از بسیاری جهات، خلاقیت صرفاً عبارت است از تجسم چیزی، قطعه قطعه کردن آن، بازی با آن قطعات و ساختن آنها به چیزی جدید. یک مهندس خودرو خلاق که برای بهبود بهره وری سوخت یک موتور گماشته شده است، می تواند موتور را تجسم کند، آن را در ذهن خود از هم جدا کند، تغییراتی را تصور کند و با دقت پیش بینی کند که تغییرات او چگونه کار خواهند کرد. سپس او به ساخت یک نمونه اولیه برای آزمایش و تغییر ایده های خود ادامه می دهد.

یک آشپز خوب می تواند یک کاری خوشمزه بخورد و سپس در سرش، کاری را به مواد مختلف آن تقسیم کند. شاید او فکر می کند که کاری خوب است، اما گشنیز زیادی وجود دارد که او چندان به آن علاقه ندارد. او می تواند تصور کند که طعم غذا با گشنیز کمتر و شاید یک قطره زیره بیشتر چگونه خواهد بود. او در ذهنش با مواد اولیه بازی می کند. می تواند با ماهی به جای مرغ خوب باشد. او می تواند همین کار را با دستور پختی که در یک مجله پیدا می کند انجام دهد. او می تواند آن را در ذهن خود بسازد، آن را اصلاح کند و چیزی متناسب با نیازهای خود بیاورد. به نظر من آشپزهای خلاق به ندرت دستور العمل ها را دنبال می کنند، اما اغلب از آنها الهام می گیرند.

یک هنرمند می تواند به چهره ای که جلوی پنجره نشسته است نگاه کند. آن تصویر را به خطوط و سایه تقسیم کنید. و آن خطوط و سایه ها را بکشید. یک هنرمند خلاق می تواند با خطوط و سایه ها بازی کند و احساسات، عواطف و حتی انرژی را به تصویر بکشد. او می تواند تصویر را انتزاعی تر، سورئال یا فوق واقعی تر کند.

البته مهندس، آشپز و هنرمند می توانند این ساختارشکنی را در ذهن خود انجام دهند زیرا بارها آن را در عمل انجام داده اند. مهندس موتورها را جدا کرده، قطعات را به هم زده و دوباره موتورها را کنار هم قرار داده است. آشپز بسیاری از غذاهای مختلف را آماده کرده و مواد اولیه را آزمایش کرده است. این هنرمند مدل های زیادی ترسیم کرده و همچنین بررسی کرده است که چگونه هنرمندان دیگر واقعیت را تجزیه می کنند تا آن را در دو بعد روی کاغذ بازسازی کنند.

ساختارشکنی کسب و کار در ذهن

خلاقیت و نوآوری تجاری نیز باید شامل ساختارشکنی و بازی با قطعات باشد. برای بهبود یک محصول، به کسی نیاز دارید که بتواند محصول را در ذهنش تجزیه کند، با قطعات بازی کند، قطعات جدید اضافه کند و نحوه عملکرد آن را تجسم کند. متأسفانه، بسیاری از جلسات خلاقیت بهبود محصول به مدیران محدود می شود که کلماتی را در یک طوفان فکری فریاد می زنند. تنها پس از آن، کلمات جمع‌آوری و ترکیب شده توسط مدیران، در اختیار طراح قرار می‌گیرد تا بتواند محصول را در ذهن خود از بین ببرد و با راه‌هایی برای دستیابی به پیشنهاداتی که در آن کلمات ذکر شده بازی کند. بسیار موثرتر است که به طراح و دیگران اجازه دهیم محصول را تجزیه کنند و از ابتدا با آن بازی کنند.

اگر نگران نوآوری مشتری محور هستید و به هر حال این چیز خوبی است، پس تجربه مشتری از استفاده از محصول خود را تخریب کنید. آن را به قطعات اکشن تقسیم کنید و با آن اعمال در ذهن خود بازی کنید. مشتریان چگونه از یک رابط کاربری متفاوت استفاده می کنند؟ چگونه ممکن است با محصول شما صحبت کنند؟ چگونه ممکن است از آن سوء استفاده کنند؟

برای طراحی یک مدل کسب و کار جدید، باید بتوانید مدل کسب و کار فعلی را تجزیه کنید، قطعات را بررسی کنید، با آنها بازی کنید، آنها را جایگزین کنید و ببینید در ذهن شما چه اتفاقی می افتد. یک روانشناس رفتاری در چنین تمرینی مفید خواهد بود. او ممکن است چیزهای زیادی در مورد مدل‌های کسب‌وکار نداند، اما مدل‌های کسب‌وکار متکی بر رفتار افراد به روش‌های خاصی است و احتمالاً می‌تواند رفتاری را به گونه‌ای تجسم کند که یک مدیر بازاریابی احتمالاً نمی‌تواند انجام دهد.

ساختارشکنی واقعی

اگر ساختارشکنی یک مشکل در ذهن شما یا ذهن جمعی تیم شما قابل اجرا نیست، واقعاً به ساختارشکنی چیزها فکر کنید. همانطور که در گذشته نوشته ام ( و ویدئوی کوتاهی در مورد آن تهیه کرده ام ) می توان از آجرهای ساختمانی لگو، بلوک های چوبی ساختمانی، مصالح صنایع دستی و موارد مشابه برای ساخت مدل های محصولات و مشکلات استفاده کرد. سپس می توانید با مهره های مختلف بازی کنید، آنها را جایگزین کنید، آنها را جابجا کنید، قطعات جدید اضافه کنید و ببینید چه نتیجه ای حاصل می شود.

رقص ساختارشکنی

چند سال پیش در آزمایشی با یکی از دوستان مربی رقص، رویکردی را توسعه دادیم که آن را حل پویای مشکل نامیدیم که در آن تیم‌ها از حرکات الهام گرفته از رقص برای ارائه مشکلات استفاده کردند. شرکت کنندگان، که برخی از آنها فقط تماشا کردند، سپس توانستند مسائل را شناسایی کرده و پیشنهاداتی برای بهبود ارائه دهند. این پیشنهادات سپس می توانند در جنبش گنجانده شده و مورد آزمایش قرار گیرند. به طور مؤثر، حل پویای مسئله، مدل‌هایی از موقعیت‌ها را ایجاد می‌کند، افراد را قادر می‌سازد تا عناصر موقعیت‌ها را تجزیه کنند، با عناصر آن موقعیت‌ها بازی کنند و ایده‌های خود را امتحان کنند.

کلمات فوق العاده هستند اما…

کلمات فوق العاده هستند. من در زندگی ام خاموش و روشن شده ام با آنها امرار معاش کرده ام. اما، مگر اینکه محصول نهایی خلاقیت شما محصول کلمات باشد، باید بتوانید چیزها را – در ذهن خود، در واقعیت یا با مدل ها – تجزیه و تحلیل کنید تا در راه حل ها خلاقیت واقعی داشته باشید.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *