برای اکثریت بزرگ ما، نوآوری باز اکنون به خوبی تثبیت شده است، این بخشی از مبلمان نوآوری ما است. تلاش برای بسیاری، امروزه، جستجوی تعاملات، امکانات و مبادلات غنی تر است. ما باید از مرزهای موجود فراتر برویم و به فضای مشارکتی عمیق تر برویم.
من همکاری را به عنوان یک ماده فعال میدانم ، مخمری که اجازه میدهد «نان نوآوری روزانه» ما بالا بیاید. «جمع شدن همه طرفها» نشاط، انرژی و تعهد بیشتری را برای کار با یکدیگر بر روی یک پروژه یا ایده ایجاد میکند.
همانطور که یاد می گیریم دست دراز کنیم و همکاری کنیم، دیدگاه ها و افکار مختلف خود را با هم تبادل کنیم، در این تعاملات، در مبادلات متعدد آنلاین و آفلاین است که به سمت یک حس واقعی دستاورد حرکت می کنیم.
اجازه دادن به ایده های بیرونی از درهای ما
نوآوری باز به معنای واقعی کلمه درها را باز کرده است، بسیاری از فعالیت های تحقیق و توسعه ما به طور فزاینده ای بر ورودی های خارج تکیه می کنند. نوآوری باز رفتارهای ما را تغییر می دهد.
با این حال، تغییر عادات و الگوهای رفتاری ریشهدارمان برای تطبیق با تفاوتهای عقیده میتواند دشوار باشد، قبول اینکه بسیاری از پاسخها خارج از ساختمان و حوزه تخصص ما هستند. هر چه بیشتر به دنبال پاسخ در بیرون باشیم، بیشتر به حقیقت نزدیک می شویم، زیرا حقیقت در بازار نهفته است.
ما باید به دنبال آن «لحظههای حقیقت» باشیم و در گفتگوهای باز و صادقانه با خودمان صادق باشیم. اینها اشتراک، اعتماد و اعتماد را تقویت می کنند – همه برای همکاری ضروری است.
رفتارهای خاصی وجود دارد که باید از آنها اجتناب کرد، رفتارهای خاصی را باید پذیرفت.
من مطمئن هستم که همه ما به همکاری ها به عنوان یک راه بیشتر نگاه کرده ایم، و به پیشرفتی که در ابتدا انتظار داشتیم نرسیده ایم. همکاری واقعی یک هنر است نه یک علم. نیاز به تمرین مداوم، آزادی برای کشف و بیان دارد. شما باید هدف و هدف خود را در مورد اینکه چرا صحبت می کنید، درک کنید. در غیر این صورت سرگردان می شوید و هرگز به نقطه ارزش واقعی نمی رسید.
کار حول مسائل / چالش ها / مشکلاتی است که پتانسیل سود متقابل را دارند. هیچکس از آن «سیاهچالهها» یا «سکوتهای طولانی» دیالوگهای یکطرفه لذت نمیبرد، آنهایی که اغلب احساس میکنند «فکر میکنم این شخص مغزم را میمکد» و انتظار آن را رایگان دارد.
نه، برای من، همکاریها، همکاریهای خوب ، میتوانند از تجربیات نوآوری باز گذشته، سرعت بیشتری بگیرند. ما باید برای آنها دیالوگ های انسانی بسازیم که نظر دیگران را قدر بدانند و به آن احترام بگذارند، در غیر این صورت چرا با نوآوری آشکار زحمت بکشیم، اگر از قبل پاسخ را می دانیم، فقط از شما می خواهیم که آن را تأیید کنید؟
طراحی پلتفرم های مشترک ما با برخی اصول پیشنهادی
- من اصول «نشان دادن، اعتبارسنجی، به اشتراک گذاشتن و بحث کردن» را دوست دارم، در حالی که شما به یکدیگر متصل میشوید، بنابراین میتوانید به گفتگوی فعال در مورد موضوعات «دادهشده» با رویکرد محکم «ببخشید و بگیرید».
- غالباً قبل از اینکه وارد گفتگو شویم، خود را در تعیین دستور کار تعیین شده برای نیازها محدود می کنیم، به نظر من این یک اشتباه بزرگ است. ما باید مکالمات را خلاقانه بسازیم، ترکیبی غنی از تکنیک های توسعه که تعاملات خوبی ایجاد می کند و پیوند و هویت رو به رشد را ایجاد می کند.
- زمان بگذارید تا بحث ها و تبادلات رشد کنند و جریان پیدا کنند و گاهی اوقات آنها می توانند به سمت مسیرهای غیرعادی حرکت کنند که منجر به مبادلات خلاقانه بهتری برای ایجاد ارزش شود.
- ما باید یک سوگیری برای عمل داشته باشیم و به دنبال آن باشیم، فقط با ادامه دادن به این پرسش که “برای چه کسی، چرا این موضوع را مورد بحث قرار می دهیم، چگونه می توانیم ادامه دهیم، چه زمانی و چه مسائلی مانع از این امر می شود؟”
- من این ایده را دوست دارم که هر مکالمه بالقوه نوآوری را با اعتقاد به احتمالات تغییر آن آغاز کنم. ما را به آنچه که هر دو طرف واقعاً می توانند از این همکاری به دست آورند، باز می کند.
- ما همیشه باید با این باور شروع کنیم که باید متقابلاً به دست آوریم، و اغلب صرفاً درک این موضوع که شما ممکن است «فقط» به دانش و بینش شخصی دست پیدا کنید که می تواند در جایی «پایین خط» ارزش ارائه دهد.
- هر یک از طرفین دائماً نیاز دارد تا حس ارزشمندی را دنبال کند و این از فرصت دادن به بازخورد و تفکر باز ناشی می شود. وقت خود را صرف کنید و واقعاً در مکالمات متقابل شرکت کنید، آنها با گذشت زمان ثابت می کنند که ارزش آنها افزایش می یابد.
- من معتقدم توانایی استفاده از تکنیک های تفکر طراحی می تواند ابعاد بیشتری به ایده ها، جریان، مبادلات و حرکت های خلاقانه به سمت راه حل ها بدهد. تکنیک ها را بیاموزید و سپس آن را به عنوان یک راه جایگزین برای کار و ایجاد با هم امتحان کنید.
- ما باید «حلقههای مکالمه» را تمرین کنیم که در آن حلقهها دور میزنند، در طرفین حرکت میکنند و شما به طور فزایندهای از حلقه تقویتکننده مثبت رشتههای مختلف گفتگو سود میبرید.
- در نهایت، همه ما، گاهی نه چندان با مشکل، بلکه بیشتر با فردی که مشکل را توضیح میدهد، پیوند میخوریم، بنابراین اختلاط بیان مشکل مورد انتظار با تجربه شخصی و ارزشهای شما، فضای بسیار مثبتتری ایجاد میکند، که ممکن است منجر به گفتگوهای پرباری شود. در ابتدا انتظار نداشتند
چرا همکاری برای آینده ما بسیار مهم است؟
همانطور که درگیر می شویم، یاد می گیریم.
ما نمی توانیم چیزی را که اغلب نمی بینیم تصور کنیم. دیگران ذهن ما را به روی احتمالات جدید باز می کنند. ما میتوانیم در آنچه میبینیم و انجام میدهیم پایبند بمانیم، یا اگر آماده رها کردن و داشتن این «آزادی» در جستجوی تبادل متقابل هستیم، میتوانیم ارتفاعات جدیدی را افزایش دهیم. گفتگوها، تبادلات و همکاری ها به ما تجربه یادگیری را می دهد.
ارزش عظیم مبادلات مشارکتی این است که چگونه ذهن ما را باز می کند، زیرا گاهی اوقات متوجه می شویم که در افکار انتخابی که کمتر از آنچه ما انتظارش را داشتیم، “مستقل” شده ایم. نظرات ممکن است از بین بروند زیرا نظرات بهتر جایگزین آنها می شوند.
ما باید رها کنیم، دانش حاصل از همکاری ها را باز کنیم. فقط به یاد داشته باشید که خارجیها خودی نیستند، آنها دیدگاههای متفاوتی دارند و انتظار ندارند نظرات خود را به یک اندازه یکسان نشان دهند.
من استدلال می کنم که تا حد امکان باز بمانید، تا به خودتان اجازه دهید به سادگی در دنیای همکاری متقابل باز شوید، می تواند به ایده های نوآورانه قدرتمندی منجر شود. اعتماد ایجاد کنید، برای غرایز خود ارزش قائل شوید و اجازه دهید تا زمانی که به طرف مقابل اجازه دهید سهم بالقوه خود را توضیح دهد، قضاوت را کنار بگذارید و سپس به طور مشترک برای راه حل ها تلاش کنید.
کاری کنید که تلاشهای مشترکتان فراتر از نوآوری باز باشد و به سمت روابطی حرکت کند که روند یادگیری را برای همه طرفها ادامه میدهد. تمام تلاشهای مشارکتیتان را تحریککننده کنید، سپس به سمت ابزار خلاقیت بالاتر و همآفرینی حرکت میکنید و این مکان بسیار باارزشتری است.
بدون نظر