همکاری در طراحی و تحقیقات بازار و علوم اجتماعی در حال تغییر است. ما از یک فرآیند طراحی کاربر محور به سمت تجربه های مشارکتی حرکت می کنیم. این تغییر نگرش از طراحی برای کاربران به طراحی با کاربران است. این یک جنبش طراحی جدید است که به روش های جدید تفکر، احساس و کار نیاز دارد.
تجربه مشارکتی صرفاً یک روش یا مجموعه ای از روش ها نیست، یک طرز فکر و یک نگرش در مورد افراد است. این اعتقاد بر این است که همه مردم چیزی برای ارائه به فرآیند طراحی دارند و وقتی ابزارهای مناسب برای ابراز وجود در اختیارشان قرار می گیرد، می توانند هم بیانگر و هم خلاق باشند.
به عنوان یک محقق مصرف کننده کیفی در یونیلور، نقش من شناخت مصرف کنندگان و تبدیل آن دانستن به اصول و نسخه هایی بود که طراحان و توسعه دهندگان محصولی که با آنها کار کردم می توانستند درک کنند و از آنها استفاده کنند. ما این را توسعه و طراحی مصرف کننده محور نامیدیم. همانطور که روش هایی را برای کمک به قابل استفاده تر کردن محصولات و ترجمه مفاهیم یاد گرفتم، متوجه شدم که تمام دانش به جای اینکه در قلب و ذهن توسعه دهندگان و طراحان باشد، به طور متمرکز در ذهن من و بخش تحقیقات ما قرار دارد.
فرآیند طراحی کاربر محور
در فرآیند طراحی کاربر محور، ما بر چیزی (محصول، خدمات، ارتباطات و غیره) در حال طراحی متمرکز هستیم و به دنبال راه هایی برای اطمینان از برآورده شدن نیازهای کاربر هستیم.
کاربر محقق به عنوان رابط بین کاربر و طراح عمل می کند. محقق داده های اولیه و/یا ثانویه را در مورد نیازهای کاربر جمع آوری می کند. محقق این اطلاعات را اغلب در قالب معیارهای طراحی تفسیر می کند. طراح این معیارها را معمولاً از طریق طرح های مفهومی، الزامات و سناریوها تفسیر می کند. تمرکز بر توسعه چیز ادامه دارد. محقق و کاربر ممکن است برای آزمایش قابلیت استفاده مجدداً وارد فرآیند شوند یا نشوند.
در طراحی کاربر محور، نقش محقق و طراح متمایز و در عین حال وابسته به یکدیگر است. کاربر واقعاً بخشی از تیم نیست، بلکه توسط محقق صحبت می شود.
تغییر به سمت فرهنگ مشارکت
در تجربیات مشارکتی، نقش طراح و محقق محو میشود و کاربر جزء حیاتی فرآیند میشود. به همین دلیل “غریزه مشتری” در کل شرکت به جای اینکه فقط در تیم تحقیقاتی ایجاد شود، ایجاد می شود.
قوانین جدید نیازمند ابزارهای جدید هستند. مردم می خواهند خود را ابراز کنند و به طور مستقیم و فعال در فرآیند طراحی و توسعه شرکت کنند.
امروز دیگر «کسب و کار مثل همیشه» نیست. قوانین تغییر کرده اند و همچنان تغییر می کنند. قوانین جدید قوانین شبکه ها و جوامع آنلاین هستند ، نه سلسله مراتب. مردم نسبت به روش ها و اهداف مصرف گرایی بدبین هستند. کاربران محصولات، رابطها، سیستمها و فضاها متوجه شدهاند که از طریق شبکهسازی، نفوذ جمعی عظیمی دارند. آنها شروع به استفاده از نفوذ خود برای به دست آوردن آنچه می خواهند، زمانی که آن را می خواهند و چگونه می خواهند به دست آورند.
تجربه طراحی
هدف “طراحی تجربه” طراحی تجربیات کاربران از چیزها، رویدادها و مکان ها است. اگر بتوانیم یاد بگیریم به تجربیات افراد (گذشته، فعلی، بالقوه) دسترسی پیدا کنیم، آنگاه می توانیم تجربه کاربر را به منابع الهام و ایده برای طراحی تبدیل کنیم. و با تبدیل تجربه کاربری به منبع الهام، بهتر میتوانیم برای تجربه طراحی کنیم.
راه های مختلف برای دسترسی به تجربه مشتری
راه های مختلف دسترسی به تجربه در طول زمان تکامل یافته است. روشهای تحقیق طراحی سنتی عمدتاً بر روی تحقیقات مشاهدهای متمرکز بودند (یعنی نگاه کردن به آنچه مردم انجام میدهند و استفاده میکنند). از سوی دیگر، روشهای سنتی تحقیقات بازار بیشتر بر آنچه مردم میگویند و فکر میکنند (از طریق گروههای متمرکز، مصاحبه و پرسشنامه) متمرکز شدهاند. ابزارهای جدید بر آنچه که مردم می سازند متمرکز هستند ، به عنوان مثال، آنچه از ابزارهایی که ما برای آنها در بیان افکار، احساسات و رویاهای خود به کار می برند، ایجاد می کنند.
هر مسیر برای تجربه، داستان یا تصویر خود را نشان می دهد
گوش دادن به آنچه مردم می گویند به ما می گوید که آنها می توانند چه چیزی را با کلمات بیان کنند (یعنی دانش صریح). اما فقط چیزی را ارائه می دهد که آنها می خواهند ما بشنویم. تماشای کارهایی که مردم انجام می دهند و دیدن آنچه که آنها استفاده می کنند، اطلاعات قابل مشاهده، گاهی اوقات «ناخودآگاه» (یا تجربه مشاهده شده) را در اختیار ما قرار می دهد. دیدن و قدردانی از آنچه مردم رویای آنها را می بینند به ما نشان می دهد که چگونه آینده آنها می تواند برای بهتر شدن تغییر کند. این شکل دیگری از دانش ضمنی است که می تواند نیازهای نهفته را آشکار کند، یعنی نیازهایی که مردم از داشتن آنها آگاه نیستند. به عنوان مثال، تلفن همراه یا تلفن هوشمند این روزها نیازهای مختلف ارتباطی پنهان را برطرف می کند.
ابزارهای جدید برای دسترسی به نیازهای ناگفته و نهفته مردم
ابزارهای جدید در تحقیقات بازار در دستیابی به احساسات، نیازها و ایده های ناگفته کاربران نهایی و دیگران موثر است. ایده هایی که آنها تولید می کنند تمایل دارند مبتنی بر تجربه باشند، نه مبتنی بر شی. ابزارها ماهیت فرافکنی دارند و به کاربران این امکان را می دهند تا نیازها و خواسته های خود را بر روی تجربیات تصوری خود طرح کنند. مصنوعات، رابطها، سیستمها و فضا ممکن است نقش حمایتی در این تصورات داشته باشند یا نداشته باشند. ایده های تولید شده مرتبط هستند. ارتباط با کاربران به معنای مفید، قابل استفاده و مطلوب بودن همزمان برای بازار است.
هر طرحی داستانی دارد
هر طرحی داستانی را بیان می کند و بنابراین ما معمولاً از خالق طرح می خواهیم که آن داستان را برای ما تعریف کند. داستان های مرتبط با طرح های جعبه ابزار عاطفی از احساسات، رویاها، ترس ها و آرزوها می گوید. داستانهای مرتبط با ابزارهای شناختی به ما میگویند که مردم چگونه چیزها، رویدادها و مکانها را درک میکنند و آنها را اشتباه میفهمند. ابزارهای شناختی همچنین می توانند روابط شهودی بین اجزای سیستم را آشکار کنند.
ارتباط یک شرکت با مشتریانش
با دانستن نحوه دسترسی به احساسات و ایده های مردم، می توانیم بین یک شرکت و مشتریانش طنین ایجاد کنیم. طنین انداز کردن، یا همگام بودن با مشتریان خود، به این معنی است که می توانید به سرعت به نیازها و آرزوهای در حال تغییر آنها پاسخ دهید. رزونانس را می توان با دعوت از کاربران برای ایفای نقش در فرآیند طراحی و توسعه به دست آورد.
مطالعه موردی: Heineken “کاوش های طراحی باز”
Heineken ورود به یک پروژه طراحی هیجان انگیز را آغاز کرد که از طراحان نوظهور از شهر نیویورک، سائوپائولو، توکیو و میلان دعوت می کند تا بخشی از یک سفر خلاقانه برای همکاری، تصور و تولید یک کلوپ شبانه پیشگام شوند. برای الهام بخشیدن به این 19 طراح جدید، Heineken به همراه یک آژانس تحقیقات بازار یک جامعه تحقیقاتی آنلاین با بیش از 100 باشگاه از سراسر جهان راه اندازی کرده اند.
چگونه می توان یک تجربه شبانه فوق العاده لذت بخش، اجتماعی و به یاد ماندنی ایجاد کرد؟
اینفوگرافیک تعاملی را می توانید در http://www.nightlifejourney.com/ پیدا کنید نتیجه گیری از نیازها، ادراک و تجربه باشگاه داران است. این بینش طراحان را به چالش می کشد تا راه حل هایی را با استفاده از الهام از “ابزارهای احساسی و شناختی” برای مسائل مربوط به طراحی باشگاه کشف کنند و جمعیت را با درک واقعی انگیزه های آنها خوشحال کنند. Heineken با حفظ تعادل بین تحریک حواس فرد (بینشهایی که به سمت درون حرکت میکنند) و تشویق تعامل اجتماعی (بینشهایی که به سمت بیرون حرکت میکنند)، یک تجربه زندگی شبانه برای یادآوری ایجاد میکند.
چه کسی ابزارها را برای طراحی جدید و فرآیند ایجاد مشترک مشتری ایجاد می کند؟
طراحان، محققان بازار و دانشمندان علوم اجتماعی باید با هم کار کنند. محققان بازار و/یا دانشمندان علوم اجتماعی چارچوبهایی را برای درک تجربه کاربر روی میز میآورند، در حالی که طراحان میدانند چگونه ایدهها و فرصتها را ترکیب و تجسم کنند.
بدون نظر