وقتی صحبت از هنر تحریک به میان می آید، درست کردن آن (یا در این مورد بالا بردن) جایی است که در آن قرار دارد. اینطور فکر نمیکنی؟ استفاده از تحریک و بازیگوشی در یک سازمان مزایای زیادی دارد و بازده آن می تواند نامحدود باشد. با بازی بر روی تابوهای فرهنگی، سازمان ها می توانند نوآوری رادیکال را باز کنند، فرآیندهای فکری را تقویت کنند و از فرصت های ارزشمند بهره ببرند. علاوه بر این، نقش تحریک یک عنصر مهم در نوآوری طنز محور است (این لینک را ببینید ). این مقاله هنر تحریک دیگران و دور شدن از آن را تقویت خواهد کرد. نتایج تضمین شده
از تابوها استفاده کنید
داستان ویاگرا اساساً هدف ویاگرا است: وقتی همه چیز کار نمی کند، از شکست خود لذت ببرید. پس از 6 سال کارآزمایی بالینی، ویاگرا که برای کمک به درمان درد قفسه سینه طراحی شده بود، نتایج مثبتی نشان نداد. در عوض، پس از بررسی عوارض جانبی متعدد، برای فایزر مشخص شد که این دارو برای درمان اختلالات نعوظ بهتر است. علیرغم این واقعیت که اکثر مردان از صحبت کردن در مورد مشکلات خود لذت نمی برند، برای شرکت مشخص شد که مزایای این دارو بیشتر از تابوی آقایان است. در نتیجه، این شرکت به طور اساسی استراتژی دارو را تغییر داد – و پس از چند تایید خسته کننده FDA، تبدیل به ابرقهرمان میل جنسی آمریکایی شد. امروز در هر ثانیه یک نفر قرص ویاگرا مصرف می کند.
هر جامعه ای تابوهایی دارد. همه چیز ساکت نگه داشته می شود، عمدتا به دلیل. تابوها جدای از هنجارهای روزمره ما هستند. منزجر و هیجان زده می شوند. سازمانهایی که جرات میکنند تابوها را باز کنند، اگر به درستی مدیریت شوند، میتوانند ارزش تجاری عظیمی را باز کنند و خود را جلوتر از منحنیها ببینند. و تابوها در داخل تابوها قرار دارند، مانند پوست پیاز، به این معنی که چیزهای زیادی برای کار کردن وجود دارد.
مثال زیر را در مورد نمایشنامه تابوهای سیاسی در نظر بگیرید. کمپین United Colors of Benetton UNHATE که در نوامبر 2011 راه اندازی شد، در تلاشی برای ایجاد فرهنگی برای تساهل بین المللی، رهبران مختلف جهان را در حال بوسیدن یکدیگر در مکان های عمومی در شهرهایی مانند پاریس، رم و نیویورک به نمایش گذاشت.
نتایج قابل توجه بود: تأثیر آن بر جامعه بین المللی در مجموع به 500 میلیون کاربر در سراسر جهان رسید و بیش از 3000 مقاله و 6000 گزارش تلویزیونی در 60 کشور این موضوع را پوشش دادند. موفقیت این پروژه همچنین به دلیل دو برنامه آنلاین نوآورانه بود: دیوار Unhate Kiss ، که به طور تصادفی دو عکس آپلود شده در سایت توسط افراد را انتخاب می کند و آنها را در یک بوسه پرشور متحد می کند و لیست Unhate ، یک لیست مبتنی بر توییتر از چیزها و افرادی که منفور نیستند، توسط بازدیدکنندگان به روز شده است.
تحریکات: F*** the Box
همانطور که در بالا نشان داده شد، اجرای موفقیت آمیز تابوها به یک شرکت یا صنعت محدود نمی شود. همه کسبوکارها برای بقای بازار رقابتی امروز باید با موفقیت نوآوری کنند. و وقتی نوبت به این وظیفه میرسد، اغلب به کارمندان دستور داده میشود که «خارج از چارچوب فکر کنند»، اما نتایج در بهترین حالت مختلط، متوسط یا جریان اصلی هستند. این به این دلیل است که بین عمل بر روی یک تکنیک تجویز شده در مقابل عمل بر روی یک تکنیک در یک محیط ایدهپرداز تفاوت خوبی وجود دارد. چیزی که آزاداندیشی، شکل گیری ایده را به پیش می برد و ویژگی های طبیعی انسان مانند جسور و کنجکاو بودن را مجاز می سازد.
استفاده از تحریک راه خوبی برای شروع فرآیند نوآوری و دستیابی به نتایج هیجان انگیزتر است. در واقع، ترکیب تحریک و تحرک مردم را قادر میسازد تا از جعبه خارج شوند، خود را شل کنند و گزینههای دیگر را در نظر بگیرند. تحریک به چند دلیل مؤثر است:
1) تأثیر اقدام بر موضوع غیرمنتظره، پاسخ دهنده را از وضعیت موجود خارج می کند.
2) پاسخ دهنده احتمالاً یک واکنش معتبر ارائه خواهد کرد (چون قبلاً شرطی نشده است)، و
3) نتایج می تواند به کشف نیازها و خواسته های عمیق تر و ناگفته کمک کند – اغلب سخت ترین بخش یک فرآیند نوآوری موفق. با این نتایج شدید، طیف ایده را می توان به طور قابل توجهی گسترش داد. گزینه های بیشتری را می توان در نظر گرفت و….tadaa! یک تابو موفق باز شده است.
از Google + تا چین +: Neue Kombinationen
عبارت فوق را تحریک، اگر دوست دارید دیوانه یا تداعی دو مفهوم کاملاً نامرتبط بنامید، اما هنر تحریک اغلب این کار را انجام می دهد. در واقع تحریک و حرکت متعلق به زیرمجموعه مهمی از تفکر است که به تفکر جانبی معروف است. تکنیک های تفکر جانبی که در سال 1967 توسط ادوارد دی بونو ابداع شد، از حل مسئله کلاسیک (ارزیابی گام به گام داده ها) فاصله می گیرند و در عوض بر ارزش گزاره های پیشنهادی تمرکز می کنند و به شکستن الگوهای فکری معمول کمک می کنند. این تکنیک ها می تواند شامل روش های مختلفی باشد از جمله: فرار، معکوس کردن، اغراق، تحریف، خیال پردازی، رد اکثریت و پرسیدن این سوال که چرا؟ و اگرچه به نظر می رسد که این تا حدودی شبیه به طوفان فکری است، بنابراین تفکر جانبی فضا را برای تفکر انتقادی مؤثر باز می کند.
در مورد چین، آیا کنترل اجتماعی و به ندرت ارتباط واقعاً در درازمدت کار می کند؟ شاید گوگل با همه موفقیتها و منابع سطح بالای خود بهتر باشد که کشور را به سمت جلو مدیریت کند؟ اگرچه این عجیب به نظر می رسد، اما این دقیقاً همان نوع واکنشی است که تشویق می شود. چه حل مشکلات سریع ترین رشد اقتصادی جهان باشد و چه مسخره کردن دو نفر بحث برانگیز در حال بوسیدن، نتایج می تواند چشم باز و انقلابی باشد. با تحریک تفکر فعلی با مفاهیم نامرتبط، Neue Kombinationen (بخوانید: new-e combi-natoren) می تواند بوجود آید. این به هیچ وجه یک اصطلاح واقعی نیست، اما برای خیر، وقت آن است که با هم بخندیم.
شرکت ها، کشورها و شهروندان از شکست متنفرند: مورد طنز
چه آن را بپذیریم یا نه، شکست خوردن یا برآورده نشدن انتظارات تا حدی تابو محسوب می شود. شرکت ها، کشورها و شهروندان تقریباً از شکست متنفرند. چرا کسی بعد از از دست دادن چیزی مهم بخواهد جشن بگیرد؟ ناگزیر شکست بخشی از تکامل اجتماعی-اقتصادی ماست و هیچ ملت یا فردی وجود ندارد که در مقطعی از تاریخ شکست نخورده باشد. بنابراین این سؤال پیش میآید: چگونه باید کنار آمد؟ خوب واقعاً فقط دو گزینه وجود دارد: بدبخت باشید (تابوهای موجود را عمیق تر کنید) یا خوشحال باشید (یعنی شکست را در آغوش بگیرید). از آنجایی که بسیار بعید است که کسی دومی را انتخاب کند، آیا بهتر نیست بدبختی را مسخره کند و به سطح جدیدی از شادی، سرزمینی ناشناخته یا ایده ای جدید برسد؟
ارزش کمدی و طنز در نشان دادن تابوهایمان با تحریک ماست. شکست یک تابو معروف در شرکتها است، اما همانطور که در مورد ویاگرا مشخص شد، باز شدن روی ایدههای جدید میتواند موفقیت غیرمنتظرهای به همراه داشته باشد. با به کارگیری تاکتیکهای «رهایی از جعبه» تا شکست، میتوانیم احتمال ظهور ایدههای ارزشمندتر را بر روی آنهایی که واقعاً ناکافی تلقی میشوند، افزایش دهیم. هر سازمانی می تواند شکست سازمانی را با احترام به فرهنگ خود متحول کند. نکته کلیدی این است که هدف نهایی را در ذهن داشته باشید، به سایر همکاران احترام بگذارید و آماده همکاری باشید.
با تلاش های مشترک در مورد چیزهای بی اهمیت مانند مسابقه گروهی در مورد نام آینده پادشاه انگلیس شروع کنید. چرا چیزی شبیه رافائلو را بیرون نمی اندازیم؟ صادقانه بگویم، احتمال اینکه نام جورج یا هنری باشد آنقدر واضح است و بخشی از هنجار است که تمسخر چیزی ایتالیایی بدون هزینه است. اگرچه احمقانه به نظر می رسد، اما این اقدام متهورانه می تواند حال و هوای گفتگو را ایجاد کند که به شرکت کنندگان در انتزاع از معمول کمک می کند. تاکتیک های دیگر می توانند استراتژیک تر و کاربردی تر باشند، برای مثال: رای دادن به بدترین کارمند ماه یا بدترین پروژه هفته. اگرچه به نظر می رسد نوعی شرمساری است، شاید بتوان با چشم دیگری دوباره به شکست دسترسی پیدا کرد؟ قابل تصور است که این شکست در وهله اول فقط تا حد نصف موجه بوده است. با گرفتن چیزها با یک یادداشت سبک تر،
در نتیجه
پس چرا شگفت انگیز است که هدف اصلی ویاگرا شکست خورد؟ خوب، برای یکی، شرکای شادتر زیادی وجود دارد و دو نفر. داستان کمک می کند تا مفهوم پذیرش شکست شرکتی و قدرت باز کردن قفل تابوها را به تصویر بکشد. اگرچه، اولی واقعا جذابتر است، اما میتوانیم به شما تضمین کنیم که ویاگرای سازمانی برای بخش نوآوری شما معجزه خواهد کرد. همانطور که استیو جابز فقید اپل یک بار گفت: “دزد دریایی بودن از پیوستن به نیروی دریایی لذت بخش تر است.” با ایجاد محیطی که به سرعت از موقعیت های سخت عبور می کند و حالت های تحریک آمیز، بازیگوشی و شوخ طبعی را فراهم می کند، از حالت دلهره خارج می شویم و وارد حالت فرصت می شویم.
بدون نظر