یک لحظه وقت بگذارید و لیستی از رقبای خود تهیه کنید — می توانید لیست را در ذهن خود بسازید، آن را یادداشت کنید یا هر طور که می خواهید تایپ کنید. حال، کدام یک از آن شرکت ها خطرناک ترین رقبای شما هستند.

انتظار دارم اشتباه میکنی

وقتی رقبای خود را فهرست کردید، انتظار دارم شرکت هایی مشابه شرکت خود را در فهرست فهرست بندی کنید (یا اگر در دولت هستید، احتمالاً کشور، منطقه یا شهر مشابهی را فهرست کرده اید. وقتی کارگاهی را برای دفتر نخست وزیری در دبی برگزار کردم، پرسیدم که آیا آنها یک رقیب داشتند. شرکت کنندگان بلافاصله با “قطر” پاسخ دادند). این شرکت ها احتمالاً محصولات و خدماتی مشابه محصولات شما ارائه می دهند. مدل‌های کسب‌وکار، مشتریان و رویکرد بازاریابی آنها احتمالاً بسیار شبیه شما هستند. به احتمال زیاد، پویایی بازار در طول سال ها ثابت مانده است (همانطور که کوکا کولا و پپسی چندین دهه جایگاه های مشابهی در بازار جهانی داشته اند).

بله، این شرکت ها رقبای شما هستند. اما، آنها به خصوص خطرناک نیستند. تا زمانی که یکی از شما کار احمقانه ای انجام ندهد، بعید است که پویایی بازار در آینده قابل پیش بینی تغییر کند.

مسابقه مرگبار

خطرناک ترین رقیب شما کسب و کاری مثل شما نیست. این یک استارت آپ کوچک است که توسط چند کودک خارج از خانه دانشجویی در بمبئی اداره می شود. این یک شرکت فناوری اطلاعات است که به تازگی توسط یک تیم کوچک از جوانان در سیلیکون ولی راه اندازی شده است. این آخرین پروژه جدید گوگل یا فیس بوک یا اپل است، شرکتی که هرگز آن را رقیب نمی دانستید. حتی ممکن است از طرف یک فرد خلاق در سازمان شما باشد که مدیرش ایده او را مضحک تلقی کرد. بنابراین، او رفت و یک شرکت رقیب راه اندازی کرد.

مثلا

در دیترویت در اوایل دهه 1900، اگر از آهنگری می پرسیدید که رقبای اصلی او چه کسانی هستند، او آهنگران دیگری را نام می برد. او هرگز حدس نمی زد که یک مهندس به نام هنری فورد باشد که یک موتور ارزان قیمت می سازد. ماشین ها اسباب بازی های گران قیمتی برای ثروتمندان بودند و هیچ تهدیدی برای صنعت عظیم اسب در آن زمان نداشتند. یا تا زمانی که ورشکست نشده بود، فکر می کرد.

تا حدود 20 تا 25 سال پیش، اگر از مدیرعامل اسمیت کورونا می پرسیدید که رقبای اصلی او چه کسانی هستند، احتمالاً می گفت شرکت هایی مانند رویال، اولیوتی و سایر تولیدکنندگان ماشین تحریر. اگر می‌گفتید «نه، در واقع مایکروسافت است»، احتمالاً می‌خندید. امروزه اسمیت کرونا سایه‌ای از خود شرکتی رسمی آن است. بچه های من احتمالا هرگز ماشین تحریر ندیده اند.

در هر یک از این موارد، تهدیدکننده‌ترین رقابت نه از سوی شرکت‌هایی که به عنوان رقابت تلقی می‌شوند، بلکه از سوی استارت‌آپ‌های غیرمنتظره و شرکت‌های موجود در بخش‌های کاملاً متفاوت بود. ممکن است برای شما هم اتفاق بیفتد.

یک رقیب غیرمنتظره محصولی را عرضه می‌کند که کاملاً متفاوت از محصول فعلی شما (و رقبای مورد نظر شما) است، اما چیزهایی را که مشتریان شما می‌خواهند بهتر از محصولات شما انجام می‌دهد. آنها البته نوآوران مخل هستند. و اگر توجه نکنید، متوجه تهدیدی که آنها برای کسب و کار شما ایجاد می کنند، نخواهید شد تا زمانی که پایگاه مشتری شما شروع به از بین رفتن کند و مجبور شوید برای نجات کسب و کار خود به حالت کنترل آسیب بروید.

سرعت سریع فعلی توسعه فناوری به این معنی است که محصولات تغییر دهنده بازی همیشه در حال توسعه هستند. و نسل جدیدی از مردم که بخش قابل توجهی از زندگی خود را به صورت آنلاین زندگی می کنند به معنای بازاری است که محصولات مجازی به اندازه محصولات دنیای واقعی اهمیت دارند.

علاوه بر این، من پیش بینی می کنم که تا چند سال دیگر شاهد نرم افزارهای خودبرنامه ریزی خواهیم بود که در آن نیازهای خود را توضیح می دهید و یک نرم افزار سازنده آن را برای شما برنامه ریزی می کند. این نه تنها صنعت نرم افزار را مختل می کند، بلکه به هر کسی که ایده ای دارد اجازه می دهد تا نرم افزاری برای تحقق آن ایده بسازد.

چه کاری می توانی انجام بدهی؟

درباره آن چکار میتونید بکنید؟ چندین مرحله وجود دارد که می توانید انجام دهید.

  • مطبوعات تجاری را به صورت آنلاین و آفلاین به طور گسترده بخوانید. به استارت آپ ها توجه کنید و به تهدیدی که ممکن است روزی برای کسب و کار شما ایجاد کنند فکر کنید. اگر در موقعیتی هستید که این کار را انجام دهید، آن استارت آپ ها را بخرید! به نظر می رسد مارک زاکربرگ از فیس بوک این را درک می کند. خریدهای اخیر او از واتساپ و اینستاگرام تا حدی نشان دهنده این آگاهی است که این محصولات می توانند به چیزی تبدیل شوند که شبکه اجتماعی او را تهدید می کند.
  • یاد بگیرید که مفروضات زیربنایی صنعت خود را شناسایی کرده و کنار بگذارید و ببینید مشتریان شما واقعاً برای چه چیزهایی ارزش قائل هستند. همانطور که تئودور لویت معروف می گوید: “مردم نمی خواهند یک مته یک چهارم اینچی بخرند. آنها یک سوراخ یک چهارم اینچی می خواهند!” شرکت هایی مانند کداک احساس می کردند که عکاسی دیجیتال تهدیدی نیست زیرا دوربین های دیجیتال نمی توانند پرینت هایی با کیفیت بالا تولید کنند. با این حال، این چاپ برای مشتریان ارزش قائل نشد. توانایی ضبط و به اشتراک گذاری خاطرات مهم بود – و باقی می ماند. این می تواند سخت باشد. وقتی از شرکت کنندگان کارگاه در مورد مفروضاتی که در صنعت خود دارند می پرسم، اغلب آنها را تشخیص نمی دهند.
  • یک تسهیلات نوآوری، مانند یک skunkworks (یک واحد تجاری کوچک، عاری از اکثر بوروکراسی های شرکتی و آزاد برای آزمایش ایده های دیوانه کننده و نوآورانه) یا زمانی برای نوآوری ایجاد کنید، و به افراد خود فرصت دهید تا محصول جدید مخرب بعدی را بسازند. اما حتما مراقب کارهایی که انجام می دهند باشید و از ایده هایشان بهره برداری کنید. با توجه به فرضیاتی که در مورد مشتریان خود می کنید، این سخت است. بخش تحقیق و توسعه کداک در زمینه تصاویر دیجیتال پیشگام بود. اما مدیران ارشد نتوانستند پتانسیل یا تهدید مفهومی را که افرادشان توسعه می‌دادند ببینند!
  • تهدیدهای بالقوه را زودتر بشناسید و آنها را از نزدیک تماشا کنید، حتی اگر باور ندارید که آنها تهدید واقعی هستند. خواندن مطبوعات تجاری در اینجا کمک می کند.
  • رویای یک نوآوری مخرب خیالی را در سر بپرورانید – یا از یک خارجی خلاق برای انجام این کار کمک بگیرید – و یک جلسه تفکر ضد متعارف (ACT) را اجرا کنید تا اقداماتی را که ممکن است کسب و کارتان انجام دهد را طراحی و بررسی کنید. به طور مشابه، به فناوری های جدید – مانند چاپ سه بعدی و روباتیک – نگاه کنید و از ACT یا فرآیندی مشابه برای رویای تهدیدهای احتمالی این صنایع استفاده کنید. فقط به وضعیت فعلی هنر نگاه نکنید، بلکه به جایی که این فناوری‌ها ممکن است در یک دهه آینده برسند، نگاه نکنید.

شما نمی توانید پیشرفت را متوقف کنید. بلکه باید از آن بهره برداری کنید. رقبای شما مشاغلی مانند شما نیستند. اما، اگر بتوانید نوآوری مخربی را که بخش شما را تهدید می‌کند، بپذیرید، امیدوارید بهتر از آن کسب‌وکارهای دیگر از این هجوم جان سالم به در ببرید. با این حال بهتر است، اگر بتوانید نوآوری مخرب ایجاد کنید، می توانید یک بازار بزرگ را به دست آورید. اما انجام این کار مستلزم تعهد باورنکردنی به نوآوری است.

موفق باشید!

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *