تاریخ علم همچنین تاریخ مقاومت مردم در برابر اکتشافات جدید است که با خرد متعارف در تضاد است.
هنگامی که گالیله نظریه کوپرنیک را مبنی بر چرخش زمین به دور خورشید – بر خلاف آموزه کلیسا در مورد مرکز جهان بودن زمین – ترویج کرد، توسط تفتیش عقاید روم در سال 1633 محکوم شد. نظریه تکامل چارلز داروین – که گونه های جدید به عنوان رشد می کنند. نتیجه انتخاب طبیعی بر اساس صفات موروثی – با مخالفت روبرو شد زیرا با باورهای علمی، سیاسی و مذهبی قدیمی در تضاد بود. پیشنهاد آلفرد وگنر در سال 1912 مبنی بر اینکه قارههای زمین نسبت به یکدیگر حرکت میکنند – نظریه رانش قارهها – برای دههها رد شد، تا حدی به این دلیل که دانشمندان به تئوریهای سنتی خود پایبند بودند.
این نوع نمونه ها متأسفانه فقط تاریخی نیستند. ما به شنیدن این موضوع عادت کردهایم که چگونه عموم مردم میتوانند در مورد علم متراکم باشند . ممکن است انتظار داشته باشید که برخی از افراد روزمره وقت خود را صرف ایده های واقعاً پیشگامانه ای کنند که با آنچه همیشه فکر می کردند مغایرت دارد.
اما دانشمندان نیز اعتقادات شخصی خود را دارند – بنا به تعریف، بر اساس روشهای قدیمی تفکر – که ممکن است مانع از نوآوری که در قلب علم است، باشد. و این یک مشکل است. برای یک جو معمولی این یک چیز است که در برابر نظریه های علمی در حال تکامل مقاومت کند. این کاملاً متفاوت است اگر تصورات از پیش تعیین شده یک دانشمند ما را از کشف چیزهای جدید و ناشناخته باز دارد – چه این درمان برای زیکا باشد یا یک فناوری پیشرفته برای مبارزه با تغییرات آب و هوایی.
اروپایی ها، خبرنامه هفتگی ما را با تجزیه و تحلیل از محققان اروپایی دریافت کنید
باورهای شخصی به عنوان موانع انتشار
پیشرفت علمی واقعی زمانی اتفاق می افتد که تحقیقات آزمایشگاهی یا میدانی به مردم گزارش شود. با اقبال، یافته ها پذیرفته می شود و عملی می شود، درمان ایجاد می شود، سیاست های اجتماعی وضع می شود، شیوه های آموزشی بهبود می یابد و غیره.
این معمولاً از طریق انتشار تحقیق در مجلات علمی رخ می دهد. یک مرحله مهم بین آزمایشگاه و انتشار وجود دارد که ممکن است افراد عادی از آن اطلاعی نداشته باشند – ارزیابی تحقیقات توسط دانشمندان دیگر. این دانشمندان دیگر همتایان محقق هستند و معمولاً در حوزه ای نزدیک به هم کار می کنند. این مرحله میانی معمولاً به عنوان بررسی همتایان شناخته می شود .
در یک دنیای کامل، بررسی همتایان قرار است بر اساس کیفیت تحقیق، مشخص کند که آیا مطالعه مستحکم است یا خیر. این به معنای ارزیابی بی طرفانه از این است که آیا یافته ها باید از طریق انتشار مجله گزارش شوند یا خیر. این گام مهم از دستیابی به تحقیقات بیهوده به عموم جلوگیری می کند.
با این حال، در دنیای واقعی، دانشمندان انسان هستند و اغلب مغرضانه هستند. آنها اجازه میدهند که باورهای خود بر نظرات همتایانشان تأثیر بگذارد. برای مثال، گزارشهای متعدد نشان میدهد که دانشمندان در صورتی که یافتهها با باورهای قبلی آنها مطابقت داشته باشد، به تحقیقات امتیاز بیشتری میدهند . بدتر از همه، این باورهای قبلی اغلب ربطی به علم ندارند، بلکه صرفاً نظرات شخصی دانشمندان هستند.
اما این برخلاف چیزی است که من فکر میکردم…
چگونه این یک مشکل برای نوآوری علمی است؟ بیایید ببینیم که چگونه برخی از باورهای شخصی می تواند مانع از دستیابی علم نوآورانه به عموم شود.
اقلیت ها در STEM خوب نیستند. این کلیشه که “ زنان در ریاضیات خوب نیستند ” رایج است – و همچنین نادرست است. اگر دانشمندی این باور شخصی را داشته باشد، احتمالاً هر تحقیقی را که توسط زنان در STEM (علم، فناوری، مهندسی و ریاضیات) انجام میشود، منفیتر ارزیابی میکند – نه به دلیل کیفیت آن، بلکه به دلیل اعتقاد شخصی خودش.
به عنوان مثال، برخی از مطالعات نشان داده اند که متقاضیان زن STEM در دانشگاه ها سخت تر از همتایان مرد خود مورد قضاوت قرار می گیرند . به دلیل این سوگیری جنسیتی، ممکن است یک محقق زن STEM زمان و تلاش بیشتری را صرف کند تا کارش به عموم برسد.
برخی از اقلیت های نژادی با انواع مشابهی از سوگیری مواجه هستند. به عنوان مثال، یک مطالعه نشان داد که متقاضیان سیاهپوست کمتر از سفیدپوستان واجد شرایط، بودجه تحقیقاتی را از مؤسسه ملی بهداشت ایالات متحده دریافت می کنند. این یک مانع بزرگ برای پیشرفت کار این محققان است.
کتابهای کمیک برای بچهها سرگرمیهای کمیک هستند.» در اینجا یک مثال از حوزه تخصصی خودم آورده شده است.
تحقیق درباره کتاب های مصور یک حوزه مطالعه نسبتاً جدید است. شاید به همین دلیل، با تجزیه و تحلیل تصاویر کتاب های مصور ، یافته های بدیع در روانشناسی کشف شده است .
با این حال، مردم اغلب بر این باورند که کتابهای مصور فقط سرگرمی کمآرامی برای بچهها هستند. اگر دانشمندی این باور شخصی را داشته باشد، احتمالاً هر تحقیق روانشناسی با استفاده از کتاب های مصور را منفی تر ارزیابی می کند. به همین دلیل، دانشمندانی مانند من که روی کتاب های کمیک تمرکز می کنند ممکن است نتوانند در محبوب ترین مجلات روانشناسی منتشر کنند. در نتیجه، افراد کمتری این تحقیق را مشاهده خواهند کرد.
“روش های سنتی بهترین راه ها هستند.” نمونه نهایی یک باور شخصی است که مستقیماً با نوآوری علمی مقابله می کند. اغلب، دانشمندان بر این باورند که روشها و تکنیکهای سنتی بهتر از هر رویکرد جدید پیشنهادی هستند.
تاریخ روانشناسی یک مثال را ارائه می دهد. رفتارگرایی مکتب فکری غالب روانشناسی در نیمه اول قرن بیستم بود که برای ارائه بینش بر رفتار مشاهده شده تکیه داشت. طرفداران آن تکنیک های جدید برای مطالعه روانشناسی را رد کردند. در دوران حکومت رفتارگرایی، هرگونه صحبت از فرآیندهای درونی ذهن تابو تلقی می شد. یکی از پیشگامان انقلاب شناختی بعدی، جورج A. Miller، گفت: ” استفاده از “شناختی” یک عمل سرپیچی بود. خوشبختانه برای ما، او سرکشی کرد و یکی از پراستنادترین مقالات روانشناسی را منتشر کرد .
اگر دانشمندی معتقد باشد که روشی که ما همیشه کارها را در آزمایشگاه انجام میدهیم بهترین است، آنگاه هر تحقیقی را که با استفاده از رویکردهای جدید انجام میشود، منفیتر ارزیابی میکند. به همین دلیل، کار بسیار نوآورانه به ندرت در بهترین مجلات علمی منتشر می شود و اغلب تنها پس از تأخیر قابل توجه شناخته می شود.
چگونه این مشکل برای پیشرفت علمی است؟
تقریباً طبق تعریف، مهمترین و بدیعترین یافتههای علمی اغلب برخلاف باورهای موجود مردم است. اگر تحقیقاتی که با باورهای شخصی منطبق باشد مورد حمایت قرار گیرد، آنگاه هر تحقیقی که مبتنی بر ایده های جدید باشد در معرض خطر رد شدن است. تصور یک زمین گرد در حالی که همه همیشه بر این باورند که زمین صاف است، یک جهش لازم است.
وقتی ایدههای قدیمی بر روز حکومت میکنند، پیشرفت علمی متوقف میشود. و از آنجایی که دنیای ما با سرعت بیشتری در حال تغییر است ، برای رویارویی با چالش های آینده به تفکری نوآورانه نیاز داریم.
چگونه دانشمندان می توانند مانع از پیشرفت علمی باورهای شخصی خود شوند؟ حذف کامل باورهای شخصی از این زمینه ها غیرممکن است. اما ما می توانیم برای تغییر باورهایمان تلاش کنیم تا به جای اینکه مانع پیشرفت علمی شوند، آن را تشویق کنند. بسیاری از مطالعات راه های ممکن برای اصلاح باورها را مشخص کرده اند . این به دانشمندان و در واقع جامعه نیز بستگی دارد که شروع به بررسی باورهای خود و تغییر آنها برای بهتر شدن کنند.
به هر حال، ما نمیخواهیم ایده انقلابی بعدی در علم آب و هوا، درمان پیشگام برای سرطان، یا کشف خیرهکننده در نجوم را فقط به این دلیل که نمیتوانیم باورهای اصلی خود را ببینیم، به تأخیر بیاندازیم.
بدون نظر