرور کمیسیون اروپا انجام دهم، اما پاسخ ها باید بررسی می شدند و در اصطلاحات اتحادیه اروپا پیچیده می شدند. طنز، مخصوصاً اگر کمیسیون را مسخره می کرد، قابل قبول نبود. نتیجه مطمئناً منبعی بی ارزش و فراموش نشدنی بود.

مشاوره برای متفکران خلاق در سازمان های بوروکراتیک

چیزی که ماجراجویی کوچک من نشان می‌دهد این است که اگر در یک سازمان بوروکراتیک کار می‌کنید و ایده‌ای واقعا خلاقانه دارید، پیروی از فرآیندهای تایید شده ممکن است حکم اعدام برای ایده شما باشد. در بهترین حالت، ایده شما به قدری رقیق می شود که دیگر سرگرم کننده نیست. در بدترین حالت به طور کلی رد می شود.

یکی از راه های جلوگیری از این امر این است که به دنبال تأیید ایده خود نباشید، بلکه صرفاً آن را انجام دهید. ریسک داره اگر موفق نشوید ممکن است دچار مشکل شوید. حتی اگر موفق شود، ممکن است دچار مشکل شوید. اما، در تجارتی که موفقیت ایده‌ها را می‌توان اندازه‌گیری کرد، معمولاً در سود و زیان، یک ایده دیوانه‌کننده که احتمالاً یک بار مورد تحسین قرار می‌گیرد، نشانه‌های موفقیت را نشان می‌دهد. در واقع، پس از صحبت با افرادی که به سادگی ایده هایی را بدون تایید اجرا کرده اند، داستان مشابهی را می شنوم. در ابتدا مقاومت، سرزنش گاه به گاه و در نهایت قدردانی زمانی که ایده موفق شد وجود دارد. علاوه بر این، اگر این ایده موفق شود، افرادی که در ابتدا با آن مخالف بودند، اغلب سعی می‌کنند برای حمایت از آن در ابتدا اعتبار کسب کنند (این اتفاق در مورد دکتر تجارت الکترونیک رخ داد).

شکستن قوانین

اغلب گفته می شود که خلاقیت در مورد شکستن قوانین است. در برخی موارد، اجرای ایده‌های خلاقانه برای تبدیل شدن به نوآوری‌ها نیز مربوط به قانون شکنی است. اما در مورد نوآوری، می تواند عواقبی داشته باشد. وقتی ایده ای غیرقانونی دارید، سوالی که باید از خود بپرسید این است که “آیا حاضرم ریسک کنم؟”

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *