در واقع، انتقاد از ایده ها برای خلاقیت خوب است


از زمانی که برای اولین بار توسط الکس آزبورن در دهه 1950 یا بیشتر اختراع شد، قانون اساسی طوفان فکری، و تقریباً هر روش تفکر خلاق، این بوده است: “هرچند نباید از ایده ها انتقاد کرد.”

آقای آزبورن هرگز به طور کامل روشن نکرد که چرا انتقاد از ایده‌ها بسیار بد است، اگرچه به طور ضمنی گفته می‌شود که ممکن است به احساسات مردم آسیب برسانید، خلاقیت را مهار کنید و احتمالاً از نظر احساسی برای زندگی کسی را زخمی کنید. واضح است که بهتر است از همه ایده‌ها، حتی اگر احمقانه باشند، با تعارف استقبال کنیم و هرگز و هرگز ایده‌ای را نقد نکنیم. حداقل، این فرض بود

برای بیش از نیم قرن هیچ کس جرات زیر سوال بردن این فرض را نداشت – تا اینکه در سال 2008 چند جرقه درخشان در دانشگاه برکلی، متیو فاینبرگ و چارلن نمت*، تصمیم گرفتند که زمان طرح چند سوال فرا رسیده است. آنها مطالعه ای انجام دادند که در آن داوطلبان را در تیم ها قرار دادند و آن تیم ها را به سه گروه تقسیم کردند. یک گروه از قوانین سنتی طوفان فکری پیروی کردند. به گروه دوم نیز گفته شد که از پروتکل طوفان فکری پیروی کنند، با این استثنا که به طور فعال به انتقاد از ایده ها تشویق شدند. گروه سوم گروه کنترل بود. فقط به آنها گفته شد که هر طور که می خواهند ایده ارائه دهند.

پس چه اتفاقی افتاد؟

نتیجه گروه کنترل کمترین خلاقیت را داشت. طوفان فکری سنتی فقط نسبتاً بهتر بود. تا حد زیادی خلاق ترین گروه، گروهی بود که به انتقاد از ایده ها تشویق شده بود.

این باعث تعجب بسیاری از مردم، به ویژه افرادی که در زمینه تسهیل خلاقانه فعالیت می کنند، را برانگیخت. ثابت شده بود که قانون اساسی آنها کاملاً اشتباه است. بسیاری از تسهیلگران طوفان فکری حرفه ای به جای اینکه بپذیرند روش آنها ممکن است ناقص باشد، به سادگی نتایج را انکار کردند.

دیگران طوفان فکری و سایر روش‌های ایده‌پردازی را امتحان کردند که در آنها ما به طور فعال انتقاد را در طول ایده‌پردازی تشویق می‌کنیم. من قطعا انجام دادم. و من متوجه شدم که به طرز شگفت انگیزی موثر بود. در تجربه من، نتایج به مراتب بهتر از زمانی است که انتقاد ممنوع است.

من معتقدم دلایل مختلفی برای این وجود دارد.

  1. ستایش کورکورانه هر ایده باعث تشویق متوسط ​​می شود. وقتی ایده های خسته کننده شما مورد تحسین قرار می گیرند، چرا جسور باشید؟
  2. انتقاد از یک ایده، مکالمه ای را درباره ایده و همچنین نیازها، محدودیت ها، فرضیات و موارد دیگر آغاز می کند. وقتی ایده‌ها قابل نقد نیستند، نمی‌توانید به آن‌ها بپردازید. شما واقعا نمی توانید در مورد آنها بحث کنید. مطمئناً تا زمانی که نقاط ضعفی را که نیاز به بهبود دارند را کشف نکرده باشید، نمی‌توانید بر روی آنها بسازید.
  3. نقد یک ایده به آن اهمیت می دهد. وقتی همه ایده ها “عالی” هستند، تعریف و تمجید بی معنی می شود. وقتی کسی برای گوش دادن به ایده ای توقف می کند، به آن فکر می کند و نقاط ضعف آن را برطرف می کند، می گوید: “این ایده برای من معنی دارد. می خواهم در مورد آن صحبت کنم.”
  4. انتقاد از ایده ها راهنمایی می کند. اگر ایده ای مورد انتقاد قرار گیرد، بحث شود و به درستی مشخص شود که قابل اجرا نیست، این به مردم می گوید که در جهت جدیدی فکر کنند.

بدون مارپیچ رو به پایین

طرفداران طوفان فکری اغلب نگرانند که اجازه دادن به انتقاد از ایده ها منجر به یک مارپیچ نزولی شود که در آن همه منفی هستند و هیچ ایده جدیدی ایجاد نمی شود. در تجربه من، این اتفاق نمی افتد. من معتقدم به این دلیل است که وقتی گروهی از افراد در یک سازمان سعی در ایجاد ایده دارند، هدف مشترکی در ایجاد یک ایده مرتبط دارند که نیازهای آنها را برآورده می کند. را بی وقفه انتقادی آنها را به هدف خود نمی رساند. اراده انتقادی سازنده بودن

سه قانون

در تفکر ضد متعارف (ACT) ، جایگزینی برای طوفان فکری که انتقاد را تشویق می کند، سه قانون وجود دارد.

  1. همیشه از ایده های خسته کننده و مرسوم انتقاد کنید. شما آنها را نمی خواهید.
  2. انتقاد می کند ایده خوب است. انتقاد از شخص خوب نیست
  3. وقتی انتقاد کردید و ایده گرفتید، ببندید و بگذارید مبتکر ایده یا هر کس دیگری از آن دفاع کند.

دریافته‌ام که این قوانین، همراه با تشویق به انتقاد از ایده‌ها، تضمین می‌کند که بحث‌های انتقادی معنادار هستند و احساسات آسیبی نمی‌بینند. از قضا، چندین نفر بعد از جلسات ACT به من گفتند که انتقاد از ایده ها باعث می شود نسبت به زمانی که نمی توانند ایده ها را نقد کنند احساس آزادی و محدودیت کمتری داشته باشند.

زودباش، امتحانش کن

اگر طوفان فکری دارید و همیشه به قانون آقای آزبورن پایبند بوده اید که باید از انتقاد خودداری کنید، پیشنهاد می کنم ایده هایی را امتحان کنید که از انتقاد استقبال می کند و ببینید چه اتفاقی می افتد. آقای آزبورن مطمئناً بدش نمی آید. از این گذشته، او طرفدار خلاقیت و آزمایش ایده های جدید بود. علاوه بر این، من معتقدم که شما از نتایج شگفت زده خواهید شد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *