کلمه ایده یک اصطلاح بارگذاری شده است، و به راحتی می توان روی قسمت ایده پردازی تثبیت شد، به خصوص که محصولات اغلب “ابزار مدیریت ایده” نامیده می شوند. اما یک پلتفرم به خوبی توسعه یافته، که به طور محکم در یک شرکت مستقر شده است، چیزی بیش از ایده پردازی را امکان پذیر می کند. از همین فرآیند ساختاریافته می توان برای طیف وسیعی از فعالیت های تجاری استفاده کرد.
قدرت این ابزار توانایی آن در مدیریت مقیاس و نیروی کار توزیع شده است که با روشی دقیق برای مدیریت محتوای تولید شده مطابقت دارد. اما چرا به جای جمع آوری ایده ها، بینش یا مشکلات جمع آوری نمی شود؟ جمع آوری افراد در یک گروه کوچک از افراد در یک اتاق می تواند بسیار موثر باشد، اما توانایی انجام این کار با ده هزار نفر در سراسر جهان – دستیابی به مناطقی از کسب و کار که در غیر این صورت از این فعالیت ها جدا هستند – به طور بالقوه بازی را تغییر می دهد.
اولین قدم این است که اذعان کنیم که ورودی های ارزشمند از هر جایی در کسب و کار می آید و نه فقط خانه های معمولی خلاقیت و نوآوری. به عنوان مثال، چرا از تیم های فروش و بازاریابی خود نپرسید که از مشتریان و مشتریان بالقوه چه می شنوند؟ این افراد در خط مقدم هستند و برخی از بهترین بینش ها را نسبت به ذهن مشتری دارند. ورودی را می توان به سرعت مرتب کرد و رتبه بندی کرد، و نتیجه گیری می تواند چالش های واضحی را ایجاد کند که در آن کمپین های ایده باید اجرا شوند.
یک فرآیند عمومی نه فقط برای ایده پردازی
تعریف مشکل
اکثر شرکتها و در واقع افراد، ایدههای کوتاهی ندارند – اما اغلب نمیدانند دقیقاً کجا ایدهپردازی کنند. همانطور که آلبرت انیشتین به ما یادآوری می کند: “اگر یک ساعت برای حل یک مشکل وقت داشتم، 55 دقیقه را برای تعیین مشکل و 5 دقیقه را برای حل آن صرف می کردم.” هنگامی که یک شرکت دقیقاً می داند کدام مشکل را باید هدف قرار دهد، معمولاً تمام مواد لازم برای حل آن را دارد. با این حال، استفاده از ابزارهای نوآوری برای شرکت ها برای کشف مناطق مشکل در مقیاس انبوه، هنوز یک روش معمول نیست.
در مرکز هر نوآوری، گرد هم آمدن دو جنبه کلیدی است: شناخت و شناسایی یک مشکل، و ترکیب قطعات ورودی (ایده ها، بینش ها، حقایق) در یک مفهوم واحد. یک مثال P&G قدرت این را نشان می دهد:
تحقیقات نشان داد که حدود 80 درصد از مصرفکنندگان در هند لباسهای خود را با دست میشویند. آنها مجبور بودند بین شویندههایی که روی پوست نسبتاً ملایم بودند اما در تمیز کردن لباسها خیلی خوب نبودند و مواد شوینده قویتر اما خشنتر یکی را انتخاب میکردند. با مشخص شدن مشکل به وضوح، در سال 2009 تیمی با Tide Naturals آمدند که بدون ایجاد تحریک به خوبی تمیز شد… [این] به افزایش چشمگیر سهم تاید در هند کمک کرد.
– مرور کسب و کار هاروارد، ژوئن 2011
کمپین ها ابزاری ایده آل برای جمع آوری ورودی ها در ابتدا هستند و به افراد امکان می دهند حوزه های وسیع مورد علاقه را پیشنهاد دهند، تحقیقات و داده ها را پیوست و ارجاع دهند و تخصص شناخته شده را برجسته کنند. این ورودی را می توان به سرعت در گروه ها طبقه بندی کرد، بر اساس تناسب یا معیارهای دیگر رتبه بندی کرد و سپس به عنوان مبنایی برای یک کمپین ایده بعدی استفاده کرد. اجرای این کمپینهای بینش شرکتها را قادر میسازد تا حجم زیادی از دادههای غنی را تولید کنند که میتوان آنها را استخراج و به طور مداوم جستجو کرد، و همچنین همچنان به نشان دادن گشودگی به مخاطبان ادامه میدهد و از دیدگاههای همه کارکنان استقبال میکند.
نوآوری به عنوان یک ابزار مرکزی
در HYPE، ما مشتریانی را دیدهایم که از پلتفرمهای نوآوری مشترک خود برای این منظور و به روشهای خلاقانهتر و مخربتر استفاده میکنند. به عنوان مثال، ما شاهد افزایش مداوم در جهت صرفه جویی در هزینه و بهبود مستمر هستیم. ما این را نوآوری در کسب و کار شما می نامیم و به دلیل بازگشت سریع سرمایه آن را قویاً توصیه می کنیم – ایده های صرفه جویی در هزینه و ترفندهای بهبود فرآیند اغلب می توانند به سرعت اجرا شوند که به برنامه امکان می دهد شتاب بیشتری بگیرد و حامیان مالی و کارمندان را در کنار خود بیاورد.
بزرگترین چالش و در عین حال بزرگترین فرصتی که دیدهایم، مفهوم نوآوری بهعنوان ابزاری است که توسط یک پلتفرم نوآوری مشترک تقویت میشود. اکنون بسیاری از شرکتها یک تیم مرکزی دارند که مسئولیت هدایت نوآوری را بر عهده دارد، که معمولاً محل استقرار مدیر ارشد نوآوری است. این تیمها معمولاً کوچک هستند و پول یا منابع زیادی در اختیار ندارند. با این حال، آنها ابزار و دستوری برای تأثیرگذاری پایدار دارند. آنها استفاده از کمپینها را برای کمک به نوآوری واحدهای تجاری ترویج میکنند و به حامیان مالی اجازه میدهند تا به طور گسترده در سراسر کسبوکار، به روشی آشنا و منسجم ارتباط برقرار کنند. علاوه بر این، آنها یک فرآیند خوب مدیریت شده و ساختار یافته را برای برخورد با ورودی دریافتی دنبال می کنند و مراحل حیاتی پیگیری را انجام می دهند.
تیمهای نوآوری مرکزی میتوانند مانند یک چاقوی ارتش سوئیس با مجموعهای از قابلیتها برای تقویت نوآوری عمل کنند. با داشتن یک پلتفرم در محل و به خوبی سازماندهی شده، شرکت ها می توانند طرح های مکرر در مقیاس بزرگ را با حداقل هزینه و تلاش اجرا کنند. تیم نوآوری قادر به رسیدگی به طیف متنوعی از درخواستها، از تولید ایده خالص، تا بهبود فرآیند، اشتراک دانش، شناسایی متخصص، نیازها و تبادل منابع، تا باز کردن نوآوری با شرکا، تامینکنندگان و مشتریان است.
این مفهوم، فراتر رفتن از ایدهها و ایجاد فرآیندی برای انجام این کار در مقیاس و به روشی قابل اعتماد، با ابزار مرکزی ساخته شده پیرامون آن، چالشی است که شرکتها برای غلبه بر آن رقابت میکنند.
امتیاز کلیدی
- ایده ها بخش آسان هستند، به دنبال بینش ها، مشکلات و فرصت های بیشتری باشید
- شناسایی مشکلات و جمع آوری دیدگاه ها در مورد آنها منجر به نوآوری می شود
- این ابزار یک فرآیند عمومی را برای بسیاری از موارد استفاده ارائه می دهد
- شرکت ها در حال نوآوری در کسب و کار خود هستند، نه فقط محصولات
- یک پلت فرم موفق می تواند نوآوری را به عنوان ابزاری برای شرکت ها فعال کند
(این پست در ابتدا در لینکدین در اینجا منتشر شده است )
بدون نظر