بازی نقش تیمی
ایفای نقش تیمی تمرینی عالی برای…
- آزمایش و نمونه سازی ایده های خدمات جدید.
- ابداع تکنیک های فروش نوآورانه
- توسعه تکنیک های نوآورانه خدمات مشتری.
- حل مسئله – به ویژه با توجه به ارتباطات داخلی، ارائه خدمات و منابع انسانی.
چگونه کار می کند
ایفای نقش زمانی است که گروهی از افراد برای یک سناریوی خاص نقش ها را ایفا می کنند. به عنوان مثال، ممکن است با انجام دادن سناریوی فروش دو نفر، افراد فروش را آموزش دهید. یکی به عنوان فروشنده عمل می کند. دیگری به عنوان مشتری عمل می کند. این به کارآموزان فروش اجازه می دهد تا تکنیک های فروش خود را تمرین کنند. یک مربی و/یا سایر کارآموزان ممکن است بازی نقش را تماشا کنند و پس از آن به نقد آن بپردازند.
نقش آفرینی تیمی مشابه است، با این تفاوت که دو یا چند تیم فعالانه شرکت می کنند. به عنوان مثال، یک گروه 10 نفره و یک مربی به دو تیم پنج نفره تقسیم می شوند. یک نفر در هر گروه نقش مربوطه را در سناریو ایفا می کند. چهار نفر دیگر به عنوان مربی به بازیگر خود مشاوره می دهند. مربی در هیچ یک از گروه ها شرکت نمی کند. بلکه او بر تمرین نظارت دارد. برای موثرتر کردن نقش تیمی، یک درگیری مخفی از ابتدا معرفی می شود. فقط مربی از درگیری آگاه است. پس از اتمام ایفای نقش، مربی بحثی را در مورد نقش آفرینی هدایت می کند.
مثال : یک شرکت نرم افزاری می آموزد که مشتریان از پشتیبانی مشتری ناراضی هستند و این باعث از دست دادن مشتریان می شود. به منظور بهبود پشتیبانی مشتری، شرکت تصمیم می گیرد از بازی نقش تیمی استفاده کند. یک مربی گروهی متشکل از 12 توسعه دهنده نرم افزار و نمایندگان پشتیبانی مشتری را گرد هم می آورد.
مربی مشکل را معرفی میکند و یک بحث آزاد را تشویق میکند تا همه موضوعات مربوطه را روی میز بگذارد و شرکتکنندگان را وادار کند تا قبل از ایفای نقشهای تیمی در مورد مشکل عمیقاً فکر کنند.
در حالی که بحث هنوز نسبتاً زنده است، مربی صحبت را قطع می کند، شرکت کنندگان را به دو گروه تقسیم می کند. شرکتکنندگان باید بهطور تصادفی به گروههایی تقسیم شوند، مثلاً هر نفر کاغذی را که نشان دهنده عضویت گروه است، از کلاه بیرون بکشد. مهم است که شرکت کنندگان خود را به گروه ها تقسیم نکنند. جذب افرادی که معمولاً با یکدیگر همکاری نمیکنند، هم افزایی جدیدی ایجاد میکند که باید تفکر خلاقتر را تقویت کند.
گروه A (که نقش یک فرد پشتیبانی مشتری را بازی می کند) کارتی دریافت می کند که در آن آمده است:
“این مشتری بسیار تأثیرگذار است. از دست دادن آنها برای شرکت بسیار آسیب رسان است. شما باید برای حفظ آنها هر کاری انجام دهید.”
گروه B (که نقش مشتری را بازی می کند) کارتی دریافت می کند که در آن نوشته شده است:
“شما بودجه نرم افزاری خود را به شدت خرج کرده اید و در حالی که از محصول ناراضی نیستید، باید پشتیبان مشتری را متقاعد کنید که محصول را پس بگیرد و پول شما را بازپرداخت کند. از آنجایی که نمی توانید وضعیت واقعی را بپذیرید (چون به وضوح قانونی نیست. برای بازپرداخت)، باید مشکلات نرم افزاری را پیدا کنید که برای مشروعیت بخشیدن به بازگشت و بازپرداخت کافی است.”
گروه ها به مدت پنج تا ده دقیقه به طور جداگانه گرد هم می آیند تا درباره استراتژی و اینکه چه کسی بازیگر خواهد بود بحث کنند. سپس دو بازیگر برای اجرای نقش به مرکز اتاق می روند. در هر زمان در طول بازی، بازیگران می توانند برای مشاوره به تیم خود مراجعه کنند. به همین ترتیب تیم ها می توانند مشاوره ناخواسته ارائه دهند. معمولا تیم ها از نظر فیزیکی از بازیگرانشان جدا هستند. با این حال، هر تیم می تواند یک “تایم اوت” را برای بحث خصوصی درباره استراتژی فراخواند.
در یک نقش آفرینی پر جنب و جوش، یکی از اعضای تیم ممکن است به خوبی به بازیگر تیم دیگر توصیه کند. این هیچ اشکالی ندارد و مربی نباید آن را ممنوع کند، هرچند ممکن است خود تیم ها این کار را انجام دهند.
در نهایت راه حلی پیدا خواهد شد. اگر تعارض برای هر دو طرف آشکار نباشد و همچنان اشتیاق کافی در تیم ها وجود داشته باشد، مربی ممکن است از تیم ها بخواهد که راه حل دیگری پیدا کنند.
وقتی مشخص شد که راه حل دیگری پیدا نمی شود، گروه ها گرد هم می آیند و در مورد بازی نقش، استراتژی هایشان، راه حل آنها، ارتباط با موقعیت های دنیای واقعی و راه حل های جایگزین بحث می کنند.
به صورت اختیاری، هر تیم می تواند یک مقاله کوتاه “درس های آموخته شده” در مورد بازی نقش پیش نویس کند. مقالات را می توان با یک نسخه ترکیب کرد که برای همه شرکت کنندگان در بازی نقش و هر کارمند دیگری که ممکن است از بازی نقش بیاموزد توزیع شود.
در موقعیتی شبیه به مثال، احتمالا چندین جلسه نقش آفرینی تیمی با افراد مختلف و درگیری های مختلف وجود خواهد داشت. علاوه بر این، برخی از تضادها مختص محصول یا رویه های شرکت است.
پرش به بخش
ویژگی های یک عضو خوب تیم
چرا باید یاد بگیرید که یک بازیکن خوب تیمی باشید؟
10 نکته برای اینکه یک بازیکن خوب تیمی باشید
تعادل کامل: رهبری در مقابل همکاری
نحوه تشخیص بازیکنان بد تیم
نحوه برخورد با هم تیمی بد
آیا خود را بازیکن تیم خوبی می دانید؟
یادگیری نحوه تبدیل شدن به یک بازیکن تیمی می تواند به شما کمک کند تا به اهداف کاری خود برسید و با همکاران خود بهتر کنار بیایید. پس چرا اغلب کار کردن با دیگران برای ما سخت است؟
هنگام تلاش برای تکمیل یک پروژه مهم، به راحتی می توانید احساس کنید که برای انجام کار فقط می توانید به خودتان اعتماد کنید. ممکن است ساعت های طولانی کار کنید ، همکاران خود را از موضوعات مهم ایمیل کنار بگذارید، یا بدون نظر دیگران تصمیم بگیرید. اگرچه به نظر می رسد که راه کارآمدتر برای انجام کارها باشد ، اما در دراز مدت می تواند به شما و حرفه شما آسیب برساند .
حتی اگر حضور در کنار همکارانتان دشوار است ، باید یاد بگیرید که چگونه یک بازیکن تیم خوبی باشید . همه، از کارگران سطح پایه گرفته تا کارآفرینان ، باید با افراد دیگر برای رسیدن به اهداف خود کار کنند. شما حتی در زندگی شخصی خود به مهارت های کار گروهی نیاز دارید – آیا تا به حال سعی کرده اید تصمیم بگیرید که کجا با دوستان خود شام بخورید، فقط برای اینکه یک نفر سعی کند بحث را کنترل کند؟
از شبکه سازی گرفته تا حمایت عاطفی، «تیم» شما متشکل از افرادی است که می توانند اهداف شما را ایجاد یا شکست دهند. هرکسی نقاط قوت متفاوتی دارد و شما نمی توانید بدون افراد مناسب در کنارتان رویاهای خود را دنبال کنید. به علاوه، اگر با دیگران خوب کار نکنید، ممکن است از تلاش برای انجام همه کارها به تنهایی خسته شوید .
بنابراین چگونه می توانید یاد بگیرید که چگونه یک بازیکن تیم خوبی باشید؟ بیایید به آنچه که یک عضو تیم عالی میسازد و 10 نکته برای بهبود مهارتهای کار تیمی خود در محل کار، بپردازیم.
ویژگی های یک عضو خوب تیم
همکار خوب بودن به چیزی بیش از دوست داشتن توسط همکاران نیاز دارد. گاهی اوقات در مورد تصمیم گیری سخت به نفع گروه یا بودن صدای مخالف در یک جلسه بحث برانگیز است. مهمتر از همه، یک بازیکن خوب تیم دارای ویژگی های زیر است:
مسئوليت. بازیکنان موثر تیم نسبت به خود و دیگران پاسخگو هستند. آنها مسئولیت اعمال یا اشتباهات خود را بر عهده می گیرند و درک می کنند که چگونه انتخاب های آنها بر تیم تأثیر می گذارد.
انعطاف پذیری انطباق با تغییر بخش مهمی از موفقیت یک تیم است. همکاران قوی مایلند چالشهای جدیدی را برای حمایت از همتایان خود انجام دهند و ضربالاجلها را برای منافع بیشتر تنظیم کنند.
مثبت بودن. نگرش ذهنی مثبت روحیه را بالا نگه می دارد. تیمها برای افرادی که خوشبینی دارند ارزش قائل هستند.
تعهد. بازیکنان تیم موفق به فرآیندهای گروه و اهداف تیم اعتقاد دارند . آنها در همبستگی با بقیه اعضای خود می ایستند.
تمامیت. ارزش صداقت در یک تیم مهم است. یک همکار خوب فقط به همه چیز «بله» نمیگوید، بلکه ایدههایی را که فکر میکنند مغایر با ارزشهای تیم است، پس میزنند.
چرا باید یاد بگیرید که یک بازیکن خوب تیمی باشید؟
فوربس “همکاری” را به عنوان یکی از 10 مهارت برتر که کارفرمایان در کارمندان خود به دنبال آن هستند – و با دلایل خوبی ذکر کرد. پویایی تیم مشترک ، که در آن اعضا برای به اشتراک گذاشتن ایده ها و تکیه بر شرکای خود احساس امنیت می کنند، بهره وری، کارایی و نوآوری را تشویق می کنند .
کار تیمی همچنین روحیه کارکنان و رفاه کلی را بهبود می بخشد ، زیرا همه احساس ارزشمندی می کنند و می دانند که می توانند کمک بخواهند.
کارفرمایان به دنبال همکاری هستند، بنابراین در رزومه کاری خود و هنگام پاسخ دادن به سوالات مصاحبه بیان کنید که چگونه یک بازیکن تیم هستید . مهارت های همکاری خود را با آمار و دستاوردهای تیم تقویت کنید.
10 نکته برای اینکه یک بازیکن خوب تیمی باشید
مردم اغلب به اشتباه متوجه می شوند که چه چیزی یک بازیکن تیم بزرگ را می سازد. آنها فکر می کنند همکاری یعنی بله گفتن به همه چیز، نداشتن حد و مرز و هرگز عقب ننشینی از ایده های بد . اما در واقعیت برعکس است.
شما این توانایی را دارید که عضوی باهوش و توانا در یک تیم باشید. این بدان معنی است که شما نباید از صحبت کردن در مواقع لزوم بترسید. در واقع، احتمالاً از شما انتظار می رود . شما باید بدانید که مشارکت کننده ارزشمندی هستید و می توانید در تصمیم گیری شرکت کنید.
در اینجا 10 نکته برای اینکه چگونه یک بازیکن تیمی بهتر در محل کار باشیم آورده شده است:
1. ارتباط خوبی داشته باشید
مهارت های ارتباطی سالم برای پیشرفت حرفه ای شما حیاتی است. گوش دادن فعال ، انتقال ایده های خود به وضوح، و گرفتن و دریافت بازخورد به طور موثر به شما کمک می کند تا سریعتر پیشرفت کنید و با تیم خود ارتباط برقرار کنید .
افراد ارتباطی قوی همچنین می دانند که چگونه با خود و دیگران ارتباط برقرار کنند تا همیشه در یک طول موج باشند. این به معنای خودآگاه بودن ، تمرین همدلی و بهبود تنظیم عاطفی است . اگر تعصبات و محرک های خود را درک کنید و بتوانید خود را به جای آنها بگذارید، می توانید بهتر از دیگران حمایت کنید .
2. مشکل گشا باشید
تیم شما با چالش هایی روبرو خواهد شد. تفکر انتقادی و حل مسئله برای همکاری موثر و غلبه بر این موانع ضروری است . هنگام طوفان فکری با همکاران خود آماده پیشنهاد راه حل های خلاق باشید .
3. نقش خود (و محدودیت های خود را بشناسید)
باید بدانید که از شما چه انتظاری میرود و نقش شما در تیم چگونه است. شما همچنین باید در مورد اینکه چقدر می توانید انجام دهید واقع بین باشید. دیگران به شما بستگی دارند، بنابراین مطمئن شوید که می توانید ارائه دهید.
4. ابتکار عمل داشته باشید
ابتکار عمل یعنی کمک به پیشگیری از مشکلات قبل از وقوع. همچنین به این معنی است که به محض ظاهر شدن، در صورت و زمانی که ظاهر شدند، آنها را مورد خطاب قرار دهید. قبل از اینکه کسی از شما بخواهد آماده باشید تا وارد عمل شوید. ابتکار عمل شما ممکن است دیگران را ترغیب کند تا فعال تر باشند.
5. به ضرب الاجل خود پایبند باشید
یک نفر منتظر است تا شما کارتان را تمام کنید تا بتواند کار خودش را انجام دهد. از مهارت های مدیریت زمان خود استفاده کنید تا آنها را ناامید نکنید. این شما را به یک بازیکن تیمی ارزشمند و قابل اعتماد تبدیل می کند.
6. نقاط قوت خود را بشناسید
اکثر پروژه ها مرحله برنامه ریزی را پشت سر می گذارند که در آن وظایف محول شده به هر کس انجام می شود. در مورد توانایی های خود شفاف باشید و به مردم کمک کنید بفهمند چگونه می توانید مشارکت کنید. مشاغلی را بخواهید که از مهارت شما استفاده می کند .
7. حمایت کنید و مورد حمایت قرار بگیرید
تیم های با عملکرد بالا احساس می کنند توسط یکدیگر حمایت و تایید می شوند. با به اشتراک گذاشتن بازخورد مثبت ، ابراز قدردانی از زحماتشان و پرسیدن اینکه آیا به کمک نیاز دارند، تیم خود را تشویق کنید . فقط مطمئن شوید که بیش از آنچه می توانید بجوید، مصرف نکنید.
8. اطلاعات را به اشتراک بگذارید
یک منبع آنلاین مفید پیدا کردید؟ آن را برای تیم خود ارسال کنید. قبلا روی پروژه های مشابه کار کرده اید؟ تجربه خود را به اشتراک بگذارید این تبادل اطلاعات به همه کمک می کند تا کار بهتری تولید کنند و چالش های دشوار را آسان تر حل کنند .
9. اهداف تیم خود را درک کنید
اگر از اهداف مشترک اطلاع نداشته باشید یا آنها را درک نکنید، به راحتی می توانید مانع پیشرفت به سمت اهداف مشترک شوید. مطمئن شوید که اهداف کلی را درک کرده اید تا دیدگاهی در مورد وظایف خود به دست آورید و درک کنید که چگونه کار شما به دیگران بستگی دارد.
