به مقالات **انتخابات مکالمه 2013 وضعیت ملت * خوش آمدید. این مقالات تجزیه و تحلیل عمیقی از چالشهای سیاستی کلیدی را ارائه میدهند که استرالیا را در حالی که کشور به سمت صندوقهای رای میرود تحت تأثیر قرار میدهد. امروز، ما رابطه بین نوآوری و بهرهوری را در استرالیا بررسی میکنیم.*
کوین راد در تلاش تحسین برانگیز خود برای بسته بندی یک دوره کامل نخست وزیری در 72 روز و به عنوان نمونه ای از بهره وری سیاسی، بهره وری اقتصادی را به عنوان یکی از مسائل دشواری که می خواهد با آن مقابله کند، نشان داده است.
صنعت و اتحادیههای کارگری مشتاق پیوستن به دولت بودهاند تا کاری در مورد سرسختترین شاخص اقتصادی انجام دهند، اما عمیقاً درک میکنند که راهحل مشکل بهرهوری چندان ساده نیست.
بهره وری عبارت است از ارزش کل کالاها و خدمات تولید شده (که معمولاً تولید ناخالص داخلی نامیده می شود) تقسیم بر نهاده ها (کار و سرمایه) مورد نیاز برای ایجاد آن ارزش.
نه در مورد اخبار فوری نه در مورد نظرات بی اساس.
به عنوان معیاری برای کارایی کلی اقتصاد استفاده می شود. افزایش ساعات کار یا سرمایه گذاری اضافی ممکن است تولید را افزایش دهد، اما بهره وری را بهبود نمی بخشد مگر اینکه ارزش خروجی ها بیش از پیش بینی یک رابطه خطی ساده افزایش یابد.
اقتصاددانان به ما می گویند که سخت کار کردن کافی نیست. ما باید هوشمندتر کار کنیم، کارایی فرآیندهای خود را بهبود بخشیم و/یا ارزش محصول را افزایش دهیم تا بر بهره وری تأثیر بگذاریم.
دو دهه پیش، استرالیا در زمینه بهره وری بسیار خوب عمل می کرد. کسب و کارهایی که روی فناوریهای جدید سرمایهگذاری میکنند، نیروی کار ماهر و مدیریت بر بهبود کیفیت و افزایش ارزش کالاها یا خدمات خود متمرکز شدهاند.
اما به نظر می رسد که دستاوردهای آسان به پایان رسیده است. سرمایهگذاری در فناوری جدید، مهارتهای بهبود یافته و مدیریت بهتر در حال حاضر فقط برای ماندن در تجارت مورد نیاز است، با بازگشت سرمایه به احتمال زیاد به نفع مصرفکنندهای است که علیرغم بهبود محصول، قیمت پایینتری میخواهد.
چه چیزی می تواند ما را از چنگال این قانون بی امان بازدهی کاهشی نجات دهد؟ محبوب ترین پاسخ “نوآوری” است.
اما، به عنوان فردی که ادعا می کند در زمینه نوآوری کار می کند، در مورد بهره وری سیستم نوآوری استرالیا تعجب می کنم. آیا ارزش خروجی خط لوله نوآوری ما در حال افزایش است و اگر چنین است، سرعت آن بیشتر از تلاش و پولی است که در آن سرمایه گذاری می کنیم؟
ارزش گذاری برای تحقیق
بخش تحقیقاتی به خاطر شکایت از این که بودجه کافی برای تحقیقات ما وجود ندارد، چه از طرف دولت، چه جامعه یا تجارت، مشهور است.
اما ما در نشان دادن اینکه افزایش تلاش تحقیقاتی ناشی از افزایش بودجه تحقیقاتی منجر به بیش از افزایش متناسب در ارزش خروجی های آن تحقیق خواهد شد، کمتر متقاعد کننده هستیم.
