آماتورها می آیند! اماده ای؟
با گذشت زمان، ما شاهد تحولاتی در نحوه عرضه کالاها و خدمات به خریداران بوده ایم. قبلاً به آنچه میتوانستید در روستای محلی خود بخرید محدود بودید. با ظهور صنعتی شدن و متعاقب آن جهانی شدن، انتخاب ها افزایش یافت و هزینه ها کاهش یافت. اما به ناچار، صنایع درجات مختلفی از تمرکز سهم بازار را در میان چند شرکت بزرگ مشاهده کردند. با عواقب ناگوار – اما قابل درک – کاهش انتخاب ها، زیرا شرکت ها بر آنچه به طور گسترده می فروشند تمرکز می کنند.
اخیراً، ما شاهد ظهور روش جدیدی برای تأمین امنیت کالاها، خدمات و حتی ایدهها هستیم: چیزی که جرمیا اویانگ « اقتصاد مشارکتی » مینامد و دیگران از آن به عنوان «اقتصاد اشتراکی» یاد میکنند. افرادی که دارای ظرفیت اضافی خصوصی هستند و آن را در اختیار دیگرانی قرار می دهند که می خواهند آن را خریداری کنند. واقعی است، زود است، و در اینجا ارمیا وضعیت در حال تغییر امور را توصیف می کند:
- به جای خرید کالاهای جدید از برندهای بزرگ…مشتریان کالاهای متعلق به همدیگر را در eBay خریداری می کنند.
- به جای استخدام یک شرکت حمل و نقل… مشتریان در TaskRabbit از جابجایی کمک می گیرند
- به جای داشتن یک ماشین…مشتریان خودروها را بر حسب تقاضا از طریق Car2Go به اشتراک می گذارند
- به جای اقامت در هتل ها… مشتریان از طریق Airbnb در خانه می مانند
- به جای گرفتن وام از بانک… مشتریان از طریق Lending Club از یکدیگر وام می گیرند
هر یک از نمونه های بالا موردی است که عرضه همیشه «آنجا» بوده است. اقلامی که از قبل خریداری کردهایم که دیگر نمیخواهیم؟ ما خانه های پر از آن ها داریم. وقت اضافی در تعطیلات آخر هفته برای کمک به حرکت؟ بله، ما اغلب در برنامه های شنبه و یکشنبه خود سستی داریم. برای رانندگی، به Lyft فکر کنید…ما صاحبان خودروها ظرفیت بیش از حد صندلی در درایوهای خود داریم. خانه هایی با ظرفیت اقامت در دسترس؟ مطمئناً، چندین بار در طول سال در حال سفر هستیم. وجوه موجود در حساب های پس انداز یا جاری؟ شما فقط ممکن است مقداری از آن را نیز داشته باشید.
افراد پاره وقت (آماتور!) به عرضه کالاها، خدمات و ایده ها می افزایند. این برای صنایع مستقر چه معنایی دارد؟
تغییر منحنی های عرضه
با به کارگیری اقتصاد کلان، ما برای چندین دهه تحت یک تعادل نسبتاً پایدار عرضه و تقاضا عمل کرده ایم. در صنعت به صنعت، منحنی های تقاضا و عرضه وجود دارد که شرکت ها برای حرکت به سمت بالا یا پایین به نفع خود مبارزه می کنند.
گسترش عرضه از طریق دستگاه های پاره وقت، زنجیره تامین را به سمت خارج می برد. این به معنای افزایش مقادیر چیزی (Q1 → Q2) و کاهش قیمت (P1 → P2) است.
این هم رهایی بخش است و هم در نهایت مخل. از نظر رهایی، انتخاب های در دسترس مردم را برای چیزها گسترش می دهد. نمی توانید آن هتل گران قیمت در مرکز پاریس را بپردازید؟ اجاره فضا با کمتر از ۷۵ دلار در روز در Airbnb . ایده ای برای یک اسباب بازی جدید و جذاب دارید، اما به تولیدکنندگان اسباب بازی یا وام های بانکی دسترسی ندارید؟ برای یک منبع جدید سرمایه به Kickstarter بروید .
طرف دیگر آزادسازی برای خریداران می تواند برای متصدیان فعلی مختل شود . افزایش عرضه بازار را گسترش میدهد و به کسانی که از بازار قیمتگذاری شدهاند اجازه میدهد وارد بازار شوند. اما این گزینه ها فقط برای خریداران جدید نیستند. برخی از خریداران موجود به پیشنهاد جدید تغییر خواهند کرد. همانطور که کلی کریستنسن آن را توصیف می کند، این یک اختلال است. افرادی که گزینهای با کارایی پایینتر را انتخاب میکنند که کارهایی که باید انجام شوند راضی میکند. و بیایید دیدگاه پل گراهام سرمایهدار خطرپذیر را در مورد گزینههای عرضه جدید اضافه کنیم :
اگر چیزی که در ابتدا تولید می کنید چیزی است که دیگران آن را به عنوان یک اسباب بازی رد می کنند، ناامید نشوید. در واقع، این نشانه خوبی است.
روشهای جدید برداشت فراوان * آماتور هستند و فاقد حس تکامل یافته عملکردی هستند که انتظارش را داریم. و با این حال آنها در حال جلب توجه و ارائه ارزش به بازارهای توسعه یافته هستند.
دو عامل در پذیرش این مدلهای جدید اقتصاد مشارکتی حیاتی هستند:
- توانمندسازی فناوری
- تمایل فرهنگی
هر دو مهم هستند، اما یکی – فناوری – “آسان تر” از دیگری است.
توانمندسازی فناوری
بدون وب چگونه می توانیم eBay داشته باشیم؟ کیوا بدون مکانیزم پرداخت؟ اوبر بدون موبایل و فناوری GPS؟
فناوری نقش مهمی در اقتصاد مشارکتی در حال ظهور دارد. قبل از ظهور این فناوریهای جدید، توانایی ما برای دسترسی به ظرفیت مازاد در سراسر جهان را در نظر بگیرید. ما هیچ راهی برای (الف) نداشتیم که بدانیم تقاضا فراتر از جامعه محلی من وجود دارد. و (ب) عرضه فراتر از جامعه محلی من وجود داشت. ما محدود بودیم.
دسترسی محدود ما به اطلاعات یک محدودیت ساختاری در عرضه برای یک بازار معین بود. مثل سدی که آب را نگه می دارد. اینطور نبود که مردم ظرفیت اضافی (کالاها، خدمات، ایده ها ) نداشته باشند. فقط هیچ راه خوبی برای پیدا کردن آن وجود نداشت. بنابراین ما به آنچه که میتوانستیم در محیط نزدیک خود تهیه کنیم، دسترسی پیدا کردیم.
فناوری سد را می شکند و منابع جدیدی را آزاد می کند که مردم نمی توانستند به آن دسترسی داشته باشند.
اما مانند ترکیدن سد، میتواند عواقب ناخواستهای داشته باشد. همانطور که بارها و بارها دیدهایم، فناوری خطوط بازارها را تغییر میدهد و اساس عرضه و تقاضا را تغییر میدهد. با واکنش قابل پیش بینی مدیران فعلی:
- “Airbnb به طور فزاینده ای با مخالفت لابی هتل و تنظیم کننده های مختلف در سراسر جهان روبرو شده است که به دنبال سرکوب هستند” ( Techcrunch )
- «بیش از یک سال لابی شدید توسط شرکتهای تاکسی تاسیس شده و دهها هزار دلار کمکهای تبلیغاتی به اعضای شورای شهر برای متوقف کردن یک جفت شرکت تاکسیسازی نوپا (اوبر، لیفت) کافی نبود که اکنون میتوانند به طور قانونی در این کشور فعالیت کنند. هیوستون.” ( هوستون کرونیکل )
این شرکتهای فعلی در حال مبارزه با تهدیدات بالقوه برای بازارهای خود هستند، نه با رقبای جدیدی که جایگزین آنها میشوند. زیرا داشتن فناوری که بتواند ظرفیت مازاد را نمایان کند یک چیز است. این دیگر برای مردم است که (من) آن ظرفیت را به اشتراک بگذارند. و (ii) آن را بخرید. که ما را به …
تمایل فرهنگی
تغییری که به افزایش در اقتصاد مشارکتی دامن میزند، تمایل به عرضه و خرید ظرفیت مازاد آماتورها است. در حالی که ما مدتهاست در فروش گاراژ و بازارهای فرسوده شرکت کردهایم، رفتار جدید این فعالیتها را در سطح جهانی گسترش میدهد. با هر کسی (نه فقط خانواده، دوستان، همسایگان). برای طیف وسیع تری از اقلام.
اما اقتصاد اشتراکی هنوز یک پدیده نوپا است. من انتظار دارم که از منحنی انتشار نوآوری آشنا پیروی کند:
برای درک اینکه مردم چگونه اقتصاد مشارکتی را اتخاذ می کنند، درک انگیزه های هر بخش از منحنی مهم است. این موضوع در یک سری گفتگو بین تمرینکنندگان در #innochat به خوبی توسعه داده شد . در اینجا سه بخش کلیدی برای پذیرش گستردهتر اقتصاد مشارکتی وجود دارد.
نوآوران : این افراد سطح بالایی از اثر امکان را نشان می دهند . یعنی به منافع احتمالی اعتبار نامتناسب می دهند. و آنها خوشحال هستند که هر چیزی را که احتمالاً می تواند نتایج را برای کارهایی که قرار است انجام دهند بهبود بخشد، آزمایش کنند.
پذیرندگان اولیه : این گروه به طور مشابه دارای سطوح بالایی از اثر احتمالی هستند. تفاوت آنها با مبتکران این است که فقط میخواهند اختراعاتی را امتحان کنند که احساس میکنند شانس *خوبی* برای بهبود کار در دست انجام دارد. این یک تحلیل دقیق تر از آنچه مبتکران انجام خواهند داد است. اما آنها از جنبه روانشناختی *اوایل* بودن، قبل از بازار گسترده تر لذت می برند.
اکثریت اولیه : این بخش حیاتی برای فتح است. نسبت به فرزندخوانده اولیه، این افراد عملگرای معمولی هستند. چیز جدید باید مبنای اثبات شده ای برای بهبود کاری که باید انجام شود داشته باشد. آنها علاقه ای به آزمایش راه حل های بالقوه ندارند. آنها چیزی را می خواهند که کار می کند.
همانطور که در این آمار مشاهده می شود، ما در مرحله پذیرش اولیه اقتصاد مشارکتی هستیم:
- در یک نظرسنجی از ساکنان ونکوور، کمتر از 10٪ گزارش کردند که در حال حاضر اشیاء یا فضاهای فیزیکی را از طریق یک سرویس آنلاین به امانت میدهند و/یا امانت میگیرند ( pdf )
- بر اساس نظرسنجی Ipsos/Airbnb، 21 درصد از مردان، 14 درصد از زنان، دارایی یا دارایی خود را به صورت آنلاین به اشتراک گذاشته اند ( پیوند )
- Airbnb در بزرگترین بازار خود در شهر نیویورک، 0.8٪ از بازدیدکنندگان را جذب می کند ( پیوند )
این توییتهای سپتامبر 2014 درباره Airbnb، شاید یکی از پیشرفتهترین بازیگران در اقتصاد مشارکتی، از وضعیت فعلی پذیرش سخن میگوید:
یک جنبه آشکار ” عبور از شکاف ” برای جذب توسط اکثریت اولیه وجود دارد. این بخش عملگرا خواهد بود و به یک پیشنهاد کلیدی در یک کلاس محصول واحد نیاز دارد تا تمایل به مشارکت بیشتر در اقتصاد مشارکتی را “باز کند”. جنبه های کلیدی گرفتن آن پذیرش:
- ارائه یک تجربه “کل محصول”، نه تنها ارضای یک سری از نیازها
- ترکیبی از ویژگی-کیفیت-قیمت که مشاغل موجود را بهتر از مشاغل فعلی برآورده می کند.
- شواهد ارزش و رضایت از دیگرانی که به آنها اعتماد دارند (دوستان، رسانه ها)
پل هابکرافت برداشتی هوشمندانه از آنچه برای پذیرش یک نوآوری لازم است دارد: مزیت نسبی، سازگاری با نیازها، (عدم) پیچیدگی، آزمایش پذیری، قابلیت مشاهده.
با در نظر گرفتن این عوامل مختلف، پویایی تغییر وجود دارد. این یک مسئله زمان است که بسیاری از ما شروع به استفاده از ارائه دهندگان در اقتصاد مشارکتی کنیم. قیمت، تنوع دم بلند و راحتی قانع کننده است.
اما منطقه ای وجود دارد که جذب آن قوی تر شده است …
نوآوری مشارکتی
من در موقعیت خوش شانسی هستم که بدانم “فراوانی برداشت” چقدر در شرکت ها در سراسر جهان وجود دارد. شما تحت تاثیر کالیبر شرکت هایی قرار خواهید گرفت که ارزش باورنکردنی را در فراوانی تنوع شناختی می بینند و به دنبال استفاده بهتر از آن هستند.
مشابه Airbnb، Kickstarter، Lyft، Quirky و غیره، افراد از نظر ایدهها، بینش و تجربیات خود ظرفیت خالی دارند. آنها در نقطه ای هستند که مایلند و حتی مشتاق هستند که این دارایی های شناختی را در اختیار شرکت ها قرار دهند.
از لحاظ تاریخی، رهبران شرکتها برای ارائه ایدههای خود به تعداد کمی تکیه کردهاند: تحقیق و توسعه، گروههای استراتژی، تیمهای نخبه در سطح واحد تجاری. این ارائهدهندگان نوآوری از بین نمیروند، مانند روشی که هتلها، بانکها، خودروسازان، حملونقل عمومی و تولیدکنندگان در مقیاس بزرگ کنار نمیروند. اما آنها در حال ایجاد فضا برای منابع جدید ارزشی هستند که قبلاً به آنها توجه نمی کردند و به دنبال مشارکت نبودند. آنها به دنبال آن فراوانی هستند.
و برخلاف هتلداران و صنعت تاکسیرانی در مقابل Airbnb و Uber/Lyft، R&D، گروه های استراتژی و شوراهای نوآوری واحد تجاری برای جلوگیری از آن لابی نمی کنند…
اقتصاد اشتراک گذاری در مورد برداشت فراوان است، با فناوری ها و هنجارهای تغییر برای امکان پذیر کردن آن. در محیط داخلی سازمانی نسبتاً «آزاد» سریعتر اتفاق میافتد و انتظار میرود که در طول زمان شاهد تغییر رفتارها در دنیای مصرفکننده باشیم.
بدون نظر