اوه اوه موسیقی تجربی. عجیب، چالش برانگیز، پیچیده، زشت، احمقانه، خارج از کنترل، آکادمیک، یا در بهترین حالت – مفهومی. آیا حتی مربوط است؟

موسیقی پیچیدگی فرهنگی را ارائه می دهد که مسلماً در هنر منحصر به فرد است. از طریق یک شبکه پیچیده که افراد، فرهنگ ها و اهداف مختلف را در بر می گیرد، همه جا حاضر است. همه ما به نوعی درگیر طیف وسیعی از موسیقی هستیم و می تواند نقشی اساسی در زندگی ما داشته باشد.

تجربه ما از موسیقی بسیار گسترده است. از سرود استرالیا قبل از جلسه مدرسه گرفته تا سرود در کلیسا یا آهنگ تیم پا. از آهنگ‌های تلویزیونی و موزک گرفته تا گروه‌های موسیقی و ارکسترهای استادیوم، ما در دنیای موسیقی زندگی می‌کنیم.

جذابیت بسیار گسترده و تعامل با موسیقی بخشی از قدرت آن است. به عنوان بخشی از هنر، مکانی برای موسیقی وجود دارد که مفهوم آن چیزی که می تواند باشد را زیر سوال می برد. هنر تجسمی سال ها پیش نوآوری را پذیرفت – هنر انتزاعی، مفهومی و اجرایی را به جریان اصلی سوق داد.

ایمیل هفتگی برای اروپایی ها توسط دانشمندان اروپایی

تصور صحنه موسیقی استرالیا بدون پیشگامان مختلفی مانند جیم دنلی، کارولین کانرز، لوکاس آبلا، راس بندت، وارن برت یا جویس هینتردینگ دشوار است.

نوآوری مداوم در همه اشکال موسیقی برای اطمینان از اینکه موسیقی با هویت فرهنگی همیشه در حال تغییر ما مرتبط است، ضروری است. اشکال وارداتی و پذیرفته شده در بافت فرهنگی ما نقش تثبیت شده ای دارند – اما آیا باید مرکز آن باشند؟

تلاش برای ساختن موسیقی که متعلق به خودمان است هرگز در فرهنگ استرالیا ممتاز نبوده است. کتاب موسیقی تجربی گیل پریست: کاوش‌های صوتی در استرالیا (2008) گام مهمی از درون خود جامعه بود، و زمانی که جان رز، آزمایش‌کننده طولانی مدت ویولن ، شایسته‌ترین جایزه موسیقی استرالیا، جایزه دان بنکس در سال 2012 بود، ممکن به نظر می‌رسید. ممکن است تغییری وجود داشته باشد؛ به نظر می رسید که نوآوری و آزمایش می تواند به عنوان یک مرکز در میراث موسیقی ما شناخته شود.

با این حال، ارائه آزمایش‌هایی از نوع موسیقی به عرصه عمومی به شیوه‌ای که چیزی بیش از یک کنجکاوی یا فعالیت «حاشیه‌ای» باشد، دشوار است. هنگامی که از کلمه موسیقی استفاده می کنیم، بیشتر ما به چیزی اشاره می کنیم که برای آلات موسیقی ساخته شده و نواخته شده است، با ویژگی های خاص “موسیقی” مانند ملودی و هارمونی.

آنیتا هوستاس در حال اجرای “بازتاب های یک قطره اشک” در تئاتر La Mama در ماه مه، 2015. عکس از فیل بایواتر. نویسنده ارائه شده است

موسیقی در بازتاب زندگی معاصر، علایق و دغدغه های ما نقش دارد. برای اینکه این بازتاب دقیق و مرتبط بماند، آزمایش لازم است، و به چالش کشیدن ایده «موسیقی» بخش مهمی از این امر است. ما باید موسیقی را به مسیرهای غیرمنتظره سوق دهیم.

تلاش های بی شرمانه برای به چالش کشیدن وضعیت موجود، برای جلب توجه واقعی عمومی مبارزه می کنند، زیرا پیوند درک شده بین موسیقی و سرگرمی را می شکند. با این حال، برای اینکه موسیقی تجربی مرتبط باشد، باید به اشتراک گذاشته شود، بحث شود، و مورد بررسی انتقادی قرار گیرد. این نیاز به فرصت دارد.

زیرساخت های موسیقی در این زمینه چالشی پیش رو دارد. این نیز یک شبکه پیچیده از آموزش، امکانات و جوامع است. مکان‌ها به گونه‌ای طراحی شده‌اند که در خدمت انواع مختلفی از آنچه وزیر هنر قبلی ما از آن به عنوان موسیقی میراث یاد می‌کرد: ارکسترها و رسیتال‌ها – که من گروه‌های موسیقی را به آن‌ها اضافه می‌کنم.

به این معنا که: تماشاگران انبوه در اتاق‌های چوبی تاریک به صندلی‌های مجلل نشسته‌اند که با نور در چهره‌شان له شده‌اند یا روی فرش‌های چسبناک ایستاده‌اند و به یک PA بد با آبجو گوش می‌دهند.

چنین مکان‌هایی معمولاً برای انجام یا تجربه «آزمایش‌ها» چندان مناسب نیستند. مکان‌های آینده ما باید انعطاف‌پذیرتر، در دسترس‌تر و سازگارتر باشند. آنها باید مکان های “هنر” باشند، نه فقط مکان های موسیقی.

در مقاطع تحصیلی تخصصی موسیقی درجه سوم، سه تا چهار سال به سختی برای دست زدن به این موسیقی میراث کافی است، چه رسد به کاوش در ایده های جدید، دامنه موسیقی استرالیایی یا موسیقی فرهنگ های مختلف. آزمایش به یک امر لوکس تبدیل شده است و هر چارچوبی برای درک آن از دستور کار خارج شده است.

دانشجویان موسیقی مبتکران آینده هستند – آنها به ابزارهایی نیاز دارند تا در زمان بلوغ و درگیر شدن با دنیایی فراتر از تجربه دانشجویی، هنر خود را به هنر تبدیل کنند. تحقیقات هنری در موسیقی امیدی را به وجود می‌آورد، زیرا این امر در طیف وسیعی از دانشگاه‌ها پذیرفته شده است، اما کاری در حال پیشرفت است.

اما مانع اصلی می تواند احترام فرهنگی باشد. احترام به نوآوری و کنجکاوی، برای توانایی و ضرورت ساختن چیزی که متعلق به زمان ماست، برای ما، که به دنیای ما مرتبط است. با احترام، حمایت می آید. استرالیایی‌ها – به‌عنوان ترکیبی منحصربه‌فرد از مردم، تجربه و مکان – فرصت نادری دارند تا با احترام و سپاسگزاری، بخش عمده‌ای از چمدان‌های سنگین استادان گذشته را درب منزل بررسی کنند.

ما باید زیرساخت‌هایی را ایجاد کنیم که تلاش‌های ما برای نوآوری را تسهیل و تجلیل کند تا هیجان، چالش‌ها، بحث‌ها و نسخه جدید خودمان را فعال کنیم. این امکانی است که موسیقی تجربی در اختیار ما قرار می دهد و باید از آن تجلیل شود.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *