فرآیند تفکر نوآوری
طرز فکرهای نوآورانه خاصی وجود دارد که از دنیای تفکر طراحی سرچشمه می گیرد. این ذهنیتهای تفکر طراحی، نگرشهایی هستند که باید هنگام نوآوری از آنها استفاده کنید و میتوانید آنها را با چارچوبها یا فرآیندهای مختلفی که انتخاب میکنید به کار ببرید. سه یادداشت چسبنده روی جلد کتاب، نوآوری گام به گام: چگونه برای چالش خود ایده ایجاد و توسعه دهیم ، به طور مستقیم به سه مرحله اساسی تفکر نوآورانه فرآیند نوآوری اشاره می کند.
1. چالش
2. ایده
3. اقدام
اولین یادداشت چسبنده، با علامت سوال شکل چوب، نشان دهنده یک چالش یا مشکل اولیه است که کسی برای مقابله یا حل آن به ایده نیاز دارد. پس از این سوال یا نیاز چالش، یادداشت چسبنده دوم با کاراکتر لامپ نشان دهنده تولید ایده ها و راه حل ها است، در حالی که یادداشت چسبنده سوم با شخصیت موشک نشان دهنده اقدام … حرکت در تجزیه و تحلیل ایده ها و در نهایت انتخاب و راه اندازی یکی از بهترین ها است. برای رفع مشکل یا چالش اولیه شما
اما پیشرفت در هر چیز نوآورانه نیاز به طرز فکر درست دارد. اغلب اوقات، مردم علاقه مند به نوآوری هستند، اما یا نمی دانند از کجا شروع کنند یا در این راه گیر می کنند. آنها در نهایت نیاز به پرورش شجاعت برای اقدام دارند – حتی زمانی که گیر می کنند.
در حالی که فرآیند نوآوری ممکن است به کسی یک طرح کلی برای شروع به کار بدهد، اما سه مکان رایج وجود دارد که افراد، حتی مبتکران باتجربه، ممکن است به دلیل یک ذهنیت ثابت یا محدود – یا صرفاً بیش از حد فکر کردن، به دام بیفتند.
تفکر نوآورانه در فرآیند تفکر طراحی
برای اینکه بفهمیم مردم غالباً در کجای آب قدم می زنند، باید سه مرحله از فرآیند نوآوری را که به آن اشاره کردم، تجزیه و تحلیل کنیم، که شبیه به سه مرحله اصلی فرآیند تفکر طراحی است که از فرآیند طراحی انسان محور IDEO گرفته شده است .
برای ارائه محصول، خدمات یا برنامه جدیدی که مشتریان یا کاربران شما واقعاً می خواهند و نیاز دارند، Design Thinking به شما دستور می دهد ابتدا بشنوید، سپس ایجاد کنید و در نهایت تحویل دهید. شنیدن در واقع صحبت کردن و گوش دادن به مشتریان و کاربران است تا بفهمید آنها چه مشکلات و نیازهایی دارند. ایجاد، تولید ایده و نمونه سازی راه حل های بالقوه است. البته، مرحله نهایی تحویل است، جایی که کاربران یا مشتریان خود را از محصول یا خدمات نهایی که توسعه دادهاید خوشحال میکنید. هنگامی که ما در حال خلق کردن هستیم، برای شخص خاصی طراحی میکنیم… اما گاهی اوقات در طول مسیر برای ارائه چیزی با ارزش قطع میشویم.
I. شنیدن (چالش ها)
در طول این فرآیند، من می بینم که بسیاری از افراد، از جمله خود من، در مرحله اول – مرحله شنیدن، گوش دادن و یادگیری – گیر کرده اند. من دوست دارم آن را حالت دانشجویی بنامم. با توجه به تمام زمانی که در سیستم آموزشی خود می گذرانیم، جای تعجب نیست که اینجا گیر کرده ایم. ما دوازده سال بیشتر از زندگی خود را صرف یادگیری نحوه مطالعه میکنیم – با این رویکرد که در خودمان ریشه دوانده است، اغلب خودمان را متقاعد میکنیم که باید در مورد موضوعی بیشتر بدانیم تا بتوانیم برای حل مشکل مورد نظر خود صلاحیت داشته باشیم. ما فکر می کنیم برای انجام کاری که فقط باید با آن عمل کنیم، باید بیشتر بشنویم، دانش بیشتری کسب کنیم، در کلاس دیگری شرکت کنیم یا مدرک دیگری بگیریم! اما یادگیری واقعی از انجام دادن به دست می آید.
من خودم آنجا بوده ام هنگامی که برای اولین بار تصمیم گرفتم با رهبران نوآوری در سازمان های بزرگ مصاحبه کنم تا چالش ها و رویکردهای آنها را برای نوآوری یاد بگیرم و درک کنم، در مرحله شنیداری گیر کردم. شروع کردم به دیدن مضامینی که در مصاحبههای 5 تا 10 ظهور میکردند، اما هنوز متوقف نشدم – فکر نمیکردم به اندازه کافی یاد گرفته باشم، اما این واقعاً درست نبود. من در نهایت با بیش از 100 نفر مصاحبه کردم. خوشبختانه، سرگرم کننده بود.
من افراد دیگری را نیز دیده ام که در اینجا گیر کرده اند – آنها احساس می کنند که باید تحصیلات خود را از طریق کلاس یا حتی از طریق دنبال کردن یک مدرک اضافی ادامه دهند. آنها ممکن است بی وقفه در کنفرانس ها شرکت کنند تا گوش دهند و شبکه سازی کنند – آنها با افراد مناسب صحبت می کنند، اما فقط درگیر گفتگو هستند و به مرحله واقعی ایجاد نمی رسند.
II. ایجاد (ایده)
گاهی اوقات افراد فاقد این باور یا کارآیی هستند که میتوانند نوآوری کنند یا به رویکردها یا ایدههای جدید فکر کنند – آنها برای درک اینکه ممکن است مهارتها و دانش لازم برای برداشتن گام بعدی را داشته باشند، آماده نیستند. یا اینکه برای خلاق بودن و شروع به فهرست کردن ایدهها یا راهحلها یا همکاری با دیگران برای رسیدن به یک پاسخ مناسب، به مهارت یا دانش زیادی نیاز ندارند.
مردم همچنین می توانند در خود مرحله ایجاد واقعی گیر کنند. آنها ممکن است ایده ای ایجاد نکنند، حتی ایده های زیادی که اغلب نیاز به تجزیه و تحلیل، ترکیب، واگرایی و همگرایی در یک مفهوم نوآورانه دارند. یا ممکن است شروع به ایدهسازی کنند، حتی کشف کنند که ایجاد و طراحی میتواند اجزای بسیار سرگرمکننده این فرآیند باشد، اما به مرحله بعدی نروید. اینها افرادی هستند که میبینید در یک کافیشاپ مشغول به کار هستند، ایدههای خود را در مجلات پوستی خوب یادداشت میکنند، اما هرگز ایدههایی را که روی آنها کار میکنند به دیگران نشان نمیدهند. آنها راهحلها یا نوآوریهای واقعی را ارائه نمیکنند که به نفع کسی باشد زیرا در ذهن، مجله یا رایانه خود باقی میمانند. آنها ایده های خود را علنی نکرده اند … حتی در مقیاس کوچک برای چند نفر دیگر. آنها باید اقدام کنند – این مرحله نهایی است.
III. تحویل (اقدام)
یک درس مهم در زندگی که باید یاد بگیرید این است که اغلب اوقات بهتر است در مورد چیزی که آنقدرها شگفتانگیز نیست اقدام کنید تا اینکه منتظر بمانید تا چیزی شگفتانگیز خلق کنید – زیرا غیرممکن است که بدانید آن روز چه زمانی فرا خواهد رسید. چیزهای خشن را می توان با ایده های دیگران جلا داد و بهتر کرد. کمال گرایی نوآوری را می کشد. افراد باهوش به خصوص تمایل زیادی به فکر کردن دارند و می توانند مستعد تحلیل بیش از حد و تفکر بیش از حد باشند.
در اصل، یک ذهنیت نوآورانه در مورد چیزی است که ساختار یا راه حلی را پیدا کند که به شما کمک کند تا اقدام کنید و مراحل اساسی نوآوری یا تفکر طراحی را طی کنید. به سرعت و با چابکی از طریق شنیدن (چالشها)، ایجاد (ایدهها) و ارائه (اقدام) به کسانی که برای آنها طراحی یا نوآوری میکنید، حرکت کنید.
تفکر نوآورانه
برای استراتژیها و راههایی برای غلبه بر جایی که ممکن است در آب قدم بزنید، پست تکمیلی را بخوانید: چگونه در ذهنیت خود برای نوآوری گیر نکنیم. یا برای بیشترین تأثیر، برای یک کارگاه نوآوری زنده در سایت خود با ما تماس بگیرید یا با کارگاه آنلاین طرز فکر نوآورانه ما به صورت مجازی بیاموزید تا به این امر کمک کرده و تفکر نوآورانه خود را بهبود ببخشید. ما همچنین می توانیم یک آموزش تفکر طراحی سفارشی برای سازمان شما طراحی کنیم که از راه دور یا در محل ارائه می شود. یک سخنران اصلی نوآوری نیز ممکن است به گروه شما در تفکر نوآورانه کمک کند .
بدون نظر