سرمایه گذاری جمعی توسط برخی به عنوان “دموکراتیزه کردن امور مالی” مورد استقبال قرار گرفته است. برای بسیاری، به عنوان یک منبع جایگزین کلیدی مالی در نظر گرفته می شود که در آن همه ما می توانیم از طریق کمک های مالی یا خرید سهام در حمایت از شرکت های جدید مشارکت کنیم. متأسفانه، کاملاً اینطور کار نکرده است.
چندین مدل تامین مالی جدید وجود دارد که از اصطلاح کلی تامین مالی جمعی استفاده می کنند، اما می توانند اساسا متفاوت باشند. در تئوری، سرمایهگذاری جمعی «سهام» به تعداد زیادی از سرمایهگذاران کوچک اجازه میدهد در شرکتها از طریق پلتفرمهای آنلاین – یا «بازارهای کوچک سهام» برای استارتآپها – صرف نظر از محل آنها، سرمایهگذاری کنند. از منظر تجاری، شرکت ها باید بتوانند از طیف وسیعی از سرمایه گذاران در میان جمعیت استفاده کنند، که ممکن است هرگز از وجود آنها خبر نداشته باشند، برای تأمین مالی، توسعه و رشد کسب و کار خود.
آنچه ما دریافتیم این است که سرمایهگذاری جمعی سهام آنقدر که مردم در ابتدا تصور میکردند «جدید» یا «شامل» نیست.
آزمایشگاه تامین مالی جمعی
بریتانیا یکی از اولین کشورهایی بود که مجوزهای نظارتی را برای تامین مالی جمعی از سهام اعطا کرد و از طریق مشوق های مالیاتی مختلف، به چیزی شبیه به یک “آزمایشگاه” منحصر به فرد برای این شکل از تامین مالی کارآفرینی تبدیل شد. ما شاهد رشد گسترده ای در تامین مالی جمعی بوده ایم. به نظر می رسد هر سال اندازه آن دو برابر می شود و پلتفرم های معروفی مانند Crowdcube ، Seedrs و The Syndicate Room را ایجاد می کند. در عرض سه سال، Crowdcube به تنهایی بیش از 100 میلیون پوند سرمایه برای بیش از 300 استارت آپ جمع آوری کرده است.
اروپایی ها، خبرنامه هفتگی ما را با تجزیه و تحلیل از محققان اروپایی دریافت کنید
در طول سال 2015، ما بزرگترین مطالعه عمیق تا به امروز را انجام دادیم که سرمایهگذاری جمعی سهام را در بریتانیا بررسی کردیم، با بیش از 60 استارتآپ بریتانیایی مصاحبه کردیم تا نظرات آنها را در مورد اینکه چرا شرکتها از سرمایهگذاری جمعی سهام استفاده میکنند، نحوه عملکرد این فرآیند و مزایایی که برای شرکتها به ارمغان میآورد، به دست آوردیم. .
برخی از یافتههای ما آنچه را که قبلاً شناخته شده است تأیید میکند – این که شکاف تأمین مالی برای استارتآپهای جوانی را پر میکند که دیگر بانکها را منبعی برای سرمایه رشد در مراحل اولیه نمیدانند. در واقع، بسیاری از استارتآپها جذب سرعتی میشوند که با آن میتوانند بودجه خود را جمعآوری کنند و فقدان رشتههای مرتبط را دوست دارند. همچنین مزایای نامشهود مهمی از این فرآیند برای شرکت ها وجود دارد، مانند ارزش گذاری شرکت، اعتبار سنجی محصول و قرار گرفتن در معرض رسانه ها.
بازی حرفه ای
با این حال، برخی از یافته های دیگر غیر منتظره بود. برخلاف این ایده که سرمایهگذاری جمعی یک تراکنش بین شرکتها و «جمعیت» است، که بهطور یکپارچه از طریق اینترنت گرد هم میآید، متوجه شدیم که معاملات اغلب توسط شبکههای سرمایهگذار از قبل موجود انجام میشود. تقریباً دو سوم کمپینهای تأمین مالی جمعی در مطالعه ما «پیشبار» و توسط فرشتگان کسبوکار (سرمایهگذاران حرفهای) حمایت میشدند، در حالی که جمعیت «نقش حمایتی» را بازی میکرد که در آن سرمایهگذاران کوچک سهام کلاس B صادر میکردند که حق رأی ندارند. حقوق پیوست
این سرمایه گذاران حرفه ای به شدت در مشاغلی که می شناسند و اغلب در نزدیکی آنها واقع شده اند، سرمایه گذاری می کنند. سپس جمعیت به سمت شرکتهایی که بودجه اولیه را دریافت میکنند «گله» میروند. بنابراین در بسیاری از موارد، سرمایهگذاری جمعی سهام در واقع یک منبع جدید یا «جایگزین» تأمین مالی نیست، بلکه بستهبندی مجدد سرمایهگذاری سنتیتر استارتآپ است.
در تئوری، بهعنوان شکلی از تأمین مالی مبتنی بر اینترنت، شرکتها باید بدون توجه به موقعیت جغرافیاییشان بتوانند به تأمین مالی جمعی از سهام خود دسترسی داشته باشند. با این حال، در واقعیت، به نظر می رسد یک شکاف بزرگ «شمال-جنوب» از نظر معاملات موفق وجود دارد، به طوری که حدود نیمی از کل جریان معاملات از لندن و جنوب شرقی سرچشمه می گیرد.
تعدادی از دلایل بالقوه برای این وجود دارد. به عنوان مثال، اکثر پلتفرمها در لندن واقع شدهاند و متوجه شدهایم که ارجاعهای دهان به دهان از طریق شبکههای تجاری همچنان در شناسایی و دسترسی به پلتفرمهای تامین مالی جمعی بسیار مهم است. بسیاری از کسبوکارها همچنین میخواهند قبل از انجام یک کمپین (بهجای تعامل مجازی) «شخصا» با پلتفرمها صحبت کنند، بنابراین قرار گرفتن در فاصله بازدید از یک پلتفرم مهم است. بنابراین، علیرغم ماهیت سرمایهگذاری جمعی از طریق اینترنت، جایی که فاصله باید نامربوط باشد، به شدت در لندن و اکوسیستم جنوب شرقی متمرکز است. ما در حال حاضر در حال بررسی بیشتر این روند هستیم.
نوک کوه یخ
تعداد کمی از سرمایهگذاران غیرحرفهای دانش لازم را دارند که قبل از سرمایهگذاری، بررسیهای لازم را در مورد شرکتها انجام دهند و علاوه بر کمک مالی خود، ارزش اضافی (مثلاً از طریق مشاوره یا پشتیبانی) به شرکتها ارائه نمیدهند. در واقع، برخی استارتآپها از جمعیت به عنوان «پول احمقانه» یاد میکنند. ناظران همچنین ارزشهای بسیار متورم برخی از شرکتهایی را که از طریق سرمایهگذاری جمعی تامین مالی میشوند، زیر سوال بردهاند، که بسیاری از آنها شرکتهای مبتنی بر اینترنت هستند که به اصطلاح «اقتصاد اشتراکگذاری» مرتبط هستند و در بازارهای مصرفمحور بدون مالکیت معنوی یا قابل بازیافت فعالیت میکنند. دارایی های.
با توجه به نرخ بالای شکست استارتآپهای جدید به طور کلی، و ماهیت بیشتر کسبوکارهای سرمایهگذاری جمعی، تعداد کمی از سرمایهگذاران غیرحرفهای احتمالاً به این زودی شاهد بازگشت سرمایه خود خواهند بود.
علیرغم این ملاحظات، با توجه به مسیر رشد فعلی سرمایهگذاری جمعی سهام، آنچه تاکنون دیدهایم ممکن است فقط نوک کوه یخ باشد. با این حال، کوه های یخ می توانند کشتی ها را غرق کنند. سرمایهگذاری جمعی سهام، در حالی که منبع مهمی برای تامین مالی راهاندازی است، تعدادی از مسائل مهم را از نظر بازده سرمایهگذار، حمایت از سرمایهگذار، پایداری و نیاز به تدابیر نظارتی مناسب مطرح میکند.
سرمایهگذاری جمعی بهشدت توسط سازمانهایی مانند NESTA ترویج شده است ، اما روش عملی آن به طرز عجیبی آشناست. بنابراین، ما از بحث انتقادیتر درباره تأمین مالی جمعی از سهام حمایت میکنیم، بهویژه با توجه به محیط سیاستهای مالی به شدت غیرقانونی و فعال در بریتانیا برای این منبع نوظهور تأمین مالی کارآفرینی.
بدون نظر