تیم های متنوع تیم های خلاقی هستند و از آنجایی که خلاقیت نوآوری را تغذیه می کند، تیم های متنوع نیز برای نوآوری عالی هستند. رهبری یک تیم با افراد از کشورها و فرهنگ های دیگر یک راه فوق العاده برای افزودن تنوع است. افرادی که در کشورهای دیگر متولد و بزرگ شدهاند، یا حتی کسانی که در کشور شما توسط والدین مهاجر بزرگ شدهاند، پیشینههای متفاوتی دارند، عادت دارند کارها را به روشهای مختلف انجام دهند و بینش جدیدی را به تیم ارائه دهند. به طور خلاصه، یک تیم بین المللی و چندفرهنگی می تواند فوق العاده قدرتمند در مورد خلاقیت باشد.
یا می تواند یک فاجعه کامل باشد.
به عنوان رهبر تیم، این تا حد زیادی به شما بستگی دارد که اطمینان حاصل کنید که از پتانسیل سود می برید نه اینکه از سوء تفاهم ضرر کنید.
فواید
تحقیقات نشان داده است که زندگی، اما نه سفر در خارج از کشور، توانایی تفکر خلاق را افزایش می دهد . فرض بر این است که این امر به این دلیل است که زندگی در فرهنگهای دیگر باعث میشود فرد بداند که روشهای مختلفی برای انجام کارهای روزمره وجود دارد — راههایی که ممکن است در کشور خود تجربه نکرده باشند. اگر تیم شما شامل مهاجران باشد، احتمالاً در میان افراد خلاق تر گروه هستند. آنها همچنین احتمالاً دارای بینش هایی هستند که شهروندانی که هرگز در خارج از کشور زندگی نکرده اند، ممکن است نداشته باشند. به همین ترتیب، اعضای تیم از کشور شما، اما در خارج از کشور زندگی کرده اند، می توانند بینش خلاقانه ای ارائه دهند.
اگر با یک تیم بین المللی کار می کنید که اعضای آن در کشورهای خودشان کار می کنند و از راه دور با هم ارتباط برقرار می کنید، همچنان می توانید از دانش آنها بهره ببرید. وقتی به محصولات و خدمات خود و همچنین نحوه استفاده مشتریان از آنها نگاه می کنید، همیشه از آنها در کشورهای دیگر در مورد نحوه استفاده و درک محصولات در کشورهای خود و اینکه چگونه افراد ممکن است کارهای مشابهی را بدون محصولات شما انجام دهند، بپرسید.
به عنوان مثال، در کشورهایی مانند تایلند و هند، می توانید سیگارهای تکی و بسته های کوچک و یکبار مصرف از محصولات بهداشت شخصی مانند شامپو خریداری کنید. اینها برای افرادی که به صورت روزانه پول نقد دریافت می کنند مناسب است. (اما برای افراد سیگاری که سعی در ترک سیگار دارند مضر است! وقتی در بانکوک زندگی می کردم، اولین باری که سعی کردم سیگار را ترک کنم، به خودم اجازه نمی دادم یک پاکت سیگار بخرم، اما گاهی ضعیف می شدم و فقط یک سیگار می خریدم! خوشبختانه مدتی بعد من برای همیشه متوقف شد!)
یا آیا میدانستید که برخی از نوآورانهترین کارها در زمینه تراکنشهای پولی و بانکداری از طریق تلفن همراه نه در ایالات متحده آمریکا یا اروپا، بلکه در آفریقا انجام میشود؟ بسیاری از روستاها به طور غیرممکنی از بانک دور هستند، به این معنی که تمام تراکنش ها باید به صورت نقدی انجام شود. با این حال، وقتی اعضای خانواده برای کار به شهرهای بزرگ یا حتی خارج از کشور می روند، این کار را دشوار می کند. فرستادن پول به خانه قبلا سخت و پرهزینه بود. اکنون می توان آن را به راحتی با تلفن همراه انجام داد. در کشورهای توسعهیافته، سیستمهای بانکی قوی، کارتهای بانکی، کارتهای اعتباری و غیره داریم که نیاز به تراکنشهای پول موبایلی را کاهش میدهد. از این رو توسعه بانکداری تلفن همراه کندتر بوده است.
در برخی از کشورها، مانند هند که اغلب ازدواجها ترتیب داده میشود، قراریابی آنلاین به همان اندازه که والدین به دنبال شریک زندگی مناسب برای فرزندان خود هستند، انجام میشود.
سوال: اگر یک سایت دوستیابی آنلاین بین المللی راه اندازی می کردید، چگونه با آن مقابله می کردید؟
پاسخ: از یک هندی بپرسید!
وقتی همه انواع فعالیت های روزمره به طور متفاوت انجام شود، منجر به حل مشکلات مردم از فرهنگی به فرهنگی دیگر می شود. آنچه در ژاپن مرسوم است ممکن است در برزیل بسیار غیر متعارف باشد. اگر اعضای تیمی از کشورها و فرهنگ های مختلف دارید — آنها را مجبور نکنید تا با فرهنگ وطن شرکت شما سازگار شوند. در عوض، از بینش و خلاقیتی که آنها می توانند به شما ارائه دهند، بهره برداری کنید!
تهدیدها
با دو چالش با تیم های چند ملیتی و چند فرهنگی روبرو هستید: زبان و رفتار.
زبان
انگلیسی به زبان بین المللی تجارت تبدیل شده است. بسیاری از شرکتهای بینالمللی که در خارج از کشورهای انگلیسی زبان تأسیس شدهاند، زبان انگلیسی را به عنوان زبان شرکتی معرفی کردهاند. تقریباً تمام تاجرانی که در سطح بین المللی کار می کنند به زبان انگلیسی مسلط یا تقریباً مسلط هستند. با این حال، بریتانیاییها، آمریکاییها، استرالیاییها و سایر انگلیسیزبانهای بومی اغلب فراموش میکنند که مسلط به زبان انگلیسی مانند بزرگ شدن در نیویورک یا لندن نیست.
اولاً، غیر بومیها ممکن است واژگان وسیعی داشته باشند، اما با اصطلاحات عامیانه و اصطلاحات آشنا نباشند (عبارتی از دو یا چند کلمه که معنی آن بر اساس معانی تک تک کلمات مشخص نیست؛ به عنوان مثال “برای پریدن از تفنگ” یعنی کاری را خیلی زود انجام دادن). در تجربه من، بریتانیایی ها به خصوص در مورد استفاده از اصطلاحات در گروه های ملی مختلط بد رفتار می کنند.
از قضا، حداقل برای اروپاییها، کلمات طولانی و مبهم راحتتر درک میشوند، زیرا اغلب از لاتین آمدهاند و در بسیاری از زبانها استفاده میشوند. از طرف دیگر، اصطلاحات کوتاه ممکن است به سختی قابل درک باشند.
شکاف درک
حتی افراد بسیار مسلط، به خصوص اگر واقعاً در یک محیط انگلیسی زبان زندگی نمیکنند، میتوانند یک ثانیه بیشتر طول بکشند تا معنای چیزی را که شنیدهاند درک کنند و یک ثانیه دیگر برای فرمولبندی یک پاسخ. این تاخیر در افرادی که چندان مسلط نیستند بیشتر است. در گفتگوی یک به یک، این موضوع مطرح نیست. اما در جلسهای که در آن ایدههای زیادی به سرعت رد و بدل میشود، انگلیسیزبانهای غیر بومی ممکن است ادامه دادن و مشارکت برایشان سخت باشد.
برای مقابله با این موضوع دو کار وجود دارد. ابتدا افراد را برای جلسه آماده کنید. اگر می خواهید در مورد چگونگی حل یک مشکل خاص ایده هایی داشته باشید، از همه بخواهید با چند پیشنهاد به جلسه بیایند. ثانیاً، در طول جلسه، از افراد خاصی نظر خود را بپرسید و آماده باشید که در هنگام انجام این کار از دیگران بخواهید سکوت کنند.
سعی کنید این کار را به گونه ای انجام دهید که احساس بدی در فرد مورد سوال ایجاد نشود.
“ماریا، تو معمولا ایده های خوبی داری. چه پیشنهادی داری؟”
“راجر، لطفا اجازه دهید ماریا صحبت کند، سپس من دوست دارم نظرات شما را در مورد افکار او بشنوم”
تیم های دو زبانه
مشکل جالبی وجود دارد که وقتی تیم هایی دارید که افراد دو کشور را در خود جای می دهند، به وجود می آید. به عنوان مثال، یک شرکت آمریکایی با یک شرکت آلمانی ادغام می شود. تیم ها معمولاً شامل آلمانی ها و آمریکایی ها می شوند و شامل جلسات مجازی و همچنین جلسات زنده می شوند. اگرچه آلمانی ها احتمالاً همه انگلیسی عالی صحبت می کنند، اما آنها در آلمان زندگی می کنند و بیشتر اوقات به زبان آلمانی ارتباط برقرار می کنند. در نتیجه، برخی (به ویژه کسانی که در یک کشور انگلیسی زبان زندگی کرده اند) به طور قابل توجهی مسلط تر از دیگران خواهند بود.
در چنین سناریویی، معمولاً چنین اتفاقی میافتد: آمریکاییها درباره یک موضوع مهم صحبت میکنند. یک یا چند نفر از آلمانی ها متوجه نمی شوند و به همین دلیل برای یک همکار آلمانی زمزمه می کنند تا توضیح دهند. همکار آلمانی دوباره ترجمه ای را زمزمه می کند. دو اتفاق ناگوار اینجا می افتد. اولاً، دو آلمانی هر چیزی را که در طول ترجمه گفته می شود از دست می دهند. ثانیا و شاید جالبتر اینکه آمریکایی ها از آلمانی ها دلخور می شوند. آنها می بینند و می شنوند که آلمانی ها در میان خودشان به زبان آلمانی صحبت می کنند و احساس می کنند که کنار گذاشته شده اند. آنها نمی دانند آلمانی ها چه می گویند و حتی ممکن است احساس کنند که آمریکایی ها را مسخره می کنند. ( در مورد تحقیق در مورد این موضوع اینجا بخوانید )
واضح است که چنین احساساتی می تواند روحیه تیمی را تضعیف کند و بین آمریکایی ها و آلمانی ها دیواری ایجاد کند و پتانسیل تیم را مختل کند.
چند کار وجود دارد که می توانید در اینجا انجام دهید. اولاً، من قویاً توصیه می کنم که آمریکایی ها را در کلاس های زبان آلمانی شرکت کنید. تا زمانی که آن را برای مدت طولانی حفظ نکنند، هرگز به اندازه آلمانی ها مسلط نخواهند شد. اما آنها را قادر میسازد تا با چالشهای زبانی که آلمانیها با آن مواجه هستند، بهتر بر آن تأکید کنند، به آلمانیها حسن نیت نشان میدهد و آمریکاییها را قادر میسازد تا برخی از اصول صحبتهای آلمانیها را درک کنند (اگر آلمانیها از hochdeutsch استفاده کنند ، به هر حال).
همچنین می توانید تلاش کنید تا مطمئن شوید که هر دو طرف برای موضوع جلسه کاملاً آماده هستند. اگر ایدههایی میخواهید، میتوانید به افراد هر کشور پیشنهاد دهید ابتدا یک دیدگاه خلاقانه آماده کنند – یا حداقل چند ایده را در تیمهای محلی خود آماده کنند. سپس از جلسه مجازی برای جمع آوری دیدگاه ها یا ایده ها استفاده کنید.
در نهایت، اعضای آمریکایی تیم را تشویق کنید که آهسته تر صحبت کنند (آنهایی که از صحبت کردن عصبی هستند، احتمالاً سریعتر صحبت می کنند)، از اصطلاحات خودداری کنند و سؤال بپرسند. پرسیدن “میفهمی؟” سوال خوبی نیست مردم به طور غریزی می گویند “بله”. پرسیدن، “تو چی فکر می کنی، هایکه؟ این حوزه تخصص توست.” به هایکه فرصتی برای پرسیدن سوال می دهد. این به نوبه خود به همه افراد حاضر در جلسه درک عمیق تری از موضوع می دهد.
رفتار فرهنگی
آخرین چیزی که باید از آن آگاه باشید، رفتار فرهنگی است. برای مثال، آلمانیها بیشتر از آمریکاییها نسبت به ایدههای یکدیگر انتقاد دارند. بنابراین، جایی که یک آلمانی ممکن است انتقاد شدید از ایده های او را بپذیرد، یک آمریکایی ممکن است آزرده شود. از سوی دیگر، برای چینی ها انتقاد عمومی شرم آور است زیرا باعث از بین رفتن چهره آنها می شود. با این حال، اگر با یکی از اعضای چینی تیم خود به طور خصوصی ملاقات کنید تا از اقدامات یا ایده های او انتقاد کنید، پذیرفته می شود و به احتمال زیاد مورد قدردانی قرار می گیرد.
با این حال، همه اینها زمانی پیچیده تر می شود که مردم از کشور خود برای کار در یک دفتر بین المللی نقل مکان می کنند. وقتی آمریکاییها، آلمانیها، بلژیکیها، هلندیها، ژاپنیها و چینیها همگی در یک مرکز تحقیقاتی که توسط یک شرکت چندملیتی آمریکایی در آنتورپ اداره میشود، کار میکنند، چه اتفاقی میافتد؟ این افراد تا چه اندازه با فرهنگ فلاندری محیط زندگی خود و فرهنگ آمریکایی دفتر خود سازگار شده اند؟
احتمالا بسیاری از این افراد در نتیجه زندگی بین المللی حساسیت های خود را کاهش داده اند. با این وجود، درک این حساسیت ها و حساس بودن به آنها تنها به شما به عنوان رهبر تیم کمک می کند. یک راه عالی برای انجام این کار و شناخت بهتر تیم خود این است که از هر یک از اعضا به صورت جداگانه در مورد این موارد سوال کنید. شاید هر یک از اعضا را به صورت جداگانه برای ناهار بیرون بیاورید تا در مورد کار خود در تیم، کشور خود و مشکلاتی که در مورد زندگی در بلژیک و کار در شرکت برایشان سخت است صحبت کنند. همچنین ممکن است مفید باشد که سؤالات را به صورت سوم شخص مطرح کنید: “به نظر شما همکاران چینی ما در مورد کار در اینجا چه چیزی را سخت تر می دانند؟” صحبت کردن در مورد ضعف ها و حساسیت های دیگران همیشه راحت تر از خودتان است.
ممکن است آسان نباشد. اما ارزشش را خواهد داشت
واضح است که کسب بهترین نتیجه از یک تیم بین المللی، و به ویژه یک تیم نوآور، به تلاش زیادی نیاز دارد. آسان نخواهد بود. این امر مستلزم آن است که ذهن خود را نه تنها به روی تفاوت های فرهنگی که جالب هستند، بلکه به روی تفاوت های فرهنگی که با آنها موافق نیستید نیز باز کنید. به خاطر داشته باشید که مردم فرهنگ های دیگر نیز احتمالاً از جنبه های فرهنگ شما خوششان نمی آید!
اما پتانسیل نوآوری یک تیم واقعاً متنوع، بین المللی و چند فرهنگی در این دنیای جهانی شده ما بسیار زیاد است. تلاش کن. ارزشش را دارد!
بدون نظر