یکی از مشکلات طوفان فکری و فرزندان رسمیتر آن، حل خلاقانه مسئله (CPS)، این است که در حالی که قوانین خاصی برای تولید ایدههای زیادی دارد، در هنگام انتخاب یک یا چند ایده برای توسعه مبهم است. در نتیجه، اقدامی که در پایان طوفان فکری انجام می شود، اغلب رأی مبهم به «بهترین ایده» است. متأسفانه، در اکثر شرکتها، ادارات دولتی و سایر سازمانها، بهترین ایده خلاقانهترین ایده نیست 1 (همچنین به مقاله بالا مراجعه کنید). علاوه بر این، رای دادن به بهترین ایده تنها یک گرایش دموکراتیک به سمت امن ترین، معمولی ترین و آشناترین ایده ها ایجاد می کند 2،3. در واقع، اگر میخواهید خلاقانهترین ایدهها را برای توسعه در پایان طوفان فکری انتخاب کنید، گمان میکنم اگر از شرکتکنندگان بپرسید کدام ایدهها را کمتر دوست دارند اجرا کنند، نتایج بهتری خواهید داشت. حدس من این است که این خلاقانه ترین ایده ها را شناسایی می کند – با این حال، این فقط حدس است.
در نتیجه این ابهام، طوفانهای فکری زیاد و طرحهای جمعآوری ایدههای مرتبط منجر به گلدانی از ایدههای عمل نشده میشود. به همین ترتیب، طرحهای پیشنهادی و نرمافزار مدیریت ایده بسیاری از شرکتها حاوی پایگاههای اطلاعاتی پر از ایدههایی هستند که بیشتر توسعه نیافتهاند. در کارگاهها و کنفرانسها، من گاهی از مخاطبان میپرسم که چند نفر از آنها در طوفان فکری شرکت کردهاند — تقریباً دست همه بالا میرود. اگر بپرسم چه تعداد از این طوفان های فکری منجر به اجرای ایده های بسیار خلاقانه شده است، تعداد کمی از دست ها ایستاده می مانند. گاهی هیچکدام.
اگر فقط یک ایده وجود داشته باشد …
در تفکر ضد متعارف (ACT) که بر توسعه یک ایده بزرگ متمرکز است – به جای بسیاری از ایده های کوچک – این مشکل کمتری است. با پرسش، مناظره، نقد و بهبود ایده بزرگ در مرحله ایده پردازی، نیازی به انتخاب ایده در پایان جلسه نیست. علاوه بر این، گام نهایی در ACT مستلزم آن است که شرکت کنندگان یک برنامه اقدام گام به گام تهیه کنند که مشخص کند برای اجرای ایده چه کاری باید انجام شود و چه کسی باید آن مرحله را بر عهده بگیرد . نتیجه: افراد رویداد را با یک ایده بزرگ برای دستیابی به یک هدف همراه با لیستی از مراحلی که برای تحقق آن باید بردارند، ترک می کنند.
طرفداران طوفان فکری استدلال می کنند که تنها با تولید ایده های زیاد است که می توانیم خلاقانه ترین ایده را پیدا کنیم. آنها می گویند که با تمرکز بر یک راه حل واحد (یا تعداد بسیار کمی از راه حل ها)، ACT ممکن است باعث شود ما یک ایده خلاقانه تر را از دست دهیم. بحث من دوگانه است. اولاً، استدلال آنها بر یک فرض استوار است. من هیچ آزمونی نمی شناسم که نشان دهد ایده های بیشتری برای سطح بالاتری از خلاقیت لازم است. ثانیاً، اگر هدف یک رویداد ایدهپردازی دستیابی به یک هدف خلاقانه (حل مشکل با خلاقیت) باشد، یک ایده اجرا شده بسیار ارزشمندتر از 100 ایده خلاقانه است که روی تخته سفید چسبانده شده یا در یک پایگاه داده نشسته است.
علاوه بر این، ACT روش کار افراد بسیار خلاق مانند هنرمندان، نویسندگان، آهنگسازان و دانشمندان پژوهشگر را با دقت بیشتری تقلید می کند. آنها به ندرت “توفان فکری” را به معنای سنتی آن انجام می دهند. به عنوان مثال، گروهی از دانشمندان در تلاش برای یافتن درمانی برای یک بیماری خاص، اطلاعات زیادی را جمع آوری می کنند. یک فرضیه واحد (به جای بسیاری از ایده ها) را اغلب از طریق استدلال و مناظره تنظیم کنید. و یک برنامه عملیاتی برای آزمون فرضیه تهیه کنید. اگر آزمایش آنها جواب نداد، از آن درس می گیرند، فرضیه خود را اصلاح می کنند و دوباره تلاش می کنند. یک گروه تئاتری که میخواهد نمایشی از رومئو و ژولیت را روی صحنه ببرد، با روشهای مختلفی برای ارائه نمایشنامه بحث میکند، بحث میکند و بازی میکند تا زمانی که در یک موضوع خاص تصمیم گیری کند. برای مثال، آنها ممکن است تصمیم بگیرند که آن را در یک محیط مدرن و شهری به صحنه ببرند. سپس آنها ایده هایی در مورد مناظر، تنظیم صحنه، لباس و غیره خواهند ساخت. سپس اعضای مختلف گروه مسئولیت وظایف را بر عهده می گیرند (کارگردان جزئیات هر صحنه را شرح می دهد، طراح لباس شروع به طراحی لباس می کند و غیره) طبق تجربه من، چنین همکاری های خلاقانه ای برای بسیاری از ایده ها طوفان فکری نمی کند و بهترین ایده را انتخاب می کند. بلکه آنها یک بحث خلاقانه دارند که در نهایت روی یک رویکرد خاص حل می شود. هنگامی که این تنظیم شد، از طریق ایده های بیشتری توسعه می یابد. در نهایت، زمانی که مفهوم به اندازه کافی مستحکم شد، افراد مسئولیت را بر عهده می گیرند و دست به کار می شوند. چنین همکاری های خلاقانه ای برای بسیاری از ایده ها طوفان فکری نمی کند و بهترین ایده را انتخاب می کند. بلکه آنها یک بحث خلاقانه دارند که در نهایت روی یک رویکرد خاص حل می شود. هنگامی که این تنظیم شد، از طریق ایده های بیشتری توسعه می یابد. در نهایت، زمانی که مفهوم به اندازه کافی مستحکم شد، افراد مسئولیت را بر عهده می گیرند و دست به کار می شوند. چنین همکاری های خلاقانه ای برای بسیاری از ایده ها طوفان فکری نمی کند و بهترین ایده را انتخاب می کند. بلکه آنها یک بحث خلاقانه دارند که در نهایت روی یک رویکرد خاص حل می شود. هنگامی که این تنظیم شد، از طریق ایده های بیشتری توسعه می یابد. در نهایت، زمانی که مفهوم به اندازه کافی مستحکم شد، افراد مسئولیت را بر عهده می گیرند و دست به کار می شوند.
مقایسه کنید
آن گروه نمایشی را در نظر بگیرید و آن را با آخرین طوفان فکری که در آن شرکت کردید مقایسه کنید. گروه نمایشی به ناچار رومئو و ژولیت را با استفاده از ایده هایی که در طول گفتگوی مقدماتی خود ایجاد کرده اند، اجرا خواهند کرد. ایده های ارائه شده در طوفان فکری شما چه شد؟
اگر خواهان یک رویکرد تفکر خلاق هستید که منجر به عمل شود، احتمال موفقیت ACT بسیار بیشتر از طوفان فکری است.
بدون نظر