دیشب، خواب دیدم که یک مشاور غیر نوآوری هستم. خواب دیدم که شرکت ها به من دستمزد هنگفتی می دهند تا فعالیت های نوآورانه شان را از بین ببرم. کسب و کار در رویای من در حال رونق بود، زیرا سازمان ها ناامید بودند تا خود را از شر سیستم های نوآوری ناکارآمد خود خلاص کنند. آنقدر در رویای خود موفق بودم که با وسوسه راه اندازی این تجارت از خواب بیدار شدم. با این حال، پس از کاپوچینوی صبحگاهی من، عقلانیت غالب شد و من تصمیم گرفتم به جای آن درباره این ایده بنویسم.
پس از اینکه نوآوری در حدود یک دهه پیش به عنوان یک مد مطرح شد، کسب و کارهای نه چندان نوآور برای راهاندازی ابتکارات نوآوری مانند اجرای طوفان فکری، راهاندازی طرحهای پیشنهاد، خرید نرمافزار مدیریت ایده و راهاندازی وبهای جمعسپاری تلاش کردند تا ایدههایی را از همه در جهان شناختهشده جذب کنند. . با این حال، همانطور که در گذشته نوشتهام، طوفانهای فکری و نرمافزار ایدهها تعداد زیادی از ایدههای خستهکننده، ایدههای بیربط (به نیازهای کسبوکار) و چند ایده قابل اجرا را جمعآوری میکنند. اوباش فروش خلاقی که این خدمات و ابزارها را تبلیغ می کنند به مشتریان خود اطمینان می دهند که نوآوری اینگونه عمل می کند. برای داشتن یک ایده خوب باید 100 ایده را ضبط و مستند کنید.
“بگو کی؟” من می پرسم. کجا شواهد تجربی وجود دارد که نشان دهد برای داشتن یک ایده خلاق باید ایده های زیادی را مستند کنید؟ من انکار نمی کنم که افراد خلاق، قبل از اینکه ایده ای درخشان داشته باشند، ایده های زیادی را در سر خود می گذرانند. اما آنها ایده های خسته کننده خود را مستند نمی کنند. در عوض، آنها را کاملاً رد می کنند و تفکر خود را بر روی ایده های غیر متعارف متمرکز می کنند. تنها زمانی که یک ایده اصیل، غیر متعارف و خلاقانه به ذهن خطور می کند، فرد خلاق آن را مستند کرده و توسعه می دهد.
حتی ایده های خوب هم به جایی نمی رسند
حتی زمانی که یک ایده واقعا خلاقانه مستند شده و به عنوان پروژهای توسعه مییابد که نوید نتایج نوآورانه را میدهد (به یاد داشته باشید، نوآوری اجرای ایدههای خلاقانه به منظور ایجاد ارزش است – به عبارت دیگر، یک ایده تا زمانی که اجرا نشود، نوآورانه نیست). پروژه های حاصل باید توسط کمیته ها، مدیران ریسک گریز و مدیران خرید محافظه کار تایید شوند که همگی می توانند خلاقیت یک پروژه را کمرنگ کنند یا آن را با هم رد کنند.
نتیجه این است که در بسیاری از کسب و کارهای نوآورانه مشتاق، شما سیستم هایی برای جذب ایده دارید که حداقل 99 درصد آنها رد می شوند. پروژه های خلاقانه که جزئیات خلاقانه آنها توسط کمیته ها حذف می شود. و تیمهایی که ساعتهای زیادی را صرف جمعآوری پیشنهادهای بالقوه نوآورانه میکنند که بهعنوان بسیار خطرناک رد میشوند. همانطور که سیستم های تجاری پیش می روند، این احتمالا ناکارآمدترین سیستمی است که تا کنون اختراع شده است!
یا به عبارت دیگر، این سیستم ها منابعی را با نتایج قابل تشخیص اندک می خورند! این سؤال پیش میآید که چرا مدیران عامل ظاهراً منطقی با افتخار از چنین سیستمهایی حمایت میکنند.
در عوض پول نقد را از توالت تخلیه کنید
استخدام تیمی برای تخلیه پول نقد در توالت احتمالاً نتایج مشابهی را به همراه خواهد داشت. ریختن پول نقد در توالت و سیستمهای نوآوری ناکارآمد نه تنها هدر دادن پول هستند، بلکه به شدت انگیزه را نیز از بین میبرند. کارمندان وقت گرانبهایی را صرف تدوین ایدههایی میکنند که در سیاهچاله طرح پیشنهاد میریزند. آنها در طوفان های فکری شرکت می کنند که منجر به لیستی از ایده ها می شود که در میز برخی از مدیران بایگانی می شوند. آنها به تیمهای پروژه میپیوندند و با عشق جزئیات خلاقانه را توسعه میدهند تا همه آن جزئیات توسط کمیتههای ریسکگریز از بین بروند.
لازم نیست اینطور باشد
لازم نیست اینجوری باشه! اولاً، مدیریت ارشد باید بررسی کند که آیا شرکت واقعاً میخواهد نوآوری انجام دهد یا خیر. در غیر این صورت، مدیریت ارشد نباید اذیت شود. مد نوآوری در تجارت در حال محو شدن است و سلامتی چیز بزرگ بعدی است. نوآوران بی میل اکنون می توانند با خیال راحت مشاوران نوآوری خود را کنار بگذارند و به جای آن مربیان تمرکز حواس را جایگزین آنها کنند — و ناظران روند آنها را به خاطر انجام این کار تحسین خواهند کرد.
نوآوران بی میل می توانند طرح های پیشنهادی و نرم افزار مدیریت ایده خود را تعطیل کنند و فقط بر انجام کسب و کار بدون دردسر نوآوری تمرکز کنند. به اندازه کافی خوب است. واقعا!
یا…
یا، مدیر عامل می تواند تصمیم بگیرد که نوآوری واقعاً مهم است و می تواند تغییراتی را آغاز کند که منجر به سیستم های نوآوری کارآمد شود. کارمندان می توانند یاد بگیرند که از تفکر ضد متعارف استفاده کنند که به جای لیست طولانی ایده های خسته کننده، بر ایجاد یک دیدگاه خلاقانه واحد متمرکز است.
مدیر عامل میتواند سیستمهای تأیید مسیر سریع را راهاندازی کند که به تیمهایی که ایدههای خلاقانه دارند اجازه میدهد آن ایدهها را قبل از اینکه کمیتهها اعتبار خلاقانه آن ایدهها را از بین ببرند، آزمایش کنند.
مدیر عامل می تواند به مردم خود یادآوری کند که نوآوری در مورد نوآوری نیست. این در مورد زندگی بر اساس چشم انداز شرکتی سازمان و تشویق فعالانه نه ایده ها، بلکه اقدامات نوآورانه است که این معیار ساده را برآورده می کند.
اما، صادقانه بگویم، دور انداختن کل موضوع نوآوری احتمالا آسان تر است. در واقع، اگر شما مایل به استخدام من هستید، حاضرم به مشاور غیر نوآوری کمک کنم!
بدون نظر