گای کاوازاکی، گوروی تجارت معتقد است که مردم معمولاً بین دو طرز فکر غالب چشم پوشی می کنند: میکروسکوپ و تلسکوپ. تفکر میکروسکوپی بر درک و بهبود فرآیندهای موجود تمرکز دارد، در حالی که تفکر تلسکوپ به احتمالات جدید به بیرون می نگرد. او از رویکرد تلسکوپ برای سازمان های آینده نگر دفاع می کند. من می‌خواهم با اولین افکار در مورد نوآوری مبتنی بر طنز به آینده تلسکوپ کنم.

تغییری که برای مدتی شاهد آن بوده ایم، تغییر از داده محور بودن به طراحی محور است. طراحی به یک مزیت تعیین کننده در صنایع بی شماری تبدیل شده است، نه به عنوان ابزاری حیاتی برای جلوگیری از کالایی شدن. ما این را در بسیاری از شرکت های مستقر در Valley که در آن طراحان بر صحنه حکومت می کنند، دیده ایم. البته اپل نمونه غالب است، اما بسیاری از استارت آپ های مبتنی بر وب مانند  Pinterest یا Youtube نیز نمونه ای از این جهت هستند. این به خوبی به جنبش راه اندازی ناب متصل می شود: زود و اغلب شکست بخورید.

نوآوری مبتنی بر طراحی فرآیندی است که به معنای یک محصول مربوط می شود، نه فقط استفاده و قابلیت استفاده از آن.

فرآیند طراحی مبتنی بر نوآوری

اعتبار تصویر: www.designdriveninnovation.com

هسته اصلی همدلی با یک کاربر خاص برای کشف یک نیاز اصلی و بینش غیرمنتظره ای است که باعث نوآوری می شود. عنصر دوم، نمونه اولیه یا محور، به عبارت ناب است. این فرآیند از نظر فرهنگی مستقل است و یکی از دلایلی است که نوآوری مبتنی بر طراحی به خوبی مورد توجه قرار گرفته است. خوبی بعدی این است که فرآیند در حال همگرایی به یک محصول است.

پس هیچ مشکلی با آن وجود ندارد … یا شاید اینطور باشد؟

بنابراین طراحی محور در جهان های کالایی و جایی که زیرساخت ها وجود دارد عالی است. که بسیارند. به عنوان مثال بانک ها یا مخابرات را در نظر بگیرید. تمام آن بانک‌های آنلاین طراحی می‌شوند. همچنین تمرکز بر کاربران به عنوان جدایی از نوآوران معمولی مرتبط است. با این حال، من مشکلاتی را در این شیوه کار دیده ام:

  • هدف محدود برای نوآوری رادیکال. فرآیندهای مبتنی بر طراحی کاربر محور همیشه در محیط های به شدت در حال تغییر کار نمی کنند، زیرا کاربر نمی داند به کجا مراجعه کند. در اینجا معادله معروف «ساخت اسب‌های سریع‌تر» وارد صحنه می‌شود.
  • دنیاهای کامل هیچ شرکتی وجود ندارد که به فکر اضافه کردن طراحی به محصول یا خدمات نباشد. با این حال، چه زمانی زیاد است؟ همانطور که در بسیاری از مجلات طراحی (خانه و خانه) مشاهده می کنید، انسان ها نقش اصلی را در صحنه و تصویر نهایی ندارند. راه حل کامل است. یا به عبارت تلفن هوشمند، محصول را نمی توان پس از عرضه باز کرد یا تغییر داد. امکان سرهم بندی وجود ندارد. این به جنبه سبک طراحی متصل می شود، اما در تفکر نوآوری غالب تر می شود. اگر کامل نباشد، به اندازه کافی خوب نیست.
  • محصولات به لطف رویکرد طراحی خنثی فرهنگی به راحتی مقیاس پذیر هستند. مقیاس پذیری در گذشته یک امتیاز مثبت بود، کمبودی که فقط برای شرکت های بزرگ امکان پذیر بود. در دنیای آنلاین، مقیاس پذیری مسئله ای نیست. این رفتار کپی برداری ایجاد می کند. کپی‌نویسی بد نیست، اما اگر می‌خواهید در میان جمعیت متمایز شوید، باید به راه‌های دیگری غیر از طراحی فکر کنید.

ظهور طنز مبتنی بر نوآوری است

بنابراین چگونه می توان بر این چالش ها غلبه کرد؟ من می خواهم یک منطقه مجاور را برای “رفع” نقص های فرآیند نوآوری مبتنی بر طراحی معرفی کنم. این شامل اضافه کردن طنز است.

شوخ طبعی هر شکلی از تعامل ارتباطی بین افراد است که باعث واکنش های مثبت می شود و با خنده و/یا لبخند بیان می شود. شوخ طبعی منجر به نبوغ می شود. این یک محرک طبیعی برای خلاقیت و نوآوری است. طنز همچنین به بازی و سرگرمی دلالت دارد. طنز سه کارکرد دارد: تئوری امداد، نظریه ناسازگاری و نظریه برتری.

  • تئوری امداد بر چگونگی استفاده از طنز برای کاهش استرس یا رفع تنش تمرکز دارد. یک مثال می تواند کسی باشد که برای “شکستن یخ” شوخی می کند.
  • تئوری ناسازگاری بیان می‌کند که مردم وقتی اتفاق شگفت‌انگیزی می‌افتند می‌خندند: زمانی که وضعیت موجود به چالش کشیده می‌شود و الگوها شکسته می‌شوند. دیدن شوخی خیلی دور از حل مشکل نیست.
  • نظریه برتری توضیح می دهد که چگونه افراد از طنز برای احساس برتری نسبت به دیگران استفاده می کنند.

از طنز می توان به عنوان یک اصلاح اجتماعی نیز استفاده کرد: مردم به اعمال احمقانه دیگران می خندند. همانطور که کالین پاول یک بار گفت: “در اطراف خود افرادی قرار بگیرید که کار خود را جدی می گیرند، اما نه خود را، کسانی که سخت کار می کنند و سخت بازی می کنند.”

طنز-نقل قول-برای-نوآوریبنابراین، اینها همه عناصر انسان بودن هستند. همانطور که می توانید تصور کنید، طراحان قبل از اینکه طراح باشند، انسان هستند. نوآوری مبتنی بر شوخ طبعی برای افرادی است که  علاقه زیادی به کاوش دارند، در مبهم بودن راحت هستند و می توانند در میان احساسات متناقض حرکت کنند. اینها متخصصانی هستند که معانی محصول جدید را از طریق اکتشاف گسترده تر و عمیق تر از تکامل جامعه، فرهنگ و فناوری تصور و بررسی می کنند. این بینش ها ممکن است کامل نباشند، اما به اندازه کافی خوب باشند. برای اینکه یک سازمان نوآور باشد، باید فرهنگی وجود داشته باشد که از نوآوری و تفکر واگرا حمایت کند. شوخ طبعی آن فرآیندها را تقویت می کند.

ویژگی های اصلی برای نوآوری مبتنی بر شوخ طبعی به شرح زیر است:

  • تحریکات تحریکات عمداً ایده های غیر منطقی هستند که بلافاصله توسط کسانی که در جریان نیستند وتو می شوند. در هر کارگاه خلاقیت، افزودن طنز باعث می شود افراد بیشتر به تحریکات فکر کنند. این تفکر واگرا را بهبود می بخشد، عنصر اصلی برای نوآوری رادیکال. طنز در مورد کمال نیست، بلکه در مورد پیشرفت است.
  • شوخ طبعی بیشتر در تعامل اتفاق می افتد. یک شوخی بر روی دیگری، در فضای باز. این متفاوت از طراحی است که در آن تمرکز بیشتر بر روی گوش دادن به جای تعامل است.
  • طنز به فرهنگ وابسته است و به راحتی قابل تاشو نیست. بنابراین، نتیجه در هر تنظیم متفاوت است. در اینجا راه‌حل‌های جدیدی به وجود می‌آیند که ممکن است به اندازه نوآوری مبتنی بر طراحی مقیاس‌پذیر (و کامل) نباشند، اما در یافتن راه‌های اساسی جدید برای نوآوری، مقیاس‌پذیری مهم‌ترین چیزی نیست که در ذهن شما وجود دارد.

تمرکز مدیریت نوآوری بر شوخ طبعی جدید و در حال ظهور است. مورد نوآوری مبتنی بر شوخ طبعی ممکن است نیاز به قوی تر باشد تا جایگزین مدل های دیگر شود. در واقع، ممکن است به هیچ وجه نیاز به تعویض نباشد. طراحی و طنز می توانند در هماهنگی کامل زندگی کنند، جایی که طراحی محور بیشتر رویکردی برای نوآوری تدریجی است، و شوخ طبعی برای تحقیقات آینده، واگرایی و نوآوری رادیکال. شرکت‌هایی مانند Zappos و Google از عناصر نوآوری طنز محور زیادی استفاده می‌کنند. پس چرا نمیکنی؟

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *