آخرین پستم در مورد رسانه‌های اجتماعی ، به این نکته اشاره کردم که مهارت‌های رسانه‌های اجتماعی برای شرکت‌ها برای جذب افراد به تلاش‌های نوآورانه‌شان ضروری است.

جذب مردم به تلاش‌های نوآوری شما به عنوان راهی برای رسیدن به بازارهای برتر مهم است، اما کاملاً یک اکوسیستم نیست.

من ترجیح می دهم اکوسیستم را به عنوان یک جامعه تولید مشترک تعریف کنم. اینجا جایی است که افراد را وادار می‌کنید از طرف شما (و همچنین از طرف خودشان) کار کنند. اکوسیستم کلاسیک امروزی اکوسیستم توسعه‌دهنده اپلیکیشن اپل است که با لایه‌های اطلاعاتی مختلفی ترکیب می‌شود – برای مثال برندسازی و تبلیغات اپل، وب‌سایت‌های مستقل مانند Macrumors و TUAW، و همچنین مقالات تحلیلی در مورد وضعیت گوشی‌های هوشمند و بازارهای اپلیکیشن. این لایه اطلاعاتی پیچیده چیزی است که مردم را به اکوسیستم اپل جذب می کند.

بحث آکادمیک در مورد اکوسیستم ها بر چگونگی ظهور آنها متمرکز است. در آخرین باری که در اینجا در HYPE نوشتم، به نویسندگان Llewellyn DW Thomas و Erkko Autio اشاره کردم، که حتی قبلاً توسط Oana-Maria Pop ذکر شده بود . نویسندگان در مورد شروع، حرکت و بهینه سازی در اکوسیستم صحبت می کنند. آیا اگر دقیقاً می دانستید چگونه یک اکوسیستم را پیرامون محصولات و خدمات خود راه اندازی و رشد دهید، عالی نیست؟ فکر نمی‌کنم این را از کار توماس و اوتیو یاد بگیرید – روزهای اولیه در این زمینه مطالعه است. اما من می‌خواهم مثالی را به شما ارائه دهم که در شرایط دیگر قابل انطباق باشد.

معرفی جستجوی گوگلاگر نزدیک به بیست سال به معرفی موتور جستجوی گوگل برگردید، می توانید ظهور یک اکوسیستم جدید در اطراف جستجو را مشاهده کنید. قبل از گوگل، چندین موتور جستجوی مستقر در ایالات متحده مانند Alta Vista، Northern Light و Yahoo وجود داشت. یک اروپایی نیز وجود داشت – Alltheweb.com. در پس‌زمینه، موضوع کسب درآمد در کمین بود، اما در پیش‌زمینه موضوع متفاوتی وجود داشت – ارتباط. چگونه می‌توانستیم ارتباط نتایج جستجو را آزمایش کنیم، به آن اعتماد کنیم یا به‌طور دیگری درک کنیم، در حالی که اینترنت و وب بسیار گسترده‌تر و گسترده‌تر از هر چیزی بود که قبلاً می‌دانستیم.

وارد گیمیفیکیشن شوید . این یک ویژگی کمی شناخته شده از چگونگی موفقیت گوگل است. آنها وب را به یک بازی غول پیکر تبدیل کردند. بازی چیزی شبیه این پیش رفت. گوگل مفهومی به نام Page Rank را برای نشان دادن ارتباط یک صفحه وب معرفی کرد. اما ارتباط در اینجا یک موضوع بحث برانگیز است. منظور گوگل از ارتباط، صفحه‌ای بود که به‌شدت توسط صفحاتی از نوع مشابه پیوند داده شده بود. در واقع ارتباط یک رأی پیچیده توسط وب‌سایت‌های دیگر بود، رأی یک ابرپیوند بود.

زمانی که گوگل پیج رنک را معرفی کرد، وب شروع به تغییر ماهیت خود کرد. ناگهان ما دیگر فقط افرادی نبودیم که جستجو می کردند. ما درگیر بودیم.

بسیاری از ما می‌توانستیم راهی برای تأثیرگذاری بر رتبه صفحه ببینیم، بنابراین فرآیندی به نام بهینه‌سازی موتور جستجو یا SEO را آغاز کردیم. قوانین سئو در ابتدا توسط افرادی ساخته شد که در به دست آوردن رتبه صفحه از طریق لینک سازی خوب بودند. این بدان معناست که آنها می توانند با ارائه خدمات پیوند بیلدینگ ارگانیک، کسب و کار خود را ایجاد کنند. با گذشت زمان همچنین مشخص شد که انواع خاصی از ساختار محتوا در گوگل امتیاز بالایی کسب می‌کنند – برای مثال سازگاری بین URL، عنوان و متن یک پاراگراف آغازین.

این ویژگی‌ها باعث شکل‌گیری نوع دیگری از کسب‌وکار شد – افرادی که می‌توانند محتوایی ایجاد کنند که گوگل رتبه بالایی داشته باشد. این نوع کسب و کار از آن زمان بارها و بارها شکل گرفته است و اکنون بازاریابی محتوا نامیده می شود.

در تمام این مدت، من در آن زمان و اکنون ادعا می کردم که Alltheweb.com موتور جستجوی بهتری دارد. اما آنها هیچ بازی و در نتیجه هیچ راهی برای ایجاد یک اکوسیستم، هیچ راهی برای ایجاد مشارکت نداشتند. در نهایت آنها مانند آلتا ویستا و نور شمالی از نظر محو شدند. آنها توسط مایکروسافت خریداری شدند و پایه و اساس محصولات جستجوی سازمانی آن شدند. پس از آن جستجوی وب به یک انحصار تبدیل شد.

نوآوری قابل توجه بازی افتتاحیه گوگل به سختی قابل برنامه ریزی بود. رتبه صفحه راهی معقول برای رسیدگی به مشکل مربوط بودن به نظر می رسید. هیچ‌کس نمی‌توانست تأثیر آن را بر روی اکوسیستم‌های تخم‌ریزی حدس بزند. اما این بدان معنا نیست که ما باید درس ها را نادیده بگیریم. گوگل کسب‌وکارهای جدید در سراسر جهان را با رتبه صفحه شبیه‌سازی کرد و آن کسب‌وکارها آن را به خوبی جبران کرده‌اند.

چه چیزی می تواند توسط شرکت هایی که مایل به توسعه اکوسیستم های نوآوری هستند یاد بگیرند؟

من فکر می کنم یک درس این است که ما نباید خیلی روی مفهوم اکوسیستم نوآوری متمرکز شویم. انواع مختلفی از اکوسیستم وجود دارد. اما موفق‌ترین‌ها به شرکت‌کنندگان در سخت‌ترین بخش زندگی مدرن – راه‌اندازی کسب‌وکار – یک پای واقعی می‌دهند. بدیهی است که اگر این چیزی است که برای ایجاد مشارکت لازم است، شرکت ها نباید از خم شدن به سمت گیمیفیکیشن بترسند. شرکت‌هایی که سعی کردند گوگل را بازی کنند، لایه اطلاعاتی آن را از طریق انبوه مقالات و پست‌ها در مورد نحوه عملکرد الگوریتم گوگل و نحوه مهار آن ایجاد کردند.

عامل اصلی-ایجاد-کسب و کار-برایما هنوز هم دیوانه‌وار با گوگل بازی می‌کنیم و این باعث می‌شود که جامعه بسیار پر جنب و جوش باشد. طبق تجربه من، اگرچه شرکت‌ها مفاهیم بی‌اهمیت گیمیفیکیشن را می‌سازند – زمانی که چیزی که مردم می‌خواهند فرصت است. اما این تنها راه نیست. عامل اصلی این است که برای چه کسی دیگری می توانید کسب و کار ایجاد کنید؟

اپل این کار را در جامعه توسعه دهندگان انجام داده است، گوگل نیز این کار را کرده است. اما بزرگترین دستاورد گوگل با سئو بود. من معتقدم که این شاهکار در محاسبات پوشیدنی در شرف تکرار است. در گوشی‌های هوشمند، موفقیت‌های گوگل کم و بیش مشابه اپل بود و هدف از نوآوری، آوردن هوشمندهای رایانه‌ای بیشتر به تلفن‌های همراه بود. در ابزارهای پوشیدنی، محیط نوآوری بسیار پویاتر است. برای مثال، راه‌اندازی‌های بیشتری، پیشرفت‌های بیشتر در مواد، انواع جدیدتر نرم‌افزار مبتنی بر حرکات، و چالش‌های طراحی سخت‌تر وجود دارد. من پیش‌بینی می‌کنم که ابزارهای پوشیدنی خیلی سریع شاهد تسلط اندروید خواهند بود و به یک دلیل بسیار خوب – میزان هرج و مرج به همان اندازه در سئو عمیق است. کل محیط “نوظهور” است و بنابراین به کارآفرینان جدید نیاز دارد. اینجاست که اکوسیستم ها قوی ترین هستند.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *