نوآوری را ساده نگه دار، عزیزم
یکی از اصول اساسی مهندسی، KISS است، مخفف “Keep It Simple, Stupid” یا همانطور که من ترجیح می دهم: “Keep It Simple Sweetheart”. و اگر تا به حال مشاهده کرده باشید که یک پروژه از مفهومی به طراحی تا اجرا تکامل می یابد، اهمیت بوسه را درک خواهید کرد. وقتی ایدههای جدید در تابلو طراحی هستند، اغلب مفاهیم ساده و ظریفی هستند. اما، با مشارکت بیشتر افراد، همه آنها می خواهند ویژگی هایی را به مفهوم اضافه کنند. در نتیجه، طراحی باید به طور فزاینده ای پیچیده شود تا از همه ویژگی های پیشنهادی پشتیبانی کند.
با این حال، بسیاری از آن ویژگی های پیشنهادی بی فایده خواهند بود. آنها به طراحی پروژه پیچیدگی میبخشند، خرید و نگهداری محصول نهایی را گرانتر میکنند و هیچ سود واقعی برای کاربر نهایی ارائه نمیکنند.
به عنوان مثال کیک
به عنوان مثال، اجازه دهید تصور کنیم تیم شما می خواهد یک کیک شکلاتی درست کند. وقتی یکی از اعضای تیم می گوید: «بیایید گردو اضافه کنیم. کیک شکلاتی با گردو خوشمزه است!»
و یکی دیگر از اعضای تیم پیشنهاد می کند: «چرا مرکز خامه فرم گرفته به آن نمی دهیم؟ من هفته گذشته یک کیک شکلاتی با مرکز خامه فرم گرفته خوردم و احتمالاً بهترین کیک شکلاتی بود که تا به حال خوردم.
در همین حال، برخی دیگر فراستینگ کره بادامزمینی، اضافه کردن تکههای نارگیل، لایههای مربای توتفرنگی، هویج رنده شده در بالا، تهیه کیک به شکل بوقلمون (به مناسبت تعطیلات شکرگزاری ایالات متحده) را پیشنهاد میکنند. آتش باز و غیره
قبل از اینکه متوجه شوید، کیک شکلاتی ساده ای که شروع به درست کردن کردید در حال تبدیل شدن به یک فاجعه آشپزی است که به یک سوپرمارکت پر از مواد نیاز دارد، تمام روز برای درست کردن آن زمان می برد و تقریباً مطمئنا طعم وحشتناکی خواهد داشت.
به هر حال، گروه باید کیک خود را ساده نگه دارند و این به معنای کاهش تعداد مواد پیشنهادی و ابداع یک کیک شکلاتی ساده اما خوشمزه خواهد بود – احتمالاً تمرکز بر مواد با کیفیت و آماده سازی دقیق به جای بیش از حد مواد و آماده سازی پیچیده. .
ساده کردن
این درسی است که باید هنگام نوآوری در نظر داشته باشیم. وقتی به چگونگی بهبود محصولات یا خدمات نگاه می کنیم، تقریباً ناگزیر به دنبال راه هایی برای پیچیده تر کردن آن محصولات هستیم. من بیش از 20 سال است که از پردازشگرهای کلمه استفاده می کنم، از جمله حدود 12 سال از Microsoft Word. در تمام این مدت، من هرگز شرکتی را ندیدهام که واژهپرداز سادهتری ارائه کند – حتی اگر تعداد ویژگیهای جدیدی که در ده سال گذشته معرفی شدهاند بسیار ناچیز بودهاند و هیچ ارزش افزوده واقعی ارائه نکردهاند، بهویژه با توجه به پیچیدگیهای افزودهشدهشان. در واقع، دلم برای مردم – مانند همسایهام – فقط اکنون در حال یادگیری نحوه استفاده از MS Word است. تعداد ویژگیهای کاملاً بیفایده ای که با آنها مواجه میشوند، تنها باور آنها را در مورد پیچیده بودن رایانهها تقویت میکند.
در واقع، هنگام طوفان فکری بعدی ویژگیهای محصول و خدمات جدید، نپرسید «چه ویژگیهای جدیدی میتوانیم به محصول X اضافه کنیم؟» یا “چه خدمات جدیدی می توانیم به مشتریان خود ارائه دهیم؟” در عوض، بپرسید “چگونه می توانیم استفاده از محصول خود را ساده تر کنیم؟” یا “چگونه می توانیم طیف وسیعی از خدمات خود را برای درک مشتریانمان ساده تر کنیم.”
و ناگفته نماند که شما همیشه باید بپرسید “چگونه می توانیم عملیات خود را ساده تر کنیم؟”، “چگونه می توانیم زنجیره تامین خود را ساده تر کنیم؟”
در واقع، محصولات و خدمات سادهتر نه تنها به نفع مشتریان شماست، که اغلب کالاهای سادهتر را برای استفاده مؤثر آسانتر میبینند، بلکه برای شما نیز مفید است. اگر بتوانید محصول X را ساده کنید تا به قطعات کمتری نیاز داشته باشد، هزینه های ساخت خود را کاهش می دهید. اگر مشتریان شما بتوانند محصولات شما را بهتر درک کنند، هزینه های اسناد و خدمات مشتری خود را کاهش می دهید.
به طور خلاصه، همیشه برای پیچیده تر کردن کارها نوآوری نکنید، برای ساده سازی نوآوری کنید. و بوسه را به خاطر بسپار.
تعادل مناسب بین نوآوری و ساده سازی
زندگی برای تیم های دیجیتال و فناوری اطلاعات در سازمان ها آسان تر نمی شود. دامنه و دامنه فناوری های مختلف همچنان فرصت های جدیدی را برای سازمان هایی که آینده نگری و استراتژی تعقیب آنها را دارند باز می کند. بهبود پیشنهادات برای مشتریان فعلی و دستیابی به بخش های جدید به توانایی سازمان در نوآوری بستگی دارد.
اما پیچیدگی اکوسیستم دیجیتال به این معنی است که این توانایی برای نوآوری به شدت محدود می شود و باعث می شود که بهبودها طولانی تر شود و در بسیاری موارد هزینه بیشتری داشته باشد. پرداختن به اولویتهای کسبوکار برتر بیان شده در Ecosystm Digital Enterprise Study، 2022، به تیمهای فناوری نیاز دارد که به دنبال سادهسازی و همچنین افزودن ویژگیها باشند.
پیچیدگی فقط یک مسئله فناوری اطلاعات نیست
بسیاری از بخشهای یک سازمان در مورد پیادهسازی قابلیتهای دیجیتال جدید، بهویژه آنهایی که در کار از راه دور دخیل هستند، تصمیمگیری میکنند. اغلب سازمان فناوری اطلاعات در انتخاب، اجرا و استفاده از این امکانات جدید دخالتی نداشته است.
تعداد سازمان های نوپا ارائه دهنده SaaS همچنان در حال افزایش است. یک حوزه خاص، گسترش ابزارهای همآفرینی است که توسط تیمها برای ارائه نتایج استفاده میشود. در بسیاری از موارد، اینها توسط کاربران مشتاقی که به دنبال بهبود محیط کاری فوری خود هستند، بدون درک الزامات یک علامت، امنیت و حریم خصوصی اطلاعات یا اهمیت پشتیبان گیری و برنامه ریزی تداوم کسب و کار، معرفی شده اند.
ابزارهای SaaS مانند Notion، monday.com و ClickUp (در میان بسیاری از ابزارهای دیگر)، برای هماهنگی و مدیریت تیمها در سازمانهایی با هر اندازه استفاده میشوند. در حالی که اینها همه خدمات ابری هستند، پشتیبانی و نگهداری از آنها در نهایت به سازمان فناوری اطلاعات واگذار خواهد شد. و به هیچ وجه با ابزارهایی که سازمان فناوری اطلاعات برای مدیریت و بهبود تجربه کاربر استفاده می کند، ادغام نخواهد شد.
هر جزء جدید به پیچیدگی محیط فناوری میافزاید – اما با این پیچیدگی، وابستگیهای بین اجزا افزایش مییابد، که توانایی سازمان را برای انطباق و تکامل کند میکند. این بدان معناست که هر تغییر به کار بیشتری برای ارائه نیاز دارد، هزینهها افزایش مییابد و زمان بیشتری برای ارائه ارزش نیاز دارد.
و این پیچیدگی فزاینده باعث ایجاد مشکلات بیشتر در امنیت سایبری می شود. بدون توجه منظم، سیستمهای قدیمی سطح حمله سازمانها را افزایش میدهند و به خطر انداختن محیط یک سازمان آسانتر میشوند. در یک انجمن اجرایی اخیر با CISO، شرکت کنندگان خطرات ناشی از سیستم های قدیمی خود را به عنوان مهم ترین نگرانی خود ارزیابی کردند.
رهبری یک سازمان باید قابلیتهای دیجیتالی سازمان خود را هم سادهسازی کرده و هم آن را ارتقا دهد تا رقابتی بماند. این توازن را نباید به سازمان فناوری اطلاعات واگذار کرد تا به آن دست یابد، زیرا آنها قادر به ارائه هر دو بدون حمایت گسترده تر و شناخت مشکلات نخواهند بود.
تبعیض در مهارت های متمایز
یک چیزی که می توانیم از آن مطمئن باشیم این است که نمی توانیم تمام مهارت هایی را که برای توانایی های آینده خود نیاز داریم به کار ببریم. ما افراد کافی را در زمینه مهارتهایی که اکنون و برای آینده به آن نیاز داریم آموزش نمیدهیم، و دامنه فناوریها همچنان در حال گسترش است و تعداد مهارتهایی را که برای ادامه کار سازمان به آنها نیاز داریم افزایش میدهد.
اکثر سازمانها سیستمهای قدیمی را حذف یا جایگزین نمیکنند و ترجیح میدهند آنها را با هزینهای ظاهراً کم اجرا کنند. اغلب این سیستم های قدیمی به طور کامل مستهلک می شوند، هزینه های نگهداری پایینی دارند و تغییرات کمی در آنها ایجاد شده است، زیرا سایر بخش های سازمان گزینه های سرمایه گذاری بهتری را ارائه می دهند. اما این بدان معناست که مهارت های قدیمی همچنان ضروری هستند.
بنابراین رهبران سازمانی در حال اضافه کردن مهارتهای موردنیاز جدید به مهارتهای قدیمی هستند و مهارتهای قدیمیتر با در دسترس بودن بسیاری از زبانها، چارچوبها و پایگاههای داده جدید جذابیت کمتری دارند. ویکیپدیا فهرست بسیار طولانی از زبانهایی دارد که طی سالها توسعه یافتهاند. برخی از دهه 1950، مانند FORTRAN و LISP، امروزه همچنان مورد استفاده قرار می گیرند.
سازمانها در موقعیتی نخواهند بود که از همه مهارتهایی که برای پیادهسازی، توسعه و حفظ زیرساختها و برنامههای دیجیتال خود نیاز دارند، استفاده کنند. انتخاب این است که کدام مهارت برای یک سازمان مهمتر است. این انتخاب باید بسیار متمایز باشد و بر مهارت های متمایز تمرکز کند – مهارت هایی که واقعاً در اکوسیستم شما تفاوت ایجاد می کنند، به ویژه برای مشتریان و کارمندان.
