من همیشه علاقه خاصی به اظهاراتی نشان میدهم که ادعا میکنند یک محرک مرتبط برای تغییر نوآوری را شناسایی کردهاند، تا به خوبی فکر کنم و ببینم آیا آنها برای موقعیت من قابل اجرا هستند یا خیر. اغلب آنها هستند، اما نیروی اساسی گاهی اوقات باید به گونه ای متفاوت دیده شود تا این “محرک” را در فعالیت های نوآورانه و تفکر خود بگنجانید.
من سعی میکنم دائماً روی 9 عامل تغییر نوآوری کار کنم.
من به صورت دورهای روی هر یک از این موارد کار میکنم و میبینم که آیا چیزی تغییر کرده است یا اینکه روی این محرک خاص تمرکز میکنم، میتوانم زاویه یا فرصت متفاوتی را ببینم.
اجازه دهید 9 درایور خود را به اشتراک بگذارم، اگر درایورهای “عمومی” فکر می کنید، به من اطلاع دهید. اینها محرک های من برای تغییر نوآوری هستند:
1. محرکهای عاطفی – همانطور که یاد میگیریم، رویا میبینیم، خلق میکنیم و به روحیه «آزادتر» میرسیم، تفکر ما باز میشود. من گاهی اوقات قهرمانان و قهرمانان را با هم مرتبط میکنم یا با مربیان و تسهیلگران شناخته شده ارتباط برقرار میکنم و به دنبال چه چیزی این ارتباط عاطفی را ایجاد میکند، میپرسم: آیا میتوانم از این برای هدایت چیزی در فعالیتهای نوآورانهام استفاده کنم یا نه؟
2. محرک های اجتماعی – هر چه بیشتر به دنبال تعامل باشیم، آنها معنادار و پایدار می شوند (یا باید تبدیل شوند). این ارتباطات به ما امکان می دهد فکر کنیم و ارتباط برقرار کنیم. همانطور که ما به دنبال دستاوردهای دیگران هستیم، این ایده ها، اصول یا اقداماتی را تحریک می کند که می توانیم آنها را در کاری که انجام می دهیم به کار ببریم، به طوری که چیزی را ارائه دهیم که خواسته ها، آرزوها را برآورده می کند، باعث ایجاد گفتگو و مراقبت و به اشتراک گذاری بیشتر می شود. رانندگانی که ما را از نظر اجتماعی مرتبط تر می کنند.
3. محرکهای فناوری – این روشها در روشها و تکنیکهای مشترک، روشهایی که میتوانیم نشان دهیم، دنیای فیزیکی و مجازی را که ما را به تراکنشهای بهتر و واضحتر سوق میدهد، به هم متصل کنیم، بهتر مورد استفاده قرار میگیرند و درک میشوند. اگر بتوانید با پیدا کردن برنامههای کاربردی آن را مهار کنید، اگر با چهار نیروی مخرب اجتماعی، موبایل، ابر و تجزیه و تحلیل که همگی توسط انفجار دادهها و دامن زدن به عصر جدیدی از نوآوری به وجود میآیند، فنآوری واقعاً قدرتمندی برای نوآوری است. سوزن بینش های نوآوری مفید در انبار کاه باینری. این محرکهای فناوری باید تمرکز واقعی برای معنایشان برای تجارت شما داشته باشند.
4. محرک های محیطی – اینها حیاتی می شوند. هر چه بیشتر محیط مناسب را تشویق کنیم، فرهنگی ایجاد می کنیم که دیگران نیز بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند، فضایی که تشویق می کند، عزم ایجاد تنوع، الگوهای رفتاری مشارکتی و متمایز که دیگران را تشویق می کند به آن بپیوندند، ارتباط برقرار کنند و مشارکت کنند. یک محیط دلپذیر می تواند باعث افزایش آگاهی، اعتماد و درک مشترک شود. مجموعه ای بسیار قدرتمند از محرک های نوآوری اگر محیط درست باشد.
5. محرکهای اندازهگیری – همه ما با ورودیها، فرآیندها، خروجیها و نتایج کلاسیکی که برای یافتن معیارهای خوب یا بد تلاش میکنیم، آشنا هستیم. من تمایل دارم به دنبال اندازه گیری در دانشی باشم که از طریق یک سازمان هدایت می شود در ظرفیت های جذبی آن برای دسترسی، تثبیت و انتشار نهایی آن – استفاده و جذب واقعی آن که نتایج ضمنی و آشکار را ایجاد می کند. ما همچنین باید بر فعالیتهای مرتبط با زمان، سرعت نوآوری در بازار و همچنین تحویل پروژهها متمرکز باشیم. در صورتی که اقدامات به خوبی فکر شده و مرتبط باشند، هم در مورد نیازهای کسب و کار، اما مهمتر از آن در درک یک فرد از ارتباط آن، می توانند باعث تغییر شوند.
