پیتر دوهرتی : با فکر کردن به آینده استرالیا، گسترش فعالیت در بخش نوآوری/فناوری بالا چقدر برای ما مهم است؟
دونالد هکتور : بسیار مهم است. اگر به کشورهایی نگاه کنید که از روزهای اولیه انقلاب صنعتی موفق بودهاند، آنها عمدتاً این کار را از طریق داشتن صنایع بسیار نوآورانه انجام دادهاند که استفاده از فناوری را به حداکثر میرسانند.
پیتر دوهرتی : آیا فکر میکنید که یک بخش فناوری پیشرفته باید صرفاً بر روی حوزههایی مانند فناوری اطلاعات، رمزگذاری، توسعه نرمافزار و غیره تمرکز کند، یا باید تولیدات تخصصی و کاربردهای مهندسی سنگین و سبک را نیز گسترش دهیم؟
دونالد هکتور : این همه موارد بالاست. فناوری اطلاعات و ارتباطات بسیار مهم است زیرا فرصت های تجاری بسیار زیادی در این صنعت وجود دارد. هنوز خیلی در مراحل ابتدایی است.
اما توسعه عملیات تخصصی و قابلیت تولید در مناطقی که استرالیا دارای قدرت طبیعی است نیز مهم است. بیوتکنولوژی و داروسازی نمونه خوبی از آن هستند. همچنین صنایعی که برای مناطقی که ما در سطح جهانی رقابتی هستیم مانند معدن و کشاورزی، قابلیت ارائه می کنند. و انجام این کارها در مقیاس جهانی نیز فرصتی است که استرالیا دائماً از آن چشم پوشی کرده است.
گزارشی از سوی دولت در دهه 1950 ارائه شد تا تصویری از صنعت استرالیا بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم تهیه کند. داروها یک مطالعه موردی واقعا جالب هستند.
ما واقعاً تا سال 1948 کار زیادی در زمینه تولید دارو انجام ندادیم. سپس شروع به تولید پنی سیلین کردیم. استرالیا تنها دومین کشور در جهان بود که پنی سیلین را به صورت تجاری تولید می کرد و اولین کشوری بود که آن را برای عموم مردم در دسترس قرار داد.
ما ساخت پنی سیلین را در سال 1948 شروع کردیم و در اواسط دهه 50 یکی از بزرگترین تولیدکنندگان پنی سیلین در جهان بودیم، اگر نگوییم بزرگترین. در سال 1950 ارزش مواد فعال دارویی تولید داخل 6.7 میلیون پوند و واردات 630000 پوند بود. بیش از 90 درصد از مواد فعال دارویی مورد استفاده در استرالیا در استرالیا تولید می شود.
امروز برعکس است. بیش از 90 درصد مواد فعال دارویی وارداتی است و محتوای محلی تا حد زیادی به فرمولاسیون و بسته بندی مجدد محدود می شود. ما از موقعیت بسیار مسلط و خودکفایی به ویرانی مطلق آن صنعت رسیده ایم.
اما لازم نیست اینطور باشد. [شرکت بیوتراپی] CSL از شرکت دولتی به یک شرکت دولتی بسیار موفق تبدیل شد و اکنون یکی از بزرگترین تولیدکنندگان فرآورده های خونی در جهان است.
آلکالوئیدهای تاسمانی که در دهه 1950 توسط آزمایشگاههای آبوت در تاسمانی برای تولید آلکالوئیدهای تریاک راهاندازی شد، به جانسون و جانسون فروخته شد – چرا این کار به دست استرالیاییها نرسید؟
به غیر از تولید داروی عمومی در استرالیا، ما دیگر داروهای مورد نیاز برای درمان بیماری های مزمن مانند فشار خون بالا، دیابت و بیماری های قلبی را تولید نمی کنیم. اگر عرضه آنها به دلایلی قطع میشد، درگیریهای زیادی داشتیم.
پیتر دوهرتی : دانشگاهها چه به معنای کشف و ترجمه اکتشاف به نفع اقتصادی بهتر میتوانند انجام دهند؟
دونالد هکتور : من بیشتر بر این عقیده هستم که دانشگاهها برای انجام تحقیقات محض مناسبتر هستند، و هر از گاهی چیزهای واقعاً خوبی از آن بیرون میآیند. اما من فکر میکنم که شما به مؤسسات تحقیقاتی نیاز دارید که برای تولید درآمد از تحقیقات خود محدودیت زیادی نداشته باشند.
بهتر است این به بخش خصوصی و احتمالاً دولت واگذار شود، و به همین دلیل است که من فکر می کنم CSIRO و ANSTO [سازمان علوم و فناوری هسته ای استرالیا] بسیار مهم هستند. آنها باید همانگونه که در ابتدا در نظر گرفته شده بود، بازوهای تجاری باشند و تحقیقات صنعتی را توسعه دهند تا استرالیا را در خط مقدم نوآوری قرار دهد.
پیتر دوهرتی : CSIRO و سایر آژانسهای تحقیقاتی دولتی مانند DSTO (سازمان علوم و فناوری دفاعی)، ANSTO چه کاری میتوانند برای ترویج فعالیتهای اقتصادی بیشتر انجام دهند؟
دونالد هکتور : مطمئن نیستم که DSTO را در آن بگنجانم زیرا آنها هدف بسیار خاصی دارند.
من فکر می کنم CSIRO و ANSTO، و به ویژه CSIRO، بسیار مورد انتقاد قرار گرفته اند. آنها در طول سال ها اختراعات بسیار نوآورانه ای ایجاد کرده اند و مسئول برخی از پیشرفت های تکنولوژیکی واقعاً خارق العاده بوده اند.
اما ما از آنها انتظار داریم که با هر پروژه ای موفق شوند، و تحقیق اینطور نیست. ما همچنین از آنها انتظار داریم که این کار را با بودجه های اندک انجام دهند. هیچ چیز بدتر از این نیست که برای پروژهای که ممکن است انتظار میرود 50 میلیون دلار هزینه داشته باشد، دریافت کنید که دوبرابر آن نیاز دارد، و سپس بگویید که پولی برای ادامه دادن ندارید و برنامه را از بین ببرید. واقعیت تحقیق و توسعه این است که اگر فکر می کنید یک پروژه 50 میلیون دلاری دارید، حداقل باید چند صد پروژه در جیب داشته باشید تا از پس آن برآیید، اگر فکر می کنید زمانی که به 50 میلیون دلار رسیدید، آن را به پایان برسانید. هنوز پتانسیل دارد و با پول بیشتر می تواند موفقیت را به ارمغان بیاورد.
من پیشنهاد نمیکنم که باید در تلاش برای انتخاب برندگان باشیم، و همچنین پیشنهاد نمیکنم که در از بین بردن برنامههای تحقیقاتی که قرار نیست به نتیجه برسند، تردید کنیم. برای انجام این کار باید یک بررسی بسیار مهم با استفاده از نوعی فرآیند دروازه مرحله انجام شود. اما باید مطمئن شوید که بودجه خود را بر روی حوزههایی متمرکز کنید که احتمالاً موفقیتآمیز هستند، برنامهها را در مراحل اولیه که به نظر میرسد موفق نخواهند شد، از بین ببرید، و به شدت برای برنامههایی که پتانسیل را نشان میدهند، هزینه کنید. تا زمانی که آنها موفق شوند، تشخیص می دهند که معمولاً پول بسیار بیشتری از آنچه شما در ابتدا انتظار داشتید نیاز دارد.
پیتر دوهرتی : موانع از طرف تجارت چیست؟
دونالد هکتور : ما به ویژه در مدیریت ریسک در استرالیا خوب نیستیم. ما نه در ریسک کردن مهارت داریم و نه در مدیریت آنها خوب هستیم. کاری که شرکتهای استرالیایی، بهویژه 300 شرکت برتر ASX، در طول تاریخ انجام دادهاند، داشتن گروههای لابی دولتی بسیار قوی است و دولتهای استرالیا، صرفنظر از اقناع سیاسیشان، به شدت توسط آنها متقاعد شدهاند.
از لحاظ تاریخی، بحث این بود که استرالیا اقتصاد آنقدر بزرگ نیست که بتواند بازار کاملاً رقابتی داشته باشد و بنابراین انحصارطلبی ها و دوپولی ها طعم روز بوده اند. اما دیگر اینطور نیست. ما ۲۵ میلیون جمعیت داریم، میتوانیم یک اقتصاد کاملاً باز و رقابتی داشته باشیم و فضای کافی برای رقابت کامل بدون مراقبت از این دوقطبیها به روشی که در گذشته انجام میشد، وجود دارد.
چیزی که من فکر می کنم منجر به آن شده است، فقدان کارآفرینی است. ما در استرالیا فاقد میتل استند مانند آلمانی هستیم. من فکر میکنم سه میلیون شرکت کوچک و خانوادگی در آلمان وجود دارد که معمولاً چند صد کارمند دارند و آنها رهبران جهانی در یک منطقه خاص هستند. آنها بازارهای جهانی و بخش بزرگ تولید آلمان را تامین می کنند. ما هرگز چنین چیزی را در اینجا توسعه ندادهایم زیرا خیلی مشتاق بودهایم که از شرکتهای بزرگتری که احساس میکنند دولت استرالیا به آنها بدهکار هستند، مراقبت کنیم.
پیتر دوهرتی : آیا ما خیلی ریسک گریز هستیم؟
دونالد هکتور : من فکر نمی کنم که ما ریسک گریز باشیم – فکر می کنم ماهیت ریسک را درک نمی کنیم. در مدیریت ریسک باید بسیار ماهر باشید و توانایی درک میزان آگاهی از ابهامات موقعیت ها و احتمال موفقیت یا عدم موفقیت را داشته باشید. این خیلی سخت است. نیاز به قضاوت و تجربه زیادی دارد. در استرالیا ما نسبتاً گونگ هو و تا حدودی بی انضباط هستیم، اما افرادی که در خارج از کشور کار کرده ام معمولاً افرادی هستند که ریسک را به خوبی مدیریت می کنند، ریسک پذیر نیستند. آنها میدانند چه زمانی قدمها را بردارند و چه زمانی قدمها را برندارند و عموماً قضاوت تجاری خوبی دارند. من فکر می کنم ما اغلب در استرالیا فاقد آن هستیم.
پیتر دوهرتی : آیا ما دائماً سرمایه گذاری کمتری می کنیم؟
دونالد هکتور : ما اغلب کمتر سرمایه گذاری می کنیم و سپس مطمئن نمی شویم که سرمایه ای که سرمایه گذاری می کنیم بازدهی کافی داشته باشیم. ما اغلب فکر میکنیم که یک پروژه مقدار مشخصی هزینه دارد، و سپس وقتی به نقطهای میرسیم که یا پولمان تمام شده و دیگر در دسترس نیست یا مردم سردرگم میشوند و نمیخواهند آن را انجام دهند. آن را تا تکمیل
پیتر دوهرتی : دولت چه کاری می تواند بهتر انجام دهد؟ آیا تنظیمات مالیاتی درست است؟
دونالد هکتور : من مطمئن نیستم که یک سیاست کلی مالیاتی از نظر حمایت از صنعت ایده خوبی باشد. ما قطعاً به امتیازات مالیاتی تحقیق و توسعه نیاز داریم. ما باید مقداری بودجه عمومی برای تشویق هزینه های تحقیق و توسعه داشته باشیم، و باید این موضوع را بشناسیم و از آن معافیت مالیاتی بگیریم.
من همچنین بر این عقیده هستم که اگر میخواهید صنایع رقابتی را توسعه دهید، باید از حمایت دولت در مراحل اولیه برای انجام این کار برخوردار شوید. تقریباً هر صنعت بزرگ در سراسر جهان پیامد برنامه های تحقیقاتی دولت است که اغلب در بخش دفاعی انجام می شود.
اگر به ایالات متحده نگاه کنید، بسیاری از صنایع در آنجا منشأ خود را در صنایع دفاعی دارند. غیر معمول نیست که در دانشکده های مهندسی در دانشگاه های پیشرو ایالات متحده صدها میلیون دلار از بودجه تحقیقاتی دولت برای پروژه های دفاعی دریافت شود.
استرالیا میتواند تصمیم بگیرد که صنایع بازیگر بزرگتری باشد که در آن موقعیتهای رقابتی بینالمللی بسیار واضحی داریم. به عنوان مثال در کشاورزی و معدن، چرا ما به طور کامل در آن صنایع ادغام نشده ایم؟ چرا ما مانند زمانی تولیدکننده تجهیزات کشاورزی و معدنی نیستیم؟
چرا واکنش دولت به بحران صنعت خودرو رویایی نبود؟ ما میتوانستیم چند صد میلیون دلار یارانه صنعت خودرو را بگیریم و آن پول را در اختیار چند شرکت بزرگ زمینگردی مانند کاترپیلار یا کوماتسو قرار دهیم تا تحقیقات و توسعه جهانی و تأسیسات تولیدی در مقیاس جهانی خود را در اینجا ایجاد کنند.
از نظر من، شما به سیاست دولت برای تشویق توسعه آن صنایع نیاز دارید، اما باید این کار را به گونه ای انجام دهید که در سطح بین المللی رقابتی باشد و صنعت را برای دراز مدت توسعه دهد.