سازمان ها به یک شریک عالی نیاز دارند که بتواند مهارت های عمومی و خدمات بیشتری را ارائه دهد. آنها صرفه جویی در مقیاس و مهارت بهتری خواهند داشت و مدیریت را آزاد خواهند کرد تا به مواردی که برای مشتریان و کارمندان مهم است توجه کند.
Hybrid Cloud دارای لبه است
تقریباً هر سازمانی دارای یک محیط ابری ترکیبی است. این یک فرافکنی نیست – قبلاً اتفاق افتاده است. و اکثر سازمان ها برای مقابله با این وضعیت به خوبی مجهز نیستند.
سازمان ها ممکن است از اینکه از چند ابر عمومی استفاده می کنند آگاه نباشند. بسیاری از برنامههای کاربردی SaaS که توسط یک سازمان استفاده میشوند از Microsoft Azure، AWS یا GCP استفاده میکنند، بنابراین به احتمال زیاد سازمانها در حال حاضر از چندین ابر عمومی استفاده میکنند. ناگفته نماند که پیشنهادات فروشندگانی مانند Oracle، Salesforce، SAP و IBM. تیم های فناوری اطلاعات باید قادر به نظارت، مدیریت و نگهداری این مجموعه پیچیده از محیط ها باشند. اما ما فقط در مراحل اولیه ادغام این سرویس ها و سیستم های مختلف هستیم.
اما مرحله سومی برای این زیرساخت دیجیتال وجود دارد که اهمیت فزاینده ای پیدا می کند – چیزی که ما آن را “Edge” می نامیم – که در آن برنامه ها به عنوان بخشی از حسگرهایی که داده ها را در محیط های مختلف جمع آوری می کنند، مستقر می شوند. این شامل برنامه هایی مانند سیستم های تشخیص الگو می شود که در دوربین ها تعبیه شده اند تا تاخیرهای شبکه و سرور نتواند بر عملکرد سیستم های لبه تأثیر بگذارد. ما می توانیم این اتفاق را حتی در خانه هایمان ببینیم. گوگل از محصولات داخلی Nest خود پشتیبانی می کند، در حالی که الکسا از AWS استفاده می کند. به محصولات امنیتی خانه آمازون Ring اشاره نکنیم.
با تعداد زیاد این دستگاههای لبهای که در حال حاضر وجود دارند، پیچیدگی آن به محیط هیبریدی بسیار زیاد است. و ما انتظار داریم که سازمان های فناوری اطلاعات بتوانند از این موارد پشتیبانی و مدیریت کنند.
ساده، تخصصی، مقیاس
درس های سازمان های فناوری اطلاعات سه بخش است:
- در حالی که در حال پیاده سازی ویژگی ها و امکانات جدید هستید تا حد امکان ساده کنید. عناصر زیرساخت قدیمی بازنشسته باید به طور مداوم در اهداف تیم فناوری اطلاعات گنجانده شوند. این باید به عنوان بخشی از اجرای قابلیت های جدید در زمینه هایی که به میراث مرتبط هستند انجام شود.
- در مهارت هایی که متمایزکننده سازمان شما با مشتریان و کارکنانش هستند، تخصص داشته باشید. شرکای عالی را پیدا کنید که می توانند مهارت ها و خدمات عمومی تری را برای برداشتن این بار از تیم شما ارائه دهند.
- محیط مدیریت ترکیبی خود را به گونهای مقیاس دهید که بتوانید تا حد امکان اجرای زیرساخت خود را خودکار کنید. شما باید تیم فناوری اطلاعات خود را تا حد امکان سازنده کنید و آنها به ابزارهای برقی نیاز خواهند داشت.
برای فروشندگان فناوری اطلاعات، درس ها مشابه است.
- پیشنهادات مشتری را تا حد امکان ساده کنید تا ادغام با پیشنهاد شما سریع و مقرون به صرفه باشد. با آنها همکاری کنید تا با اجرای خدمات خود، تا حد امکان میراث آنها را کاهش داده و بازنشسته کنید. تکرار حتی بخشی از پیشنهاد شما، ارائه خدمات با کیفیت بالا را پیچیده خواهد کرد.
- درک کنید که مشتریان شما کجا تخصص را انتخاب کرده اند و به دنبال تکمیل مهارت های آنها باشید. و به طور مداوم نشان دهید که در ارائه این قابلیت های عمومی بهترین هستید.
- قابلیت های یکپارچه سازی خود را به گونه ای افزایش دهید که مشتریان شما بتوانند از طریق آن شیشه افسانه ای کار کنند. آنها با پیچیدگیهای زیرساخت هیبریدی که شامل چندین فروشنده ابری، تجهیزات داخلی و خدمات لبه است، دست و پنجه نرم خواهند کرد.
سازمان ها برای حفظ رقابت بر نوآوری ها تکیه می کنند. مدیران اغلب در مورد نوآوری صحبت می کنند. برخی از آن به عنوان زینت استفاده می کنند. شاید نوآوری بیشترین واژه مورد سوء استفاده سازمان ها و مدیران فعال باشد. ده ها تعریف برای واژه نوآوری وجود دارد.
یک تعریف اولیه، اختراعات تجاری شده توسط کارآفرینان است (Schumpeter, 1947). نوآوری شامل ایجاد یک محصول، خدمات یا فرآیندی است که برای یک سازمان جدید است. معرفي محصول، خدمات يا فرآيند جديد به بازار است، چه از طريق استفاده يا تجاري سازي. لازم نیست که برای جهان جدید باشد. به عنوان اولین استفاده از یک ایده در یک سازمان در نظر گرفته می شود (Aiken & Hage, 1979) خواه این ایده قبلاً توسط سایر سازمان ها پذیرفته شده باشد یا خیر (نورد و تاکر، 1987). فناوری (یا محصول) نباید جدید یا پیشگام باشد. یک نوآوری ممکن است تغییری در عملکرد صنعتی باشد که بهره وری را بهبود می بخشد. فرآیند نوآوری شامل ادغام فناوری و اختراعات موجود برای ایجاد یک محصول، فرآیند یا سیستم جدید یا بهبود یافته است (جین و تریاندیس، 1990).
اگرچه نوآوریهای محصول و فرآیند محبوبترین روشها در بین سازمانها هستند، نوآوریهای مدل کسبوکار چالشهایی را برای شرکتها و برندهای معتبر در سطح جهانی ایجاد میکنند. به طور مشابه، ده ها نوع مختلف از نوآوری ها وجود دارد که توسط محققان توضیح داده شده است. از جمله آنها می توان به نوآوری های فزاینده و رادیکال، نوآوری مدولار و معماری (هندرسون و کلارک، 1990)، نوآوری مخرب (چرستنسن، 1997)، نوآوری معکوس (Govindarajan، 2009)، نوآوری اجتماعی، نوآوری مشارکتی، نوآوری مقرون به صرفه، 20bhun، و R5. ، نوآوری باز (چسبرو، 2003)، نوآوری کاربر محور (هیپل) و نوآوری های اجتماعی.
هدف این مقاله کوتاه توضیح وسعت و عمق حوزه نوآوری نیست. در عوض، این تلاشی برای ساده کردن نوآوری و تشویق شما به درک و تمرین بهتر آن است. آیا سازمان شما نوآور است؟ در یک سال گذشته چند محصول و فرآیند جدید معرفی کردید؟ چگونه این اعداد را با دیگر بازیگران صنعت و همچنین با بهترین های جهان مقایسه می کنید؟ این نوشتن شما را قادر می سازد تا با پاسخ به سوالات زیر، نوآوری را درک کرده و تمرین کنید. چه زمانی نوآوری کنیم؟ کجا نوآوری کنیم؟ چگونه نوآوری کنیم؟ در پایان بر اهمیت استفاده از ابزارهای نوآورانه و به ویژه ابزارهای خانگی یا داخلی تاکید می شود. موضوعی به ظاهر پیچیده روشن شده است. از خواندن لذت ببرید. این نوآوری ساده شده است!
چه زمانی نوآوری کنیم؟
اولین نفر بودن در بازار می تواند هیجان انگیز و بسیار چشمگیر باشد. با این حال، باید چالش های موجود را درک کنید. یک سازمان ممکن است قبل از آماده شدن زیرساخت های فنی، خط مشی و قانونی حمایت کننده، اقدام به معرفی محصول به بازار کند. در چنین شرایطی، سیاست ها غیرحمایت کننده هستند و ایجاد آگاهی در بین کاربران بسیار چالش برانگیز و پرهزینه خواهد بود.
اولین حرکت دهنده می تواند در مضیقه قرار گیرد که در آن شرکت کنندگان بعدی زمان راحتی خواهند داشت. با این حال، چندین مزیت محرک اولیه مانند ایجاد ارزش ویژه برند، قفل شدن با بهترین مشتریان و شرکا در زنجیره ارزش وجود دارد. اگر دامنه ای که قصد ورود به آن را دارید یا محصولی که نوآوری می کنید هیچ مانعی برای ورود دیگران ندارد، اقتصاد اولین حرکت باید به دقت مورد مطالعه قرار گیرد. اجازه دادن به یک شرکت مستقر برای اولین بار ورود به بازار برای رفع همه موانع می تواند استراتژیک تر باشد. ممکن است بعداً با یک محصول بهتر و جذاب وارد بازار شوید، به خصوص اگر یک استارت آپ هستید. مطالعه جایی که محصول/فرآیند را می توان در منحنی PLC عمومی قرار داد قبل از انجام تمرین نوآوری الزامی است. اشتیاق شما به نوآوری باید با تقاضای موجود و بالقوه بازار توجیه شود. زمانی که محدودیت منابع دارید و سرمایه گذاران خواهان هستند، این بسیار مهم است.
کجا نوآوری کنیم؟
محل نوآوری یکی دیگر از زمینه های گیج کننده برای بسیاری است. پیشنهاد من ساده است. شما باید به دنبال شکاف باشید. شکاف در محصولات، فرآیندها و مدل های کسب و کار می تواند فرصت های هیجان انگیزی را برای نوآوری ارائه دهد. اگر سعی کنید ببینید چگونه میتوانیم نتایج مطلوب یک محصول یا یک فرآیند را افزایش دهیم، میتوان محل نوآوری را بسیار آسان کرد. به همین ترتیب، میتوانید سؤال کنید که چگونه میتوانید پیامدهای نامطلوب را کاهش یا حذف کنید. “کجا نوآوری کنیم؟” پاسخ کوتاهی دارد؛ در هر جایی که میتوانید بهتر انجام دهید، با کمتر و سریعتر برای بهبود نتایج مطلوب و کاهش نتایج نامطلوب، خواه محصول، فرآیند یا یک مدل کسبوکار. با بررسی شکافهای موجود در بازار، ریسکهایی که مردم و شرکتها با آن مواجه هستند، فرصتهایی برای ارائه راحتی و آسایش، بهبود بهرهوری، کارایی فرآیند، عملکرد جدید، مرتبط ماندن، سهولت استفاده، کاهش ضایعات، صرفهجویی در انرژی و لیست ادامه دارد برخلاف اختراعات، نوآوری ها نباید برای جهان بدیع باشند. هر محصول جدید از جمله بهبودهای تدریجی یا هر فرآیند جدید یک نوآوری برای سازمان شما است. بنابراین، یافتن فرصت ارزش آفرینی برای یک سازمان و اجرای موفق آن است.
چگونه نوآوری کنیم؟
گفته می شود که فناوری بیانگر خلاقیت انسان است. بنابراین، نوآوری که ترکیبی از فناوری های متعدد است را می توان به عنوان ادغام خلاقیت انسان تعریف کرد. به اجزای یک محصول یا عملکردها فکر کنید. به طور مشابه، ممکن است در مورد یک فرآیند فکر کنید. شما می توانید با افزودن، تفریق، ضرب، تقسیم، حذف، حذف، ترکیب، تراز، ادغام، پیکربندی مجدد و تنظیم مجدد اجزای یک محصول، مراحل یک فرآیند، ماژول ها در یک نرم افزار و غیره نوآوری کنید. ویژگی ها یا اجزای سازنده جذابیت محصول یا سطح نوآوری آن را بهتر می کند. با این حال، LIMI یا کمتر نوآوری بیشتر است (Allan Afuah, 2014) در بین شرکت های تجاری محبوب می شود (در برابر MIBI یا بیشتر نوآوری بهتر است). اپل آی پد که در سال 2010 بدون درایو دیسک و بدون پورت USB معرفی شد، مثال خوبی است. آنها در 4 ماه 2 میلیون دستگاه فروختند.
پاسخ به سؤالات بالا (1) چه زمانی نوآوری کنیم (2) کجا نوآوری کنیم و (3) چگونه نوآوری کنیم، به شما این امکان را می دهد که ایده جدیدی ارائه کنید که بر اساس آن مفهوم را بسازید، آن را با نمونه های اولیه آزمایش کنید و تصمیم بگیرید که در حال حرکت باشید. به استراتژی بازار مراحل بعدی در تجاری سازی مستقیم و به طور گسترده قابل درک است. با این حال، آنها ممکن است به تخصص، منابع و زمان بیشتری نیاز داشته باشند. با وجود منابع و قابلیت های موجود، بسیاری از شرکت ها برای نوآوری تلاش می کنند. بنابراین، سوالات اولیه ساده شده شما را از چالش برانگیزترین بخش فرآیند نوآوری عبور می دهد تا به یک پیشنهاد قابل تصور ختم شود. سوالات دیگری که ممکن است بپرسید شامل این است که با چه کسی و برای چه کسی باید نوآوری کنید. این سوالات پاسخ هایی را در انتخاب بهترین شرکا و همچنین ایجاد ارزش برای ذینفعان ارائه می دهد.
از ابزارهای نوآوری به ویژه ابزارهای خود استفاده کنید
استفاده از ابزار در نوآوری می تواند زندگی شما را آسان کند. در میان بسیاری از ابزارهایی که در مراحل مختلف فرآیند نوآوری مورد استفاده قرار میگیرند، میتوان به نوشتن مغز، نقشه ذهنی، نقشههای ریختشناسی، علامتگذاری نیمکت، مدل KANO، کلینیکهای محصول و بوم مدل کسبوکار اشاره کرد.
به طور مشابه، شما ممکن است ابزار خود را بسازید. آسان است! ساخت ابزارهای نوآوری بسیار لذت بخش است. باعث خلاقیت و اعتماد به نفس بیشتر شما می شود. این شما را قادر می سازد تا چیز ارزشمندی را با نسل فعلی و آینده به اشتراک بگذارید و ردپای خود را در دامنه به جای بگذارید. ممکن است در مورد فرمول EPIC در نوآوری، Tautogram نوآوری و مدل ISLAM در نوآوری در اینترنت بخوانید تا برخی از ابزارهایی را که نویسنده ایجاد کرده است درک کنید.