در اینجا چند سوال وجود دارد که باید از خود بپرسید:
- آیا من مأموریت کلی شرکت را درک می کنم ؟
- آیا مدیر من می داند که چه چیزی را در اولویت قرار می دهم و چرا؟
- ضرب الاجل های من چگونه بر پیشرفت هم تیمی هایم تأثیر می گذارد؟
10. ذهن باز باشید
کار تیمی در مورد گرد هم آوردن مجموعه ای متنوع از افراد با دیدگاه ها و مهارت های منحصر به فرد است. انعطاف پذیری ذهنی را با پذیرفتن رویکردها و تکنیک های مختلف تمرین کنید . چیز جدیدی یاد می گیرید و همکاران خود را تشویق می کنید تا ایده های نوآورانه را به اشتراک بگذارند.
با در نظر گرفتن این نکات، شما در راه اثبات خود به عنوان یک بازیکن تیم ایده آل هستید.
تعادل کامل: رهبری در مقابل همکاری
یک بازیکن خوب تیم بودن به معنای ایجاد تعادل بین رهبری و همکاری است. شما بخش مهمی از تیم هستید، حتی اگر رهبر تیم نباشید.
به یاد داشته باشید که نقش شما مهم نیست، اگر به یکدیگر اعتماد نداشته باشید، نمی توانید یک تیم موفق بسازید . وظیفه شما این است که به یکدیگر کمک کنید تا بدرخشید – و برای تحقق آن نیازی نیست که یک رهبر تیم باشید .
دنبال کننده بودن
در محل کار، می دانید چقدر مهم است که مدیری داشته باشید که بتواند فشار را کنترل کند و در عین حال احساسات خود را تنظیم کند و از تیم خود حمایت کند. یک رهبر خوب یک تیم را تشویق می کند تا از آنها الگوبرداری کند و درب آنها را برای بازخورد باز نگه می دارد. اگر میدانید که کسی پشت شماست، ممکن است تمایل بیشتری به ریسکهایی داشته باشید که به نفع تیم باشد.
حتی اگر شما مسئول نیستید، می توانید صداقت و جاه طلبی خود را نشان دهید. مهارتهای رهبری شما همچنان میتواند در حالی که از دیگران پیروی میکنید بدرخشد. به عنوان مثال، ارائه راه حل برای مشکلات در صورت بروز آنها یکی از راه های نشان دادن روحیه رهبری است.
حمایت از اعضای تیم خود نیز برای یک بازیکن عالی تیمی کلیدی است. در نهایت، مطمئن شوید که به مدیر خود احترام می گذارید و به حرف های او گوش می دهید – اما اگر ایده ای دارید که به همه کمک می کند، از صحبت کردن نترسید.
رهبر بودن
هرچه بیشتر روح یک رهبر را تجسم کنید، تیم شما عملکرد بهتری خواهد داشت . شما باید به نقاط قوت و ضعف همه توجه کنید. از آنجا، می توانید به تفویض وظایف بر این اساس کمک کنید. سعی نکنید بر دیگران اعمال قدرت کنید. در عوض، افراد را تحت تأثیر قرار دهید تا برای انجام بهترین کار خود انگیزه داشته باشند.
همچنین، مطمئن شوید که برای بازخورد اعضای تیم خود باز باشید. این به همه کمک می کند تا با اطمینان به کار خود ادامه دهند .
تیم خود را خرد نکنید ، اما آنها را نیز رها نکنید. تعادل مناسب را پیدا کنید و تیم شما از شما برای آن تشکر خواهد کرد.
نحوه تشخیص بازیکنان بد تیم
تعداد زیادی کارمند دشوار برای رفت و آمد وجود دارد. همیشه باید در مقطعی از حرفه خود با یکی کار کنید. هم تیمی های بد به روحیه تیم لطمه می زند، باعث رنجش اعضای گروه می شود و در کل کارایی تیم را خراب می کند.
در اینجا نحوه تشخیص یک هم تیمی بد آمده است – و مطمئن شوید که یکی از آنها نمی شوید:
1. آنها می توانند کمتر اهمیت دهند
انگیزه دادن به آنها غیرممکن به نظر می رسد . آنها در بحث های تیمی شرکت نمی کنند، بی توجه هستند و حداقل کاری را برای گذراندن روز انجام می دهند. آنها همچنین کارهای بی کیفیت تولید می کنند.
2. مسئولیت برای آنها معنایی ندارد
آنها به جای پیشنهاد راه حل شکایت می کنند. آنها ترجیح می دهند به جای تقسیم مسئولیت برای یک مشکل با انگشت اشاره کنند. اگر کل گروه مرتکب اشتباهی شوند، هم تیمیهای ضعیف انکار میکنند که با آن ارتباطی داشتهاند.
3. راه آنهاست یا بزرگراه
آنها به انتقاد سازنده حساسیت دارند . آنها بر روی ایده های دیگران می چرخند. آنها این احتمال را که دیگران ممکن است چیزی برای کمک داشته باشند را رد می کنند.
4. تکبر سعادت آنهاست
همکاران بد عقاید دیگران را نادیده می گیرند و دیدگاه آنها را دوچندان می کنند، حتی اگر اشتباه کنند. سرسختی آنها کل تیم را به زمین می اندازد.
5. حسادت به طور طبیعی در آنها ظاهر می شود
وقتی همکار مورد تحسین قرار می گیرد، همکاران مشکل حسادت می کنند. آنها می خواهند در مرکز توجه باشند، حتی اگر این به معنای پایین آوردن دیگران باشد. آنها نسبت به آن شخص منفعل و پرخاشگر خواهند بود و حتی ممکن است ادعا کنند که دستاوردهای آن شخص متعلق به خودشان است.
نحوه برخورد با هم تیمی بد
کار با یک همکار ضعیف می تواند یک محیط تیمی منفی ایجاد کند . خوشبختانه، کارهایی وجود دارد که می توانید انجام دهید :
- نگرش مثبت داشته باشید
- روی دستاوردهای خود و هم تیمی هایتان تمرکز کنید
- آن را شخصی نگیرید
- در صورت امکان از کار با آنها خودداری کنید
- سعی کنید راه حل های دوستانه برای درگیری هایی که پیش می آید پیشنهاد کنید
و اگر واقعاً غیرقابل تحمل شدند، می توانید آنها را به مدیر خود گزارش دهید.
آیا خود را بازیکن تیم خوبی می دانید؟
این روزها تقریباً غیرممکن است که یک گرگ تنها باشید. تقریباً همه مشاغل نیاز به کار با افراد دارند. رویکرد و نگرش شما تعیین می کند که آیا دیگران از کار با شما لذت می برند یا خیر. به مهارت های خود اطمینان داشته باشید، از صدای خود استفاده کنید و از همکاران خود حمایت کنید. تیم شما با داشتن شما خوش شانس خواهد بود.
یادگیری اینکه چگونه یک بازیکن تیمی خوب باشید کار آسانی نیست. کار با یک مربی یا مربی را در نظر بگیرید که می تواند شما را در طول مسیر مسئول بداند . آنها برای تعیین اهداف، توسعه مهارت های شما و کمک به شما برای تبدیل شدن به بهترین بازیکن تیمی که می توانید باشید، با شما همکاری خواهند کرد.
این ممکن است یک سوال نسبتاً اضافی به نظر برسد. هنگامی که شرح وظایف خود را داشته باشیم و بدانیم در تیم خود در قبال چه چیزی مسئول هستیم، آیا این نشان نمی دهد که نقش ما در تیم چیست؟
با این حال، نقشی که ما در یک تیم بازی میکنیم، فراتر از عملکردی است که انجام میدهیم و مهارتهای فنی که روی میز آوردهایم. مجموعه قابل توجهی از تحقیقات وجود دارد که نشان میدهد تنوع قدرت وجود دارد، زیرا این موضوع دیدگاههای متفاوتی را در اختیار تیم قرار میدهد که ناشی از تفاوتها در سن، جنسیت، فرهنگ، پیشینه اجتماعی-اقتصادی، تحصیلات و تجربه است. در واقع، مطالعات مختلف نشان دادهاند که تیمهای متنوع بیشتر بر روی حقایق تمرکز میکنند و آن حقایق را با دقت بیشتری پردازش میکنند، نوآورتر هستند، بازده مالی بالاتر از متوسط و بیشتر به دست میآورند.
یکی از ماندگارترین مطالعات در مورد اثربخشی تیم تحقیقاتی است که توسط مردیت #بلبین در اواخر دهه 1960 انجام شد. بلبین توسط کالج مدیریت هنلی، که در آن زمان و امروز یکی از مدارس تجارت پیشرو در سراسر جهان است، برای بررسی یک نتیجه غیرقابل توضیح ناشی از اجرای یک بازی شبیهسازی کسبوکار که در آن مدیران ارشد از سازمانهای مختلف در تجارت و دولت در آن شرکت داشتند، فراخوانده شد: تیمهای متشکل از شرکتکنندگان بسیار باهوش که توسط آزمون هوشی قبل از ثبتنام اندازهگیری شد، همواره ناموفق بودند. در واقع، در طول این مطالعه که چندین سال به طول انجامید، از بین 25 تیم ساخته شده، تنها سه تیم متشکل از شرکتکنندگان با IQ بالا، به اصطلاح «تیم آپولو»، با چنین تیمهایی که عموماً به پایان رسیدند، برنده شدند!
این به این دلیل بود که تیمهای آپولو به سختی مدیریت میشدند، مستعد بحثهای مخرب بودند، در تصمیمگیری با اعضایی که بر اساس اولویتهای شخصی و بدون در نظر گرفتن همکارانشان عمل میکردند با اقدامات ناهماهنگی که اقدامات انجامشده توسط دیگران را تضعیف میکردند، مشکل داشتند. آن دسته از تیمهای آپولو که برنده شدند، این کار را عمدتاً به این دلیل انجام دادند که اصول تیمسازی را با وجود وابستگی متقابل در نظر گرفتند در حالی که هیچ یک از شرکتکنندگان به استثنای رهبر، تسلط بالایی نداشتند.
چیزی که بلبین در طول چندین سال تحقیق خود کشف کرد، این بود که تیمهای موفق از شرکتکنندگانی تشکیل میشدند که هنگام کار با یکدیگر به انواع رفتارها (نقشهای تیمی) تمایل داشتند. آن دسته از تیم هایی که نمایش متعادل تری از این نقش های تیمی داشتند، موفق تر بودند. (2)
در مجموع، بلبین 9 نقش مختلف تیمی را شناسایی کرد که عبارتند از:
1. گیاه: خلاق، تخیلی، غیر متعارف. مشکلات سخت را حل می کند
2. محقق منابع: برونگرا، مشتاق، ارتباطی. فرصت ها را بررسی می کند، ارتباطات را توسعه می دهد
3. هماهنگ کننده: بالغ، با اعتماد به نفس، رئیس خوب. اهداف را روشن می کند، تصمیم گیری را ترویج می کند، به خوبی تفویض اختیار می کند.
4. شکل دهنده: چالش برانگیز، پویا، در فشار رشد می کند. انگیزه و شجاعت برای غلبه بر موانع را دارد.
5. ارزیابی کننده نظارت: هوشیار، استراتژیک، فهیم. همه گزینه ها را می بیند، با دقت قضاوت می کند.
6. کارگر تیم: تعاونی، ملایم، فهیم، دیپلماتیک. گوش می دهد، می سازد، از اصطکاک جلوگیری می کند، آب را آرام می کند.
7. مجری: منضبط، قابل اعتماد، محافظه کار، کارآمد. ایده ها را به اقدامات عملی تبدیل می کند.
8. تکمیل کننده کامل : پر زحمت، وظیفه شناس، مضطرب. خطاها و حذفیات را جستجو می کند، به موقع تحویل می دهد.
9. متخصص : تک فکر، خود شروع، اختصاص داده شده. دانش و مهارت در عرضه کمیاب ارائه می کند.
همانطور که می توان حدس زد، در حالی که هر نقش دارای نقاط قوت خاص خود است، آنها همچنین دارای آنچه “ضعف های مجاز” نامیده می شوند، مجاز هستند، به این معنا که تیم می تواند اقداماتی را برای کاهش اثر منفی آنها انجام دهد. به عنوان مثال، در حالی که محقق منابع به عنوان فردی برونگرا، سرشار از اشتیاق و ارتباطی توصیف می شود، آنها همچنین تمایل دارند بیش از حد خوش بین باشند و پس از محو شدن اشتیاق اولیه، به سرعت علاقه خود را از دست می دهند. به همین ترتیب، در حالی که هماهنگ کننده بالغ، با اعتماد به نفس و قادر به شناسایی نقاط قوت در دیگران است که آنها را قادر می سازد به خوبی تفویض اختیار کنند، همچنین می توان او را دستکاری و مستعد واگذاری کار شخصی دانست.
تجزیه و تحلیل این 9 نقش همچنین نشان می دهد که سه دسته وجود دارد که باید تشخیص داده شود: نقش های کنش محور (شکل دهنده، مجری و تکمیل کننده تکمیل کننده)، نقش های اجتماعی گرا (محقق منابع، کارگر تیم و هماهنگ کننده) و نقش های تفکر (گیاه، ناظر). -ارزیابی کننده، متخصص). شاید جالبتر این باشد که چهار نقش تیمی متضاد وجود دارد:
کارخانه ↔ مجری
شکل دهنده ↔ کارگر تیم
محقق منابع ↔ تکمیل کننده کامل
متخصص ↔ هماهنگ کننده
ناظر ارزیاب، بنا به تعریف، بیطرف، هوشیار و فهیم است، همه گزینهها را قبل از ارائه توصیهها یا تعهدات میسنجید و از این رو جدا میماند.
بسیار بعید است که یک نفر در همه این رفتارها قوی باشد، اما تیمی که نمایش ترکیبی و متعادلی از این رفتارها را نشان می دهد، به طور قابل توجهی موثرتر و موفق تر خواهد بود، نه به ذکر است که تعامل و ثبات قوی تر را نشان می دهد.
امروزه میتوان ترکیب تیم را از نظر نقشهای تیمی با استفاده از ارزیابی آنلاین 360 درجه تعیین کرد که نه تنها درک خود از نقشهای تیمی که انجام میدهند، بلکه نحوه درک همکارانش در تیم از نقش خود را نیز فراهم میکند. علاوه بر این، این اجازه می دهد تا تصویری از تیم ساخته شود که نشان دهنده نقاط قوت آن و هرگونه شکاف نقش تیم باشد.
برای مثال، نقشه تیمی که در بالا نشان داده شده است، نقش برتر تیمی را برای تیم مدیریتی که من مأمور همکاری با آن بودم، نشان میدهد. فوراً چالشهایی را که تیم با آن روبرو بود، از جمله بحثهای بیپایان بدون اقدام نتیجهای (فقط یک Shaper حاضر) یا ارزیابی منطقی (بدون نظارت-ارزشدهنده) به تصویر کشید. در طول کارگاه بعدی برای ارزیابی یافتهها، این درک به رهبر تیم اجازه داد تا بیشتر یک شکلدهنده باشند تا تیم را بیشتر به سمت نتایج دلخواه از جمله راهاندازی به موقع محصولات و خدمات جدید متمرکز کند.
مهمتر از همه، ارزیابی نقش تیم بلبین، دانشی را در مورد تمایل یکدیگر به نقشهای تیمی خاص به تیم ارائه میدهد، بنابراین درک عمیقتری از یکدیگر را ممکن میسازد که به تقویت ارتباطات کمک میکند. همچنین یک زبان مشترک برای کمک به تیم سازی فراهم می کند و به تمرکز بر کار تیم کمک می کند.
آشکار می شود که درک نقاط قوت نسبی خود از نظر نقش تیمی، سازمان را با ابزار قدرتمندی برای توسعه سازمانی از جمله ایجاد تیم های پروژه، استخدام داخلی و خارجی، همسویی مجدد تیم، توسعه شغلی و همچنین توسعه شخصی و حرفه ای معرفی می کند. .
در واقع، به نظر من ارزیابی نقش تیمی Belbin، اولین ابزاری است که به ایجاد یک خط پایه برای تیم در تعقیب عملکرد بالاتر کمک میکند و اطلاعات غنی را در اختیار تیم قرار میدهد تا از آن کاوش و رشد کنند.
بدون نظر