همانطور که در کشورهایی مانند سنگاپور و در ایالات مختلف ایالات متحده اتفاق می افتد، آیا دولت باید به طور فعال بسته های کمک مالی و مالیاتی را برای متقاعد کردن تحقیق و توسعه با فناوری پیشرفته برای استقرار در اینجا دنبال کند؟
من در یک نمونه پروژه میلیارد دلاری شرکت داشتم که در استرالیا ساخته نشد، حتی اگر مکان خوبی برای ساخت بود، زیرا بوروکراسی بیش از حد از طرف دولت فدرال و دولتهای ایالتی وجود داشت که نمیتوانستند توافق کنند. نوعی مشوق های مالیاتی و مشوق های نظارتی سرمایه گذاری را تشویق می کند. در نهایت آن کارخانه به چین رفت.
پیتر دوهرتی : چگونه بشردوستی بیشتر، “سرمایه گذاران فرشته” و غیره را تشویق کنیم؟
دونالد هکتور : مطمئن نیستم که لزوماً جایی برای بشردوستی در توسعه فناوری وجود داشته باشد، اما مطمئناً برای سرمایه گذاران فرشته وجود دارد.
یکی از مشکلات در یافتن سرمایه گذاران فرشته در استرالیا از نظر تاریخی این است که ثروت خصوصی کافی در اینجا وجود ندارد. اما من فکر می کنم که اکنون به دلیل رشد اقتصادی بسیار خوبی که در دهه گذشته رخ داده است، این در حال تغییر است. حدس من این است که اگر مدیران خوبی داشته باشید که ریسک پروژه را تحت کنترل دارند، و آنها مدیران خوب، حرفه ای و توانمندی هستند، هیچ کمبودی برای سرمایه گذاران فرشته وجود ندارد. ما احتمالاً تجربه کافی در مورد آن در اینجا نداریم، بنابراین احتمالاً برای مدیریت شرکتهای نوپا به آوردن افرادی از خارج از کشور، به ویژه ایالات متحده، تکیه میکنیم.
پیتر دوهرتی : چقدر مهم است که ما نسبت به این ایده که علم و فناوری برای آینده ما مهم هستند، استقبال عمومی بهتری داشته باشیم؟
دونالد هکتور : این بسیار مهم است، زیرا علم و فناوری امروزه آنقدر پیچیده است که برای افراد غیرمعمول دشوار است که واقعاً این مسائل را درک کنند. آنها به شدت تحت تأثیر گروههای ذینفع خاص قرار میگیرند که ممکن است در مورد فنآوریهایی که به نتیجه میرسند، تیشه بزنند.
من فکر میکنم که ما این را در مورد مسائلی مانند تغییرات آبوهوایی که در آن دانشمندان به دلیل ابراز عقیدهشان مورد سرزنش قرار گرفتهاند، دیدهایم و گروههای ذینفع خاص خیلی سریع حقایق را تحریف میکنند و اطلاعات نادرست را وارد بحث میکنند تا آبها را گل آلود کنند و منافع خود را دنبال کنند.
وجود مؤسساتی در آنجا بسیار مهم است که بتوانند بحث را رهبری کنند و برخی از این موارد را به راحتی در دسترس عموم قرار دهند و بتوانند اطلاعات را در دسترس داشته باشند.
پیتر دوهرتی : با تقویت مجدد انجمن سلطنتی NSW به چه هدفی دست پیدا می کنید، و چگونه می بینید که چنین مؤسسات قدیمی در استرالیا مدرن کار می کنند؟
دونالد هکتور : ما می خواهیم که انجمن سلطنتی نیو ساوت ولز به منشور اصلی خود برای تشویق “…مطالعات و تحقیقات در علم، هنر، ادبیات و فلسفه” وفادار باشد. هدف اصلی در پشت آن، پیشرفت دانش و تشویق نوآوری و کارآفرینی برای توسعه منابع نیو ساوت ولز و به طور گستردهتر استرالیا است.
ما نقش خود را به عنوان فراهم کردن یک انجمن می دانیم که در آن بتوانیم افرادی را که علاقه مند به دیدن آن چیزها هستند گرد هم بیاوریم و یک تسهیل کننده باشیم تا بتوانیم موضوعات مهم را به توجه عموم برسانیم و بر سیاست ها تأثیر بگذاریم. ما میخواهیم مکانی را برای ملاقات افرادی که در آن حوزههای دانش بشری مشغولند، فراهم کنیم تا بتوانند به تبادل نظر و یادگیری از یکدیگر بپردازند.
بدون نظر