ما باید لزوماً طرز فکر خود را تغییر دهیم و به طور جدی از تلاشهای نوآورانه شرکتهای نوپا مشارکت و حمایت کنیم. طمع کسب تمجید و سود می تواند تلاش های نوآوری را کوتاه مدت و غیرپایدار کند. نوآوری به خاطر نام، مهار دانش دیگران، بهره برداری غیراخلاقی از فرصت ها ما را به جایی نمی برد. بیایید خلاق، اخلاق مدار و حرفه ای باشیم و از یکدیگر حمایت کنیم، این شعار در عصر مشارکت و نوآوری باز برای شکوفایی است. ملت شما و جهان به شما نگاه می کنند. آنها در حل مشکلات محلی/جهانی به شما تکیه می کنند و رفاه و هماهنگی را به ارمغان می آورند.
چگونه نوآوری را ساده کنیم
به عنوان یک رهبر، چند عبارت وجود دارد که بدون توجه به زمینه، واقعاً ابزارهای من را سخت می کند. من مطمئن هستم که شما نیز مقداری دارید. «فراموش کردم»، «این کار من نیست» و «فردا انجامش میدهم» ممکن است در صدر فهرست شما باشند. یکی از بدترین متجاوزان به من؟ “این راهی است که ما همیشه آن را انجام داده ایم.”
معمولاً با یک نگاه خالی و یک سوال بسیار ساده مواجه می شود: “پس؟”
در چند ماه گذشته، ما در مورد تکامل صحبت کرده ایم. برای بسیاری از ما، امسال ما را مجبور کرده است که به طرق مختلف تکامل پیدا کنیم. انجام دادن کارها به روشی که همیشه انجام داده ایم، مطمئناً سریع ترین راه برای ثابت ماندن و در نهایت بیات ماندن است.
این موضوع در ویژگی این ماه، «معضل مبتکر» بسیار مشهود است. کلی بیتون، دستیار سردبیر، نگاهی به برخی از غولهای گذشته (بلاکباستر، تاکسیها، مایکروسافت) انداخت و این که چرا شکستهای آنها در نوآوری شکافهایی ایجاد کرد که به اخلالگران اجازه داد تا کنترل را در دست بگیرند.
مفهوم “معضل مبتکر” از کتابی (با همین عنوان) توسط یک استاد دانشکده بازرگانی هاروارد می آید که اظهار داشت شرکت های بزرگ می توانند فقط به این دلیل که همه چیز را درست انجام می دهند شکست بخورند. چرا؟ زیرا شرکتهای بزرگ با برآوردن نیازهای فعلی مشتریان، تفکر پیشرفت، نوآوریها و فناوریهایی که محصولات و فرصتهای آینده را ایجاد میکنند را رد میکنند . به عبارت دیگر نیازهای آینده مشتریان را در نظر نمی گیرند.
ترفند این است که گاهی اوقات احساس می کنیم روشی که همیشه انجام داده ایم کافی است. اگر خراب نیست، آن را تعمیر نکنید، درست است؟
تشخیص نوآوری – و نیاز به آن – زمانی که در حال وقوع است، سخت است. واقعاً، چگونه قرار است کسی بداند که چه چیزی یک مد گذرا یا یک مفهوم واقعاً انقلابی است که صنعت را مختل می کند؟
چیزی که در حین خواندن ویژگی این ماه بیشتر مرا تحت تأثیر قرار داد این بود که چقدر به نوآوری بیش از حد فکر می کنیم. لزومی ندارد که این یک مختل کننده ترسناک باشد که از یک استارتاپ دره سیلیکون که توسط هزاره ها کار می کند. آنچه نوآوری به آن خلاصه می شود موارد زیر است: یافتن راه حلی برای یک نیاز. این می تواند به سادگی یک فرآیند جدید برای ارسال پیامک به مشتریان یا به حداکثر رساندن یک مرکز سود اضافی باشد.
این همان کاری است که شما سال ها انجام داده اید و به انجام آن ادامه خواهید داد. اخلالگران ممکن است متفاوت باشند و فناوری ممکن است تغییر کند، اما استراتژی ها و کلیدهای پیاده سازی به طور قابل توجهی در حرکت رو به جلو یکسان باقی می مانند.
بدون نظر