6. رانندگان بازار – امروزه همه چیز در مورد سرعت و سرعت، دسترسی به شرایط متغیر و فشارهای ناشی از بازار است. نیاز همیشگی به درک میزان پویایی تغییرات برای دستیابی به تناسب شما در پیشنهادات نوآوری جدید. ما باید به شناخت الگوها، زمینههای نیروهای در حال کار، قدردانی از رقابت و گرسنگی رقابتی بسیار بیشتر بپردازیم. مهمتر از همه، پی بردن به نیازهای برآورده نشده مشتریان و نیازهای اعلام نشده است، بنابراین تمام این پیچیدگی های نیروی بازار را می توان در ذهن شما و ارزیابی های مداوم بررسی کرد.
7. طراحی درایورها– برخورد با مسائل و چالش ها با استفاده از کلاه تفکر طراحی می تواند به شناسایی تعدادی از محرک های پنهان کمک کند. هرچه بیشتر تجربه و آزمایش کنیم، هر چه بیشتر با قدرت داستانها، روایتها و تجربیات هماهنگ شویم، بیشتر نگاه کردن به آینده را تمرین میکنیم، با نگاه کردن به گذشته میتوانیم خیلی چیزهای بیشتری را در طراحیهایمان آشکار کنیم. مدها و سنتها، نحوه کار ما امروز، کارکرد ما در گذشته – و نحوه متفاوت آن در آینده – در تفکر نوآوری ما تأثیر زیادی خواهد داشت. ما باید به دنبال جریانها و موانع باشیم، ترکیبهای مختلفی از غنای بالقوه و نوید نوآوری ایجاد کنیم، باید بر عملکرد و شکلگیری بسیار بیشتر تمرکز کنیم، آن نیاز محوریتر انسان و همیشه به دنبال بهبود «درجات آزادی» باشیم. این تعقیب آزادی به کاهش پیچیدگی، در سیگنالهای متضاد فشار میآورد.
8. محرکهای منطقی – سازمانها با محرکهای منطقی خود، چه معماری استراتژیک، سیستمهای مدیریتی و فرآیندهای نوآوری، زنده میمانند. این فرآیندها و رویهها جایی هستند که شما همیشه به دنبال دستیابی و هدایت اجرا و نتایج از طریق بهبود بهرهوری و خلاقیت و همچنین کار مداوم در شفافسازی مداخلات، کنترلها و نظارت هستید. محرکهای منطقی، اگر به خوبی تنظیم شوند، میتوانند چنین تفاوتی را در «کنترل» بودن یا نبودن تمام فعالیتهای نوآوری ایجاد کنند و باید دائماً به دلیل افزونگی یا بهبود آنها به چالش کشیده شوند. حاکمیت نوآوری مکانی کلاسیک برای کار مداوم از طریق محرک های منطقی و حفظ ایمان به تصمیمات اتخاذ شده است.
9. محرک های هوش – تمرکز کل بر تولید و شناخت دانش، در آگاهی، شایستگی های مورد نیاز و جستجوی تنوع در تفسیر. مجموعهای از سرمایههای فکری، منبع ناملموس ما، که نیاز به تغذیه در ذخایر دانش دارد تا امکان جریان یافتن ایدهها، مفاهیم و نتایج را فراهم کند. این انگیزه برای تبدیل هوش به نتایج ملموس برای ایجاد ارزش جدید و منجر به بهبود نتایج تجاری بسیار مهم است. متأسفانه اغلب مورد توجه قرار نمیگیرد و اجازه نمیدهیم زمان هضم «این» به اندازهای باشد که به همه اتصالات اجازه داده شود تا چیزی کاملاً متفاوت و بالقوه ارزشمند در نوآوریهای جدید را کنار هم بگذارند.
نگاه کردن به اطراف این محرکهای تغییر میتواند تفکر بسیار متفاوتی را به همراه داشته باشد، اقدامات متفاوتی را تحریک کند و نتایج نوآوری متفاوتی را ایجاد کند.
بنابراین آیا شما رانندگانی دارید که احساس می کنید ارزش کار کردن مداوم با آنها را دارند؟ به ما اطلاع دهید.
گشت و گذار در اطراف هر یک از اینها به طور منظم موتور نوآوری را در وضعیت بسیار بهتری نگه میدارد تا با نتایج نوآوری بهتر سرعت بگیرد.
بدون نظر