اندازه گیری ارزش تحقیق در شرایط صرفاً اقتصادی، اگر نگوییم غیرممکن، دشوار است. حتی کمیسیون بهرهوری که معمولاً از انجام یک کار غیرممکن دلهره نداشت، دریافت که ارائه چیزی غیر از برآوردهای کلی از بازده کلی حاصل از سرمایهگذاری استرالیا در علم و نوآوری ممکن نیست.
اما در مورد خود سیستم نوآوری چطور؟ چقدر به طور موثر و کارآمد ساعت های بی شماری را که صرف تحقیق می کنیم به چیزی با ارزش تبدیل می کنیم؟
این سؤالی است که بحث را در مورد تأثیر پژوهش و نوآوری به پیش می برد.
فاصله بین تحقیقات در یک دانشگاه، سازمان دولتی یا حتی در صنعت و درک ارزش آن تحقیق در یک محصول یا خدمات بهبود یافته، بسیار بیشتر از فاصله بین هر فنجان و لب است. در واقع، هیچ تضمینی وجود ندارد که فنجان هرگز به لبی که برای آن در نظر گرفته شده است نزدیک شود.
اما این نباید باعث شود که فکر کنیم چگونه میتوانیم در تبدیل افزایش بیامان در خروجیهای تحقیقاتی به نتایجی که در دنیایی که در آن زندگی میکنیم، بهتر عمل کنیم.
در طول سالهایی که در تحقیق و توسعه شرکت داشتهام، شاهد ناامیدی فزایندهای از مقاومت در برابر بهبود بهرهوری نوآوری بودهام، علیرغم همه تلاشها و ابتکارات خوب برای تغییر آن.
برخی از افراد مدافع این هستند که ما باید به مواردی نگاه کنیم که تحقیقات منجر به ارزش اقتصادی قابل توجهی شده است. اما آیا مسیر پر پیچ و خمی که واکسن ویروس پاپیلومای انسانی گارداسیل طی کرد تا به بازار برسد، یا نبردهای حقوقی طولانی که CSIRO برای به دست آوردن بازده مالی از تحقیقات وایفای خود انجام داد، مدلی تکرارپذیر یا مقیاسپذیر برای بقیه ما فراهم میکند؟
پس چه می توانیم بکنیم؟
درست است که کارهای زیادی وجود دارد که ما میتوانیم انجام دهیم تا احتمال اینکه خروجی تحقیقات منفعت اقتصادی، اجتماعی یا زیستمحیطی داشته باشد را افزایش دهیم.
سناتور کیم کار که در راس بخش نوآوری استرالیا قرار دارد، استدلال میکند که اطمینان از کیفیت خوب تحقیقات اولین مورد از آنهاست.
تعامل نزدیک با کاربران نهایی بالقوه تحقیق، و با افرادی که می توانند خروجی تحقیق را به چیزی تبدیل کنند که آن کاربران نهایی بتوانند از آن استفاده کنند، دومین مورد نزدیک است.
مواردی نیز وجود دارد که می تواند شانس را کاهش دهد. سه مورد برتر در لیست کارهایی که قطعا نباید انجام دهیم عبارتند از:
- بیش از حد برآورد ارزش بالقوه خروجی های یک پروژه تحقیقاتی خاص
- دست کم گرفتن مشکل در تبدیل آن خروجی ها به محصولات، فرآیندها یا سیاست هایی که می توانند اجرا یا اتخاذ شوند.
- ایجاد تمهیدات محدود کننده پیرامون مالکیت معنوی که مانع از توسعه و استقرار آن می شود.
مانند بهره وری کلی اقتصاد، من معتقد نیستم که راه حل سریعی برای بهبود بهره وری خط لوله نوآوری وجود دارد.
ما باید باغ را ایجاد کنیم تا گیاهان بتوانند رشد کنند. اما اگر – یا زمانی – باران بودجه تحقیقاتی بارید، باید بپذیریم که عواملی بر برداشت اثرگذار هستند که خارج از کنترل ما هستند.
بدون نظر