بیانیه نوآوری قریبالوقوع دولت ترنبول باید عنصری را که اغلب در بحث سیاست نوآوری گم شده است، تصدیق کند – نقش دولت در ایجاد تعادل برای اینکه چه کسی برای نوآوری می پردازد و چه کسی از آن سود می برد.
برخی از شرکتهای بزرگ چندملیتی در موقعیتیابی خود در نقاط استراتژیک در بازارهای جهانی که آنها را قادر میسازد تا از نوآوری دیگران سود ببرند، بسیار موفق بودهاند. اگر دولت ها، شرکت های کوچک فناوری و مهندسی و نیروی کار گسترده تر نتوانند سهم بیشتری از سود حاصل از نوآوری را به دست آورند، تامین مالی نوآوری به طور فزاینده ای دشوار خواهد شد.
به سمت بدون ریسک
شرکتهای بزرگ سهامی عام در مقایسه با 30 یا 40 سال پیش، کمتر بر روی نوآوری به عنوان نسبت درآمد خود سرمایهگذاری میکنند. آنها برای جذب سرمایه گذاران اصلی و مدیران حرفه ای صندوق برای حفظ ارزش سهام، بیش از حد مشغول رقابت با یکدیگر هستند.
متأسفانه، سرمایه گذاران طرفدار بازده کوتاه مدت هستند. آنها به تحقیق و توسعه فناوری پرخطر بسیار مشکوک هستند که فقط امکان بازگشت را فراهم می کند – و فقط در دراز مدت.
یک ایمیل هفتگی با تجزیه و تحلیل مبتنی بر شواهد از بهترین محققان اروپا
به عنوان مثال، اظهارات اخیر اندرو مکنزی، مدیر اجرایی BHP را در نظر بگیرید که حفاظت از سود سهام BHP ” تقریبا مهمترین کار من ” است. این خبر بدی برای شرکت های مهندسی و فناوری است که امیدوارند یکی از بزرگترین شرکت های استرالیا از توسعه فناوری و قابلیت های مهندسی کشور پشتیبانی کند.
تعهد BHP، مانند سایر شرکتهای بزرگ، به بازگرداندن ارزش به سهامداران به این معناست که چنین شرکتهایی درآمد کمتری برای سرمایهگذاری در نیروی کار خود و توسعه فناوریهای جدید و قابلیتهای مهندسی دارند. همه این سرمایه گذاری ها برای نوآوری ضروری هستند.
در واقع، تمرکز بزرگترین و سودآورترین شرکتهای جهان بر توزیع سود بین سهامداران به این معناست که شهروندان و شرکتهای کوچک مبتنی بر فناوری باید سهم فزایندهای از هزینه نوآوری را متحمل شوند.
ریسک برون سپاری
برای دههها، سهامداران به شدت از سرمایهگذاریهای با بازده بالقوه با رشد بالا در نوآوریهای مخاطرهآمیز به نفع واگذاریها و بازخرید سهام جلوگیری کردهاند. این بدان معناست که از سود برای افزایش ثروت و درآمد سهامداران و مدیران اجرایی به جای سرمایهگذاری بر روی مهارتها و فناوری که از رشد حمایت میکنند استفاده میشود.
شرکت های بزرگ سهامی عام در حال حاضر سهم کمتری در نوآوری نسبت به شرکت های بزرگ چند ملیتی چند دهه پیش دارند. و بسیاری از نوآوریهای با رشد بالا از موسسات تحقیقاتی با بودجه عمومی و شرکتهای کوچک و متوسط با رشد بالا سرچشمه میگیرند که به شرکتهای بزرگ عرضه میکنند.
نمونه خوبی از آن را در استرالیا می بینیم. موسسات تحقیقاتی با بودجه عمومی و شرکت های مهندسی و فناوری که معدنچیان اصلی را تامین می کنند، سهم قابل توجهی از پتنت ها را در بخش معدن ایجاد کرده اند.
در واقع، اکنون بسیاری از شرکتهای بزرگ، نوآوریهای پرخطر را به نهادهای عمومی و بازیگران کوچک و متوسط (SME) در زنجیرههای ارزش جهانی برونسپاری میکنند. این شرکتهای کوچک و متوسط – و مؤسسات تحقیقاتی دولتی و دانشگاهها – خطر توسعه فناوری را به عهده میگیرند. اما سهم آنها از ثواب چقدر است؟
یک مثال در اینجا آمده است: روزانه حدود 1000 بازی در سایت اپل آپلود می شود، جایی که بیش از یک میلیون عنوان در دسترس است. بسیاری از شرکتهای سازنده بازیها درآمد کمی از سرمایهگذاری خود دریافت میکنند و در تلاش برای بقا هستند. اپل هیچکدام از هزینههای توسعه پرخطر را بر عهده نمیگیرد، اما 30 درصد بازدهی در هر فروش تضمین میشود.
غول های حریص
متأسفانه، اقتصاد جهانی بیشتر و بیشتر با این «گلوگاهها» مشخص میشود که به موجب آن شرکتهای پیشرو به دلیل قدرت چانهزنی فوقالعاده قوی یا موقعیت استراتژیک خود در بازارهای جهانی، بیشتر پاداشهای نوآوری را به دست میآورند.
راه دیگری که شرکتهای بزرگ از مزایای تولید شده توسط شرکتهای کوچک مبتنی بر فناوری – و موسسات تحقیقاتی عمومی که اغلب دانش بنیادی پشت اختراعات را تولید میکنند – بدست میآورند، خرید آنهاست. آنها این کار را زمانی انجام می دهند که مؤسسات تحقیقاتی و شرکت های کوچکتر ریسک را پذیرفتند و عملکرد بازار را برای محصول یا خدمات خود نشان دادند و موفقیت آنها تقریباً قطعی شد.
این زمانی اتفاق می افتد که شرکت های چندملیتی بزرگ شرکت های مهندسی و فناوری موفق ما را خریداری می کنند. و تضمین می کند که سهم بالایی از سود حاصل از نوآوری را بدون در نظر گرفتن ریسک به دست آورید، زیرا آنها مجبور نیستند برای تحقیقات و نوآوری ناموفق هزینه ای بپردازند.
و این باعث شده است که تعداد کمی از شرکت ها سهم قابل توجهی از دستاوردهای نوآوری و رشد را به دست آورند. 200 شرکت برتر ایالات متحده بین سال های 1950 تا 2000 سهم خود را از کل سود تجاری دو برابر کردند.
هیچ راه حلی؟
پس دولت ها چه کاری می توانند انجام دهند تا مدیریت کنند چه کسی برای نوآوری هزینه می کند و چه کسی از نوآوری سود می برد؟ اولاً، آنها باید از گسترش شرکتهای استرالیایی حمایت کنند که فناوری و قابلیتهای مهندسی را که توسط شهروندان استرالیایی تأمین مالی و توسعه داده میشوند تجاری میکنند.
دولت باید از این شرکتها برای تنوع بخشیدن به بخشهای صنعتی و شرکت در بازارهای بینالمللی حمایت کند تا به اندازهای بزرگ شوند که قدرت چانهزنی کافی در این بازارها داشته باشند تا بتوانند بازدهی نوآوری سرمایهگذاری شده توسط استرالیا را به دست آورند.
این کمک می کند تا اطمینان حاصل شود که سهم چنین شرکت های بزرگ شده از سود حاصل از نوآوری، میزان مشارکت پرخطر آنها را بهتر منعکس می کند. و این بدان معناست که بیشتر منافع حاصل از نوآوری توسط شهروندان استرالیایی که سهم قابل توجهی از خطرات و هزینه های نوآوری را متحمل می شوند، به دست می آورند.
دوم، دولتها باید اطمینان حاصل کنند که شرکتهای چندملیتی جهانی که از نوآوری سود میبرند، به هزینههای نوآوری، از جمله نوآوری ناموفق، کمک میکنند. با توجه به عدم تمایل عمومی این شرکت ها به سرمایه گذاری در توسعه فناوری پرخطر، موثرترین مکانیسم برای تضمین سهم آنها در هزینه نوآوری، مالیات است.
اخیراً توجه زیادی به مالیات شرکت های چندملیتی شده است. با این حال، به ندرت در چارچوب نیاز این شرکتها به «بازپرداخت» برخی از سودهایی که از ریسکهای بالا که توسط شرکتهای مهندسی و فناوری کوچک، مؤسسات تحقیقاتی و نیروی کار گستردهتر متعهد شدهاند، تعریف شده است.
نقش دولت فقط تأمین مالی نوآوری نیست، بلکه این است که اطمینان حاصل کند که بازیگران اقتصادی که از نوآوری سود می برند – شرکت های بزرگ چند ملیتی، سهامداران و مدیران اجرایی آنها – برای نوآوری هزینه می کنند. چگونه دیگر نوآوری های آینده را تامین می کنیم؟
این مقاله بخشی از مجموعه ما چرا نوآوری مهم است. در روزهای آینده منتظر مقالات بیشتری در مورد این موضوع باشید.
بدون نظر