اجرای یک برنامه مدیریت نوآوری سازمانی موفق می تواند یک ماموریت چالش برانگیز باشد. عوامل متعددی باید در نظر گرفته شوند که هر یک بر نتایج بالقوه تأثیر می گذارد. یکی از جنبه های کلیدی سطح حمایتی است که یک برنامه نوآوری از مدیریت سازمان دریافت می کند. اتصال نیازهای مدیریت از بالا به پایین با استراتژی و معماری یک برنامه نوآوری همیشه منجر به سطوح بیشتری از موفقیت خواهد شد.
یکی از اجزای اصلی اکوسیستمهای نوآوری مدرن، یک پلتفرم آنلاین است که کارکنان و مخاطبان خارجی را قادر میسازد تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، همکاری کنند و چالشهای سازمانی را به طور مشترک حل کنند. بدون پلتفرم هایی که افراد را قادر می سازد تا دانش را به اشتراک بگذارند، جذب و به هم متصل کنند، دستیابی به اهداف مدیریت یک سازمان دشوار است. برنامههای نوآوری مبتنی بر نرمافزار میتوانند شکاف بین مبتکرانی که ایدهها را دارند و همکارانی که دانش و منابع لازم برای توسعه مفاهیم غنیتر از آنها را دارند، پر کنند. بنابراین، مدیرانی که به عنوان حامیان مالی عمل می کنند، زمانی که کار نوآوری به اشتراک گذاری مکرر و ایجاد مشترک دانش از کارکنان از راه دور گسترش می یابد، می توانند اعتبار ایجاد کنند.
چرا حمایت مالی؟
در اقتصادهای جهانی شده امروزی نیاز سازمان ها به نوآوری به وضوح قابل مشاهده است. سازمانها باید پیوسته خود را با محیطهای بازار که به سرعت در حال تغییر هستند، خواستههای مشتریان و چشماندازهای رقیب که منجر به فرآیندهای دگرگونی مداوم میشود، وفق دهند. همه سازمان ها تمایل دارند شکاف رشد خود را ببندند، که نمی توان با ارائه محصولات و خدمات موجود به بازارهای موجود به آن دست یافت. در قلب آنها برنامه های نوآوری موفق – که به عنوان خدماتی برای دستیابی به این هدف مورد استفاده قرار می گیرند – از نظر استراتژیک با اهداف شرکت هماهنگ هستند. در زمینه اکوسیستم های نوآوری مدرن، همسویی استراتژیک یک عامل کلیدی موفقیت است.
همراستایی استراتژیک برنامه های نوآوری شرکت مشترک مدرن به معنای تمرکز بر نیازهای مدیران برای تحقق اهداف و حل چالش های تجاری آنهاست. برای رسیدن به این هدف، مدیران از کارمندان و مخاطبان خارجی درخواست میکنند تا در حمایت از آن چالشهای تجاری با یکدیگر همکاری کنند و دانش را به اشتراک بگذارند. برای تعامل و ایجاد انگیزه در مخاطبان، مدیران باید بدانند که نیازهای اصلی مخاطبان آنها چیست، نه فقط آنهایی که با شغل روزانه هماهنگ هستند، بلکه در سطح فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نیز نیاز دارند. میل به تأثیرگذاری در فرآیندهای تصمیم گیری، ایجاد ارتباط و کمک به دیگران، احساس رضایت بیشتر و جدی گرفته شدن از مهمترین و تأثیرگذارترین پارامترها هستند.
شکست
شکست برنامه های نوآوری اغلب به طور مستقیم با سطح مدیریت-پشتیبانی موجود در ارتباط است. شکل 1 چرخه حیات دو برنامه نوآوری متفاوتی را که گهگاه با آنها روبرو می شویم را به تصویر می کشد. هر دو نمودار ابتکارات شکست خورده را نشان می دهند، و در هر دو مورد حمایت مالی مناسب وجود نداشت که منجر به تأثیر قابل توجهی بر نتایج شد. در مورد اول برنامه نوآوری فاقد هرگونه پشتیبانی مدیریتی بود (خط آبی تیره). تیم نوآوری برنامه را بدون پیوند اصلی با نیازهای سازمان ایجاد کرد، بنابراین هیچ ارتباط حمایتی و فعالیت های بازاریابی برای کمک به تقویت باور در این فرآیند وجود نداشت. این برنامه در بین مخاطبان مورد توجه قرار نگرفت و کارمندان فقط گهگاهی در آن شرکت کردند و محتوای با کیفیت پایینتر در نتیجه مستقیم ارسال شد.
در مورد دوم (خط آبی روشن) مدیریت-پشتیبانی نقش مهمی در تنظیم برنامه نوآوری داشت. مشارکت در ابتدا و همانطور که انتظار می رفت افزایش یافت. با این حال، پس از اجرای برنامه و شروع چند کمپین اضافی، راه حل های مورد نظر می تواند شناسایی شود. پس چرا مردم در بلندمدت شرکت نکردند؟ برای تیم مدیریت نوآوری مشخص شد که حامیان کمپین منتخب منابع و توانایی لازم برای اقدام در مورد ایدههای منتخب و راهاندازی پروژههای اجرایی را ندارند و در نتیجه قادر به اطلاع رسانی پیشرفت نیستند. نتایج اندک و داستانهای موفقیت اندک باعث میشود که دعوتکنندگان به این باور برسند که این روند کارساز نبوده و محتوای ارسالی و در نهایت با خود مخاطب به اندازه کافی جدی برخورد نشده است.
از حمایت مالی تا ارزش تجاری
بنابراین برای تبدیل برنامههای نوآوری سازمانی به موفقیتهای بلندمدت و پایدار چه چیزی لازم است؟ ما چهار حوزه کلیدی را شناسایی کردهایم که حمایت مالی از مدیران و سازمانهای نوآور برای اجرای برنامههای موفق حمایت میکند. هر یک به دیگری متصل است و بر یک برنامه نوآوری در سطوح مختلف و در مراحل مختلف تأثیر می گذارد.
1. حمایت استراتژیک
حمایت استراتژیک اعتبار یک برنامه نوآوری را ارائه می دهد. این نشان می دهد که سازمان به عنوان یک کل از ابتکار عمل کامل حمایت می کند. این اطمینان را ایجاد می کند که مدیران نوآوری می توانند برنامه های نوآوری خود را با اهداف سازمان خود هماهنگ کنند، از طریق مشارکت حامی استراتژیک در فرآیند همسویی که منجر به همبستگی بهتر می شود. علاوه بر این، داشتن حامی مالی در سطح برنامه، این باور را در میان مخاطبان هدف تقویت میکند که مدیریت اجرایی نوآوری را به عنوان یک شایستگی اصلی شناسایی کرده است و نقش اساسی در حل چالشهای سازمانی ایفا میکند. این درک را القا می کند که اکنون قابل قبول است که برای برنامه وقت بگذارند، که این بخشی از کار روزانه آنهاست. هنگام اجرای یک برنامه نوآوری جدید باید حمایت استراتژیک در نظر گرفته شود.
2. حمایت تاکتیکی
مشابه با حمایت استراتژیک، حمایت تاکتیکی تأثیر مثبتی بر مخاطبان منتخب دارد. این باور به ابتکارات نوآوری روزانه مانند کمپینهای نوآوری و نیاز به شناسایی راهحلها برای چالشهای تجاری خاص را تقویت میکند. اسپانسر (تاکتیکی) که چالشی را مطرح میکند، مستقیماً نیاز کسبوکار را نشان میدهد، و به وضوح برای برآورده کردن آن درخواست حمایت میکند. داشتن حمایت مالی در سطح کمپین تضمین میکند که یک برنامه نوآوری بر حل چالشهای تجاری واقعی متمرکز است، و اگرچه چالشهای خارج از آن همسویی نیز در نظر گرفته میشوند، اما عمدتاً در برنامه نوآوری ارائه نمیشوند.
مشارکت دادن مدیران میانی برای ترسیم چالشهای تجاری و حمایت از کمپینهای همسو بسیار مهم است. معمولا راه حل مشکلات آنها را می توان به سرعت و با بودجه و منابع بسیار محدود اجرا کرد. مدیران نوآوری را قادر میسازد تا به نتایج سریعی دست یابند که میتوانند به زودی پس از بسته شدن کمپینها با آنها ارتباط برقرار کنند و جامعه را به برنامه علاقهمند کند. هنگام راه اندازی یک برنامه نوآوری جدید، حمایت مالی مدیریت میانی باید در نظر گرفته شود. علاوه بر این، این امر به جلب رضایت مدیریت میانی در مراحل اولیه کمک میکند، و کمک میکند تا اطمینان حاصل شود که آنها بعداً با دفاع از منافع خود بهعنوان «مسدودکننده» عمل نمیکنند که میتواند منجر به خرابکاری در ابتکار عمل شود.
3. نامزدی
معمولاً کارمندان ممکن است قبل از پیوستن محتاط باشند و عوامل متعددی را در نظر بگیرند. مشارکت عمدتاً ناشی از اعتقاد به حامی یک برنامه یا کمپین است. اگر اسپانسر را نمی شناسم یا به آن اعتماد ندارم شرکت نمی کنم. این یک عامل کلیدی برای هدایت مشارکت است که یک حامی مطابق تصویری باشد که مخاطبان انتظار دارند. آنها به ارتباط با آن فرد نیاز دارند، که در عوض منجر به وابستگی بهتر به کمپین هایی می شود که حمایت مالی می کنند. اگر اسپانسر به خاطر «انجام کارها» و اجرای ایدههای جدید شناخته شود، تأثیر مثبتی خواهد داشت، در حالی که تصویری که آیندهنگر کمتری دارد احتمالاً به مشارکت آسیب میزند. تصور یک حامی میتواند در طول زمان تغییر کند، بهویژه زمانی که حامیان بدبین متوجه شوند که یک برنامه نوآوری برای حمایت از آنها وجود دارد. و پس از دستیابی به نتایج در کمپین های اولیه که در آن شرکت دارند. در مراحل اولیه یک برنامه نوآوری، یافتن حامیان مناسب با پروفایل های مناسب ضروری است. به سرعت مشارکت را افزایش خواهد داد.
علاوه بر این، اگر حامیان مالی در مورد ایده ها و مفاهیم شناسایی شده اقدامی نکنند، یا اگر به اندازه کافی جدی با آنها برخورد نکنند، مشارکت می تواند آسیب ببیند. توانایی اجرای ایده ها مستلزم آن است که یک حامی نه تنها ایده بخواهد، بلکه در محدوده فعالیت او باشد. این باعث می شود که مخاطبان به صداقت و توانایی های اسپانسر ایمان بیاورند. درخواست راهحلهایی خارج از محدودهی نفوذ آنها منجر به ایدههایی میشود که نمیتوان آنها را اجرا کرد، که در عوض به طور چشمگیری انگیزه مخاطبان را از بین میبرد.
مشارکت فعال توسط یک حامی در یک کمپین مکانیزم قدرتمندی برای پیشبرد مشارکت است. حامیان کمپین که با اظهار نظر در مورد ایده ها یا پاسخ دادن به نظرات موجود، نقش فعالی را ایفا می کنند، مخاطبان را تشویق می کنند تا در بحث ها شرکت کنند. این ایده های اساسی را به مفاهیم غنی تر تبدیل می کند. اگرچه هرچه برنامه نوآوری به بلوغ بیشتری برسد، این جنبه اهمیت کمتری پیدا میکند، فرآیند پلتفرم به طور مداوم توسط مخاطبان-اعضای جدیدی که هنوز تأثیر مثبتی بر روی آن نداشته است، قابل دسترسی خواهد بود.
4. ارزش تجاری
یک حامی باید بتواند میزان بودجه برای اجرای یک ایده را بیان کند. این تضمین می کند که مفاهیم شناسایی شده در محدوده پیاده سازی صحیحی هستند که به دنبال آن هستند. یک مخاطب هدف باید از این واقعیت آگاه باشد که ایده های ارسالی آنها، برای مثال، نباید از بودجه 100000 دلار تجاوز کند. در غیر این صورت، مخاطبان ایدههایی را با هزینههای بالاتری فراتر از بودجه حامیان مالی ارائه خواهند داد. اگر یک اسپانسر نیاز به تعریف بودجه دارد، باید با دارنده بودجه بررسی کند که چه چیزی می تواند پیش از راه اندازی یک کمپین امکان پذیر باشد. علاوه بر بودجه، حامیان مالی باید معیارهای سطح بالایی را که ایده ها باید رعایت کنند تا به عنوان راه حل های ممکن شناخته شوند، مانند چارچوب زمانی اجرا یا مزایای کلیدی که ارائه می دهند، بیان کنند.
برنامه ها و کمپین های نوآوری دارای گروه های مختلفی از ذینفعان هستند. آنها ممکن است بر آنچه اجرا می شود تأثیر بگذارند، حق وتو داشته باشند یا بخواهند از مفاهیم موفق حمایت کنند. حامیان باید از قبل این نقش ها را در نظر بگیرند و از آنها به درستی استفاده کنند. ذینفعانی که می توانند بر اجرا تأثیر بگذارند می توانند نقش فعالی در کمپین و احتمالاً در تیم بررسی داشته باشند. آنهایی که دارای حق وتو هستند می توانند به طراحی توصیفات کمپین و معیارهای ایده های خوب کمک کنند. ذینفعانی که از مفاهیم موفق حمایت می کنند می توانند شرکت کنندگان را تشویق کرده و تیم خود را درگیر کنند. ذینفعان اغلب دست کم گرفته می شوند، اما آنها می توانند یک کمپین یا یک برنامه را بسازند یا شکست دهند. مخاطبان از آنها آگاه خواهند شد، به همین دلیل است که می توان و باید از آنها به نفع یک اسپانسر استفاده کرد.
برنامه نوآوری خود را برنامه ریزی کنید
مدیران نوآوری باید به دنبال حامیانی در نقش های ارشد باشند که ممکن است به رویکرد جدید در نوآوری که پاسخگویی به نیازهای آنها است علاقه مند باشند. آنها می توانند از آنها بخواهند که از یک کمپین حمایت مالی کنند و نشان دهند که چگونه این رویکرد می تواند مستقیماً به آنها در دستیابی به اهداف تجاری خود کمک کند. حامیان مالی باید در نظر داشته باشند که مخاطبان بزرگتر یا نظرات گوناگون به حل مشکلات تجاری آنها کمک می کند و آنها را به حمایت از آنها دعوت کنند.
یک برنامه نوآوری باید ابتدا با کمپین های تاکتیکی راه اندازی شود. همه می توانند نتایج اولیه را ببینند و مدیریت سریعتر از ارزش این رویکرد متقاعد می شود. هنگامی که ارزش فرآیند نشان داده شود، تیم مدیریت نوآوری می تواند ماجراجویانه تر شود. کمپینهایی که حول چالشهای استراتژیک ایجاد میشوند و بر بخشهای وسیعتری از یک سازمان تأثیر میگذارند، میتوانند پس از کسب اطمینان در فرآیند، مقابله و راهاندازی شوند.
خلاصه و توصیه ها
همانطور که تحلیل ما نشان داد، موفقیت یک برنامه نوآوری به طور چشمگیری به مشارکت مناسب مدیریت یک سازمان بستگی دارد. حمایت مالی برنامه همطمئن می شود که همه می دانند این بخشی از کار روزانه آنهاست. درخواست کمک از مدیریت و تشویق آنها به حمایت از کمپین ها باعث ایجاد باور و اطمینان در برنامه می شود. مدیران نوآوری می توانند با تشویق همه رهبران به مشارکت، علاقه خود را افزایش دهند – همه در روز اول از یک حامی حمایت نمی کنند، اما از موفقیت های اولیه هرچند تاکتیکی می توان برای تشویق دیگران استفاده کرد. اهداف ارزش تجاری را می توان با تشویق حامیان مالی به عمل بر اساس ایده های خوب به دست آورد. آنها فقط چیزهایی را می خواهند که می خواهند، و مدیران نوآوری باید اطمینان حاصل کنند که وقتی مشارکت های مفیدی را مشاهده می کنند، عمل می کنند. بازخورد مستقیم باعث ایجاد باور در فرآیند پایدار می شود. بازیگران برتر باید شناخته شوند و همه باید آگاه شوند که با بهترین ایده ها چه اتفاقی می افتد.
بدون نظر